قیمت کالاهای مورد نیاز و ضروری مردم در ایران روز به روز افزایش می‌یابد و طرح هدفمندسازی یارانه‌ها از سوی دولت محمود احمدی‌نژاد آثار خود را نشان می‌دهد.

پس از بالارفتن چشمگیر بهای سوخت، بنزین و گازوییل، و همچنین چندبرابر شدن قبض‌های برق و گاز مردم، حالا سخن از افزایش هزار درصدی خدمات پستی، افزایش ۱۵ درصدی کرایه‌ تاکسی و اتوبوس‌های بین شهری به میان آمده .

نان که خوراک روزانه مردم است، از سه شنبه ششم اردیبهشت با اعلامیه فرمانداری تهران و اتحادیه صنفی نانوایان با افزایش ناگهانی روبه‌‌رو شد. نان سنگک که پیشتر و در آغاز ریاست جمهوری دولت محمود احمدی‌نژاد ۵۰ تومان بود، حالا به پانصد تا هشتصد تومان برای نان سنگک کنجدی افزایش یافته است.

یک نماینده مجلس افزایش بی‌رویه برق را باعث تعطیلی چاه‌های کشاورزی می‌داند. آخرین آمار بانک مرکزی افزایش مواد غذایی را ۲۵ درصد ترسیم کرده است، اما این افزایش بسیار بیشتر از پیش‌بینی آماری بانک مرکزی سرعت گرفته است.

در بررسی موضوع افزایش گسترده گرانی‌ها و چشم‌انداز ماه‌های آینده در ایران از دکتر حسن منصور، استاد اقتصاد در لندن پرسیده‌ام: گرانی روز به روز کالاهای کلیدی را حالا همه مردم می‌دانند؛ اما این که این گرانی تا کجا بالاتر می‌رود، مسئله اصلی است. به نظر شما مسئله تا کجا ادامه پیدا می‌کند؟

دکتر حسن منصور: طبق برآوردی که ما برای امسال داشتیم، تورم در نیمه امسال در حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد ارزیابی می‌شد. این مقدار در نیمه دوم به علت این‌که هدفمند شدن یارانه‌ها، صادرات و اشتغال را کم خواهد کرد و علل دیگر نیز درمیان است، به بالای ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. منتهی در این پیش‌بینی و در این مدل افزایش مثلاً چندصد یا هزار درصدی پست منظور نشده است. این‌ها عوامل پیش‌بینی نشده است. اگر این عوامل بیشتر شود، طبیعی‌ است که پیش‌بینی این مدل عوض خواهد شد و باید انتظارات تورمی و تورم را برای امسال رقمی بسیار بالاتر از آن تصور کرد.

آماری که تاکنون همین چند روز پیش متشر شده است، مثلاً در مورد اقلام مواد مصرفی و خوراکی، تقریباً در همان خط پیش‌بینی مدلی است که مورد استفاده قرار می‌دهیم و در حدود ۲۵ درصد یا اندکی بالاتر از آن، ولی در همین حدود برای امسال است. منتهی این عواملی که پیش می‌آید و قبلاً مورد بحث نبوده است، طبعاً انتظارات را برای تورم بالاتر خواهند برد. البته این نکته را تذکر دهم که مسئله نان چون یکی از اقلام هدفمند شدن یارانه‌ها است، قبلاً پیش‌بینی شده بود.

در چنین وضعیتی که گرانی بالارونده کالاهای کلیدی همچنان ادامه دارد، کلیات بودجه سال ۹۰ دولت، با ۷۵ روز تأخیر، با ۱۴۹ رأی تصویب شد. برخی از خود نمایندگان این بودجه را تورم‌زا توصیف کرده‌اند. نکته مهم این است که در این بودجه هر بشکه نفت ۸۰ دلار محاسبه شده است. به نظر شما این مسئله بازهم وابستگی بودجه کشور به نفت را گسترده‌تر نمی‌کند؟

این عیان است، در مجلس هم گفته شده است. ببینید! دولت در واقع با احتساب ۸۰ دلار برای هر بشکه نفت و وارد کردن آن در بودجه، در عمل تمامی درآمد نفتی را به مصرف می‌رساند. در نتیجه چیزی برای سرمایه‌گذاری‌های آتی نمی‌ماند. البته گفته می‌شود که در اینجا بودجه عمرانی رقم بالایی‌ است، ولی بودجه عمرانی با سابقه‌ای که ما از این دولت داریم، هیچوقت صرف عمران نشده، بلکه تبدیل شده است به جیبی که آخر سال می‌توان آن را خالی‌ کرد و حقوق کارمندان را پرداخت.

