ایرج ادیب‌زاده – شعر یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. شعر می‌تواند نقشی در گونه‌گونی فرهنگ‌ها و نزدیکی ملت‌ها بازی کند. با این هدف یونسکو بنیاد فرهنگی، تربیتی و علمی ملل متحد، با برپایی جشنواره‌ی جهانی گونه‌گونی فرهنگ‌ها در ماه می ‌هر سال تلاش می‌کند به این هدف نزدیک‌تر شود:

[شعرخوانی با صدای حسن مکارمی:]

تولد، کودکان بازی
نوجوانی، سرزندگی
ناگاه مسافری بی‌هدف
برف و گمشده‌‌گی برگ‌های خزان
بازگشت و دوران آخرین
نوازش، آتش، آه
خیره شدن بر کبوتران پرواز آنسوی پنجره
گربه‌ی خانه‌ی ما
بوی لذت می‌آورد.
(…)
باغچه با آمدنت
ترانه‌ی آبپاش قدیمی را می‌خواند
و آیینه و شمعدان طاقچه
در یاد عروسی مادربزرگ
و من برای آمدنت
تن‌ها چشمانم را برق انداخته‌ام.
(…)

در جشنواره‌ی جهانی امسال گونه‌گونی فرهنگ‌ها که روز ۱۷ ماه می‌ در تالار شهرداری «یکم پاریس» برپا شد، شاعران و هنرمندانی از ملیت‌های انگلیسی، عربی، اسپانیایی، فرانسوی، فنلاندی، یونانی، ایتالیایی، ژاپنی، ماداگاسکاری، روسی و ایرانی شرکت داشتند. آن‌ها شعر‌هایشان را به زبان اصلی و ترجمه‌ی فرانسوی آن خواندند و ترانه‌ها و آوازهایی از آن ملت‌ها به ترنم درآمد.
 

از ایران «حسن مکارمی» شاعر و نقاش خط و همسر روزنامه‌نگار و شاعرش «مینا راد» در این جشنواره شرکت داشتند. آن‌ها شعرهایی از کتاب منتشرشده‌ی «پیانو با چهار دست» را به فارسی خواندند، همراه با ترجمه‌ی فرانسوی اشعار کتاب که در واقع شعرواره‌هایی‌ست از آنچه در زمان و زندگی روزمره برای شاعر ‌‌ پیش آمده است. سپس چند بیتی از غزل حافظ را عرضه کردند و بعد یکی از ترانه‌های زیبای «گل‌های جاویدان» با صدای ماندگار «بنان» پخش شد.

شعر و ترانه و نزدیکی فرهنگ‌ها به یکدیگر

حسن مکارمی شاعر، زاده‌ی شیراز و نقاش خط درباره‌ی هدف‌های جشنواره‌ی گونه‌گونی فرهنگ‌ها توسط بنیاد یونسکو می‌گوید: «یونسکو روز ۱۹ می‌ هر سال را روز گونه‌گونی فرهنگ‌ها معرفی کرده است. به همین مناسبت تلاش می‌کند هفته‌ای را که در آن ۱۹ می‌ هر سال واقع شده است، جشنواره‌ای در شهر پاریس ترتیب دهد و از طریق امکانات فرهنگی مختلف به مردم نشان دهد که غنای گونه‌گونی فرهنگ‌ها به گونه‌ای است که می‌تواند همه‌ی ما را به سوی یکدیگر ببرد. این فکر اساسی در این روز باارزش این است که گرچه ملت‌ها و فرهنگ‌ها با هم گونه‌گون‌اند، ولی در این تنوع غنایی‌ست و از این غنا باید بهره و لذت ببریم. به همین دلیل یا به شکل سخنرانی و کنفرانس و یا به شکل اجرای برنامه‌های هنری، یونسکو سعی می‌کند در مکان‌های مختلف برنامه‌هایی ترتیب دهد که مردم بتوانند از تنوع فرهنگ‌ها و غنای آن بهره‌مند شوند.
 

ما در جشنواره‌ی امسال در شهرداری منطقه‌ی یک پاریس به کمک دوستان دیگر برنامه‌ای اجرا کردیم. این برنامه «مسافرت» و به این شکل بود که هر کس بهترین‌ نمونه‌های مسافرت را در فرهنگ خودش، چه درونی و چه بیرونی، به زبان محلی، بومی و فرهنگی خودش مطرح می‌کرد. همچنین به زبان فرانسه که ترجمه‌اش را هم متوجه شویم. در کنار این شعرخوانی از ملت‌های گوناگون موسیقی و آوازهای آن ملت‌ها نیز پخش می‌شد و همه با هم ترانه‌ها و آواز‌ها را همراهی می‌کردند. به این ترتیب ما از ۱۲ ملیت مختلف شعر و ترانه داشتیم و همه هم کسانی بودند که به شکلی عشق می‌ورزیدند به این تنوع فرهنگ‌ها.»

