پانته‌آ بهرامی- «طرح تفکیک جنسیتی» و «سهمیه‌بندی رشته‌های مختلف برای زنان» به موضوعاتی چالش‌برانگیز برای زنان جامعه ایران تبدیل شده است.

رشد فزاینده حضور زنان در آموزش عالی ایران، در اوایل دهه ۹۰ میلادی به بیش از ۶۵درصد رسید. این رشد، رشدی جهانی است و تنها شامل ایران نمی‌شود. یعنی حضور دختران دانشجو در کشورهای دیگر مثل اروپا و آمریکا نیز حضوری فزاینده است. نکته جالب اما این است که علت افزایش شمار دانشجویان زن در ایران تفاوت‌هایی با دیگر کشورها دارد.


الهه امانی، استاد دانشگاه در کالیفرنیا و فعال حقوق زنان می‌گوید: «در کنفرانسی که زنان آموزش عالی آمریکا در سال ۱۹۹۲ در کالیفرنیا برگزار کردند، من مسئولیت تحقیق و مطالعه در مورد روند بین‌المللی حضور زنان در موسسات آموزش عالی را بر عهده گرفتم. در آن سال به این نتیجه رسیدم که این روند جهانی است و فقط خاص ایران نیست. درواقع نیازهای اقتصادی سبب چنین تغییراتی در سطح جهانی شده و واکنش بخش‌های مختلف اجتماع به نیازهای بازار کار است.

بعضی از تحقیقات نشان می‌دهد از آنجا که ما نقش نان‌آوری را برای مردان قائل هستیم، حساسیت آن‌ها نسبت به بازار کار بسیار بیشتر از زنان است. این یکی از دلایل عمده است. برای نمونه فارغ‌التحصیل شدن در رشته جامعه‌شناسی تا مقطع دکتری می‌تواند یک بازده اقتصادی داشته باشد. روند افزایش شمار زنان در سطح آموزش عالی می‌تواند حاصل فرایند تغییرات بازار کار و همچنین از بین رفتن حیطه‌های شغلی‌ای باشد که احتیاج به نیروی کار فیزیکی شدید ندارد.»

نیاز اقتصادی

نیازهای اقتصادی در سطح بین‌المللی اگرچه دلیل تعیین‌کننده‌ای برای حضور زنان در آموزش عالی است ولی در مورد ایران، تنها عامل تعیین‌کننده نیست.

خانم امانی می‌گوید: «در ایران با محدودیت فضاهای عمومی، انتخاب‌هایی که زنان و دختران جوان ایرانی در خلال سال‌های عمر جمهوری اسلامی داشتند بسیار محدود بود. دانشگاه دلیل بسیار موجهی برای شرکت در فضاهای عمومی بود. تحصیل در دانشگاه از نظر جامعه ایران به‌ویژه در شهرهای بزرگ به‌نظر می‌رسد یک دلیل منطقی و قابل قبول برای حضور زنان جوان در سطح جامعه باشد.

یک ضرب‌المثل ایرانی می‌گوید: “باد می‌کارند و توفان درو می‌کنند.” این محدودیت‌های اجتماعی که برای زنان ایران به‌وجود آمده و تبعیض‌هایی که به زنان تحمیل شده، به‌هرحال موجب شده که حضور زنان در آموزش عالی ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه بسیار چشمگیر شود.»

رشد شمار دانشجویان دختر در بسیاری از کشورها به خواست زنان برای شکستن نقش‌های سنتی و مردانه و واردشدن به بازار کار برمی‌گردد. در دهه ۸۰ میلادی، در کشورهای اروپایی و آمریکایی، برای راهیابی زنان به موسسات آموزش عالی، کالج‌های ویژه زنان به‌وجود آمد. این طرح‌ها برای تقویت پیشرفت زنان صورت گرفت، در حالی که طرح تفکیک جنسیتی در ایران بیشتر برای محدود کردن آنان و نگاهی صرفاً جنسی به زنان صورت می‌گیرد.

