خشایارقورزهی ـ تقريباً همه والدين مي‌دانند كه فرزندا‌ن‌شان را می‌خواهند چگونه تربيت كنند. يعني مي‌دانند كدام ارزش‌هاي اخلاقي و الگوهاي رفتاري براي رشد فرزندشان مناسب است. والدين به هنگام تلاش براي رسيدن به اهداف تربيتي خود، از روش‌هاي مختلفي استفاده مي‌كنند.

دو شيوه رايجی كه معمولاً براي تربيت فرزندان خود از آن استفاده مي‌كنند، «پاداش» و «تنبيه» است. والدين دوست دارند رفتاري مطلوب در فرزند خود ببينند و به آن پاداش دهند. تميز كردن اتاق شخصي توسط فرزند نوجوان و يا انجام به‌موقع تكاليف مدرسه، نمونه‌اي از اين رفتار ها هستند.

والدین در مقابل در صورتي كه فرزندان‌شان رفتار نامطلوبي از خود نشان دهند، او را تنبيه مي‌كنند. مثلاً هنگامی که کودک با دوست خود بدرفتاری می‌کند و يا ناسزایی می‌گوید، والدين سعي می‌کنند به وسيله تنبيه حذف‌شان كنند.

پاداش‌ها ممكن است جنبه اجتماعي يا مادي داشته باشند. پاداش‌هاي اجتماعي، شامل تشويق كردن‌های کلامی يا در آغوش کشیدن کودکان می‌شود. پاداش‌هاي مادي هم مي‌توانند دادن امتيازات خاص يا حتي خريدن يك خوراكي ساده باشند.

در اين زمینه با غزل، مادر یک كودك هفت‌ساله گفت‌وگو کرده‌ام. او می‌گوید: «يك روشي كه خيلي خوب جواب مي‌دهد اين است كه صفحه‌اي را به كودك تعلق دهيم و به او بگوييم من اينجا براي كارهاي خوبي كه انجام مي‌دهي به تو امتياز مي‌دهم. حالا اين امتياز مي‌تواند كشيدن یک ستاره، يك علامت مثبت، يك صورت خندان يا هر چيز ديگر باشد.»

اسكينر به عنوان بنيانگذار رفتارگرايي مي‌گويد والدين مي‌توانند برای تقویت شخصیت فرزندان‌شان كاملاً متكي به پاداش باشند و هرگز متوسل به رفتارهای تنبيهی نشوند.

البته والدين هميشه نمي‌دانند كه فرزندشان چه چيزي را بهترين پاداش مي‌داند. براي مثال ممكن است والدين در ازاي كاري كه كودك انجام مي‌دهد به او پول بدهند، در حالي كه کودک پاداش ديگري را ترجيح مي‌دهد؛ مثلاً مي‌خواهد با پدرش به تماشاي مسابقه فوتبال برود.

براي كودكان خردسال، پاداشی موثر است كه کودک آن را بلافاصله پس از رفتار مطلوب دریافت کند؛ به نحوي كه ارتباط بين عمل و پاداش آشكار باشد.

محمود، پدر یک دختر هشت‌ساله در اين زمینه مي‌گويد: «من فكر مي‌كنم كه كودك در اين حالت مي‌فهمد كه كار خوبي انجام داده است و در عين حال حس اعتماد به نفس پيدا مي‌كند و شايد حتي بخواهد دوباره آن كار را انجام دهد.»

پاداش‌های فوری

پاداش‌هاي فوري براي كودكان بزرگ‌تر اهميت كمتري دارند؛ زيرا آن‌ها بهتر مي‌توانند ارضاي نياز خود را به تعويق بياندازند و ارتباط بين رفتارها و پاداش‌هايي را درک کنند كه بعدها در پي خواهد آمد.

محمود معتقد است: «دخترم همچنان كه بزرگ‌تر مي‌شود، همزمان با اين كه به توانايي‌هايش اضافه مي‌شود، مسئوليتش هم بيشتر مي‌شود؛ يعني گستره انتظارات والدين هم افزايش پيدا مي‌كند.»

مناسب‌ترين جايزه‌ها آن‌هايي هستند كه با اصل حداقل و كافي سازگارند. بنابر اين اصل، موثرترين راه‌هاي تغيير رفتار كودك در طولاني‌مدت، آنهايي هستند كه با مقدار لازم پاداش و اجبار، كودك را وادار به انجام رفتار جديد كنند. به عبارت ديگر پاداش بيروني كه از طريق بزرگسالان فراهم مي‌شود، بايد در حد لازم باشد تا رفتار كودك را تغيير دهد و نبايد آنقدر چشمگير باشد كه از حد معياري كه والدين براي تشويق رفتار در نظر دارند بيشتر باشد. در چنين شرايطي نگرش‌هاي كودك و رفتار او براي هميشه دگرگون مي‌شود؛ زيرا كودك معيارهاي تازه‌اي براي خود مي‌سازد.

