در آستانه سال نو بررسی سال گذشته از قدیمی ترین گفت‌وگوها، اما همچنان تازه است. زیرا که سال تازه می شود و در چرخه گذشته و آینده تأملی بر گذشته و نگاهی به آینده ناگزیر به نظر می رسد. برنامه امشب، آخرین روز از سال ۱۳۸۹ خورشیدی را به همین بحث اختصاص داده ام در گفت‌وگو با آرش دانش‌‌آموز ۱۵ ساله در تهران، مینا جعفری وکیل دادگستری، مریم بهروز فعال سیاسی‌ـ اجتماعی مسلمان و دبیر جامعه‌ی زینب، پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی و عباس عبدی تحلیل‌گر سیاسی در تهران.

آنها بخاطر عقیده شان در زندان هستند.

پرسشی که با همه‌ی آنها در میان گذاشته شده است، بد و خوب‌ها در سال گذشته و چشم‌انداز سال آینده است.


خانم جعفری که پرونده‌ی بسیاری از متهمان حوادث پس از انتخابات را وکالت می‌کند، می‌گوید:

مینا جعفری: راستش را بخواهید اتفاق بد خیلی زیاد بود، اما یکی از بدترین‌ها وضعیتی بود که برای وکلا اتفاق افتاد. برای آقای سیف‌زاده، آقای دادخواه، خانم ستوده یا بعضی از همکاران‌مان که دیگر الان پیش ما، یعنی در ایران نیستند. از دست دادن دوستان و همکارانی که الان دیگر پیش ما نیستند، از بدترین اتفاق‌ها و خاطراتی است که من سال گذشته داشتم… و اما اتفاق خوب: باور کنید هرچه می‌گردم، چیز خاصی پیدا نمی‌کنم. به خاطر این که همه‌اش فشار بوده، همه‌اش سختی بوده، اما این که هنوز دوستان خوبی دارم و همکارانی که هنوز به ایده‌ی حقوق بشر اعتقاد دارند و با همه‌ی فشارها و سختی‌ها کار می‌کنند، بهترین چیزی است که دارم و در واقع بهترین امیدبخش و روحیه‌دهنده برای من است.

حالا که رویداد خوبی را در سال ۱۳۸۹ سراغ ندارید بهتر است به سال ۹۰ نگاه کنیم. انتظار دارید کدامیک از امیدها یا آرزوهای‌تان قبل از همه در سال ۱۳۹۰ برآورده شوند؟

راستش را بخواهید همه‌اش به این فکر می‌کنم که ای‌کاش دوستان و بچه‌ها و اساساً انسانی‌هایی که به خاطر عقیده‌شان در زندانند آزاد شوند یا آنها که مجبور شدند که وطن‌شان را ترک کنند، برگردند تا در ایران همه‌ باهم باشیم. آن‌هم با هر عقیده‌ای که می‌خواهیم. واقعاً از ته دلم امیدوارم که همه در کمال صحت و سلامت باز در ایران دور هم باشیم. واقعاً از ته دلم این را می‌خواهم.

و در مورد پرونده‌هایی است که در دست دارید؛ برای موفقیت کدامیک از آنها انتظار و امید بیشتری دارید؟

من امیدوارم که نسرین ستوده هرچه سریع‌تر آزاد شود.

چهره‌ی یک دیکتاتور
آرش دانش‌آموز ۱۵ ساله‌ی اهل تهران است.

آرش: اگر بخواهیم عمومی نگاه کنیم، شروع موجی در ایران به منظور هر نوع تغییری می‌تواند بهترین اتفاق تلقی شود. این موج که پیش از این آغاز شده بود، در سال ۸۸ و ۸۹ گسترده‌تر شد. بدترین اتفاق هم همین است که آقای قذافی به طرز خیلی فجیع و استبدادی مردم را سرکوب می‌کند. می‌توانیم به حوادث لیبی به عنوان بدترین اتفاق سال نگاه کنیم. این اتفاق یک موج جهانی را در برداشت که و چهره‌ی واقعی یکی دیگر از دیکتاتورهای دنیا را به جهانیان نشان داد.

بیداری ملل اسلامی
خانم بهروزی فعال سیاسی‌ـ اجتماعی و دبیر کل جامعه‌ی زینب است.

