داستان سیب‌زمینی به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ باز می‌گردد. آن زمان که منتقدان احمدی‌نژاد توزیع سیب‌زمینی و برخی اقلام دیگر از مایحتاج عمومی را «تقلب» در انتخابات خواندند و وعده مهدی کروبی برای پرداخت ماهیانه ۵۰ هزار تومان را شعار و برنامه‌ای «عوامفریبانه» که تنها برای کسب رای مطرح می‌شود و به حال اقتصاد ملی مضر است. اما این قصه در این دوره از انتخابات هم در حال تکرار شدن به شکل دیگری است.

ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس با توزیع آرد رایگان و غذای گرم در میان تهیدستان به دنبال کسب رای آنان است.

حال هشت سال از ماجرای سیب‌زمینی‌های انتخاباتی گذشته و ابراهیم رئیسی و حسن روحانی که به نظر می‌رسد، اصلی‌ترین رقبا برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری هستند، با اندکی تفاوت همان شیوه را در پیش گرفته و به دنبال دل‌ربایی از فرودستانی هستند که در همه چهار سال گذشته و چهار سال‌های پیشتر فراموش شده و یا طرح «اقتصاد صدقه‌ای» با منت و نمایش‌های تلویزیونی از حداقل‌هایی در آستانه انتخابات برخوردار شده‌اند.

ابراهیم رئیسی که یک‌سال و اندی است جانشین والی خراسان شده، از همان آغاز و پیش از آنکه نامش به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری مطرح شود، معاونت «مستضعفان و محرومان» تاسیس کرد تا در کنار سایر نهادها و بنیادهای حکومتی «فقرا» را نشانه بگیرد.

آستان قدس رضوی که تولیت و سکاندار آن یکی از گزینه‌های اصلی کارزار انتخابات است، مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی بر پرداخت مالیات را نمی‌پذیرد و همچنان به تصرف زمین‌های کشاورزی و املاک مسکونی به بهانه «وقف» ادامه می‌دهد و همزمان کیسه‌های آرد و غذای گرم میان محرومان و زلزله‌زدگان تقسیم می‌کند تا در روز انتخابات یادشان بماند که «آرد متبرک» را از دست چه کسی گرفته‌اند.

حسن روحانی رئیس جمهوری فعلی هم که چهار سال قبل در تبلیغات انتخاباتی خود «چرخش چرخ معیشت» را در برابر چرخش سانتریفیوژ‌های هسته‌ای قرار داد، برای عقب نماندن از قافله و مقابله با «تک انتخاباتی رقیب» طرح و برنامه‌ای را که می‌بایست چهار سال قبل اجرایی می‌کرد، به اجرا درآورد و با حذف یارانه نقدی حدود ۴.۵ میلیون نفر، یارانه نقدی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی را افزایش داد.

در ادامه همین روند وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که حاضر به پس گرفتن لایحه اصلاح قانون کار و تعیین حداقل دستمزد بر اساس سبد معیشت نشد، از افزایش حقوق بازنشستگان خبر داده است.

این دو طرح و برنامه در حالی به مرحله اجراء درآمده‌اند که دولت حسن روحانی به هنگام تصویب بودجه ۹۵ الزام دولت به حذف یارانه نقدی «ثروتمندان» را نپذیرفت و هنگام رایزنی برای تعیین حداقل دستمزد از پذیرش پیشنهاد نهادهای کارگری مبنی بر معیار بودن سبد معیشت را به بهانه «فشار مضاعف بر تولیدکنندگان» سرباز زد.

محمدباقر قالیباف شهردار تهران با پرونده فساد مالی و خشونت عریان علیه دستفروشان در آستانه انتخابات به دیدار «حاشیه‌نشینان» تهران رفت.

جدای از این دو نامزد که به نظر می‌رسد رضایت سایر رقبا را برای خروج از میدان جلب خواهند کرد، دیگر نامزدهایی که نتوانستد از غربال شورای نگهبان عبور کنند هم افزایش یارانه نقدی و بازتوزیع منابع درآمدی را وعده کردند تا نمایان شود که «سرمایه‌گذاری» نامزدهای انتخابات که به وقت اجراء راه دیگری برخلاف خواسته و مطالبات تهیدستان در پیش می‌گیرند، برای پیروزی در انتخابات«تهیدستان شهری و روستایی» است.

تصور کنید محمدباقر قالیباف شهردار تهران که در چند سال گذشته ماموران «حفظ نظم شهری» را به جان «دستفروشان» انداخته، ابراهیم رئیسی که مالیات بنگاه‌های بی‌شمار و املاک وسیع آستان قدس را نمی‌پذیرد و حسن روحانی که چهار سال تمام برنامه‌های «خصوصی‌سازی در همه ابعاد» را به اجرا گذاشته، حال نگران حال «اقشار تهیدست و مظلوم» شده‌اند.

