با گذشت بیش از دو هفته از شروع اعتراض‌های آنلاین کاربران شبکه‌های اجتماعی و به‌خصوص توییتر و درخواست آزادی زندانیان در اعتصاب غذا، موج توییت‌ها همچنان ادامه داشته است. در تازه‌ترین خبر‌ها در این زمینه اما علی شریعتی پس از ۷۵ روز به درخواست مادر و خانواده‌اش، اعتصاب غذای خود را شکست. سعید شیرزاد هم در زندان رجایی‌شهر به اعتصاب غذایش پایان داد.

نامه‌ جمعی از ایرانیان به دونالد ترامپ، ترند شدن نام آرش صادقی و علی شریعتی و پس از آن واکنش‌ها به درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی، از جمله موضوعاتی بود که باعث شد نبض توییتر فارسی در چند روز اخیر تندتر بزند.

عکس: آرشیو

در ادامه چنین فضایی، مصرف واژگان و توصیفاتی چون دوست و دشمن، موافق و مخالف، خارج‌نشین و داخل‌نشین و به دنبال آن وطن‌پرست و خائن، در توییت‌ها و بحث‌ها بیشتر شده است.

آن‌چه این روزها در حال و هوای پر اُفت و خیز این شبکه اجتماعی فراوان به چشم می‌خورد، دو قطبی شدن فضا و زد و خوردهای پراکنده یا پیوسته‌ای‌ست که همه‌جا میان کاربران دیده می‌شود.

ساده و صریح بودن توییتر در کنار محدودیت‌های مختلف برای انتقاد از حاکمیت، این شبکه اجتماعی را به فضای مناسبی برای پیگیری مطالبات اجتماعی و سیاسی تبدیل می‌کند. از طرفی تضادها و درگیری‌های میان کاربران از هر طیف، می‌تواند بیانگر بخشی از تعارضات موجود در دل جامعه ایران هم باشد.

آیا اعتراض در توییتر، جانشینی برای کنشگری در عرصه عمومی شده است؟ علت دو قطبی شدن توییتر فارسی چیست و آیا می‌توان امیدوار بود که تضادهای فعلی در نهایت به تعامل یا فهم متقابل گروه‌های درگیر نسبت به هم کمک کند؟

کیانوش بوستانی، تحلیل‌گر مسائل سیاسی مقیم انگلستان و کوین میستون (نام مستعار)، پژوهشگر امنیت و اینترنت در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه به این پرسش‌ها پاسخ داده‌اند.

تعیین تکلیف امر سیاسی، پاسخی به واقعیت

به اعتقاد کیانوش بوستانی، امروز بخش عمده‌ای از دیالوگ جمعی ما در قالب شبکه‌های اجتماعی اینترنتی می‌گذرد، اما هنوز واقعیت بیرونی و سختی وجود دارد که این شبکه‌ها همچون تلا‌ش‌هایی جمعی، برای پاسخ‌گویی به آن عمل می‌کنند.

بوستانی می‌گوید: «در این مورد شبکه اجتماعی فضایی برای مبارزه سیاسی است. چنانچه می‌بینیم جریان‌های فکری مختلف در تلاش مداوم برای اشغال سطح بیشتری از این پلتفرم‌ها هستند و بر خلاف مطبوعات سنتی و رسانه‌های قدیمی، محدودیت و سانسور زیادی در این عرصه قابل اعمال نیست.»

اینترنت، به مردم کمک می‌کند تا افکار و نیازهایشان‌ را بهتر بیان کنند. همچنین شبکه‌های اجتماعی این قابلیت را فراهم می‌کند تا جامعه حول محور مشترکی جمع شود که از ویژگی‌های آن، آنی بودن و دستیابی سریع‌تر به همفکری گروهی است.

هر جا هزینه و خطر کنشگری اجتماعی و مدنی بالا برود، شبکه‌های اجتماعی و در رأس آن‌ها توییتر حرف اول را می‌زند.

تحول‌خواهی‌های سیاسی ـ اجتماعی در خاورمیانه موسوم به بهار عربی، حوادث پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ و تلاش مردم سوریه برای نمایش روایتی متفاوت از جنگ در کشورشان، نمونه‌ای از مثال‌های بسیار است.

کیانوش بوستانی

بوستانی یادآوری می‌کند که امروز حتی در دموکراسی‌های نرمالی مثل بریتانیا احزابی چون حزب کارگر یا اس ان پی، توان و وقت زیادی را برای تصاحب فضای بیشتر در عرصه مجازی صرف می‌کنند: «فضای مجازی به محل تلاقی و تقابل استراتژی‌های متفاوت برای تعیین تکلیف امر سیاسی تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی با تمرکز زدایی از سلسله مراتب کنش سنتی، هم سرعت کنشگری را افزایش می‌دهند و هم اینکه حلقه‌های بیشتری از عموم مردم را با یک مسأله مشخص مثل ظلم به زندانیان سیاسی  و حقوق اولیه آن‌ها درگیر می‌کنند.»

یک فرصت تازه

مدتی‌ست که شمار کاربران نزدیک به حکومت در شبکه‌های اجتماعی و به‌ویژه توییتر رو به افزایش است. اکنون طلاب جوان، روحانیون سرشناس، نمایندگان مجلس و بسیاری دیگر از مقامات و کاربران موسوم به «فعالان جبهه انقلاب» یا فرهنگ، در توییتر فعالیت مستمر دارند و نسبت به رویدادها واکنش نشان می‌دهند. با این حال، توییتر همچنان در ایران فیلتر است.