مریم بهروزی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. ابتدا من سال نو را تبریک می‌گویم به همه‌ی هموطنان عزیز در سراسر جهان، به شما و به همه‌ی دست‌اندرکاران رادیو. سال گذشته خوبی‌هایی داشت و بدی‌هایی. بدی‌هایش بسیار اندک بود، خیلی نبود. ازجمله کشته شدن دو تن از دانشمندان هسته‌ای و حرکت نامیمون ۲۵ بهمن و آثار و پدیدارهایی از فتنه‌ی سال ۸۷، اما خوبی‌هایش بسیار بود. پیشرفت‌های علمی‌ای که داشتیم، وحدت، همکاری، تعامل تنگاتنگ و خوبی که بین مجلس، دولت، مردم و مسئولین در مورد هدفمندسازی یارانه‌ها پدیدار شد از آن جمله بود. بالاخره این مرحله را توانستیم به‌خوبی پشت سر بگذاریم و مشکلی پیش نیاید.

اتفاق‌های بسیار جالب و عظیمی هم در دنیای اسلام افتاد که بیداری ملل اسلامی‌ است و هنوز هم در جریان است. در واقع آن‌چه دومین هدف حضرت امام از انقلاب عظیم اسلامی ایران بود. امام می‌خواستند که اول ایران مسلمان بیدار شود و نجات پیدا کند که با انقلاب اسلامی به‌وقوع پیوست. بعد از آن می‌خواستند که بیداری ملل اسلامی صورت بگیرد و نجات جهان اسلام که خب الان در شرف است. یعنی در جریان است و خبرهای بسیار مسرت‌بخشی به گوش می‌رسد از پیروزی مسلمانان دنیا در گوشه و کنار خاورمیانه و شکست‌های پی‌درپی‌ای که آمریکا، اسراییل و صهیونیسم از این حرکت‌های اسلامی می‌خورند. اینها همه اخبار مسرت‌بخش و زیبایی برای جهان اسلام است. به‌هرحال سال ۹۰ سال پیروزی همه‌ی مسلمانان، یعنی اسلام بر کفر، مسلمانان بر استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی است.

به امید روزهای سبز

خانم فهیمی، مادر سهراب اعرابی از اولین جوانانی است که در جریان اعتراضات جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ جان باخت.

پروین فهیمی: والا چه بگویم. به‌هرحال در این دوسال ما روزهای خوبی نداشتیم. روز به روز بدتر از دیروز بوده است. من ضمن عرض تبریک سال نو برای همه‌ی دوستداران صلح، می‌خواهم بگویم که بدترین روزی که ما در سال گذشته داشتیم، در حصر رفتن آقایان موسوی و کروبی به اتفاق همسران‌شان بوده است. نزدیک به دو سال است که به خاطر از دست دادن فرزندان مان، همین طور زندانی شدن هموطنان‌مان، مجروح شدن جوانان‌مان و عزیزان‌مان به ما خیلی سخت می‌گذرد. به‌هرحال در این دو سال به مردم خیلی بد گذشته است. بعد از انتخابات سال ۸۸ که همه می‌دانند بسیاری از مردم ما به هواداری از آقایان موسوی و کروبی در انتخابات ۸۸ شرکت کردند، ولی متأسفانه نمی‌خواهند متوجه خواسته‌های مردم شوند. نمونه‌ی بارز ش هم این است که وقتی ما سر مزار فرزندان‌مان می‌رویم، به ما بی‌احترامی و توهین می‌کنند و ما را از سر مزار بچه‌های‌مان دور می‌کنند. نمونه‌اش همین شب جمعه‌ی آخر سال بود. ما باید حق زندگی آسوده در این کشور را داشته باشیم؛ مثل همه‌ی مردم دنیا. وقتی ما در این کشور داریم زندگی می‌کنیم، خواسته‌هایی داریم و آن خواسته‌ها هم حق و حقوق شهروندی ما است. امیدوارم که سال ۹۰ سال خوبی باشد. سرشار از عشق و محبت بین انسان‌ها باشد و ما به‌جای ظلم و نفرت، شاهد صلح و دوستی در همه‌ جای دنیا باشیم. مردم ما زمانی که پشت هم باشند یا دست در دست هم داشته باشند، هیچ کسی نمی‌تواند به آنها زور بگوید. به امید روزهای بسیار خوب؛ روزهای سبز برای همه‌ی ایرانیان و برای همه‌ مردم دنیا.

مسئله توازن قوا!

آقای عبدی تحلیل‌گر سیاسی در تهران، معتقد است که ویژگی‌ها و تأثیرات مثبت و منفی حوادث سال ۸۹ را در روزهای آینده می‌توان بررسی کرد.