انتخاب شاعران و هنرمندان حاضر در جشنواره‌ی جهانی گونه‌گونی فرهنگ‌ها همه ساله جدا از خواسته‌ی دولت‌ها صورت می‌گیرد. به این جهت این جشنواره بیشتر بر مبنای خودجوشی و توان هنرمندان شکل می‌گیرد. حسن مکارمی درباره‌ی این موضوع می‌گوید: «یونسکو تلاش دارد مسئله‌ی تنوع فرهنگ‌ها را جدا از دولت‌ها به اجراء درآورد و بیشتر روی خودجوشی افراد حساب می‌کند. دو سه نفر از بنیان‌گذاران این گروه از افرادی هستند که سال‌ها در یونسکو کار کرده‌اند و حتی مبتکران این جشن تنوع فرهنگی بودند. این اشخاص دورهم جمع شدند و از دیگران هم کم‌کم دعوت کردند و به‌تدریج گروهی به شکل بسیار خودجوش و در یک حرکت بطئی شکل گرفت. به این صورت که اگر یک نفر کسی را می‌شناخت، مثلاً خانمی فنلاندی یا ژاپنی را می‌شناخت، از او دعوت می‌کرد. این کاری است که در عمل شکل گرفته و تقریباً چند ماهی هست که به‌تدریج ما به‌هم نزدیک‌تر شدیم و هر کسی سعی کرد هدیه‌ای از فرهنگ خودش را به این جمع اهداء کند.»

جشنواره‌ی گونه‌گونی فرهنگ‌ها و سفر

«مینا راد» در مورد موضوع امسال جشنواره‌ی جهانی گونه‌گونی فرهنگ‌ها می‌گوید: «امسال موضوع جشنواره سفر بود، در تفاوت فرهنگ‌ها. ما به شکلی می‌خواستیم بگوییم که چند نوع سفر است، مثل سفر به کشورهای دیگر و… یک نوع سفر هم هست، سفر به درون خود که به قول بعضی‌ها شاید بهترین سفر‌ها باشد. چون وقتی آدم به درون می‌رود، خود و دنیای خود را پیدا می‌کند و دنیای عظیمی را در درون‌اش بازمی‌یابد. ما از این سفر درونی از طریق شعر و اشعاری که به دو زبان گفته بودیم، برای مردم گفتیم. از طریق این اشعار مردم توانستند هم به دنیای فرهنگی ایرانی سفر کنند و ایران را بهتر بشناسند و هم توانستند سفری کنند به دنیای درونی، اینکه چگونه انسان می‌تواند حس درونش از یک زندگی روزانه‌ را به شعر درآورد. واکنش مردم هم خیلی جالب بود. چون وارد بازی شدند و از نگا‌ه و احساسشان مشخص بود که این شعر‌ها را می‌فهمند.»

حسن مکارمی و مینا راد چند شعرواره از کتاب «پیانو با چهار دست» را، که در جشنواره‌ی امسال به دو زبان فارسی و فرانسه عرضه شد، برای ما می‌خوانند:

[شعرخوانی با صدای مینا راد و حسن مکارمی]

دستان حریر دخترک
از پرده‌ی جهان
آرزوی دیرینه‌ی زنان را پاک می‌کند
و دیگر می‌شود.
…….

آینده‌‌ همان کودکی‌ست
که با لبخند در کناره‌ی لب نشسته است
و تنها دل را می‌فهمد.
…….

یک حجم زندگی
در بادکنک تنهایی من
و بازهم جا هست.
…….
شبنم بیدار می‌شود
پاکی شب‌مانده‌ای
برگ را می‌شوید.
……
قناری که می‌خواند
بودن با تو مخمل می‌پوشد.
……
باغچه با آمدنت
ترانه‌ی آبپاش قدیمی را می‌خواند
و آیینه و شمعدان طاقچه
در یاد عروسی مادربزرگ
و من برای آمدنت
تن‌ها چشمانم را برق انداخته‌ام.

از مجموعه‌ی «پیانو با چهاردست، مینا راد»

دو غزل از حافظ و ترانه‌ای از بنان

حسن مکارمی درباره‌ی درباره‌ی چند و چون گزینش غزل‌هایی از حافظ و ترانه‌ی «بنان» در این جشنواره می‌گوید: «دو شعر از حافظ انتخاب کرده بودیم. برای اینکه انتخاب خیلی محدود بود. به‌هرحال رفتیم به سوی قله‌ی ادبیات و شعر پارسی: «دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران/ چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست»، انتخاب دیگرم این بود: «تا دل هرزه‌ گرد من رفت به چین زلف او/ زآن سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند». در مورد بنان به ما گفته بودند قطعه‌ای انتخاب کنید، یک یا دو دقیقه، که شاخص موسیقی یا آواز ایرانی باشد. ما فکر کردیم قطعه‌ای از بنان در گل‌ها بیاوریم که این قطعه یک حالت نوستالژی و یادی از دورانی باشد که موسیقی حق حیات و حق زندگی داشت و فرهنگ‌ و هنرش، ادامه‌ی آن شش‌ ـ هفت هزار سال بود، که داشتند به اوج می‌رسیدند. ما خواستیم بگوییم، و به همه اعلام کردیم، که این فریاد بنان یادآور این نوستالژی است. اینکه موسیقی ایران بیش‌ از ۳۰ سال است در زندان و در خفقان است. بله، خواستیم این حس را به مردم منتقل کنیم.»