خانم امانی می‌گوید: «رشد فزاینده حضور زنان در آموزش عالی در دهه ۸۰ در آمریکا و اروپا به فرایندی رسید که تعداد دانشجویان دختر در آن دهه از تعداد دانشجویان پسر در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی بیشتر شد. این تحول در دهه ۹۰ در آمریکای لاتین صورت گرفت و ما می‌بینیم که لااقل در ۱۰ سال گذشته در جامعه ایران هم این تغییر صورت گرفته است و اکثریت دانشجویان مؤسسات آموزش عالی را دختران تشکیل می‌دهند. در تمام مناطق دنیا اما این تغییر و تحول بدین‌گونه صورت نگرفته است. کما این‌که در سال ۲۰۱۰ در آفریقا در مقابل هر صد مرد دانشجو فقط ۶۲ زن دانشجو مشغول به تحصیل بوده است. این پدیده جهانی، یعنی حضور سنگین زنان در مؤسسات آموزش عالی را مدیون تغییر نقش‌های جنسیتی و خواسته‌ها و مطالبات زنان هستیم که در مورد جامعه ایران هم صادق است.»

کالج‌های زنان در غرب

در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی کالج‌های زنان، یعنی کالج‌هایی که مختلط نبودند و فقط زنان در آن به تحصیل مشغول بودند، با هدف و نیت «تبعیض مثبت برای زنان» در غرب تأسیس شد تا آن‌ها بتوانند به دور از تبعیض‌های موجود در جامعه، تحت آموزش‌های مختلف علمی و نظری قرار بگیرند. در حالی که این نگاه نه در حکومت کنونی و نه در حکومت سابق ایران مطرح نبوده است تا برای راهگشایی زنان به بستر آموزش عالی، موسسه‌های آموزشی ویژه زنان تاسیس شود.

الهه امانی بر این باور است که امروزه تفکیک جنسیتی با نیت مانع‌تراشی در برابر حضور زنان در آموزش عالی در ایران صورت می‌گیرد: «این نکته بسیار ظریفی است. چون کسانی که حرف از تفکیک جنسیتی در ایران می‌زنند، یعنی اکثریت کسانی که موافق تفکیک جنسیتی هستند، معتقدند که مؤسسات آموزش مختلط باعث ایجاد فساد و روابط ناسالم در بین دختران و پسران جوان می‌شود. هدفی که برای این گفتمان دارند، این است که باید مهندسی جنسیتی جامعه به گونه‌ای صورت گیرد که زنان را برای نقش‌های سنتی آن‌ها، یعنی نقش‌هایی چون مادر، همسر خوب و خانه‌دار به آن مفهوم زن خوب و فرمانبر و پارسا تربیت کنند.»

این فعال حقوق زنان ادامه می‌دهد: «از این نظر تمام این مسائل برای تقویت نقش‌های جنسیتی زنان در جامعه صورت می‌گیرد. در حالی که در غرب کالج‌های زنان عمدتاً با این استدلال مشروعیت وجود خودشان را در آموزش عالی توجیه می‌کردند که برای پیشرفت زنان فضای بازتری داشته باشند. مثلاً بتوانند در پست‌های رهبری در محیط دانشگاه شرکت کنند. مجبور نباشند با مردان رقابت کنند و در واقع می‌خواستند برای گرفتن امکانات بیشتر برای زنان در دانشگاه راهگشا باشند که این استدلال امروزه خیلی ضعیف شده است. از این نظر مثلاً در جامعه آمریکا ضرورت وجودی کالج‌های مختص زنان دیگر رسالت خود را ازدست داده است. چون ما می‌بینیم اکثریت آموزش عالی را زنان تشکیل می‌دهند.»

بحران در آموزش عالی

الهه امانی به دو بحران در آموزش عالی ایران اشاره می‌کند. این دو بحران عبارتند از «حضور کمرنگ زنان در بازار کار پس از آموزش عالی» و همچنین «حضور بسیار کمرنگ‌تر آن‌ها در مشاغل کلیدی و مدیریت آموزش عالی» که به کمبود حمایت‌های دولتی از زنان برمی‌گردد.

