لوکاس لارسن-سوانح ِ ناگوار هستهای، در عین پیامدهای ویرانگری که برای حیات انسانها و عموماً جانداران ساکن در حوزهی پیرامونی ِ خود به بار میآورند؛ فرصتهای منحصربفردی را هم برای پژوهشگران، از برای بررسی تأثیرات تشعشعات هستهای بر جوامع ِ زنده فراهم میکنند؛ فرصتهایی که امکان احیایشان در آزمایشگاهها، عملاً ناممکن است.
دکتر «تیم موسیو» (Tim Mousseau) که سرپرست پژوهشهای پیشاهنگانهی منطقهی چرنوبیل، از دانشگاه کارولینای جنوبیست؛ همراه با یک تیم بینالمللی از متخصصین، مشغول بررسی پیامدهای بومشناختی و بهداشتی ِ درازمدت انفجار ۱۹۸۶نیروگاه هستهای چرنوبیل؛ واقع در خاک کنونی ِ کشور اوکراین است. موسیو از سال ۱۹۹۸تاکنون بر روی چرنوبیل تحقیق میکند و آخرین پژوهشاش هم که به همراهی تیمی از پژوهشگران فرانسوی بهثمر رسیده؛ ماه گذشته در نشریهی علمی Oecologia منتشر شده است. طبق این پژوهش، آن دسته از پرندگانی که با پرهای نارنجی پوشیده شدهاند و در منطقهی وقوع حادثه هماکنون زندگی میکنند؛ بیشتر مستعد دریافت تشعشعات زیانبار هستهای هستند تا پرندههای خاکستری، یا سیاهرنگِ پراکنده در آن منطقه. بهگفتهی این دانشمندان، از آنجاکه تولید بالاتر رنگدانهها در بدن این پرندگان، به تحلیل رفتن ِ آنتیاکسیدانهایی منجر میشود که در صورت ابقایشان، پرنده را در برابر آسیبهای حاصل از برخورد تشعشع، محافظت میکنند؛ هماکنون این معاوضهی مولکولی، عامل محرکهی شکلدهی به جوامعی از پرندگانِ پراکنده در حوزهی رخداد این حادثه شده است.
در این پژوهش، «آندرس مولر» (Anders Mølle)، از اعضای تیم و نیز از دانشگاه «پیر و ماری کوری» پاریس، در خلال سالهای ۲۰۰۶تا ۲۰۰۹؛ بهمنظور نظارت بر پرندگان ساکن در «جنگل سرخ» و دیگر مناطق گرداگرد نیروگاه متروکهی چرنوبیل؛ چهار بار اقدام به پوشیدن لباس ضدتشعشع و نفوذ بیواسطه در این مناطق کرد. طبق آنالیز اولیهای که در سال ۲۰۰۷از دادههای گردآورده طی یک عملیات بازبینی در بهار سال ۲۰۰۶گردآورده شده بود؛ موسیو و مولر دریافتند که جمعیت پرندگانی که پرهایشان را رنگدانههای حاوی «کاروتن» (از طیف رنگهای قرمز و زرد روشن) تشکیل میدهد؛ به نسبتِ افزایش سطح تشعشعات، کاهش مییابد؛ حالآنکه هیچ ارتباط اینچنینیای میان جمعیت پرندههای میزبان رنگدانههای حاوی «ملانین» (از طیف رنگهایی همچون قهوهای، سیاه و قرمز سیر)، دیده نمیشد. گروه، در سالهای اخیر، با گسترش پژوهشهای خود بر روی تأثیراتِ محافظتی ِ انواع گوناگونی از رنگدانههای حاوی ملانین؛ قدمی به پیشتر برداشت.
«اسماعیل گالوان» (Ismael Galván)؛ زیستشناسی از دانشگاه Paris-Sud، از همکاران موسیو و مولر در این بررسیهای اخیر بود. او میگوید: «سایر پژوهشگران، ملانینهای موجود در قارچهای پیرامون چرنوبیل را مورد بررسی قرار داده و متوجه شدهاند این پلیمرها، به محافظت از قارچها [در برابر تشعشعات هستهای] کمک میکنند». با اینحال، گونهای دیگر از ملانینها موسوم به «فئوملانین»ها، رنگدانههای قرمز روشن را تشکیل میدهند که در موهای افراد سرخمو و همچنین پوشش پرندگانی نظیر هدهد دیده شده؛ و رنگبندیِ منحصربفرد بدن خرماییرنگ و تاج ِ نارنجی این پرندگان را موجب میشوند.
