محسن کاکارش-بر اثر بمباران شیمیایی حکومت صدام حسین در شانزدهم مارس ۱۹۸۸بیش از پنجهزار نفر در شهر حلبچه واقع در استان سلیمانیهی کردستان عراق کشته شدند.گازهای سمی بهکار رفته از سوی دولت عراق در حلبچه، گاز خردل، سارین، تابون و ویاکس بود که گفته میشود از سوی برخی دولتهای غربی به حکومت عراق تحویل داده شده بود.
پس از این رویداد هرسال در ایران بهخصوص در دانشگاهها و در بسیاری از کشورهای دیگر چند مراسم برای یادبود کشتهشدگان این رویداد برگزار میشود.در سالهای اخیر برگزاری این همایشها در ایران با ممانعتهایی از سوی حاکمیت روبهرو شده است.
روز چهارشنبه، شانزدهم مارس ۲۰۱۱جمعی از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر مریوان علیرغم عدم موافقت مسئولان این دانشگاه مراسمی به این مناسبت در محیط دانشگاه برگزار کردند.یک منبع مطلع از دانشگاه پیام نور مریوان به زمانه گفت: «دانشجویان از یک ماه پیش که قصد برگزاری چنین همایشی را داشتند مورد تهدید نیروهای امنیتی و حراست بودهاند ولی با وجود همهی فشارها این مراسم برگزار شده است.»
این منبع مطلع همچنین افرود: «در این مراسم با روشن کردن شمع و یک دقیقه سکوت یاد پنج هزار شهید حلبچه گرامی داشته شد و در ادامهی مراسم از سوی دانشجویان شرکتکننده چندین قطعه شعر به زبان کردی خوانده شد.»
در رابطه با برگزاری همایش حلبچه در دانشگاهها و ممانعت از آن با عثمان مزین، فعال مدنی و دبیر کمیتهی حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت گفتوگویی کردهام و از او پرسیدهام: برگزاری و ممانعت از همایشهای حلبچه در سالهای اخیر به چه صورتی بوده است؟
عثمان مزین: باید به عنوان مقدمه، نکتهای را عرض کنم، در سالهای نخست مراسم سالگرد حلبچه و یادبودش با اهمیت زیاد برگزار میشد. ابعاد این قضیه چه بود که به طور مداوم برگزارمیشد ولی در چند سال اخیر متاسفانه برگزار نمیشود؟ آن زمان حلبچه در کردستان عراق تحت سلطهی رژیم بعث صدام حسین بود و حکومت بعث هر تلاشی میکرد تا تصاویر حلبچه در دنیا منتشر نشود. تصاویری که از حلبچه ارائه شده نه توسط مقامات یا افراد موجود در حلبچه، بلکه توسط نیروهای نظامی و غیر نظامی و خبرنگارانی که در این شهر حضور داشتند به دنیای خارج بروز پیدا کرده است. این تصاویر تاثیر شگرفی در افکار عمومی جهانیان گذاشت؛ هم نسبت به جنایتهای صدام و هم نسبت به اثرات و تبعات سلاحهای کشتار جمعی موجود در دست حکومتها. حکومت صدام به طور کامل مانع انعکاس این مسئله میشد.
باتوجه به اینکه گروهی از معارضین حکومت عراق علیالخصوص معارضین کرد که در ایران مقیم بودند از سال ۶۷تلاش خود را برای برگزاری سالگرد حلبچه شروع کردند. اولین سالگرد این فاجعه در تهران و در دانشگاه تهران برگزار شد. بعد کمکم در همان سالهای اولیه در دههی ۷۰برگزاری این مراسم با ممانعت روبهرو شد و در یکی از سالها به ناچار مراسم را به سینما بهمن تهران منتقل کردند. از سوی برگزارکنندگان این مراسم که گروههای کرد بودند، مسئله به طور عام مورد طرح و بررسی قرار میگرفت.
جدا از لحاظ حقوقی، دیدگاه روانشناسی، دیدگاه حکومت و وضعیت جغرافیای مردم کردستان و دیگر مسائل هم در این کنگرهها مطرح میشدند. مثلاً دانشجویان کرد و وضعیت کردها در دیگر کشورهای ترکیه و سوریه و حتی کردهای مقیم اروپا در این همایشها مطرح میشد. در سالهای اخیر وضعیت «قارنا» هم بررسی شد. تا اینکه بعد از انتخابات دورهی نهم ریاست جمهوری شدت این ممانعتها بسیار زیاد شد تا جایی که یادبود حلبچه به چند دانشگاه محدود شد و در سال گذشته هم هیچ مجوزی برای آن صادر نشد. تنها مجوزی که صادر شد برای دانشجویان علامه طباطبایی تهران بود که آنهم یک روز قبل از برگزار مراسم، لغو شد.
یا در سال گذشته مجوز برای دانشگاه اصفهان صادر شد ولی در روز برگزاری، مجوز آن لغو شد و به ناچار دانشجویان در خردادماه سال گذشته مراسم را برگزار کردند. مراسم با نام و یاد حلبچه بود، اما با نامی غیر از اسفندماه و این به اصطلاح یک نوع تضادهایی به وجود آورد.
