آیت الله خامنه‌ای در ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی در مرقد او به انتقادهایی که حسن روحانی مطرح کرده بود، پاسخ گفت. یکی از انتقادهای حسن روحانی به ابراهیم رئیسی و حامیانش این بود که شما در ۳۸ سال گذشته جز زندان و اعدام و دوختن دهان ها کاری نکرده اید و آزادی خجالت می‌کشد که شما از آن سخن بگوئید. انتقاد روحانی معطوف به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بود. آیت الله خامنه‌ای در پاسخ این بخش گفت :

“دهه ۶۰، یک دهه‌ مظلوم است؛ دهه‌ تعیین‌کننده‌ در سرنوشت ایران و ایرانی، دهه‌ فوق‌العاده مهم و حساس و درعین‌حال ناشناخته و اخیراً به ‌وسیله‌ برخی از بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم؛ دهه‌ ۶۰ را مورد تهاجم قرار می دهند. دهه‌ ۶۰، دهه‌ آزمون‌های بزرگ و دهه‌ پیروزی‌های بزرگ است.  دهه‌ ۶۰، دهه‌ خشن‌ترین تروریسم در کشور است. در طول چند سال، هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف به ‌وسیله‌ی تروریست‌ها به شهادت رسیدند؛ از کاسب معمولی تا جوان دانشجو تا فعال سیاسی تا شخصیت‌های بزرگی که در انقلاب تعیین‌ کننده بودند. البته من عدد معین نمی کنم، [لکن] تا هفده‌ هزار هم گفته‌اند؛ هفده هزار انسانِ باشرفِ باشخصیتِ ارزشمند در این تروریسمِ دهه‌ ۶۰ فدا شدند، که در میان اینها شخصیت‌هایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی حضور دارند؛ یعنی این آدم‌هایی که امثال اینها در طول زمان، کمتر در یک کشوری به وجود می‌ آید و می‌توانند تعیین‌ کننده‌ سرنوشت کشورها باشند… من توصیه می کنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأملند و راجع به دهه‌ ۶۰ قضاوت می‌کنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دهه ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریست‌ها و منافقین و پشتیبان‌های آنها و قدرت‌هایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها می‌دمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، اما دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئه‌های آنها را خنثی کرد”.

دهه شصتی‌هایی که مردم به آن‌ها نه گفتند: محسن رضایی، ابراهیم رئیسی، محمد ری‌شهری، محمد باقر قالیباف و علی شمخانی

دیدگاه‌های خامنه‌ای توسط ائمه جمعه درباری در نماز جمعه های ۱۹ خرداد ۱۳۹۶ پی گرفته شد. آیت الله علم الهدی که پای دامادش- ابراهیم رئیسی- در میان است خطاب به حسن روحانی گفت : “از منافقین دفاع می‌کنند؛ فریاد مقام معظم رهبری بلند می‌شود در مراسم سالگرد امام فرمودند «جای شهید و جلاد را عوض نکنید»، یعنی شما که مدعی مدیریت این نظام هستید باید مدافع شهید و خط شهادت باشید، شما آمدید مدافع جلاد شدید؟ از جلاد و منافق دفاع می‌ کنید؟ منافقینی که این‌ همه جنایت کردند”.

امام جمعه اصفهان گفت:”در ایام انتخابات عده‌ای جای شهید و جلاد را عوض کردند”. امام جمعه تهران گفت :” برخی دهه شصت را فراموش و تجاهل نکنند. اِعمال قانون و اراده ولی فقیه علیه جلادان را مورد خدشه قرار می ‌دهند”.

نزاع‌های دهه شصت طرف هایی داشته که باید با جزئیات دقیق به آن‌ها و کارنامه همه گروه‌های مخالف و زمامداران جمهوری اسلامی پرداخته شود. اما پرداختن به این مسأله مهم اولاً: خارج از موضوع این نوشتار است. ثانیاً: در توان نویسنده نیست. تاریخ چیزی جز حوادث و رویدادهای جزیی نیست. کلیات و کلی‌ها ساخته ذهن بشری است. درست است که تحلیل‌گران در تبیین و تعلیل تاریخ چاره‌ای جز گزینش ندارند، اما باید به درستی گوشزد کرد که طرح‌های کلی که بر گذشته افکنده می‌شود، کار تحلیل‌گران است، نه خود تاریخ. به همین جهت، جزئیات و تفاوت‌ها بسیار مهم اند و نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند.