بهای رنگ
همین سایهروشنهای نارنجی و زیبا، به جذب جفتها؛ یا استتار پرنده در محیطشان کمک میکند. اما جاندار، برای کسب همین زیبایی، مجبور به پرداختن یک بهای شیمیاییست. تولید فئوملانین، مقادیر فراوانی مولکول «گلوتاتوئین» (GSH) میطلبد؛ که یک نوع آنتیاکسیدان بوده و با دفع رادیکالهای آزادِ اتمی، میتواند از بافتهای جاندار، در برابر آسیبهای تشعشعی محافظت کند. برای تولید «ایوملانین»؛ که در ساختار قارچها دیده شده بود اما نیازی به صرف گلوتاتوئین نیست. از اینرو گروه، تصمیم به مقایسهی تأثیرات حضور رنگدانههای حاوی ایوملانین یا فئوملانین بر فراوانی و نیز نحوهی توزیع ِ پرندهها در حوزهی گرداگرد نیروگاه چرنوبیل گرفت. طبق فرضیهی گالوان؛ تولید بیش از حد فئوملانین، ذخیرهی گلوتاتوئین ِ پرنده را خالی میکند و نتیجتاً جاندار، حساسیت بیشتری به آسیبهای ناشی از مواجهه با تشعشعات هستهای پیدا میکند.
از اینرو پژوهشگران، با هدف کشف تفاوتهای مابین پرندگانِ نارنجی و قهوهایرنگ، با پرندگاه خاکستری یا سیاهرنگ؛ اقدام به بازتحلیل دادههای حاصل از این آمارگیری، بر روی ۹۷گونه از پرندگان پراکنده در منطقه کرده؛ و سطح فراوانی ِ فئوملانینشان را برحسب شدت و وسعت رنگ، از ۰ تا ۵نمرهگذاری کردند. مشخص شد که سطح ایوملانین، ارتباطی به جمعیت پرندگان ندارد؛ اما پرندگانِ میزبان سطوح بالای فئوملانین، به نسبتِ افزایش شدت تشعشعات؛ کمیابتر میشوند.
بهگفتهی «کوین مکگرا» (Kevin McGraw)؛ زیستشناسی از دانشگاه ایالتی ِ آریزونا، این رنگدانهها ابزارآلات بومشناختی ِ مثمر ثمری هستند. او میگوید: «این رنگها، شاخص بقای یک جمعیت و همچنین سلامت افراد این جمعیتاند. اگر بتوانیم دادههای درازمدتی را پیش از وقوع چنین فجایعی گرد آوردیم؛ قادر به تشخیص دگرگونیهای ناشی از حضور انسانها [در طبیعت] خواهیم شد».
با اینحال، مکگرا و دیگر زیستشناسان، سالهاست که مدعیاند امتیازبندیِ رنگدانههای پرندگان با چشم غیرمسلح؛ آنهم بهعنوان یک آنالیز شیمیایی، چندان متقاعدکننده نیست. اما ابعاد بررسی ِ مزبور، انجام کاری غیر از این را دشوار میکند و از همینروست که مکگرا میگوید: «واقعاً سخت است که از آنها بخواهیم از ۹۷گونه پرنده نمونهبرداری کنند».
اما گالوان و همکارانش، دقیقاً قصد انجام چنین کاری را دارند. تابستان گذشته، آنها نمونههایی از خون تعدادی از این پرندهها را گرفتند تا سطح آنتیاکسیدانها و رنگدانههای حاضر در بدنشان را دقیقاً مشخصی کنند. موسیو، هماکنون مشغول رایزنی با همکاران ژاپنیاش است تا پژوهشهایی را بهدنبال وقوع فاجعهی اتمی ِ فوکوشیما طرح بریزد. «یوکی کاجیتا» (Yukie Kajita)؛ حشرهشناسی از دانشگاه کنتاکی که خانهاش در نزدیکی ِ فوکوشیما واقع شده؛ میگوید هرچند عناصر رادیواکتیوی که در فوکوشیما آزاد شده، با انواع چرنوبیل متفاوت است؛ اما پژوهشگران مایل به طرحریزیِ هرچه زودتر ِ پژوهشهایشان هستند. موسیو میگوید: «بزرگترین پرسش اینجاست که آیا چنین مشاهداتی، ما را قادر به انجام پیشبینیهایی در دیگر نقاط آلوده به عناصر رادیواکتیو میکند؛ یا نه؟»
در همین زمینه:
مغز پرندگان چرنوبیل، کوچکتر است –
توضیح تصویر:
با وجود تشعشعات رادیوکتیو؛ پرهای نارنجیرنگ پرندگانی نظیر این چلچله، میتواند در به بهای جانشان تمام شود / عکس از Rafael Palomo Santana