او ادامه می‌دهد: «در ایران طرح تفکیک جنسیتی، سهمیه‌بندی جنسی، بومی‌سازی و غیره همه معطوف به محدودکردن حضور زنان در آموزش عالی است. بحرانی که ما در آموزش عالی اکنون با آن مواجهیم عبارت از نسلی از متخصصین و کارشناسان ایرانی است که زن هستند و از این دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند، اما بازار کار قابلیت جذب آنها را ندارد. یعنی اگر به آمارهای اشتغال زنان نگاه کنیم، درمی‌یابیم که تفاوتی فاحش وجود دارد بین میزان اشتغال زنان و حضور آن‌ها در آموزش عالی. تفاوتی متجاوز از ۴۰ درصد وجود دارد.

یکی دیگر از شاخص‌های بحران در آموزش عالی ایران این واقعیت است که اگرچه ما حضور سنگین زنان را در آموزش عالی مشاهده می‌کنیم ، ولی آن‌ها در مدیریت آموزش عالی حضوری بسیار ناچیز دارند. در حقیقت این عدم تناسب و عدم تعادل است که ایجاد بحران می‌کند.»

برخورد سیاسی با طرح تفکیک جنسیتی

از زمان انقلاب فرهنگی، موضوع طرح تفکیک جنسیتی در آموزش عالی مطرح بود، ولی این طرح در سه دهه گذشته هرگز به اجرا گذاشته نشد. به‌ویژه از نهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ و به روی کارآمدن محمود احمدی‌نژاد، شماری از استادان دانشگاه‌ها اخراج و بازنشسته و هم‌چنین شمار زیادی از دانشجویان «ستاره‌دار» و محروم از تحصیل شدند. به این ترتیب فشار بر دانشگاه‌ها به‌عنوان نهادی آموزشی شدت گرفت.

الهه امانی عقب‌نشینی محمود احمدی‌نژاد برای به اجرا گذاشتن طرح تفکیک جنسیتی را موضوعی سیاسی می‌داند که به اختلاف‌های درون جناحی برمی‌گردد.

او می‌گوید: «اگر اشتباه نکنم سه میلیون و هشتصدهزار دانشجو در ایران داریم. تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها طرحی است که حاکمیت خواهان اجرای آن است. از سوی دیگر حساسیت وجود دارد در این زمینه که چه کسی، چه رهبر و چه رئیس دولت یعنی آقای احمدی‌نژاد، مسئولیت آن را برعهده می‌گیرد. در واقع هیچکس نمی‌خواهد مسئولیت آن را برعهده بگیرد، چون از پتانسیل مقابله با آن در جامعه ایران وحشت زیادی وجود دارد. به‌نظر می‌رسد کلیه صاحب‌نظران و جامعه‌شناسانی که در ایران زندگی می‌کنند، زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند که چنان‌چه این طرح انجام شود، ما در سال آینده تحصیلی با موجی از مخالفت در دانشگاه‌ها مواجه خواهیم بود.

از این نظر به نظر من موضع‌گیری افراد مختلف در مورد طرح تفکیک جنسیتی، موضع‌گیری سیاسی است. به‌ویژه در پرتو نزدیک شدن انتخابات آینده، بیشتر معطوف این است که این صف‌آرایی سیاسی در ایران چگونه انجام می‌گیرد. به نظر من گرچه آقای احمدی‌نژاد اشاره کرده‌اند که این طرح اقدامی سطحی و غیرعالمانه است، اما واقعیت این است که از زمان روی کارآمدن ایشان ما شاهدیم که بسیاری از دانشجویان به جای این که کلاس بروند، به زندان اوین فرستاده و بسیاری از استادان از دانشگاه‌ها اخراج شدند.

جدی شدن این بحث و سیاسی شدن آن حاکی از آن است که نیروهایی که در مقام قدرت در ایران قرار دارند، از پتانسیل مخالفت با این طرح از سوی جوانان و دانشجویان بسیار وحشت دارند.»