مستوره عنبرین ـ تخیلورزی راهی است برای دور شدن از مشکلات زندگی روزمره. «من» میکوشد به کمک تخیل انواع و اقسام کمبودهای زندگی واقعی را جبران کند یا از آنها بگریزد. به عبارت دیگر، تخیل انسان مفری است گذرا برای گریز از فشارهای اجتماعی یا اخلاقی که او را به شدت تحت فشار قرار میدهند. بر این اساس میشود گفت، تخیل سازشی است بین رویا و واقعیت، بین غرایز و منعیات.
داشتن تخیل جنسی اما هنوز نزد بسیاری از افراد بشر تابوست؛ امریست مذموم و موجب شرم. حال آن که داشتن چنین تخیلاتی بخش مهمی از زندگی جنسی انسان را تشکیل میدهد. این خیالبافیها از آغاز تاریخ انسان با او بوده و به گونههای مختلف به نمایش گذاشته شدهاند. کافی است ونوس را در چهار سده پیش از میلاد مسیح یا آفرودیت را به یاد بیاوریم. امروزه این تخیلات در شاخههای مختلف هنری چون ادبیات، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و فیلم هم به نمایش درمیآیند.
تخیل جنسی
قبل از هر چیز باید دانست که تخیل جنسی، واکنش طبیعی مغز و نشانهی یک روان سالم است. این تخیلات زاییدهی تمنایی خودآگاه یا ناخودآگاه اما در هر حال سرکوب شدهاند. درواقع تصوراتی آگاهانه یا ناآگاهانه از یک اشتیاق هستند. مغز انسان با تخیل جنسی و برای ایجاد فضایی برای تحریک شدن جنسی، تصویرها، ایدهها و احساسات جنسی تولید میکند. نخسینبار فروید برای توصیف قدرت خلاقیت مفهوم تخیل جنسی را مطرح کرد. براساس گفتههای فروید، تخیلات جنسی در دوران کودکی، از ششماهگی در انسان پدید میآیند و در جوانی در هنگام نخستین تجربههای خودارضایی رشد مییابند.
رویاهای جنسی در دوران بلوغ آغاز میشوند (در دختران از نه سالگی و در پسران از ۱3 سالگی)، در دوران جوانی رشد میکنند و با بالا رفتن سن دستخوش دگرگونی و به تخیلات جنسی تبدیل میشوند. این گونه تخیلات به طور عمده در خیالبافیهای فرد هنگام خودارضایی و کمتر در هنگام عمل جنسی نمود مییابند. از سویی دیگر داشتن تخیلات جنسی حتماً به معنای نارضایتی درونی نیست. عنصری است پایهای برای یک زندگی جنسی سالم که نه تنها به سلامت روانی انسان کمک میکند بلکه به شورجنسی و تنوع بخشیدن به عمل جنسی نیز یاری میرساند. تخیل جنسی بخش مهمی از رابطهی بین دو شریک جنسی است که میتواند به آن عمق بخشد و به عمل جنسی لذت بیشتری بدهد.
تفاوتها و شباهتها
همهی انسانها تخیل جنسی دارند. فرق نمیکند زن یا مرد، پیر یا جوان، آگاهانه یا ناآگاهانه، آشکار یا پنهان. تخیلات جنسی یا در طول روز هویدا میشوند یا هنگام عمل جنسی. هر انسان بسته به مشخصههای شخصیتی و روانیاش صحنههای متفاوتی در ذهن خود میسازد. این تخیلات بین زن و مرد تفاوت چندانی ندارند. صحنههای رمانتیک، سکس دهانی و نیز برتریجویی در هر دو جنس یافت میشود. تنها تفاوت بین تخیلهای جنسی زن و مرد در این است که مرد کمتر از ابراز چنین تخیلهایی احساس شرم میکند و بیشتر از آنها حرف میزند. با وجود چنین تفاوتی اما میتوان چند کشش اساسی را در زن و مرد مجزا کرد. اغلب زنها در تخیلات خود به هماغوشی در جایی پرت و دورافتاده، درون طبیعت یا در مکانهای عمومی مثل محل کار یا آسانسور میپردازند. عمل جنسی با یک شخص خاص مثلاً یک ستارهی سینما یا یک همکار یا دوست یا غریبه نیز بین زنها رواج بیشتری دارد. برخی از زنها اعمال خاص مانند بستهشدن دست و پا یا بستن چشمبند را در خیال ترجیح میدهند. تخیل جنسی زنانه ممکن است دست به ایجاد وضعیتهای خاصی نیز بزند؛ مثل هماغوشی با یک زن یا چند نفر به طور همزمان، سوگلی بودن حرم یا استریپتیز در برابر مردها.
