بیژن روحانی ـ شهر یونانی «آی خانم» در افغانستان یادگاری از حضور جانشینان اسکندر در این منطقه است که تاثیرات معماری و هنر هخامنشی را نیز با خود دارد.
نمایشگاه «افغانستان: چهار راه جهان باستان» که در موزهٔ بریتانیا در لندن برپاست، اشیای بسیار نفیسی از این شهر را در کنار آثار دیگر مناطق باستانی افغانستان به نمایش گذاشته و فرصت خوبی را برای آشنایی بیشتر با معماری، شهرسازی و فرهنگ و هنر این شهر فراموش شده فراهم کرده است.
افغانستان امروزی و بخشهای وسیعی از مناطق مجاور آن با پیروزیهای کوروش به قلمرو بزرگ امپراتوری هخامنشی پیوسته بود، اما زمانی که این امپراتوری با لشکرکشی اسکندر مقدونی به شرق شکست خورد، این مناطق نیز تحت فرمان اسکندر درآمد. در این زمان با حضور مقدونیها و یونانیها آرام آرام فرهنگ و هنر پارسی در این منطقه با فرهنگ هلنی و یونانی جایگزین شد، اما در هرحال حتی در این دوران نیز نشانههایی از آمیختگی هنر دوران هخامنشی با هنر و فرهنگ دوران حضور یونانیها و البته هنر و فرهنگ محلی دیده میشود.
بلخ باستان یا باختر که بزرگترین منطقه در شرق امپراتوری بود به زودی به محلی برای پیدایش شهرکها و شهرهایی شد که توسط اجتماعات مقدونی و یونانی ساخته شدند. با مرگ اسکندر، بلخ نیز تحت قلمرو حکومت جانشینان او یعنی سلوکیان درآمد. سلوکوس و پسرش آنتیخوس به سیاست احداث مستعمرهنشینهای خود در مناطق مختلف ادامه دادند و در منطقه بلخ نیز حکومتی به نام حکومت یونانی-بلخی به وجود آمد.
شهر آیخانم یکی از شهرهایی است که پیدایش آن را به حدود ۳۰۰ سال پیش از میلاد نسبت میدهند، اما سرانجام این امپراتوری یونانی به دلایل متعددی از جمله رقابتهای درونی حاکمان یونانی و قد برافراشتن دوبارهٔ ایرانیها و هندیها و سایر مردمان، رو به ضعف رفت. ساکنان و حاکمان یونانی آیخانم در نهایت توسط اقوام کوچنشین بیرون رانده شدند و پس از چندبار دست به دست شدن، شهر سرانجام برای همیشه ویران و متروک شد.
شهر آیخانم تا دههٔ ۶۰ میلادی از دید باستانشناسان پنهان مانده بود، گرچه با توجه به متون تاریخی و شواهد دیگر، آنها از وجود چنین شهری اطلاع داشتند. پس از کشف اتفاقی یک سرستون کرینتی، یکی از شیوههای معماری کلاسیک یونانی، کاوشهای باستانشناسی در سال ۱۹۶۴ در این منطقه آغاز شد. در این کاوشها بخشهای متعدد شهر از جمله کاخ سلطنتی، تئاتر، معبد، آرامگاه، خانههای مسکونی و ژیمنازیوم به دست آمد.
کاخ سلطنتی در قسمت پایین دست شهر قرار گرفته است. تقسیمبندی زمین و چگونگی طراحی فضاهای معماری در این کاخ بیش از آنکه یادآور معماری یونانی باشد، نشانی از تاثیرگیری آن از معماری کاخهای بابل و بیشتر از آن تاثیر گرفته از کاخ داریوش یکم در شهر شوش است. مجموعهای از حیاطها و ساختمانها که با توجه به کاربریهای سکونتی، دیوانی یا اقتصادیشان، گروه گروه از یکدیگر جدا شدهاند در نهایت یک مجموعهٔ بزرگ ساختمانی را تشکیل میدهند که توسط راهروهای متعدد به یکدیگر متصل هستند، اما در کنار استفاده از طرحکاخهای ایرانی، عناصر معماری یونانی مانند ستونها و سرستونها، رخبامها و مجسمهها در این کاخ به کار رفتهاند. به کارگیری خشت خام و آجر پخته نیز در بسیاری قسمتهای کاخ مطابق شیوهٔ معمول معماری در مشرق زمین، ایران و میانرودان و افغانستان، صورت گرفته است. شیوهٔ بامسازی نیز با روشهای مرسوم در این مناطق است، اما تزیینات لبهٔ بامها همگی متاثر از تزیینات معماری یونانی است.
از دیگر مکانهای مهم این شهر باستانی، ژیمنازیوم است. ژیمنازیوم در شهرهای یونانی محلی برای کسب مهارتهای بدنی، آمادگی جسمی و فعالیتهای اجتماعی بوده است. این ساختمان به همراه تئاتر به نسبت بزرگ شهر، محلی برای ترویج فرهنگ و شیوهٔ زندگی هلنی در این منطقه بوده است. معماری این دو مکان کاملاً متاثر از معماری کلاسیک یونانی است. به جز ساختمانهایی که در مجموعهٔ ژیمنازیوم به فعالیتهای بدنی اختصاص داشته، یک ساختمان بزرگ دیگر هم مخصوص امور آموزشی و فعالیتهای فرهنگی بوده است.
معبد شهر آیخانم یکی از دیگر بناهای کلیدی در این مجموعه است. نقشهٔ معماری، صفه و تختگاه، تزیینات خارجی و سقف مسطح آن همگی به معماری مکانهای مذهبی از میانرودان تا آسیای میانه اشاره دارند. همچنین نکتهٔ جالب توجه در خصوص معبد، ترکیب متفاوت خدایان آن است. در حالی که مجسمهها و همچنین سکههای به دست آمده از شهر تعدادی از خدایان مشهور یونانی مانند هرمس و کوبله (ایزدبانوی طبیعت) را نشان میدهند، نقش یک خدا که به احتمال ترکیبی از اساطیر ایرانی و یونانی است در این محل جلب توجه میکند؛ تصویر ایزدی که به نظر میرسد ترکیبی از میترا و زئوس باشد که با کلاهی پارسی ایستاده است.
شهر آیخانم گرچه توسط یونانیها ساخته شد اما شواهد ترکیب هنر، معماری و فرهنگ مناطق مختلفی از ایران و میانرودان گرفته تا هند در آن دیده میشود. کاوشهای علمی در این منطقه به دلیل جنگ از اوایل دههٔ ۸۰ متوقف شد و از آن پس این شهر باستانی بسیار پراهمیت بارها و بارها مورد هجوم حفاران غیر قانونی قرار گرفت و اشیای هزاران سالهٔ آن به غارت رفت. اکنون گرچه این محوطه تحت حفاظت قرار دارد، اما باستانشناسان میگویند آسیبی که از طریق حفاریهای غیر قانونی به آن وارد شده غیر قابل جبران است.