لیث عباس با دستبند و انگشتر مهرهایاش، در نگاه اول مثل نوجوانان عراقی دیگری است که تلاش میکنند «باحال» به نظر برسند. اما بعد توضیح میدهد که چطور با تفنگ آک ۴۷ در ایستهای بازرسی موصل مثل بقیه نیروهای دولت اسلامی، لرزه به تن مردم میانداخته.
لیث یکی از ۴۵ نوجوانی است که مقامات کردستان میکوشند آنها را در مرکزی در شمال شهر دوهوک که ویژه زنان و جوانانی است که در مظان همکاری با گروه «دولت اسلامی» (داعش) هستند، از تندروی بازدارند.
ایده آنها این است که با این کار جلوی مغزشویی جوانان و ایجاد نسل جدیدی از بمبگذاران انتحاری و شبهنظامیان به وسیله گروههای تندروی سنی را بگیرند.
سعید ذکی صالح موسی، رییس مؤسسه میگوید: «ما تشویقشان میکنیم که زندگی را انتخاب کنند نه مرگ را.»
خبرگزاری رویترز با عباس ۱۷ ساله، غیث رجب ۱۷ ساله و دو زن بزرگسال در حضور بازجویان صحبت کرده است. هر چهار نفر حمایت از داعش را رد میکنند و میگویند که گروه «دولت اسلامی» به آنها برای همکاری فشار آورده است. یکی از بازجوها میگوید که به این گفتهها تردید دارد و دادگاه درباره سرنوشت این اشخاص تصمیم خواهد گرفت.
لیث میگوید: «عمو و پسرعمویم به من فشار آوردند که به گروه “دولت اسلامی” بپیوندم.»
او حالا در اتاقی نشسته و کتابهایی درباره فرهنگ و هنر دور و برش است و چنین برنامه ریزی شده که او اکنون به سهم خود بکوشد افق جدیدی به روی زنان و جوانانی که در معرض ایدئولوژی جهادی بودند باز کند.
لیث میگوید: «من انتخابی نداشتم. خانوادهام با کسانی دشمنی داشتند. آنها مرا تهدید کردند که نشانی تو را به آنها خواهیم داد تا تو را بکشند.»
او ۱۸ روز را در مرکز آموزشی دولت اسلامی در موصل گذرانده تا آموزههای مذهبی به او تلقین شود. لیث را مسلح کردند و او را در یک ایست بازرسی مسئول کنترل مردم کردند تا بر اجرای قوانین بیشمار گروه دولت اسلامی نظارت کند.
لیث میگوید: «آنها به من گفتند که تعهد بدهم که یک بمبگذار انتحاری خواهم شد، من گفتم نه. خواهر و برادرم مریضند، من نمیتوانم آنها را ول کنم. بعد از ۱۵ روز خواستم از آنها جدا شوم اما مرا زندانی کردند. با چوب مرا میزدند و شکنجه میکردند.»
بسیاری از اهالی موصل اذعان میکنند که وقتی گروه «دولت اسلامی» کنترل مناطق اصلی شمال عراق را در سال ۲۰۱۴ به دست گرفت، از آن حمایت کردند. آنها گمان میکردند نیروهای داعش که سنی مذهب بودند، از آنها در برابر ارتش عمدتا شیعه مذهب عراق حمایت میکند.
نهایتاً گروه «دولت اسلامی»، با سر بریدن و کشتار مخالفان و شلاق زدن مردم به دلیل لذتجوییهای سادهای مثل سیگار کشیدن و تماشای تلویزیون، حمایت اهالی موصل را از دست داد.
از اکتبر ۲۰۱۶، ارتش عراق، پلیس فدرال، نیروهای ویژه و نظامیان شیعه با کمک ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا، گروه «دولت اسلامی» را از نیمه شرقی موصل و شهرها و روستاهای اطراف آن بیرون راندند.
نیمه غربی موصل آخرین پایگاه دولت خودخوانده اسلامی و مرکز خلیفهگری آنها در عراق است. اما از زمان سقوط موصل، مقامات عراقی نگرانند که این گروه زیرزمینی شود و شورشهایی ایجاد کند. برنامههای رادیکالزیمزدایی، ابزارهایی برای کاهش تهدیدهای امنیتی آیندهاند.
بشرا عبدالله زن ۴۰ سالهای که در حال آموزش در برنامههای رادیکالزیمزدایی است، میگوید که نیروهای دولت اسلامی به خانه آنها رفتهاند، دختر ۱۴ ساله او را برده و برای دو ماه به عقد یکی از نیروهای خود درآوردهاند. بعد او را برگرداندهاند و گفتهاند دیگر نیازی به او نداریم.
بازجویان میگویند که بشرا متهم به پناه دادن به نیروهای جهادی است اما او این اتهام را رد میکند.
نوجوانان این مرکز در گروههای ۲۰ نفره در اتاقهایی نگهداری میشوند. بالای تختهای آنها عکسهایی از رهبران کرد دیده میشود: کسانی که گروه «دولت اسلامی» آنها را سزاوار مرگ میداند.
مددکاران به آنها میآموزند که اسلام دین رحمت است.
غیث رجب، نوجوان ۱۷ سالهای که حرفهایش را میخورد، میگوید که احساس میکرده پیوستن به دولت اسلامی تنها راهی بوده که داشته، چون آنها صدها نفر را زندانی میکردند و بقیه را وادار به شنیدن سخنرانی در مساجد میکردند؛ سخنرانیهایی که مضمونشان محکوم کردن غیر سنیها بود.
او میگوید: «کسی نمیتوانست از دستورات آنها سرپیچی کند.»
پسرعموی او هم به داعش پیوست و دیگر خبری از او نیامد.
غیث دلتنگ روزهایی است که درس میخواند تا معلم شود و با دوستانش فوتبال بازی میکرد؛ فعالیتی که انجامش در قلمرو داعش ممنوع بود. اما بازگشت او به موصل منوط به این است که مقامات کردستان او را آزاد کنند.
او میگوید: «دوست دارم برگردم و درس بخوانم و خانوادهام را ببینم اما نمیدانم دادگاه چه حکمی خواهد داد،»
موسی، مدیر این مرکز بازپروری امیدوار است که برنامه رادیکالزیمزدایی کمک کند که زنان و جوانان در آینده از دولت اسلامی حمایت نکنند.
او میگوید: «نتایجی گرفتهایم اما تلاشهای بیشتری لازم است. چون تعداد کسانی که به این مرکز میآیند هر روز افزایش مییابد.»