نشانه‌های با ارزش

اگر كودكان براي هر كاري كه انجام مي‌دهند تشويق شوند كمتر احتمال دارد كه جايزه را به عنوان نشانه با ارزشي براي موفقيت يا تاييد تفسير كنند.

غزل مي‌گويد: «من بعد از اين كه كار مناسب را از فرزندم ببينم، بلافاصله تشويقش مي‌كنم. اين كار پيام را به بچه منتقل مي‌كند كه من كار خوب تو را گرفتم. من به خاطر هر رفتار مناسبي كه از فرزندم مي‌بينم تشويقش مي‌كنم. ولي درجه اين تشويق‌ها خيلي باهم متفاوت است. بستگي به نوع رفتاري دارد كه من از او مي‌خواهم. حتي بعضي‌وقت‌ها يك لبخند رضايت‌آميز را نيز مي‌توانم جزو گروه تشويق‌ها طبقه‌بندي كنم.»

تشويق والدين گاهي غير عمدي مي‌شود. مثلاً زماني والدين به كودكي كه رفتاري بد از خود نشان مي‌دهد، توجه نشان مي‌دهند. تصور كنيد كودكي براي به دست آوردن چيزي مثل يك اسباب بازي، شروع به جيغ كشيدن مي‌كند. والدين در اولين فرصت براي ساكت كردن او به سمتش مي‌روند، با او حرف مي‌زنند و در نهايت اگر عمل جیغ زدن در او ادامه پيدا كند اسباب بازي دلخواهش را به او مي‌دهند و به اين شكل كودك را ساكت می‌كنند. در این صورت كودك جيغ كشيدن خود را مثبت ارزيابي می‌کند و در آینده براي به دست آوردن خواسته‌هايش از آن به طور مداوم استفاده خواهد كرد.

بهترين شيوه از بين بردن رفتاري مثل جيغ كه با پاداشی ناخواسته تقويت شده، استفاده از روش خاموشي است. به اين شكل كه اگر پیش از این توجه والدين تقويت‌كننده بوده است، از این پس ناديده گرفتن آن از سمت والدين، آن رفتار نامناسب را متوقف خواهد كرد. در جايي دیگر اما ممكن است ناديده گرفتن رفتار بد كودك براي او خطرناك باشد و والدين نتوانند آن را ناديده بگيرند. در اين صورت مي‌توانند رفتار ديگري را در كودك تقويت كنند و به آن پاداش دهند.

غزل در اين زمینه از تجربه‌های خودش برای زمانه مي‌گويد: «بدترين كار اين است كه پدر و مادر در برابر رفتارهای بد کودک كوتاه بيايند. شما اگر فقط يك‌بار در مقابل چنين رفتاري كوتاه بياييد، از بين بردن آن رفتار كار خيلي سختي مي‌شود. من هر موقع در چنين موقعيتي قرار مي‌گيرم، به فرزندم مي‌گويم تو مي‌تواني جيغ بكشي، داد بكشي، اما هر زمان كه جيغ كشيدنت تمام شد مي‌توانيم با هم صحبت كنيم تا من ببينم چه مي‌خواهي و چگونه مي‌توانم به تو كمك كنم.»

ضرورت توجه به شرایط

اگر همه روش‌هاي تربيتي والدین با شكست روبه‌رو شود شاید لازم باشد تا والدين براي متوقف كردن رفتار نامناسب در كودك، از تنبيه استفاده كنند.

عده‌اي معتقد هستند كه تنبيه مي‌تواند نتايج خوبي دربرداشته باشد. ممكن است تنبيه در شرايطي بتواند پاسخ خوبي بگيرد، اما اين شرايط داراي اهميت هستند. چراکه تنبيه بايد مطابق اصول از پيش تعيين شده‌ اعمال شود.

زمان تنبيه اهميت بسيار زيادي دارد. هر قدر بين تنبيه و رفتار نامطلوب فاصله زماني كمتري باشد، تنبيه موثرتر خواهد بود. بهترين زمان براي متوقف كردن رفتار غير قابل قبول، درست قبل از وقوع آن است. مثلا اگر بچه‌اي مي‌خواهد ناگهان وسط خيابان بپرد، بهترين موقع براي تنبيه او زماني است كه مي‌خواهد به اين كار اقدام كند.

