یکم: سی‌ام ماه مارس، خبرگزاری فرانسه گزارش داد که یک جلد کتاب قرآن در کلیسایی در جنوب فلوریدای آمریکا به آتش کشیده شد. «تری جونز» کشیشِ نام‌آشنای کلیسای «گینزویل» که پیشتر نیز در سالگرد وقایع یازده سپتامبر، وعده‌ برگزاری چنین مراسمی را داده بود، مسئول اصلی اجرای این نمایش بود.

دکتر جونز، به ظاهر خیلی علاقه‌ دارند که تصمیمات و ابتکارات‌شان در فضاهای عمومی به اجرا گذاشته شود و بازتاب رسانه‌ای مشخصی نیز بیابد. به هر روی، این مراسم در فضای داخلی کلیسای «گینزویل» برگزار شد و علاوه بر خبرنگاران، جماعتی از همپایگان و پیروان فکری تری جونز نیز حضور داشتند. آنطور که از ویدئوی منتشر شده روی یوتیوب و پاره‌ای از گزارش‌ها‌ی رسانه‌ای بر‌می‌آید، مراسم به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده بود که شبیه‌ به یک جلسه دادگاه به نظر می‌رسید.

در ابتدای مراسم، جنابِ جونز قرآن را به زعم خودشان محاکمه می‌کند و پس از اعلامِ محکومیت قرآن، دستور به سوزاندن آن می‌دهد. در پی اعلام این محکومیت، نسخه‌ای از قرآن که در ظاهر ساعتی نیز در نفت غوطه‌ورش کرده بودند در محفظه‌ای از پیش آماده شده به مدت ده دقیقه سوزانده می‌شود. صدای شاتر دوربین‌های عکاسی، همراه با دود غلیظی که آرام آرام فضای کلیسا را پر می‌کند، به طور مشخص با سکوت معمول کلیسایی هم‌ساز نیست. صلیب بزرگ آویخته بر دیوار و نمایی از پرچم امریکا، از دیگر اجزای این نمایش ‌است. تشریفات خیلی جدی گزارش شده و رفتارهای دقیق و حساب شده حضار، به نوعی بر بلاهت جمعی شرکت‌کنندگان افزوده است.

دوم: روز جمعه‌ هفته گذشته، خبرگزاری‌ها گزارش دادند که هشت کارمند سازمان ملل در حمله افرادی ناشناس به دفتر این سازمان در افغانستان کشته‌ شده‌اند.

کشته‌شدگانِ خارجی، کارمندان سازمان ملل در دفتر مزارشریف بودند. به ظاهر به دلیل آن که روزِ حادثه، روز تعطیل بوده، هیچ کارمند داخلی یا افغانی در دفتر حضور نداشته است. پنج تن از قربانیان نپالی و سه نفر دیگر نیز از شهروندان سوئدی، نروژی و رومانیایی بودند که یک زن نیز در میان آنها گزارش شده است.
بی‌بی‌سی گزارش داده است که در روز این حمله، یک روحانی در سخنانی مدعی شده است که آمریکایی‌ها صد‌ها جلد قرآن را به آتش کشیده‌اند. ابتدا قرار بود مراسم اعتراض در صحن «روضه شریف» برگزار شود، اما پس از برپایی نماز جمعه، تظاهرکنندگان که بی‌بی‌سی شمار آنها را هزاران نفر اعلام کرده است به سمت دفتر «یوناما» در مزار شریف حرکت می‌کنند و پس از درگیری با گارد نگهبانِ ساختمان، وارد این مجموعه اداری می‌شوند و کارمندانِ غیر نظامی سازمان را می‌کشند.

گزارش شده است که در جریان این حمله‌، مهاجمین سر دو نفر از قربانیان خود را نیز بریده‌اند.

سوم: پنهان نمی‌توان کرد که این دو رویداد از جهات مختلفی به هم مرتبط‌ هستند. مهاجمینِ افغان، به آتش کشیدن کتاب مقدس خود را عامل حمله خونبار مزار‌شریف می‌داند و مومنانِ کلیسای گینزویل فلوریدا نیز خشونت‌هایی از این دست را توجیه‌گر اقدامات خود می‌پندارند. روز جمعه تری جونز، در نخستین واکنش خود نسبت به کشتار اخیرِ مزار شریف گفت که اینک زمان آن فرارسیده است که مسلمانان پاسخگوی رفتار‌های خود باشند. در سخنان او هیچ نشانی از پشیمانی یا چیزی شبیه عذاب وجدان دیده نمی‌شد.

روشن است که «بلاهت» و «خشونت» در خیلی از زمان‌ها با هم می‌آمیزند. خشونت مذهبی اگر به تمامی هم برپایه بلاهت و کوته‌بینی تبیین نشود، مسلماً با آن بی‌ارتباط نیست. واقعیت این است دگم‌اندیشی دینی بر زمینه‌ای از بلاهت و ساده‌سازیِ مسائل است که رشد می‌کند. می‌بایست هر اروپایی یا غیر‌ مسلمان را ابژه به منظور انتقام و قصاص تصور کرد تا به سادگی بتوان سر یک کارمند اداری سازمان ملل را از تن او جدا کرد.

از سوی دیگر، اقدامِ بی‌معنای «تری‌ جونز» نیز تنها در چهارچوب یک ذهن ساده و تقلیل‌گرا است که می‌تواند توجیه‌ شود. نمایشِ تری جونز، نماد روشن اسلام‌هراسی بی‌بنیان و عوامانه است؛ نمایشی که مشتریان آن را تنها آدم‌های ساده و بی‌تحلیلی تشکیل می‌دهند که عمدتاً قربانیِ سیاست‌های ویرانگر احزاب راست شده‌اند.

تردیدی نیست که اشاعه «اسلام‌هراسی» بدون ساده‌سازی مسائل امکان‌پذیر نیست. اسلام‌هراس‌ها، اغلب آدم‌های ساده‌ای هستند که دید اجتماعی قوی‌ای ندارند. بازی‌دادن آنها آسان است. در میان آنان، افراد مذهبیِ فراوان یافت می‌شود؛ افرادی که جهان را تنها از دریچه‌‌هایی کوچک کلیسا یا رسانه‌های بزرگ می‌توانند ببینند.

چهارم: این دو رویداد برای جهان ما بهت‌آور نیست بلکه شرم‌آور است. بهت و حیرت معنای خاصی ندارد هنگامی که هر لحظه می‌توان انتظار وقوع چنین رویدادهایی را داشت. اگر فقر و توسعه‌نیافتگی نیز به همین میزان می‌توانست اسباب حیرت «جامعه جهانی» را فراهم آورد، آنگاه شاید می‌توانستیم به بهبود اوضاع در جوامعی به مانند افغانستان و پاکستان و بلوچستان ایران امیدوار باشیم. از سوی دیگر، واقعیت این است که اشاعه و ترویج «اسلام‌هراسی» پیامد‌های قابل پیش‌بینی نیز دارد؛ پیامدهای ویرانگری که بعید به نظر می‌رسد که احزاب دست‌راستی در اروپا و امریکا بخواهند خیلی مسئولیت آن را برعهده بگیرند.

ایمیل نویسنده: [email protected]