در جیجونآباد، روستای کوچکی در استان کرمانشاهان به دنیا آمد. او آثاری به شعر به زبان کردی نگاشته است. ملکجان دختر حاج نعمتالله جیحونآبادی و خواهر استاد الهی است. او که بیشتر با نام «شیخ جانی» شناخته شده است، در محیط زندگانیاش و گاهی بیرون از آن، چهرهای معنوی و مقدس بهشمار میآید.
ملکجان ذوق و علاقه زیادی به مطالعه و آموختن داشت. با وجود نابینایی و مزاج ضعیف برنامهای منظم برای آموختن داشت. او به مطالعه علوم جدید، ادبیات، الهیات، جغرافی، تاریخ پرداخت و اینکار را تا پایان عمر ادامه داد.
شیخ جانی، فعالیتش تنها به عبادت و آموزش معنویات محدود نبود. با این که تقریباً هیچگاه محیط زندگی و روستای خود را ترک نکرد، عملکردش در محیط اجتماعیاش، انقلابی بود. او برای بهبود شرایط زندگانی روستاییان تلاش بسیاری میکرد. از جمله در محیط روستایی زادگاهش اصلاحات فراوانی را باعث شد و نوآوریهای بسیاری کرد: نیروی برق را به جیحونآباد آورد. در محیطی که دامداری و کشت غلات شکل ابتدایی داشت، شیوههای جدید کشاورزی را پایهگذاری کرد، و روستاییان را به کشت میوه و سبزیجات تشویق کرد.
والدین را به فرستادن کودکان، بهخصوص دخترانشان، به کلاس درس وادار کرد. مادران را ترغیب میکرد تا به دخترانشان به اندازه پسرانشان اهمیت بدهند، و پدرها را بر آن میداشت که ارث را به میزان مساوی بین دختران و پسرانشان تقسیم کنند. با وجود بیماری که در اواخر عمر به طور مداوم با آن دست به گریبان بود همواره به مشکلات روستاییان که گاه برای راهنمایی، گاه تسلای خاطر، گاه کمک مالی یا فکری به منزلش میآمدند رسیدگی میکرد.
ملكجان در ۲۴ تیر ۱۳۷۲ شمسی، در سن هشتاد و هفت سالگی، در پی عمل جراحی قلب باز در پاریس، كه به منظور مداوا به آنجا رفته بود درگذشت و در روستای بایو، حدود ۱۸۵ كیلومتری پاریس به خاك سپرده شد.
برای آشنایی بیشتر با او به اینجا مراجعه کنید.
من واقعا متاسف شدم که به عنوان یک همشهری این شخص بزرگ، هیچ اطلاعی از فعالیتهای ایشان نداشتم. از شما واقعا ممنونم
کاربر مهمان / 22 April 2011