عباس عبدی: سال ۸۹ به نظر من از حیث سیاسی ادامه‌ی همان وضعیت چندماه آخر سال ۸۸ بود. اتفاق خیلی متفاوتی در این سال رخ نداد؛ مگر اتفاق بهمن ماه. هم از حیث راهپیمایی‌ و تظاهراتی که انجام شد و هم از حیث بازداشت غیررسمی و یا رسمی‌ای که برای آقایان موسوی و کروبی به وجود آمد. این واقعه به خودی خود واجد مضمون خاصی نیست مگر در آینده ببینیم چه آثاری می تواند بر آن بار شود. به نظر من این اتفاقی که رخ داد، در مجموع هم می‌تواند مثبت باشد و هم می‌تواند منفی باشد. البته منظور من از مثبت و منفی، تأثیر این اتفاق در فرایند جامعه‌ی‌ ایران به سمت دموکراسی است، نه از زاویه‌ی دیگر. کل این اتفاقی که افتاد، در یک صورت کلی قابل بررسی است و نمی‌شود اینها را از همدیگر جدا کرد.

حال برای شما توضیح می‌دهم که چه جوری می‌تواند مثبت یا منفی باشد. ببینید! گذار به سمت دموکراسی ناشی از نوعی موازنه‌ی قواست؛ به نوعی که نیروها حس کنند کسی نمی‌تواند کسی دیگر را حذف کند. اگر این حس به وجود آید، آن موقع می‌نشینند که ببینند چه جوری می‌شود مملکت را با همدیگر اداره کرد، به همدیگر احترام گذاشت و حق و حقوق همدیگر را رعایت کرد. قبل از اتفاق‌های ۲۵ بهمن و این اوضاعی که پیش ‌آمد، تصور کلی این بود که حکومت فکر می‌کرد این قضیه تمام شده است. این یکی از اشتباهات کلیدی بخش‌های مهمی از حکومت بود. بخش‌هایی که دست بالاتری داشتند به دلیل تبلیغات رسانه‌ای فکر می‌کردند که خب این قضیه دیگر تمام است. حتی من شنیدم که بعضی‌هاشان ممکن بود موافق این باشند که اجازه‌ی راهپیمایی هم بهشان داده شود؛ یعنی به آقایان موسوی و کروبی. برای این که معتقد بودند شاید بیش‌ از چند هزار نفر نیایند و اینها اصلا آبروی شان هم برود.

اما این اتفاق‌های اخیر که افتاد، در کل این تحلیل از بین رفت و نشان داده شد این جور نیست که فکر می‌کردند. این‌جور نیست که جریان تمام شده باشد و دیگر اصلاً موضوعیتی ندارد. حالا از اینجا به بعد است که باید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. آیا این زمینه‌ای خواهد بود برای این که سمت حکومت حس کند که به‌هرحال مخالفین در وضعیتی نیستند که آنها را بتواند نابود کند و از بین ببرد. هم از لحاظ کمیتی و هم به لحاظ کیفیتی و هم به لحاظ تمرکزشان در شهرهای اصلی. و کم کم مسیری را پیش گیرد که مسیر مصالحه باشد. البته این اتفاق باید در میان منتقدین هم بی‌افتد. این فضای رسانه‌ای که در اینترنت است و رسانه‌های خارجی در آن منتشر می‌شوند، کلاً منطبق با واقعیت جامعه‌ی ایران نیست، این که فکر می‌کنند رژیم رفتنی است و فلان و بهمان.

بنابراین! چنانچه این واقعه بهمن، این اتفاق منجر به یک درکی از توازن قوا شود، به نظر من یک اتفاق کاملاً مثبت است. اما اگر به این نتیجه منجر شود که برای از بین بردن این بخش باقی‌مانده باید فشار بیشتری را وارد کرد و در واقع فضا بسته‌تر شود، این را می‌شود گفت که یک اتفاق نامیمون و نامبارکی خواهد بود. اما این که کدامیک از این دو وضعیت پیش بیاید، ضمن این که باید صبر کنیم تا سال آینده و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، به‌خصوص با آثار هدفمند کردن یارانه‌ها و وضعیت اقتصادی که از اردیبهشت به طور جدی با آن مواجه خواهیم بود، یک مقدار باید منتظر ماند. ضمن این که به رفتار منتقدین هم این قضیه به شدت بستگی دارد، اما در نهایت تعیین کننده برداشت ساخت سیاسی در ایران است که چه برداشتی از این اتفاقات بهمن ماه خواهد داشت. البته اتفاق‌هایی خارج از ایران هم رخ داده که می‌تواند در ایران تأثیر داشته باشد. اما به‌هرحال من آنچه بیش‌تر مورد نظرم است، موضوع داخلی ایران است.