در نزاع‌های دهه شصت گروهی از فرماندهان سپاه، وزارت اطلاعات و قضات و دادستان‌های دادگاه انقلاب- و در مواردی با حکم آیت الله خمینی و تعیین مجریان حکم توسط او – نقش مستقیم در سرکوب‌ها داشته‌اند. داوری آیت الله خامنه‌ای را از نظر گذراندیم. او به درستی می‌گوید که جای جلاد و شهید را نباید عوض کرد ( رجوع شود به مقاله “آیت الله خامنه ای ابراهیم رئیسی را شهید و قربانیان را جلاد کرد“).

هدف این نوشتار این است که روشن سازم که درک و فهم و تحلیل مردم از دهه شصت، با درک و فهم و تحلیل آیت الله خامنه‌ای از آن برهه تاریخی، تفاوت بنیادین دارد. این مدعا را با شواهد و قرائن کافی به خوبی می توان تأیید کرد. چگونه؟

انتخابات ریاست جمهوری: باطل کننده مدعای خامنه‌ای

درست است که رقابت در انتخابات ریاست جمهوری محدود به افرادی است که توسط شورای نگهبان  صلاحیت‌شان احراز می‌شود، اما پس از این فرایند، لوازم ضروری نهاد انتخابات، هر اندازه هم که دست کاری شود، خود را بر همگان تحمیل خواهد کرد.

افشاگری‌های گسترده علیه یکدیگر یکی از مقتضیات نهاد انتخابات است. در مناظره‌های ریاست جمهوری ۸۸ احمدی نژاد میر حسین موسوی را تهدید می‌کرد که عکس بی حجاب زهرا رهنورد را در تلویزیون به همگان نشان می‌دهد. در مناظره های ۹۶ قالیباف مأموریت داشت تا هرچه محافظه‌کاران افراطی داشتند را علیه روحانی و به سود ابراهیم رئیسی افشا کند. طرف مقابل هم سرکوب‌های این دو را افشا می‌کرد. احتمالاً در انتخابات ۱۴۰۰ نامزدها مانند دونالد ترامپ تعدادی از خانم‌ها را به صحنه مناظره خواهند آورد و از روابط جنسی نامزدها با آنها سخن خواهند گفت. این مقتضای انتخابات است.

مردم همیشه در انتخابات ریاست جمهوری رژیم، مشارکت بالا داشته و به دعوت تحریم‌کنندگان گوش نکرده ‌ند (رجوع کنید به مقاله “مخالفانی که واقعیت‌ها را نمی‌بینند و آگاهانه خود را فریب می ‌دهند“). آنان آگاهانه از این فرصت استفاده کرده و به دهه شصتی ها- سرداران سپاه، وزرای اطلاعات، دادستان‌ها و قضات جنایتکار- “نه” می گویند. این همان فرصتی است که تفاوت دیدگاه آیت الله خامنه‌ای و مردم درباره دهه شصت را آشکار می‌سازد. اگر مردم همان درک و تحلیلی را از دهه شصت داشتند که آیت‌الله خامنه‌ای دارد، باید به افراد دخیل در سرکوب‌ها که مورد تأیید و منصوب او بوده و هستند، رأی دهند. اما نه تنها رأی نمی‌دهند، بلکه با “نه” بزرگشان، آنان را به کلی ساقط می‌کنند. حالا به شواهد و قرائن این مدعا بنگرید:

انتخابات هفتم

هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد. این انتخابات ۴ نامزد داشت :

نام نامزد تعداد رأی درصد آرأ
اول- سید محمد خاتمی۲۰٫۰۷۸٫۱۷۸۶۹.۶
دوم- علی‌اکبر ناطق نوری۷٫۲۴۲٫۸۵۹۲۵.۱
سوم- رضا زواره‌ای۷۷۱٫۴۶۰۲.۷
چهارم- محمد محمدی ری‌شهری۷۴۴٫۲۰۵۲.۶