و اما امسال چه اتفاقی افتاد؟
امسال هم همینطور. فضای محدودکنندهای بر مجامع کردی و گروههای کردی دستاندرکار برگزاری مراسم حلبچه حاکم شد و دستاندرکاران به نحوی به این نتیجه رسیدند که در صدد برگزاری این مراسم نباشند و پرهیز بکنند از تبعات سنگین این قضیه یا اگر قرار است مراسمی برگزار بشود هیچ مجوزی برای آن صادر نشود. دانشجویانی که پیگیر این مسائل بودند با مشکلات عدیدهای مواجه شدند. کنگرهی حلبچه که هرساله برگزار میشد فاقد هرگونه دفتر و یا ستاد دائمی است. هرساله یادبود حلبچه توسط دانشجویان برگزار میشود. آنان دو، سهماه قبل از اسفندماه یا بعد از امتحانات پایان نیمسال اول به این فکر میافتند و خودشان کسانی را انتخاب میکنند. معمولاً غیر از دانشجویان، فعالین اجتماعی، سیاسی و گروهای صنفی هم در این مراسم شرکت میکنند. متاسفانه این قضیه امسال با سکوت مواجه شد و در هر جایی با ممانعتی مواجه شد. یا دفاتر نشریات کردی یا گروهای کردی با تعطیلی مواجه شدند یا فعالیتی ندارند یا افرادی در آن وجود دارند که حاضر به تقبل هزینهی سنگین برگزاری چنین همایشی نیستند.
در عمل کنگرهی حلبچه به تعطیلی کشیده شده است. البته یک نکته هم اضافه کنم سیر محدودیتهایی ایجاد شده برای کنگرهی حلبچه یا همایش حلبچه از سال ۸۰به بعد به طور شدید شروع شد و حتی عنوان آن به یادبود حلبچه و شهرهای کردنشین سردشت و اشنویه و کرمانشاه و حتی به مناطق جنگی تغییر یافت؛ برای اینکه به نحوی وانمود نشود که صرفاً مسائل هویتخواهی کردها در آن مطرح میشود. علیرغم این موانع و تلاشهایی که شد تا شهرهای ایرانی شیمیایی زده نیز به بحث و بررسی اضافه شود، بازهم این کنگره به تعطیلی کشیده شد. بحث شیمیایی سردشت در چهارسال گذشته در کنگرهی حلبچه حتی وسیعتر از مسئلهی حلبچه مطرح شد. در سه سال پیش پذیرای تنی چند از قربانیان شیمیایی حلبچه در ایران بودیم که با وضعیت ناگوار جسمی در آن مراسم حضور پیدا کردند و به سخنرانی پرداختند و مورد تشویق حاضران قرار گرفتند. البته کنگرهها فراز و نشیبهایی نیز داشتند. برخی سالها با استقبال دستگاههای دولتی هم مواجه شدند.
فضای غالب بر همایش هرسالهی فاجعهی حلبچه نه صرفاً موضوع حلبچه بلکه موضوعات روزمرهی مناطق کردنشین نیز بوده است. مثلاً در سالی که با دستگیری عبدالله اوجالان مواجه بودیم، فضا همایش متاثر از این حادثه بود. بالاخره هرسال به نحوی مسائل مربوط به کردستان در آن دخیل بوده است. مثال دیگر مربوط به سالی است که حکومت محلی کردستان تشکیل شد. آن فضا بر کنگره غالب بود.
امسال چه مسائلی بر مراسم یادبود بمباران حلبچه تاثیر داشت؟
مسائل امسال وضعیت اعدامها و فشارهایی است که وجود دارد و نارضایتیهایی که از گوشه و کنار به گوش میرسد. موضوع مهمی که در این مسئله دخیل بوده، به نظر من بحث هویتیابی است که در چنین مراسمی مطرح می شود. برخی افکار نادرست این هویتخواهیها و با پرداختن به خردهفرهنگها و آداب و رسوم قومیتها یا ملیتهای مختلف ایرانی را برای وحدت ملی مضر میدانند. همچنین محدودیتها و فشارهایی که در فضای دانشگاهها مطرح بود، در این میان موثر بود. وقتی فضای محدود بر دانشگاه حاکم باشد بالطبع هیچ گروه دانشجویی نمیتواند پیگیر باشد و مسئولیت این همایش را برعهده بگیرد.
از لحاظ تاریخی چه رابطهای بین بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه وجود دارد؟
فاجعهی سردشت قبل از فاجعهی حلبچه روی داد و سلاحهای که در سردشت به کار رفته است سلاحهایی نبوده که همچون اتفاقی که در حلبچه افتاد، در ابعاد وسیع تاثیر بر انسانها داشته باشد. به نظر ما و اعضای انجمن دفاع از مصدومین شیمیایی و بسیاری از تحلیلگران، فاجعهی حلبچه نتیجهی سکوت بینالمللی و منطقهای در مورد فاجعهی سردشت بود. اگر فاجعهی سردشت با هشت هزار مصدوم و حدود یکهزار کشته مورد مخالفت و پیگیریهای کشورهای منطقه یا دول مختلف قرار میگرفت، حکومت عراق این جسارت و جرئت را به خودش نمیداد تا شش ماه بعد با سلاحهای پیشرفتهتر و مدرنتر این فاجعهی عظیم را در شهر کردنشین حلبچه به بار بیاورد که نتیجهی آن پنج هزار کشته بود.