دوم اين‌كه، اگر هدف سركوب يا از بين بردن يك رفتار غير قابل قبول در کودک است، بايد در آن ثابت‌قدم بود. اگر رفتار خاصي را گاهي سرزنش كنيم و گاهي نديده بگيريم آن رفتار نامطلوب در كودك ریشه می‌دواند. بر اساس اصل حداقل و كافي، تنبيه رفتاري نامطلوب، بايد فقط در حدي باشد كه كودك را وادار به اطاعت كند. اگرچه تنبيه شديد نیز ممكن است او را وادار به اطاعت كند، اما همزمان خشم و ترس را نيز در وی به دنبال خواهد داشت. اين خشم و ترس سبب مي‌شود كودك در برابر پذيرش و دروني كردن هر قاعده‌اي در زندگي اجتماعي مقاومت كند. منع و تنبيه كودك در صورتي كه همراه با توضيح و استدلال باشد بيشترين تاثير را در او خواهد داشت. توضيحات بايد كوتاه و با دايره واژگاني كودك و سطح رشد شناختي او تناسب داشته باشند.

غزل معتقد است: «بعضي‌وقت‌ها ممكن است ما كودك را گيج كنيم. به نظر من براي هر تشويق يا نتبيهي بايد برايش توضيح دهيم كه به خاطر اين رفتار، تو اين پاداش را مي‌گيري يا به خاطر اين رفتار از گرفتن اين پاداش محروم مي‌شوي.»

با اين وجود تنبيه مي‌تواند عواقب نامطلوبي نيز در كودك داشته باشد. به عنوان مثال ممكن است والدين تنبيه‌كننده، الگوي پرخاشگري در كودك شوند و كودك همان روش‌هاي انضباطي را كه والدينش اعمال مي‌كنند در برابر همسالان خود به كار گيرد.

تنبیه با استدلال

به اعتقاد روان‌شناسان، روش‌هاي غير تنبيهي موثرتر هستند. همان‌طور كه گفته شد تنبيه همراه با استدلال موثرتر از تنبيه صرف است و در كودك تاثيرات باثباتي مي‌گذارد. روش‌هاي استدلالي در این زمینه يعني اشاره به عواقب اعمال نامطلوب. مثلاً در جملات، «سرم داد نزن ناراحت مي‌شوم» يا «هلش نده! مي‌افتد و گريه مي‌كند» به روشني به این عاقبت رفتار نامطلوب اشاره شده است. اينگونه راهبردها سبب مي‌شوند كه كودكان بدانند والدين آشكارا مي‌خواهند معيارهايي را به آنان تفهيم كنند.

غزل در مورد روش‌هاي مورد استفاده خودش توضيخ مي‌دهد: «اگر فرزند من رفتار نامطلوبی از خودش نشان دهد مثلاً اگر قرار بوده تا فيلم مورد علاقه‌اش را ببيند، از ديدن آن محروم مي‌شود يا اين‌كه آن شب قبل از خوابيدنش كتاب داستان مورد علاقه‌اش را برايش نمي‌خوانم. بيشتر تنبيه‌هاي من به اين شكل است. گاهی پاداشي را كه گرفته است حذف مي‌كنم.»

محمود نيز از روش‌هاي مشابهي استفاده مي‌كند: «دختر من به خوبي مي‌داند كه اگر درس‌هاي مدرسه ايراني خود را انجام ندهد يا وسايل شخصي‌اش را از وسط اتاق جمع نكند، اجازه تماشاي كارتون ندارد.»
ارائه فرمولي دقيق براي تنبيه و پاداش، بسیار دشوار است. براي مثال، تنبيه معمولاً هنگامي بيشترين كارايي را دارد كه رابطه بين والدين و كودك، گرم و حمايت‌آميز باشد. در صورتي كه رفتار والدين با فرزندشان هميشه خشك و سرد باشد، كودك ممكن است تنبيه را نيز ادامه آن رفتار هميشگي نامهربانانه تفسير كند كه در اين صورت كارآيي مورد نظر را نخواهد داشت.

همچنين در بسياري موارد ممكن است والدين بسته به شخصيت خود و رفتار گذشته كودك، از روش‌هاي متفاوتي استفاده كنند. به عنوان مثال كودكان پرخاشگر و غير پرخاشگر در برابر يك تنبيه مشخص واكنش‌هاي متفاوتي دارند. با اين وجود، آن‌چه در اين زمینه مي‌تواند مفيد باشد، شيوه صحيح به كارگيري هركدام از اين روش‌هاست.

منبع: رشد و شخصيت كودك/ پاول هنري ماسن، جروم كيگان، آلتا هوستون، جين كانجر