شش سال پس از جنگ بیوقفه در سوریه، در خلأ ناشی از ریزش بخشی از طبقه مسلط، نخبگان اقتصادی و سیاسی جدیدی در سطح رسمی و دولتی سوریه ظهور کردهاند.
این «سوءاستفادهگران جنگ» به چرخدندههای اساسی کشور برای دور زدن تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا بدل شدهاند، تا حدی که متحدان تاریخی و سنتی خانواده اسد را درون طبقه نخبگان سوریه به رقابت و تکاپو واداشتهاند.
علی، تاجر سنیمذهب سوری، با احتیاط، این نخبگان را این طور توصیف میکند: «در دمشق به آنها تازه به دوران رسیده میگوییم. یک دو جین تاجر که قبل از جنگ کاملاً ناشناس بودند، اما امروز پز ثروتهای [بادآورده] چند صد میلیون دلاریشان را میدهند.» کسانی که پس از شش سال جنگ مرگبار که بیش از سیصدهزار کشته بر جا گذاشته، کمکم دارند به تصمیمگیرندگان جدید اقتصاد سوریه بدل میشوند.
آنها در بازار واردات سرمایهگذاری کردهاند، بازاری که اقتصاد سوریه به آن شدیداً وابسته است و با دور زدن تحریمهای بینالمللی وضعشده از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، محصولات کشاورزی و نفتی را از روسیه، ایران و عراق برای سوریه فراهم میکنند.
جهاد یازجی روزنامهنگار سوری در حوزه اقتصاد مینویسد: «جنگ بازار مسکن را نابود کرد و به سرمایهگذاریهای عمومی پایان داد. واردات در نتیجه تنها بخشی است که هنوز به کارآفرینان بزرگ سوری اجازه میدهد تا سودهای قابل توجهی به جیب بزنند.»
ظهور «سوءاستفادهگران جنگ»
ظهور این «سواستفادهگران جنگ» در سوریه موضوع مجادلهآمیزی است، زیرا دولت به نوبه خود از این نوکیسهگان سود میبرد. هر چند، این پدیده باعث رواج شایعاتی از درون حلقه تنگ طبقه اقتصادی سنتی سوریه شده است؛ نخبگان سنتی سوریه آشکارا منتقد ظهور این پدیده جدیداند.
علی که خود به محمد حمشو، سرمایهگذار بزرگ صنعتی و یکی از قدیمیترین حامیان رئیس جمهور اسد نزدیک است، میگوید: «آنها فرصتطلبانی هستند که با وجود تحریمها، از دفتر کار یا حساب بانکیای که خارج از سوریه دارند، برای تجارتهای بینالمللی استفاده میکنند. آنها به درخواستهای مناقصه از طرف دولت برای کالاهای اساسی جواب میدهند، اما در واقع جز به بهره خود فکر نمیکنند و هیچ اهمیتی برای صنعت قائل نیستند، یعنی آنچه کشور به آن واقعاً نیاز دارد.»
محمد عباس مشاور سابق وزیر اقتصاد هم اینطور انتقاد میکند: «ثروت این سواستفادهگران بی آنکه کشور بتواند در زمان بازسازی از آن بهرهمند شود، در خارج کشور خواهد ماند. و این ناعادلانه است، چون آنها نگران تحریمهای بینالمللی نیستند، تحریمهایی که فقط نخبگان پیشاجنگ را تحت تأثیر قرار داده است.»
«این قانون بازار است»
نخبگان سنتی سوری در ازای حمایت تزلزلناپذیر خود از رئیس جمهور سوریه در زمان جنگ، منتظر مزایا و امتیازات اقتصادی ویژهای بودند. حالا اما با ظهور این تازه به دوران رسیدههای نزدیک به متحدان خارجی رژیم، امیدشان را در حال از دست رفتن میبینند.
یاسر عباس، طرف اصلی خط اعتبار ایران برای واردات کالاهای نفتی یکی از اعضای این نخبگان نوظهور مورد بحث است. او موقعیت اجتماعی جدید خود را آگاهانه میپذیرد: «قبل از جنگ من مدیر شرکتی با چهار هزار کارمند بودم، امروز مستقیماً با خانوادههای بزرگ نزدیک به رئیس جمهور اسد رقابت میکنم. اما آنها نمیتوانند از من عصبانی باشند، چون این قانون بازار است.» او خود را اینچنین توجیه میکند و با خوشحالی میگوید: «در مقیاس اجتماعی من به آنها نزدیک شدهام، اما معلوم است که درنهایت زیردست آنها باقی میمانم.»
از آنجایی که مبارزه برای به دست آوردن لطف و توجه اسد کاملاً واقعی است، چنین احتیاطی هم عاقلانه است. در این مورد، فقط یک خط قرمز باقی است: عدم مشارکت مستقیم این نخبگان اقتصادی، چه قدیمی و چه جدید، در زندگی سیاسی کشور. طبق اصل «حوزه استحفاظی [ریاست جمهوری]» که حافظ اسد [رئیس جمهور سابق و] پدر رئیس جمهور فعلی بنا گذاشت، این خط قرمز از این روست که این نخبگان به هیچ وجه برای ریاست جمهوری رقابت نکنند.
«پس از جنگ، هیچ تغییر و تحول سیاسی واقعیای رخ نداده است»
با توجه به حضور نمایندگان منتخب جدید در انتخابات مجلس ۲۰۱۶، این طور به نظر میرسد که نخبگان سیاسی جدیدی نیز به لطف جنگ در صحنه رسمی و دولتی سیاست در سوریه پدیدار شدهاند، گرچه آنها نیز با تمام وجود مدیون خانواده اسد هستند. نظر یک دیپلمات مشغول به کار در دمشق این است که، «ماهر اسد برادر رئیس جمهور به طور خاص در پشت صحنه سیاست فعال است. او کسی بود که اعتیار فهرست سیزده کرسی مستقل حوزه دمشق را در هنگام انتخابات اخیر تأیید کرد».
این انتخابات به دولت سوریه اجازه داد تا همدستان سیاسیاش را بر کرسیهای مجلس بنشاند، منتخبانی که تا آخرین روز قرارداد کارشان در سال ۲۰۲۰، هیچ وقت تقاضاهای رسیده از خارج کشور مبنی بر خروج رئیس جمهور اسد از قدرت را به او منتقل نخواهند کرد. این دیپلمات میافزاید: «میان این منتخبان جدید، اقلیتها هم حضور بارزتری د ارند؛ مثلاً نورا آریسیان نماینده مسیحی ارمنیتبار که تا به حال هیچ سابقه سیاسیای نداشته وارد مجلس شده. این کادوی رژیم سوریه به ارمنستان است که در تمام طول جنگ نسبت به او وفادار بوده است.»
به گمان یکی از اعضای دفتر مجلس سوریه، «در طول جنگ هیچ تغییر و تحول سیاسی واقعیای اتفاق نیافتاده است. حزب بعث هنوز پله دسترسی به نردبان قدرت است و بسیار قدرتمند باقی مانده. با این حال، فرار – یا مرگ – بسیاری از نمایندگان، موجب روی کار آمدن و ظهور آنهایی شده که در کشور ماندند؛ بازیگرانی جدید که بعضاً بدون تجربهاند.» این تازه به دوران رسیدهها مانع ظهور هر ضدقدرتی در سطح رسمی سیاست در داخل کشوراند، و همچون سدی علیه نیروهایی عمل میکنند که به طور بالقوه از خارج کشور میتواند علیه بشار اسد به کار گرفته و فعال شوند.
منبع: لاکرا
بیشتر بخوانید: