روز دهم فروردین هرسال یادآور اولین رفراندم در جمهوری اسلامی است. اولین اقدام عمده دولت موقت به نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان انجام رفراندم جمهوری اسلامی در روز ۱۰ فروردین سال ۱۳۵۸ بود. وقتی یک خبرنگار خارجی از مهندس بازرگان پرسید: «جمهوری اسلامی چه جور حکومتی است؟» بازرگان جواب داد: «حکومت بسیار عالی و خوبی است. توضیح آن طولانی است.» (کیهان، ۱۷ بهمن ۵۷، صفحه ۳)
پرسش آن رفراندم به این صورت طرح شده بود: «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت. آری یا نه؟» آن پرسش فقط در مورد رد یا قبول رژیم جمهوری اسلامی نبود، بلکه همزمان دو پرسش را با هم مطرح میکرد:
۱- آیا علاقهمند به رژیم سابق (سلطنتی) هستید؟ آری یا نه؟
۲- آیا علاقهمند به ایجاد رژیم جمهوری اسلامی هستید؟ آری یا نه؟
در این میان تکلیف افرادی که نه علاقهمند به رژیم سابق و نه علاقهمند به رژیم جمهوری اسلامی بودند معلوم نبود. در نتیجه آدمهایی که نمیخواستند بین رژیم شاهنشاهی منقرض شده و رژیم جمهوری اسلامی هنوز مشخص نشده، یکی را انتخاب کنند، در آن رفراندم شرکت نکردند.
دولت موقت در پایان آن رفراندم به طور رسمی اعلام کرد که ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که در کشور میتوانستهاند رای بدهند در آن رفراندم به جمهوری اسلامی رای آری دادهاند. به دیگر سخن در مجموع فقط ۱.۸ درصد کل جمعیت کشور به هر دلیلی نتوانستند در رفراندم شرکت کنند، یا آن رفراندم را تحریم کردند یا به طرح پیشنهادی رژیم جمهوری اسلامی رای «نه» دادند. نحوه محاسبه نتیجه آن رفراندم (خلوص ۹۸.۲ درصد کل کسانی که می توانستند رای بدهند) مورد شک و تردید معترضان قرار گرفت. از آن دوران مدیران و طرفداران نظام جدید از ناخودیهای آن زمان با عنوان تحقیرآمیز «دو درصدیها» نام بردهاند. اگرچه خود به زودی از حلقه خودیها کنار زده شدند.
متن قانون اساسی جمهوری اسلامی از این عدد به صورت زیر نام میبرد: «در همهپرسی دهم و یازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸ با اکثریت ۹۸.۲ درصد کلیه کسانی که حق رای داشتند، به آن رای مثبت داد.» به طوری که ملاحظه میکنید در این نتیجهگیری ناخودیهایی که آن رفراندم را تحریم کردند یا افرادی که به هر دلیل دیگری در آن دو روز رای ندادند اصولا محو شدهاند. احتمالاً خودیها این چنین استدلال کردند: آنها که در آن رفراندم شرکت نکردند حق رای دادن را از خود سلب کردند. وقتی شما حقی را از خود سلب می کنید، دیگر آن حق را ندارید. پس فقط آنها که در رفراندم شرکت کردند «حق رای داشتند»! شاید با این تاویل آن بند قانون اساسی هم توجیه شود.
بعد از ۳۰ سال خیلی چیزها عوض شده است، ولی خلوص نتیجه آن رفراندم (۹۸ درصد) هنوز مورد تقدس بعضی مقالههای شکواییه علیه نظام حال باقی مانده است.
اولاً که انقلاب ایران به اندازه کافی پشتوانه مردمی داشت که اصلاً نیازی به رفراندوم نباشد. هیچ انقلاب دیگری در دنیا سراغ نداریم که بعد از انقلاب رفراندوم برگزار کرده باشند. انقلاب خودش در عمل یک رفراندوم هم هست. بنابراین رفراندوم جمهوری اسلامی یک اقدام کاملاً داوطلبانه بود که لزومی هم نداشت انجام شود.
ثانیاً توجه بفرمایید که در سال 58 دو رفراندوم برگزار شد. رفراندوم اول بیشتر ناظر بر القای سلطنت بود و اثبات کلیت جمهوری اسلامی. در القای سلطنت نمی توان ایرادی به رفراندوم 12 فروردین گرفت چون تمام کسانی که «آری» گفتند حتماً مخالف سلطنت بوده اند. حال شما می فرمایید که جمهوری اسلامی در آن مقطع معلوم نبود چیست. حرف شما درست. این رفراندم در اثبات جمهوری اسلامی به قول معروف provisional بود. اما در رفراندوم بعدی یعنی رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی دیگر با دقت کامل معلوم بود جمهوری اسلامی یعنی چه. در واقع رفراندوم اصلی اثبات جمهوری اسلامی رفراندوم قانون اساسی است.
