موج قیامهای مردمی، کشورهای خاورمیانه را در مینوردد و حکومتهای دیکتاتوری منطقه را یک به یک سرنگون میکند.
این موج به کشور سوریه نیز رسیده است؛ کشوری که به دلیل موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی از اهمیت خاصی در منطقه برخوردار است. حیات و مرگ حکومت بشار اسد در زمان کنونی باعث برهم خوردن بسیاری از معادلات در منطقه خاورمیانه خواهد شد. در این بین کشورهای ذینفوذ در منطقه با توجه به منافع خود تحولات سوریه را بهدقت زیر نظر دارند و به نفوذ و حتی دخالت مستقیم در این زمینه دست میزنند. این مسئله خود باعث پیچیده شدن اوضاع در سوریه شده است. این مقاله نگاهی دارد به نقش کشورهای حاضر در منطقه و اهدافی که این کشورها در سوریه دنبال میکنند.
حکومت بشار اسد و دولت اوباما
برای آمریکا همهچیز از روز یازدهم سپتامبر برای درگیری با خاورمیانه و حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق و افغانستان آغاز شد. با سرنگونی حکومت صدام حسین و برپایی حکومت جدید عراق، حملات تروریستی در این کشور، دهها هزار نفر از شهروندان عراقی و نظامیان آمریکا را به کام مرگ کشید. انفجارهای تروریستی در عراق هربار با ابعاد و گستردگی بیشتری این کشور و حکومت نوپای آن را در معرض جنگ داخلی قرار میداد. هربار مقامات نظامی و اطلاعاتی آمریکا انگشت اتهام را به سوی همسایگان عراق، یعنی سوریه و ایران نشانه میرفتند. از دید مقامات آمریکایی مرزهای باز و نه چندان کنترل شده سوریه به کانالی برای رفت و آمد نیروهای تروریستی القاعده و ترانزیت سلاح به عراق تبدیل شده بود.
مقامات آمریکایی بارها این موضوع را با حکومت بشار اسد در میان گذاشتند، اما اقدام عملی از طرف همتای سوری خود ندیدهاند، تا آن که نیروهای آمریکایی خبرها و گزارشهایی از حضور نیروها و فرماندهان حزبالله لبنان در عراق دریافت کردند. افسران حزبالله برای آموزش نیروهای شیعی تحت حمایت جمهوری اسلامی برای حمله به نیروهای آمریکایی وارد عراق شده بودند. نصب و انفجار بمبهای ضد نفر و کنار جادهای، عملیاتهای ایذایی از جمله آموزشهای افسران حزبالله به شورشیان در عراق بود. مرز سوریه با عراق به عنوان مسیر آمد و شد نیروهای حزبالله شناسایی شد. از آن هنگام لحن مقامات آمریکایی نسبت به حكومت بشار اسد عوض شد و آمریكاییها از تغییر رفتار حکومت بشار اسد سخن به میان آوردند.
با گذشت شش هفته از آغاز ناآرامیها در سوریه، فعالان حقوق بشر کشته شدن ۵۰۰ نفر را تایید کردند، اما برخورد دولت اوباما با حکومت سوریه در مقایسه با لیبی محتاطانه ارزیابی شده است. رئیس جمهوری آمریکا، روز ۲۹ آوریل (نهم اردیبهشت) تحریمهایی را علیه اعضای خانواده اسد (که بیشتر افسران عالیرتبه نظامی و امنیتی سوریه از اعضای خانواده اسد هستند) و فرماندهان سپاه قدس ایران اعمال کرد که در سرکوب شهروندان معترض سوری نقش فعال داشتند.
وبسایت اسرائیلی دبکافایل (Debka File) که در مورد موضوعات امنیتی و ضد تروریسم به روز میشود، در گزارشی در تاریخ ۳۰ آوریل نوشت: «بشار اسد از سوی اعضای خانواده خود شامل ماهراسد برادر بشار، فرمانده گارد ریاست جمهوری و گردان چهارم ارتش و مسئول مستقیم در کشتار مردم شهر درعا- عاتف نجیب، پسر عمه بشار رئیس اداره امنیت سیاسی، در شهر درعا و ژنرال علی مملوک، مدیر کل اطلاعات سوریه تحت فشار است.»