محمد محمدی ری شهری- حاکم شرع پرونده‌های مهم قضایی (از جمله حکم اعدام سران حزب توده) و وزیر اطلاعات دوران آیت الله خمینی- با کسب  ۲.۶ درصد آرأ چهارم شد. آیا “نه” گفتن به این عامل سرکوب دهه شصتی از این بزرگتر امکان‌پذیر بود؟ مردم چگونه باید او را طرد می‌کردند؟

انتخابات هشتم

هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد. این انتخابات ۱۰ نامزد داشت :

نام نامزد تعداد رأی درصد آرأ
اول- سید محمد خاتمی۲۱٬۶۵۹٬۰۵۳۷۷
دوم- احمد توکلی۴٬۳۹۳٬۵۴۴۱۵٫۶
سوم- علی شمخانی۷۳۷٬۹۶۲۲٫۶۲
چهارم- عبدالله جاسبی۲۶۰٬۰۸۲۰٫۹۲
پنجم- محمود کاشانی۲۳۵٬۳۶۳۰٫۸۴
ششم- حسن غفوری فرد۱۲۹٬۲۲۲۰٫۴۶
هفتم- منصور رضوی۱۱۴٬۳۲۷۰٫۴۱
هشتم- شهاب الدین صدر۵۹٬۶۴۶۰٫۲۰
نهم- علی فلاحیان۵۵٬۱۷۶۰٫۲۰
دهم-مصطفی هاشمی ‌طبا۲۸٬۰۹۰۰٫۱۰

علی شمخانی به عنوان یکی از فرماندهان سپاه فقط ۲.۶۲ درصد آرأ را به دست آورد. اما علی فلاحیان- قائم مقام ری شهری در وزارت اطلاعات، دادستان دادگاه ویژه روحانیت،  و وزیر اطلاعات بعدی که قتل‌های زنجیره ای در دوران او و به دستور وی صورت گرفت- یک پنجم یک درصد آرأ را به دست آورد. این سیلی محکم مردم بر گونه‌های سرکوبگر دهه شصتی بود که تا نیمه دهه هفتاد هم به سرکوب ادامه داد و با این “نه” تاریخی مردم، از سیاست حذف شد.

انتخابات نهم

نهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ برگزار شد. این انتخابات ۷ نامزد داشت:

نام نامزد تعداد رأی درصد آرأ
اول- اکبر هاشمی رفسنجانی۶٬۲۱۱٬۹۳۷۲۱٫۱۳
دوم- محمود احمدی ‌نژاد۵٬۷۱۱٬۶۹۶۱۹٫۴۳
سوم- مهدی کروبی۵٬۰۷۰٬۱۱۴۱۷٫۲۴
چهارم- محمد باقر قالیباف۴٬۰۹۵٬۸۲۷۱۳٫۹۳
پنحم- مصطفی معین۴٬۰۸۳٬۹۵۱۱۳٫۸۹
ششم- علی لاریجانی۱٬۷۱۳٬۸۱۰۵٫۸۳
هفتم- محسن مهرعلیزاده۱٬۲۸۸٬۶۴۰۴٫۳۸

محمد باقر قالیباف به عنوان یکی از سرداران سپاه و فرمانده کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی فقط ۱۳.۹۳ درصد آرأ را کسب کرد. البته علی لاریجانی هم دارای سوابق خدمت در سپاه پاسداران بود. بیت رهبری و سردار محمد باقر ذوالقدر به گونه‌ای انتخابات را مهندسی- همراه با تقلب موثر- کردند که احمدی‌نژاد را به عنوان نفر دوم بالا بردند و در دور دوم هم با همان روش‌ها او را بر هاشمی رفسنجانی پیروز کردند. مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی به دخالت سپاه، مجتبی خامنه‌ای و تقلب اعتراض علنی کردند. منتها هاشمی رفسنجانی گفت که چون شورای نگهبان نهاد بی‌طرفی نیست و اراده‌ای برای پیگیری ندارد، به خدا واگذار می‌کند.