بنابراین ما دو رفراندوم داریم. یکی القای سلطنت و دیگری اثبات جمهوری اسلامی. و نکته مهم اینکه در دنیا هیچ انقلابی نداریم که نتیجه اش به رفراندوم گذاشته شده باشد. نه انقلاب فرانسه نه انقلاب آمریکا و نه هیچ انقلاب دیگری. تازه تعداد خیلی انگشت شماری قانون اساسی داریم که به رفراندوم گذاشته شده باشند. قانون اساسی آمریکا و در زمان ما قانون اساسی اروپای واحد هرگز به رفراندوم گذاشته نشده اند. در آمریکا حتی متمم های قانون اساسی هم به رفراندوم گذاشته نشده.
میم / 04 April 2011
در آن زمان کردها انتخابات را تحریم کردند و اگر شرکت کرده بودند پاسخ «نه» به جمهوری اسلامی دادند. در میدان های اصلی شهر هایی مانند سقز و سنندج تومارهای بزرگی نصب شده بود که رویش نوشته بودند : جمهوری اسلامی، نه ! روزنامه های آن زمان عکس این تومارها را چاپ کرده بودند.
یکی از رهبران کرد، به نظرم شیخ عزالدین حسینی، گفته بود صندوقی را پیش ما آورده اند که نمی گویند توی این صندوق چی هست، اما می گویند شما کاری نداشته باشید به محتویاتش ، فقط قبولش کنید و رای «آری» بدهید !
تفاوت رهبران کردها با رهبران سیاسی دیگر نقاط ایران در این بود که می توانستند با رژیم تازه ساخت و پاخت کنند و به مردم خودشان دروغ بگویند، اما این کار را نکردند. در تهران چپ ها، راست ها، ملی ها، ملی-مذهبی ها و غیره و غیره رفتند زیر سایه عبای همایونی آیت الله و دیری نپایید خیانت آنها در رفراندوم جمهوری اسلامی بلای جان تک تک شان شد.
برخلاف نظر تاریخ نویسان معاصر، انقلاب 57 درست در رفراندوم دوازده فروردین به سرقت رفت. در این سرقت صاحبخانه ها با دزدها دست به یکی کرده بودند! خدایشان نیامرزاد ! که خون چند صد هزار انسان بیگناه بر گردن همان رهبران مصلحت اندیش رفراندوم جمهوری اسلامی است.
کاربر مهمان / 04 April 2011
آقای میم: اگر جمهوری احتیاجی به رفراندم نداشت خوب برای چی رفراندم کرد؟ پولی زیادی داشت نمی دانست چطوری خرچ کند؟ یا این که می خواست تمرین مهندسی انتخابات کند؟ مساله بر سر این است که آن عدد 98.2% کل از کجا در امد؟ و وقتی ساخته شد به چه کار آمد؟
1.8% کل جمعیت رای دهنده آن زمان ایران می شود چیزی حدود 200 تا 300 هزار نفر. این شامل است بر سه گروه: 1) آن های که به دلیلی نتوانستند رای بدهند. مثلا مریض بودند. سن خیلی بالا داشتند، در دهات خیلی دور بودند، مسافر وسط راه بودند. شناسنامه اشان دم دست نبود. …. 2) آن هایی که انتخابات را تحریم کردند. 3) آن های که رفتند و رای نه را توی صندوق انداختند. یعنی شما می فرمائید این سه گروه حداکثر 200 تا 300 هزار نفر بودند؟ شما می دانید در آن مملکت چه قدر غیر شیعه زندگی می کنند که همان موقع عقلشان می رسید که این انقلاب به اسم اسلام ولی به واقع برای مکتبی های شیعه قم است؟
حتی خود بازرگان و بنی صدر هم که این اش را ان روز بختند بعدا خودشان متوجه شدند که اش خیلی شور بود. بازرگان هم خودش گفت که ارزوی باران داشت و سیل امد. خوب آن داستان سیل روز 10 فروردین شروع شد. بازرگان فکر می کرد تا اخر کار پیچ انتخابات دست خودش است. صدقه سر همان انتخاباتی که خودش راه انداخت درست 7 ماه بعد دولتش ساقط شد و چهار سال بعد حزب خودش ممنوع شد و هنوز هم ممنوع است . شما هنوز می گوئید نه؟ از اقای یردی بپرسید. ایشان را با 80 سال سن و دو تا عمل پروستات و یک عمل قلب باز بازداشت کرده اند برای این که رفته بود اصفهان با رفقاش تو خانه شحصی با هم نماز بخوانند! البته از قدیم هم گفته اند که خود کرده را تدبیر نیست. در ضمن می بینید که سی سال بعد اوضاغ از چه قرار است. بی خود نیست که گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیدا است.