تخیل جنسی مردانه در مقایسه با تخیلهای جنسی زنانه از طبیعتی وحشیتر برخوردار است. آمیزش با حیوانات، قصیب لیسی، برهنهگرایی، عوض کردن شریک جنسی، همآغوشی همزمان با دو زن از رایجترین تخیلهای جنسی مردانهاند. در مجموع میتوان گفت، مردان بیشتر از زنان تخیلات جنسی خود را به عمل درمیآورند.
روانشناسی و جامعهشناسی تخیلات
روانشناسی معتقد است، تخیل جنسی کمک میکند انسان به رابطهی جنسیاش عمق ببخشد، تحرک جنسی ایجاد کند، انواع ملاحظات را کنار بگذارد و تمایلات جنسیاش را عیان کند، اما مواردی هم هست که تخیل جنسی بسط و گسترش پیدا میکند و قوی میشود. مرتب در ذهن حی و حاضر است و موجب به هدررفتن بخش زیادی از انرژی انسان میشود. کارشناسان مسایل جنسی توصیه میکنند، هرگاه چنین خیالبافیهایی در فرد روندی رو به رشد داشته باشد و موجب آزار او شود، بهتر است به یک روانکاو یا روانشناس مراجعه کند.
تخیلات جنسی تحت انقیاد هیچ اجبار یا هنجار اجتماعی نیستند و بیمرزند. مرزها را تنها آن اصول اخلاقیای تامین میکند که هر فرد خود را به آن پایبند میداند.
سکوت یا برملاکردن تخیلات
انسان با شریک جنسی خود دربارهی چیزهای زیادی چون خانواده یا تجربههای گذشتهی خود حرف میزند. اعتماد لازم و آمادگی برای بیان تخیلات جنسی میتواند به تنوع بخشیدن و استحکام بلندمدت یک رابطه کمک کند و از یکنواختی احتمالی رابطهی جنسی موجود بکاهد، اما برملاکردن درونیترین تخیلات و آرزوهای جنسی، امری است سخت، چرا که ممکن است موجب سوءتفاهم بشود. گفتن از این تخیلات کاملا بسته به هدفی است که دنبال میکنیم. بیان چنین تخیلاتی میتواند از یک سو موجب چاشنی زدن به زندگی جنسی بشود و زمینههای نزدیک شدن هرچه بیشتر دو شریک جنسی را فراهم کند، اما برخی از خیالبافیهای جنسی نیز ممکن است موجب ناراحتی شریک جنسی بشود؛ به ویژه زمانی که او علاقهای به چنین تخیلات نداشته یا بدتر از آن در این تخیلات نقشی به او واگذار نشده باشد.
آیا باید تخیل را به واقعیت درآورد؟
بسیاری از خیالبافیهای جنسی پیش پا افتادهاند و میشود با خیال راحت آنها را به واقعیت درآورد، اما اغلب این رویاها از آرزوهای معمولی فاصله و وضعیتی ویژه به خود میگیرند؛ مانند تحقیرشدن هنگام معاشقه، خودآزاری، دیگرآزارای و یا حتی تجاوز کردن یا مورد تجاوز واقع شدن. چنین رویاهایی برای به عمل درآوردن آنها نیستند یا انجام آنها بسیار مشکل است. باید همواره این احتمال را در نظر گرفت که ممکن است برخی از این دست خیالبافیها، مثل تحقیر شریک جنسی، تاثیری منفی روی او و رابطهی عاطفی آنها بگذارد.