انتخابات دهم

دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد. این انتخابات ۴ نامزد داشت:

نام نامزد تعداد رأی درصد آرأ
اول- محمود احمدی‌نژاد۲۴٬۵۲۷٬۵۱۶۶۲٫۶۳
دوم- میر حسین موسوی۱۳٬۲۱۶٬۴۱۱۳۳٫۷۵
سوم- محسن رضایی۶۷۸٬۲۴۰۱٫۷۳
چهارم-          مهدی کروبی۳۳۳٬۶۳۵۰٫۸۵

سرلشکر محسن رضایی- فرمانده کل سپاه پاسداران در دهه اول انقلاب و پس از آن- فقط توانست ۱.۷۳ درصد آرأ را به دست آورد. محسن رضایی یکی از دهه شصتی‌هاست. پرونده کودتای حزب توده را او جعل کرد و آن‌ها را بازداشت و زیر بدترین نوع شکنجه ها قرار داد تا از آن‌ها اعتراف بگیرد که قصد کودتا داشته‌اند. این رأی مردم معنای بسیار داشت. البته محسن رضایی در انتخابات مجلس ششم هم در تهران نامزد اصول‌گرایان بود که مردم به او “نه” گفتند.

انتخابات یازدهم

یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد. این انتخابات ۶ نامزد داشت:

نام نامزد تعداد رأی درصد آرأ
اول- حسن روحانی۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹۵۰.۷۱
دوم- محمد باقر قالیباف۶٬۰۷۷٬۲۹۲۱۶.۵۵
سوم- سعید جلیلی۴٬۱۶۸٬۹۴۶۱۱.۳۵
چهارم- محسن رضایی۳٬۸۸۴٬۴۱۲۱۰.۵۸
پنحم- علی‌اکبر ولایتی۲٬۲۶۸٬۷۵۳۶.۱۸
ششم- سید محمد غرضی۴۴۶٬۰۱۵۱.۲۱

سردار محمد باقر قالیباف در دومین نامزدی ۱۶.۵۵ درصد آرأ را به دست آورد. سرلشکر محسن رضایی هم در سومین نامزدی ۱۰.۵۸ درصد آرأ را کسب کرد. مردم دوباره به فرماندهان سپاهی دهه شصتی “نه” گفتند.

انتخابات دوازدهم

دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد. این انتخابات ۶ نامزد داشت:

اسحاق جهانگیری به نفع حسن روحانی کناره گیری کرد. سردار محمد باقر قالیباف در سومین نامزدی، دست به هر عملی برای پیروزی زد. اما وقتی دید آرایش رو به سقوط است و کل اصول گرایان و نهادهای نظام پشتیبان ابراهیم رئیسی بوده و خواهان کناره گیری او هستند، در روزهای آخر به نفع ابراهیم رئیسی کناره گیری کرد.

نام نامزد                               تعداد رأی        درصد آرأ
اول- حسن روحانی۳٬۵۴۹٬۶۱۶۵۷.۱۳
دوم- ابراهیم رئیسی۱۵٬۷۸۶٬۴۴۹۳۸.۳۰
سوم-مصطفی میر سلیم۴۷۸٬۲۱۵۱.۱۶
چهارم-مصطفی هاشمی طبا۲۱۵٬۴۵۰۰.۵۲

با این که در این دوره نظامیان و اصول‌گرایان برنامه پیچیده ای را طراحی کرده بودند و همه نهادهای انتصابی نظام پشت ابراهیم رئیسی قرار گرفتند و برای پیروزی او دست به هر کاری زدند، اما او شکست خورد. ابراهیم رئیسی- آیت الله قتل عام– شاخص ترین نماد دهه شصت است. یکی از چهار عضو هیأت مرگ تابستان ۱۳۶۷ بود. اما علاوه بر آن‌ها، در همه سرکوب‌های پس از انقلاب نقش مستقیم داشته است. البته آرای او جای چون و چرا فراوان دارد و با تردید جدی روبروست.

داستان مصطفی میرسلیم هم جالب توجه است. او نماینده حزب موتلفه اسلامی بود که آنان نه تنها قبل از انقلاب دست به ترور زدند، بلکه در دهه اول انقلاب با اسدالله لاجوردی مرتکب بدترین جنایات شدند. وقتی اعتراض‌های آیت الله منتظری و شورای عالی قضایی نسبت به جنایات او بالا گرفت، حتی آیت‌الله خمینی دستور داد لاجوردی را عزل کنند. اما رهبران موتلفه به دیدار آیت‌الله خمینی رفتند و نظر او را تغییر دادند. هاشمی رفسنجانی برای سازندگی اقتصادی، بخش فرهنگ و سیاست را به آیت‌الله خامنه‌ای واگذار کرد و این گونه بود که میرسلیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد و دوران “قتل عام کتاب” آغاز شد. آرای میرسلیم هم باید برای سرکوبگران دهه شصتی معنادار باشد.