میم میم / 04 April 2011
اگر گروه های کرد نه گفتند بدلیل مساله سنی و شیعه بود .
کاربر مهمان / 04 April 2011
لابد شرکت نکردن کردها در رفراندوم ج ا مثل شرکت کردن و اعتصا باتشان و تظاهراتشان برای جنبش سبز بود ؟ مشکل کردها این است که همه از طرف آنها حرف میزنند و هیچ کس نماینده آنها نیست .
هیچ وقت این حقیقت معلوم نشد که کردها در موارد مختلف چه میخواستند ، چون یا کومله با همدستی صدام تیر اندازی و چریک بازی کرد گذاشت به گردن آنها .
یا توده ای فدایی ها با رژیم و شوروی و گروه های کردها ی محلی بده بستان کردند گذاشتند پای کردها .
یا مجاهدین دو تیغه بازی کردند با آنها.
یا قاسملو با رژیم و گروه های کردی قائم باشک بازی کرد گذشت به حساب آنها . آخرش هم در سر میز ساخت و پاخت با عوامل امنیتی ج ا رفت . شاید پژاک آنها را کشت یا دیگر دایه های کردی .
یا پژاک با تروریسم به جای آنها سخن گفت .
یا طالبانی و بارزانی جای آنها حرف زدند که یک پایشان در تهران و رژیم بودپای دیگرشان در امریکا.
در این میان مفتی زاده و هوادارانش هم با رژیم بودند و بعدها از ان ناامید شدند .
کردها هیچوقت خودشان برای خودشان تصمیم نگرفته اند . شاید روزی مثل اعراب بیدار شوند و همه این دایه های دلسوزتر از مادر را بفرستند خانه شوهر تاریخ .
کاربر مهمان az taraf kordah sohbat nkonid / 05 April 2011
با سلام
دوستان توجه داشته باشند که همین تفاوت رنگ کارت آری یا نه ارازو را به نفع ج.ا. چرخانید چه رنگ سبز به امام حسین و سید اولاد پیفمبر و رنگ قرمز به شمر و یزید و ابوسفیان منسوب است. حالا شما بحث بر سر در صدش دارید!؟ سالهاست که آخوندهای حیله گر و مکار این فکر را در ذهن مردم القاء کرده بودند و شکی نیست که به بهانه اینکه خیلی از مردم بی سوادند این حقه را سوار کردند و خودرا به گرده مردم ایران سوار کردند.
این رفراندوم نبود بلکه سندی بود که برای این جمهوری "شیرخشت و آب گیپو" لازم بود. وگرنه اگر این آیات الشیاطین راست میگویند چرا همین امروز یک رفراندوم دیگر برگزار نمیکنند تا معلوم شود جند در صد ازشان پشتیبانی میکنند!
به امید بیداری سریع مردم ایران
کاربر مهمان بی نام و نشان / 05 April 2011
با سلام مجدد
با این حساب که دولت موقت با رنگ ها بازی کرد و سبز را به کرسی نشاند میتوان استنباط کرد که رفراندوم برای چ.ا. اصلا بی معنی است و این دولت از اول کار تقلب کرده است. دیگر اینکه جنبش سبز هم سعی داشت با همین طرفند یکبار دیگر پایه های حکومت آیات الشیاطین را محکم سازی کند. حال اگر جنبش سبز انتخابات را برده بود باز هم همان آش و همان کاسه بر قرار می شد. اینکه آخوندها دیده اند که اکثریت سبز خود را ازدست داده اند. پس بدانیم که انقلاب ما فریدونی است و رنگ بردار نیست. انقلاب ما شفاف و بی رنگ است و ما پیروز هستیم.
کاربر مهمان بی نام و نشان / 05 April 2011
بر خلاف نظر يكي از دوستان تحريم رفراندم توسط كردها ربطي به سني و شيعه بودنشان نداشت. براي اينكه بفهميم كردها چه اندازه مذهبي بودند و هستند لازم است آنها را بهتر بشناسيم. بر خلاف اهل تشيع سني هاي كردستان شخصيت هاي مقدس و مراسم مذهبي كمتري دارند و مذهب نقش كمتري در مقايسه با هويت ملي شان ايفا مي كند.
متاسفانه اكثريت ايراني ها تحت تأثير شستشوي مغزي جمهوري اسلامي هنوز هم واقعيت ها را در مورد "هموطنان" كرد خودشان نمي دانند و بدبختانه تلاشي هم براي كشف واقعيت نميكنند. كردها را "اقليت سني" مي نامند و احزابي مانند كومله و دمكرات را كه از مترقي ترين حزب هاي ايران بودند كافر و بعثي مي نامند. خدا عاقبت چنين ملتي را ختم به خير گرداناد !
دعا گو / 05 April 2011