حاتم‌بخشی به وقت انتخابات

سال‌ها است که نهادهای دولتی آمار دقیقی از جمعیت زیر خط فقر و خانوارهایی که توان تامین حداقل‌های زندگی را ندارند، منتشر نمی‌کنند و تنها به کلیاتی که از بهبود وضعیت خبر می‌دهند، بسنده می‌کنند. اما به استناد آمارهای غیررسمی که به واقعیت جامعه ایران نزدیک‌تر است و همچینین تحلیل هزینه و درآمد خانوارها، دست‌کم حدود ۳۰ میلیون نفر از جمعیت ایران با مسئله فقر به شکل خشن آن دست به گریبان است.

دولت حسن روحانی که در مقابل حذف یارانه ثروتمندان مقاومت کرد، در آستانه انتخابات یارانه افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی را افزایش داد.

حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تنها نیمی از جمعیت فقرا حق رای داشته باشند و از این نیم، پنجاه درصد در انتخابات اردیبهشت امسال که همزمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار می‌شود و همین می‌تواند عاملی برای افزایش مشارکت در انتخابات باشد، رای بدهند، آنوقت حداقل ۷.۵ میلیون رای در میان «تهیدستان و فقرا»یی است که در همه سال نه تنها فراموش که به خوراک «ماشین توسعه» و بزرگ شدن بنیادهای مذهبی و حکومتی تبدیل می‌شوند.

بگذارید صورت‌مسئله را به‌گونه‌ای دیگر و از زاویه آمار مقام‌های دولتی بخوانیم تا نمایان شود که حداقل ۱۴ میلیون نفر از جمعیت ایران یا تحت پوشش خدمات کمیته امداد و سازمان بهزیستی قرار دارند و یا مستمری‌بگیر سازمان تامین اجتماعی هستند.

هیئت دولت ایران سال گذشته و به هنگام تصویب دستورالعمل اجرایی طرح حمایت غذایی، جمعیت تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی را ۳ میلیون و ۷۵۳ هزار خانوار شامل ۱۱ میلیون نفر برآورد کرد.

مدیرکل کمیته امداد گفته است که شش درصد جمعیت ایران – حدود ۵ میلیون نفر- تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند. دریافتی مستمری‌بگیران این دو نهاد تا پیش از افزایش یارانه‌ نقدی که در آستانه انتخابات صورت گرفت از ۴۵ هزار تا ۱۵۰ هزار تومان بوده است و خواستها و طرح‌هایی که گاهی از سوی برخی از نمایندگان مجلس برای افزایش دریافتی این گروه از افراد ارائه شده، به تصویب نرسیده است.

مدیرکل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی نیز تعداد مستمری‌بگیران تحت پوشش این سازمان را برای سال ۹۴، ۲ میلیون و ۷۳۸ هزار نفر اعلام کرده است. بازنشستگان هم طی چند سال گذشته برای بهبود وضعیت معیشت خود بارها اعتراض کرده‌اند، اما آنچه که نصیبشان شده طرح دولت برای واگذاری اموال سازمان تامین اجتماعی به وزارت بهداشت و درمان در قالب طرح بیمه سلامت است.

حالا با همین آمارهای اندک که از زبان مسئولان دولتی بیرون آمده، به ماجرای سیب‌زمینی‌هایی که حالا به «آرد تبرک شده» و «افزایش یارانه نقدی و مستمری» تبدیل شده فکر کنید و «اقشار آسیب‌پذیری» که تنها در نزدیکی انتخابات «مهم» و «عزیز» می‌شوند و در چهار سال بعد «زائده‌هایی» که ماموران مبارزه با سد معبر دار و ندارشان را با خودشان جمع می‌کنند، برای «کمک به تولید» و «کاهش هزینه‌های دولت» از کار بیکار و از شمول قانون کار و بیمه بیکاری خارج می‌شوند و در نهایت در نقش بهره‌مندان از «خدمات اقتصاد صدقه‌ای» نظام به نماش گذاشته می‌شوند در حالیکه دولت طرح و برنامه‌ها را برای «اجرای بهتر سیاست‌های خصوصی‌سازی» و «تحریک رشد اقتصادی» و البته فربه‌تر شدن «نهادها و بنیادهای نظامی و حکومتی» به اجرا می‌گذارد.


بیشتر بخوانید: مجموعه گزارش‌های زمانه در باره انتخابات ریاست جمهوری