سخن پایانی

مردم در همه فرصت‌های انتخاباتی به نمادهای سرکوب دهه شصت “نه” گفتند. آنان نشان دادند که فهم و تحلیل دیگری از دهه شصت دارند. هرگاه فرماندهان سپاه، وزرای اطلاعات، قضات و دادستان‌های سرکوبگر، نامزد ریاست جمهوری شدند، مردم آنان را طرد و حذف کردند.

آیت‌الله خامنه ای و زمامداران جمهوری اسلامی اگر اهل عبرت‌آموزی بودند، از این به بعد اجازه نمی‌دادند تا فرماندهان سپاه، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، دادستان‌ها و قضات، خود را در معرض رأی مردم قرار دهند. برای این که مردم از فرصت انتخابات برای “نه” گفتن به آنان، که نماد ولی فقیه و نظام هستند، به خوبی استفاده خواهند کرد.

مردم خواستار عقب‌نشینی نظامیان از حوزه سیاسی و اقتصادی و پرداختن به وظایف حرفه‌ای نظامی‌شان هستند. آیا خامنه‌ای صدای مردم را شنیده است؟ سخنرانی سالگرد آیت‌الله خمینی، نشان داد که خامنه‌ای قصد مقابله به آرای مردم و منتخب آنان را دارد. او در ۱۷ خرداد حملاتش علیه رأی مردم را تشدید کرد و ضمن نقد دیدگاه‌های فرهنگی و سیاسی حسن روحانی، فرمان تفویض “آتش به اختیاری” به  دانشجویان بسیجی را علیه آن دیدگاه ها، دستگاه های فرهنگی و سیاسی که در کارشان اختلال وجود دارد و به جای مسائل اصلی به مسائل کوچک فرعی می‌پردازد، صادر کرد. گویی خامنه‌ای قصد ندارد اندکی با مردم همراه شود و شیوه‌های سرکوبگرانه را رها سازد یا کاهش دهد.

برخی گفته‌اند که این علامت دموکراسی است که خامنه‌ای فرد منتخب فرایند دموکراتیک را که با او (حسن روحانی) اختلاف نظر اساسی دارد، پذیرفته است. اما همه می‌دانند که از یک سو شورای نگهبان با نظارت استصوابی و حذف مخالفان و رقبا، رکن رقابتی بودن انتخابات را از آن می‌ستاند (به گونه‌ای که در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری اصلاح‌طلبان مجبورند نامزدهای اصول‌گرایانی که به اصطلاح  کمتر افراطی هستند را نامزد خود معرفی کنند و در میان آن‌ها چهره‌هایی چون محمدی ری شهری، دری نجف آبادی و امثال آن‌ها فراوان یافت می‌شود) و از سوی دیگر، خامنه‌ای و نهادهای انتصابی و نظامی در برابر منتخب مردم ایستاده و اجازه نمی‌دهند وعده‌ها و رویکردش را عملی سازد. یعنی نماینده اکثریت حق ندارد مطالبات و برنامه‌های مد نظر اکثریت را محقق سازد. پس پذیرش ظاهری نتیجه فرایند دموکراتیک و علیه آن اقدام کردن، تن دادن به نتیجه فرایند دموکراتیک نیست.

آتش به اختیاری” یعنی مقابله عملی با برنامه‌های دولت منتخب. چهار شاهد خوب برای این مدعا، “آتش به اختیاری” در مورد سند ۲۰۳۰ یونسکو ، ممانعت از برگزاری کنسرت‌های دارای مجوز، تهاجم به اجتماعات قانونی(از جمله تهاجم فیزیکی به علی مطهری و علی لاریجانی) و ممانعت از ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی بود و هست. این نوع “آتش به اختیاری” در دوران دوم ریاست جمهوری روحانی افزایش خواهد یافت. چون نمادهای دهه شصتی خامنه‌ای که به دنبال بازتولید آن دوره‌اند، برنامه‌های حسن روحانی را در تعارض کامل با آن دوران و سرکوب‌هایی  که کرده‌اند به شمار می‌آورند.

بیشتر بخوانید:

https://www.radiozamaneh.com/343977