از نظر برخی از کارشناسان، تخیلات جنسی فقط از آن جهان خیال است و باید تنها در خدمت برانگیختن لیبیدو باشند. چراکه ممکن است به واقعیت درآوردن آن پشیمانی غیر قابل جبرانی به باور آورد و قدرت برانگیزانندهاش را از دست بدهد. از نظر برخی دیگر اما این تخیلها باید به مرحلهی عمل دربیایند تا موجب از کارانداختن ملاحظات بشوند و از کمبود احتمالی میل جنسی بکاهند. بهترین راه حل در این مورد مراجعه به خود است. باید از خود پرسید: آیا من واقعاً حاضرم صحنههایی را که در ذهنم مجسم میکنم به عمل دربیاورم؟ گرچه انسان در خیالبافی آزاد است، اما باید محتاط بود چرا که از برآوردن تخیلات جنسی تا انحراف کامل فاصلهای بیش از یک گام کوتاه نیست. باید با گامهایی کوچک به شریک جنسی نزدیک شد و دید او چه چیزهایی را میپسندد و چه چیزهایی را نمیپسندد. از یاد نبریم که اصول، معیار و ارزشهای اخلاقی جامعه نیز مانع دیگری بر سر راه به عمل درآوردن تخیلات انسان است.
عکس:
ونوس ِ میلو، متعلق به صد سال قبل از میلاد مسیح
کاملن با اون بخش از مقاله که در مورد استفاده از تخیلجنسی برای سادهتر کردن مشکلات زندگی یا گاهن فراموشکردن مقطعی آنها، و در واقع نوعی “پناهآوردن” به تخیلجنسی به منزلهی ابزاری مفید برای فرار از رواننژندی است (که در ما ایرانیها، به خاطر تمرکزمان بر روی بسیاری از مشکلات و حلنشدن اغلب آنها (حالا به هر دلیلی)؛ معمولن بسیار یافت میشود و فقط درصدش متفاوت است)، موافقم. در ادامه میخواهم موردی را به عنوان یک مثال و نمونهی قابل بررسی ذکر کنم که خودم همیشه با آن دست به گریبان بودهام:
این عمل، یعنی تخیل جنسی به نظرم در جوامعی مانند ما که همیشه نوعی از استبداد را در حکومتهای مرکزیمان؛ همراه با دوری باطل از هیجانهای سرکوبشدهی آزادیخواهی داشتهایم و داریم، بیشتر جواب میدهد. منظورم این است که مردم با این عمل مشکل اصلی موجود در جامعهشان را با روش منحصر به فرد تخیلجنسیشان حل و فصل میکنند. البته حلوفصل که نه، فقط برای مدتی به گوشهای میرانند. شاید تخیلجنسی در این مورد خاصی که اشاره کردم و نوعی ابزار برای ارضا شدن و پناهبردن است کارکردی شبیه به نوشتن شعار در پسپشت درهای توالتهای عمومی علیه حکومت مرکزی و یا دیوارهای شهر، در همهی زمانها و مکانها داشته باشد. خود من وقتی با چندتایی مقاله اینور و آنور خواندن، دیدن و لمسکردن مردمم، سنجیدن خواندهها و دیدهها با مردم و رفتار جامعهام برای حاصلشدن شناختی که کمک به هرچه بهتر زندگیکردن و درک اطرافیانم باشد و سپس گریزی به تاریخمان به مثابه دورخیزی که بشود هرچه راحتتر و بهسلامتتر از روی شکافها و خندفهای تاریخی و بعضن مشکلات تکراری آن گذشت، چیزی دستم را نمیگیرد؛ ناچار شبها و یا حتی در مواقعی که آگاهم امواج افسردگی دارد نزدیک ميشود به ساحل تفکر آرم و منطقیام، دست به عمل تخیلجنسی میزنم. این عمل بسیار برایم لذتبخش و رهاننده است. در این تخیل عناصری مانند روابط پیشینم با جنس مخالف، دوستدخترهای داشته و نداشتهام (منظورم آنهایی است که دست رد به سینهام زدهاند اما هنوز بعد از گذشت سالها، شاید تنها چراغ امید رابطه با آنها خاموش نشده است!)، تلفیق آنها با سکانسها و صحنهها و یا عکسهای اروتیکی که دیدهام و برایم هنوز جذاباند (الان کارهای تینتو برس در ذهنم برجسته شد) و ابعاد بینهایت تخیلی که با “تمرین” به آن دست يافتهام، سهیماند.