اما جایگاه شعر در دنیای امروز در کجاست؟ جای شعر فارسی در مجموعه‌ی شعر جهان در کجا قرار دارد؟ کدام شاعر معاصر ایرانی بیشتر از همه در بین فرانسویان شناخته شده است؟ مینا راد درباره‌ی این موضوعات می‌گوید: «شعر در واقع یک پل است، هم به درون فرهنگ‌ها و هم به درون انسان‌ها. با شعر است که مردمانی از فرهنگ‌های دیگر می‌توانند به فرهنگ‌هایی که با آن بیگانه هستند وارد شوند، و شاید شعر نو فارسی، یا شعر کوتاه‌ به شکلی که ما گفتیم، بتواند جای خاص خودش را پیدا کند و مردمی که فرهنگ‌ دیرینه‌ی ایران را نمی‌شناسند، شاید بتوانند از طریق شعر راهی پیدا کنند به فرهنگ غنی ایران و آن را به گونه‌ای دیگر دریابند. به‌خصوص با شعرهای نویی که ما گفتیم که رابطه دارد با زندگی روزمره، با احساس، با عشق، با روابط اجتماعی و روابط انسانی. به نظر من در فرانسه فروغ فرخ‌زاد را بیشتر از شاعران معاصر دیگر ایران می‌شناسند. چون زحمات بسیاری برای ترجمه‌ی اشعار فروغ انجام شده و فروغ فرخ‌زاد جای خودش را در میان مردم کشورهای دیگر باز کرده است.»

حسن مکارمی هم درباره‌ی رابطه‌ی مردم فرانسه با شعر و نیز چگونگی شناسانده شدن شعر ایران و فرهنگ ایران به فرانسوی‌ها می‌گوید: «درباره‌ی رابطه‌ای که مردم فرانسه با شعر ایران دارند، باید بگویم طی ده سال گذشته ما شاهد آن هستیم که تعداد بسیار زیادی به‌ویژه از اشعار نو فارسی ترجمه شده است، به‌ویژه با تلاش ایرانیانی که در فرانسه مستقر شده‌اند. مانند اشعار سهراب سپهری که البته ترجمه شده بود و باز ترجمه‌ی تعداد دیگری از کار‌هایش ادامه پیدا کرده است. یا اخوان ثالث و یا،‌‌ همان‌طور که خانم راد گفتند، فروغ فرخ‌زاد. نمونه‌ی دیگری را مثال بزنم که شاخص معتبری است. در فرانسه تاکنون مترجمان سه بار تلاش کرده‌اند که همه‌ی غزلیات حافظ را ترجمه کنند. بار اول به صد غزل قناعت کردند، نتوانستند جلو بروند. بار دوم صدو پنجاه تا و این‌بار در سال ۲۰۰۶ آقای شارل هانری دو فوشه کور Charles- Henri de Foushécour توانست مجموعه‌ی پانصد غزل حافظ را ترجمه کند و برای اولین بار استقبال بسیار زیادی از این ترجمه شد. منظورم این است که چه در زمینه‌ی شعر کهن و چه شعر نو، مردم با فرهنگ فرانسه از یک‌طرف و ایرانیان مقیم فرانسه از طرف دیگر، شروع کردند به نوعی تبادل فرهنگی. به‌هرحال مهاجرت بزرگ ایرانیان گرچه دردآور بود، ولی ثمره‌ی فرهنگی‌اش بسیار مثبت است.»

با این تفاصیل این پرسش پیش می‌آید که آنچه که در جشنواره‌ی گونه‌گونی فرهنگی از قلمرو شعر ایران عرضه شد، چه جایگاهی در میان فرهنگ‌های دیگر به‌دست آورد؟ حسن مکارمی می‌گوید: «اولین ویژگی شعر فارسی که توسط ما گویندگان شعر فارسی خوانده و اجرا شد، با توجه به هماهنگی‌اش با ترانه‌ی بنان و آن دو بیت حافظ، احساس من این است که هماهنگی و همخوانی بیشتری داشت. ما سعی کردیم جایگاه شعر فارسی را در مجموعه‌ی شعر دنیا نشان دهیم و فکر می‌کنم توانستیم این‌کار را انجام دهیم.»

عکس‌ها:
از ایرج ادیب‌زاده، جشنواره‌ی جهانی گونه‌گونی فرهنگ‌ها در پاریس

در همین زمینه:
::حافظ از نگاه یک روانکاو، گفت و گو ایرج ادیب‌زاده با حسن مکارمی::
::پبانو با چهاردست، گفت‌و‌گو ایرج ادیب‌زاده با مینا راد::