آنها بشار اسد را به اهمال کاری و برخورد نرم با معترضان متهم کردهاند. دبکا فایل مینویسد: «اعضای خانواده اسد که تماماً از مقامات امنیتی و اطلاعات سوریه هستند و ارتباط نزدیک با جمهوری اسلامی دارند، بشار را از تشکیل هستههای مقاومت مسلح سوری در شهر درعا میترسانند و برای تبدیل نشدن درعا به بنغازی لیبی نهیب میزنند. آنها از بشار میخواهند از کمکهای دستگاه اطلاعات سپاه پاسداران ایران و تجهیزات ضد شورش ایرانی استفاده کند. این فشارها از آنجا آغاز شد که بشار طی هفته گذشته از کمکهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی که شامل مهمات و تجهیزات ضد شورش و در قالب هواپیماهای نظامی روانه دمشق شده بود خودداری کرد و از نشستن هواپیمایی دیگر شامل ۲۰۰ عضو سپاه پاسداران برای سرکوب معترضان جلوگیری به عمل آورد. اوباما از طرح کودتای احتمالی طرحریزی شده از طرف جمهوری اسلامی علیه بشار اسد به وسیله اعضای خانوادهاش مطلع شده و بهخاطر این موضوع در این تحریمها خانواده اسد را هدف قرار داده است.»[۱]
در واقع، در گفتار و عملکرد اوباما نشانی از برخورد قاطعانه همانند برخوردی که با قذافی شده مشاهده نمیشود. این احتمال وجود دارد که دولت اوباما و متحدان غربی به دنبال اصلاح حکومت بشار و حذف حلقه اطلاعاتی و امنیتی نزدیک به جمهوری اسلامی در اطراف او هستند. امنیت عراق از طریق محکم کردن مرزهای سوریه از دغدغههای اوباما در ارتباط با سوریه است.
ترکیه و ترس از پ.ک.ک
ترکیه همسایه شمالی سوریه، به دقت نظارهگر تحولات منطقه است. ترکیه بارها سوریه را متهم به مراقبت نکردن از مرزهایش در برابر کردهای جداییطلب کرده است. دولت رجب طیب اردوغان، نخست وزیر تركیه، سوریه را مکانی امن برای چریکهای کرد میداند. افراد مسلح پ.ك.ك به طور مرتب در بین مرزهای سوریه و ترکیه در حال آمد و شد هستند. این ناآرامیها به شدت ترکها را نگران و آشفته کرده است. تا آنجا که نخستوزیر تركیه، شخصاً از اعضای خانواده اسد برای سفر به آن کشور دعوت كرد. او مایل است هرچه زودتر آرامش به کشور همسایهاش (سوریه) بازگردد تا بتواند بحران کردها را با کمک بشار حل و فصل نماید و از کشیده شدن دامنه آشوب به کشورش جلوگیری کند.
حیات بشار اسد، گزینه بد از بدتر برای اسرائیل
بعد از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ که منجر به اشغال بلندیهای جولان توسط اسرائیل شد، همواره این بلندیها به موضوعی پرمناقشه و جنجالی بین دو کشور تبدیل شده است. بلندیهای جولان که از لحاظ استراتژیکی برای اسرائیل حایز اهمیت است، باعث آن شده تا اسرائیلیها اشراف کامل به شهر دمشق پایتخت سیاسی سوریه داشته باشند.
در ابتدای اعتراضها در سوریه، «آویگدور لیبرمن»، وزیر امور خارجه اسرائیل، از جامعه بینالملل خواست رفتاری همانند لیبی و دیگر کشورهای عربی درگیر در قیامهای مردمی با سوریه اتخاذ کند. بعد از این سخنان دولت اسرائیل در قبال تحولات سوریه سکوت معنیداری اختیار کرد.
دولت اسرائیل به این نتیجه رسید که دمشق به ماوای امنی برای گروههای ستیزهجوی فلسطینی حماس و جهاد اسلامی كه خواهان نابودی اسرائیل هستند، تبدیل شده است و سوریه به عنوان كانالی برای ترانزیت محمولههای اسلحه به جنوب لبنان برای حزبالله لبنان در نظر گرفته میشود. همچنین سپاه قدس (نیروی برونمرزی سپاه پاسداران) جمهوری اسلامی با كمك حكومت اسد نفوذ خود را در جنوب لبنان و در پشت مرزهای اسرائیل حتی با تاسیس ایستگاههای راداری (برای شنود در مرز بین لبنان با اسرائیل) تقویت كرده است.