نکتهای که بیشتر مد نظرم بود در این نمونهای که میتوان در سطح جامعه دست به بررسیاش زد، حالت “تخدیری” آن است که معمولن ما ایرانیها در تفریحهایمان و آرامشهایمان بیشتر به دنبال آنیم. این حالت تخدیری و منفعلانه در جهت عکس آنچیزی است که سازنده و مثبت تلقی میشود در تخیلجنسی و آنچه منظور نظر مقاله بود. و به نظرم این ماجرا (متاسفانه) در جامعهی ما بیشتر اتفاق میافتد.
با تشکر از مطلب خوبت مستوره جان. لذت بردم.
ن. بیدار / 18 March 2011
لطف کنید راجع به مساله جنسی ای که فوت فتیش نام دارد مطلب بگذارید
کاربر مهمان / 19 March 2011
لطف کنید راجع به مساله جنسی ای که فوت فتیش نام دارد مطلب بگذارید
کاربر مهمان / 19 March 2011
با تشکر از نویسنده مقاله.
نظر جناب ن.بیدار در خصوص شکل همخوان موضوع مقاله با هنجارهای رفتاری غالب امروز جامعه ایرانی بسیار درست و منطبق هست.
فقط عقیده دارم که شکل تغییر یافته عقده های جنسی از نظر فروید در جامعه امروز ایران شدیدا" با نظام فضایی اقتصاد معلول ایران شکل گرفته. به بیان ساده تر فقر و تنزیل طبقه اقتصادی-اجتماعی افراد به داشتن یا افزایش تخیل های جنسی ناکارامد و منفی منجر شده تا تخیلات زیبا و سازنده.
علیرضا.ر.م / 19 March 2011
جالب و حواندنی. مرسی زمانه
اسماعیل / 18 March 2011
مطلب جالب و روشنگری بود. هر چه بیشتر این تابوها شکسته شوند برای سلامت فرد و در نتیجه جامعه مفید ترند. غرائز جنسی هدیه ایست از خداوند که در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است و باید از آن مانند هر نعمت دیگر خداوندی استفاده نمود و زندگی را دلپذیر تر و رنگین تر نمود . دین و فرهنگ و اعتقاد و ارزش های جامعه نیز تا حدی که به آزادی های پایه ای و حقوق بشری و پذیرفته شده جهانی بخصوص در مورد زنان صدمه ای نزند قابل پذیرش است بیش از آن خیر و باید مورد تجدید نظر قرار گیرند ،اگر شد بوسیله قانون واگر نشد خوشبختانه جوانان خود آن قسمت های عقب مانده اش را بدور می ریزند ویا نسبت به آن بی اعتنا هستند و از دست ما بزرگترها هم ( 71 ساله ) کاری ساخته نیست و چه بهتر.
سیدی / 19 March 2011
با تشکر از مقاله بد نیست بدانیم که در دهخدا آمده است:
قصیب . [ ق َ ] (ع ص ) شتر بازایستاده از شیر قبل از سیری . (منتهی الارب ). القصیب من الجمال و النوق ؛ الذی یمتنع من شرب الماء فیرفع رأسه عنه . یقال : بعیر و ناقة قصیب . (اقرب الموارد). مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ).
قسیب . [ ق ِس ْ ی َب ب ] (ع ص ) سخت و دراز.(منتهی الارب ). الطویل من الرجال . (اقرب الموارد).
محسن / 25 March 2011