به این ترتیب افزایش این مسئله چندان معنی‌دار به نظر نمی‌رسد. این بودجه قطعاً تورمی است. با توجه به افزایش ۴۳ درصدی رقم ظاهری بودجه و حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش واقعی به قیمت‌های ثابت، طبیعی‌ است که بودجه‌ای است که هم وزن مخصوص دولت را بیشتر می‌کند (یعنی بخش خصوصی را به نسبت تضعیف می‌کند و دولت را بیشتر در اقتصاد مسلط می‌کند)، و هم این که تورم‌زا است و پابه‌پای آن نقدینگی فزونی می‌گیرد. در نتیجه انتظار تورم در جامعه ایران از هر سو به صورت منطقی درآمده و بودجه نیز به این مسئله دامن می‌زند.

بانک مرکزی به تازگی دست به فروش گسترده سکه‌های طلا زده است. صف‌های طولانی مقابل باجه‌ها و باجه‌های موقت بانک‌ها تشکیل شده و محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی گفته است: در تمام سوپر مارکت هم سکه به معرض فروش گذاشته می شود . شما دلیل عرضه گسترده سکه طلا در وضعیت کنونی را چه می‌دانید؟

وقتی پول در معرض تورم قرار می‌گیرد، ارزش و اعتبار خود را از دست می‌دهد. یعنی هر روز نسبت به روز پیش قدرت خرید افت می‌کند و چشم‌انداز برای ریال، امروز چشم‌اندازی تورمی‌تر از هر زمان گذشته است. در نتیجه مردم طبعاً نمی‌خواهند پول خودشان را به صورت ریال نگه دارند، بلکه این پول را باید تبدیل به کالاهایی کنند که قیمت‌شان محفوظ می‌شود. ولی چون مثلاً نان را نمی‌شود بیش از اندازه خرید و نگه داشت، یا مواد غذایی دیگر را، اینجا کالاهایی نظیر طلا مطرح می‌شود. طلا در واقع پناهگاهی است برای ارزش پول و با توجه به این که احتمال زیادی هست که در آینده قابل پیش‌بینی ریال مجبور به تطبیق با قیمت واقعی خودش شود، در این صورت از قیمت کنونی ریال بیش از یک سومش باقی نخواهد ماند. طبیعی است که هیچکس در این صورت با دیدن این منظره علاقه‌ای به حفظ ارزش‌های خود روی ریال نشان نمی‌دهد و از آن می‌ترسد.

آیا هدف این کار گرفتن نقدینه‌های مردم نیست؟

بله. چون اوراق مشارکت چندان با استقبال روبه‌رو نمی‌شوند، در نتیجه فروش طلا یکی از راه‌هایی است که دولت و به‌ویژه بانک مرکزی می‌توانند نقدینگی را از دست مردم درآورند و جلوی تورم را بگیرند، ولی صف کشیدن مردم به خاطر آن نیست. چون از سوی مردم استقبال می‌شود، نه این که بانک مرکزی طلا را برای فروش عرضه کند. بانک مرکزی در اینجا به صورت انفعالی عمل می‌کند. اینجا مردم هستند که چون از شبح تورم که در پیش روی‌شان قرار دارد، می‌ترسند، پول‌شان را تبدیل به طلا و ارزهای خارجی می‌کنند . این امر در سطح جهانی نیز تا حدودی صدق می‌کند. در سطح جهان اما طلا کالایی‌ است مثل تمام کالاهای دیگر. در این چند ماه گذشته نیز قیمت آن افزایش پیدا کرده است. منتهی آن‌چه در ایران می‌گذرد، نشانه هراسی است که مردم از قدرت خرید ریال دارند.