به این ترتیب حکومت بشار اسد، دشمنی قابل پیشبینی و قابل اطمینان برای اسرائیل است. اگرچه پس از جنگ سالهای ۱۹۶۷ خاندان علوی و شیعه اسد، خطر عمیق و جدی را متوجه حیات اسرائیل نکرده است.
دولت اسرائیل البته به دوران بعد از بشار اسد نیز میاندیشد و نمیخواهد این ریسک را بپذیرد که شاید به جای حکومت سکولار اسد، حکومتی نظامی و سنی افراطی روی کار بیاید. البته خیال اسرائیلیها از بابت اخوان مسلمین راحت است. چون این گروه تندروی اسلامی نفوذ و پایگاه اجتماعیای که در مصر دارد را در سوریه ندارد و کلیه تشکیلات آنها در خارج سوریه است.
موضوع هستهای سوریه، از دیگر موضوعهایی است که این روزها مورد بحث قرار میگیرد. چندی پیش روزنامه فلسطینی القدس، به نقل از یک دیپلمات نزدیک به آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر بازرسی هستهای سوریه توسط بازرسان آژانس را تایید کرد. رسانههای آمریکایی و غربی مدعی شدهاند که تاسیسات هستهای جدیدی با همکاری کره شمالی در پایگاه دیرالزور که توسط اسرائیل در سال ۲۰۰۷ بمباران شد در حال گسترش است.
یوکیو آمانو، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز اخیراً تردیدهای غرب درباره وجود اورانیوم در تاسیسات هستهای سوریه را تایید کرد.
عربستان سعودی و حکومتی سنی در سوریه
ساختار حکومت سوریه، حکومتی سکولار است. بیشتر افسران عالیرتبه نظامی و امنیتی سوریه از همکیشان خانواده اسد یعنی علویان هستند که از نظر عامه مسلمانان بخصوص وهابیان و سلفیان مرتد محسوب میشوند. اگرچه سنیها در کمیته مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور اکثریت اعضا را دارند، ولی با این وجود کلیه قدرت در دست خاندان اسد است.
با انتشار اسنادی در سایت ویکیلیکس مبنی بر درخواست عربستان از آمریکا برای حمله نظامی به ایران، این فرضیه بیشتر تقویت میشود که ایران و عربستان در یک جنگ سرد بهسر میبرند.[2] عربستان خواهان سقوط حکومت بشار اسد و قطع دست جمهوری اسلامی بخصوص در خاک لبنان است و از جایگزینی حکومتی سنی حمایت کامل میکند.
گزارشهای تایید نشدهای در رسانههای سوریه، مبنی بر کمکهای تسلیحاتی توسط دستگاه اطلاعات و امنیت عربستان منتشر شده است مبنی بر اینکه این محمولههای سلاح از طریق مرزهای اردن و عراق به مخالفان حکومت اسد عمدتاً در شهر درعا منتقل میشود. در رسانههای سوریه روز جمعه اخباری مبنی بر حمله افرادی مسلح به پاسگاهی در نزدیکی شهردرعا و کشته شدن چند نظامی منتشر شده است.
دولت سوریه از ترس تبدیل شدن شهر درعا به دژی مستحکم برای مخالفان حكومت اسد همانند شهر بن غازی لیبی، هفته گذشته لشکرکشی بیسابقهای به این شهر کرد که نتیجه آن کشته شدن صدها نفر از شهروندان سوری بود.
جمهوری اسلامی و حفظ حکومت بشار اسد
بعد از کشتار در شهر درعا در جنوب سوریه و دمشق و حمص توسط نیروهای دولتی، انگشت اشاره به سوی سپاه قدس جمهوری اسلامی نشانه رفت. اولین نشانه این دخالت در سرکوب مردم سوریه در روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال انعکاس یافت. به دنبال آن وزارت امور خارجه آمریکا، جمهوری اسلامی را به کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی در جهت سرکوب معترضان سوری متهم کرد.
مطابق گزارشهای تایید نشده از طرف مخالفان دولت سوریه، پرسنل سپاه پاسداران در خیابانهای شهرهای سوریه بخصوص درعا، برخورد نظامی با معترضان را برعهده دارند. بسیاری از سوریها معتقدند که تک تیراندازانی که معترضان را به خاک و خون کشیدهاند ایرانی هستند.[3]
بهراستی اما جمهوری اسلامی در سوریه به دنبال چیست؟! بارها از زبان مقامات جمهوری اسلامی به این موضوع اشاره شده است: لبنان و فلسطین سنگر استراتژیک ایران هستند و دشمن و اسرائیل به دنبال فتح این سنگرهایند… در واقع، سران جمهوری اسلامی سوریه را به عنوان تنها معبر برای رساندن کمکهای تسلیحاتی و نظامی به گروه شبه نظامی حزبالله، حماس و جهاد اسلامی در نظر دارند. قطع یا بسته شدن این محل نفوذ به منزله قطع شاهرگ این گروههای تروریستی و سقوط سنگرهای استراتژیک نظام اسلامی ایران محسوب میشود. جمهوری اسلامی، با نگرانی شاهد این تحولات در سوریه است.
نگارنده بر این نظر است که فروپاشی رژیم بشار اسد کل مناسبات موجود قدرت را در منطقه برهم خواهد زد و بیش از همه رژیم مذهبی ایران را با مشکلات جدی روبهرو خواهد ساخت. کمترین نتیجه سقوط بشار اسد از بین رفتن رابطه جمهوری اسلامی ایران با حزبالله لبنان و حماس و جهاد اسلامی و ازهم گسیختن هلال شیعه در منطقه است. این وضع رژیم اسلامی تهران را ضعیفتر از پیش در داخل کشور میکند و بدنه آن را که در حال حاضر دچار شکافهای عمیق شده است در معرض تهدید اعتراضهای گستردهای قرار خواهد داد و دیر یا زود صحنه سیاسی ایران را از نو تحتالشعاع خود قرار خواهند داد.
در روزهای آتی ما شاهد تحولات مهمی در منطقه خاورمیانه خواهیم بود. آنچه روشن است افزایش عمق بحران و تظاهرات مردمی در سوریه است که مطمئناً به سوریه ختم نخواهد شد و حکومتهای حامی آن را دستخوش تحولاتی بنیادی خواهد کرد.
پینوشتها:
1- debka
Western intelligence: 7 m. Syrians in revolt can no longer be suppressed.
2- Radiofarda
ویکیلیکس: چند کشور عربی خواستار حمله یا مقابله آمریکا با ایران شدهاند.
The Tehran-Damascus Axis (محور تهران- دمشق)
من عادت ندارم در مورد کشورهای دیگر اظهار نظر کنم اما این روزها خاورمیانه با تحولاتی روبرو شده است که زنگ خطری ست . اعتراضات از روزی اغاز می شود که دستفروشی از فقر و تنگدستی و ورشکستگی خود را آتش می زند . و روزنامه ها و حتی تحلیلهای دولت آمریکا و اتحادیه ی اروپا هم تاکید دارند که اقشار متوسط هستند که خواهان تغییرات شده اند . و مهملاتی همچون موج دموکراسی خواهی و آزادیخواهانه نیز بدنبال آن چسبانده اند . اما تنها جمهوری اسلامی ست که برخوردش مطابق با منافع واقعی اش شکل گرفته و واقع بینانه است زیرا جمهوری اسلامی خودش نمونه ی بارز تصرف قدرت توسط همین اقشار متوسط سنتی ست که پس از سی سال نشان داده است که تولید خرد قادر به رقابت با تولید پیشرفته که نمایندگی اش را کشورهای معظم سرمایه داری دارند نیست و از موضعی ارتجاعی خواهان بازگرداندن تاریخ به عقب هستند برای اینان آزادی و دموکراسی چیزی جز دیکتاتوری عریان نخواهد بود . جنبشهای اقشار متوسط هم با آزادی و هم با دموکراسی و هم با هر چه که مدرنیزم است دشمنند . تنها جمهوری اسلامی ست که درک کرده است بودن و یا نبودن بشار اسد تاثیری در منافع ایران ندارد و چه بسا بهتر هم خواهد بود . به همین دلیل جمهوری اسلامی در رابطه با سوریه موضع سکوت و انفعالی را برگزیده است . و به همین دلیل هم هست که از جنبشهای سایر کشورها به شدت حمایت می کند زیرا قرار است همزادهای جمهوری اسلامی قدرت را تصرف کنند . تولید خرد دشمن مدرنیزم دشمن سرمایه ی بزرگ و هر چه که رنگی تجدد داشته باشد است . به هوش باشید تحولات جدید از نوع 57 ایران است . امروز ما می گوییم و ده سال دیگر شما به چشم خواهید دید.
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 14 May 2011