واکنش کاربران به یک توییت

از نظر کوین میستون، سرعت انتشار اطلاعات و تأثیر خبری بسیار بالای توییتر، توجه چهره‌های نزدیک به حاکمیت ایران را به خود جلب کرده است. این کارشناس امنیت و اینترنت به رادیو زمانه می‌گوید: «مسئولان و دست‌اندکاران نظام نیز از این فرصت بهره جسته و برای مصاف با رقیبان و همتایان خود، چه داخلی و چه خارجی، در توییتر حاضر شده‌اند. اساساً تعامل بهتر، اطلاع‌رسانی و تأثیرگذاری بیشتر، موضوعی‌ست که فعالان و مسئولان سیاسی، همیشه برای بقا و پیشبرد اهداف خود بدان نیاز داشته‌اند.»

بسیاری از چهره‌های درون حکومت در توفان‌های توییتری که برای اعتراض به عملکرد قوه قضاییه انجام شد، به‌نحوی مشارکت داشته‌اند. در این میدان، از نمایندگان مجلس چون محمود صادقی و علی مطهری که همدلانه نسبت به درخواست عمومی آزادی زندانیان در اعتصاب غذا واکنش نشان دادند دیده می‌شود، تا طلبه‌ای به نام حسین کازرونی که کاربران را «ربات» نامید و خشم عمومی را برانگیخت.

واکنش یک کاربر توییتر به ربات خوانده شدن معترضان

ایده‎هایی برای سرکوب، از دستکاری در محتوا تا مهندسی افکار عمومی

پیداست که توان شبکه‌های اجتماعی در بسیج عمومی، می‌تواند دعوا و کشمکش بر سر قدرت، منزلت یا اثرگذاری را به همراه داشته باشد. به‌ همین علت گاهی شاهد تلاش برای سرکوب یا حذف رقیبان از طرف گروه‌هایی هستیم که به آزادی بیان اعتقادی ندارند.

در این میان فعالان شناخته شده، روزنامه‌نگاران و رسانه‌های فارسی زبان خارج از ایران، بیشترین هدف حمله، تحقیر و توهین هستند.

مخالفان با توفان‌های توییتری، برخی اوقات در توصیف این حرکت‌ها عبارات یا تحلیل‌هایی به کار می‌برند که به درگیری و تضاد گسترده میان کاربران دامن می‌زند.
در فضای دو قطبی شده‌ای که پس از این درگیری‌ها به وجود می‌آید، معمولاً فضا آن‌قدر سنگین می‌شود که حتی بی‌تفاوتی نسبت به گفتار مسلط هر طرف، همچون پیوستن به اردوگاه دشمن تلقی می‌شود.


  • بهانه دست خارجی‌ها ندهید

در میانه توفان توییتری برای درخواست آزادی زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا، انتقادهای مختلفی از سوی مخالفان این اعتراضات مطرح شد. برخی می‌گفتند که این موضوع مسأله‌ای داخلی‌ست و ترند کردن نام این زندانیان و مطرح شدن‌شان در سطح جهانی بهانه‌ای برای دخالت بیگانگان در مسائل ایران و زمینه‌چینی برای تحریم‌های حقوق بشری‌ست.

نمونه‌ای از توییت‌های کاربرانی که معتقدند اعتراض‌ها باید ملی باشد

این در حالی‌ست که ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر می‌گوید: «هر کسی حق آزادی بیان و عقیده دارد، این حق شامل آزادی عقیده (بی‌هیچ مداخله‌ای)، آزادی جست‌و‌جو، دریافت و انتشار اطلاعات و نظرات با هر رسانه و بدون هیچ حد و مرزی‌ست.»

این که در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی گفته می‌شود برای برخورداری از حق آزادی بیان می‌توان از هر رسانه‌ای استفاده کرد و این استفاده مشمول حد و مرزی نیست، به این معناست که مردم حق دارند عقاید مخصوص به خود را داشته باشند و این عقاید را با استفاده از رسانه‌های مختلف به هر شکلی و حتی برای مردمی که خارج از کشورشان هستند، بیان کنند.


کوین میستون تأکید می‌کند که پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی از یک سو و از سوی دیگر واکنش جدی کاربران در توییتر که منجر به داغ شدن موضوع بحث‌ها در سطح جهانی می‌شود، باعث شده که عده‌ای از حامیان حاکمیت با پرداختن به مسائل حاشیه‌ای و ایجاد تنش در بین کاربران، سعی در سرکوب این نظرات داشته باشند. همین‌طور مخدوش کردن هدف و مسیر واقعی فعالیت‌ها، اتلاف زمان و انرژی کاربران، تولید محتوای مخالف و دستکاری و مهندسی افکار عمومی، از مهم‌ترین اهداف ایجاد تنش و درگیری از سوی چهره‌های نزدیک به حاکمیت است.

کوین میستون:

طی سالیان اخیر، کاربران در شبکه‌های اجتماعی مختلف و وب‌سایت‌های گوناگون، تجربه‌ مواجهه با این نوع برخوردها را داشته‌اند. به همین خاطر این روزها با جدیت تمام، آمادگی مقابله با تنشها و درگیری‌های مختلف را از خود نشان می‌دهند. البته باید اذعان داشت که حضور جدی و گسترده‌ تفکر نزدیک به حاکمیت، حکایت از روزهای پر خبر و پر حاشیه توییتر در آینده دارد.

در این مورد اما، بوستانی برداشت دیگری را مطرح می‌کند که علاوه بر مسأله سرکوب صدای مخالفان، به شیوه‌هایی چون هشتگ‌سازی‌های موازی برای دخالت در روند اعتراضات اینترنتی کاربران اشاره دارد.

کیانوش بوستانی:

بخش‌هایی از پوزیسیون سیاسی تلاش کردند با موازی کاری و راه انداختن هشتگی مثل «شفافیت قضایی»، ضرب موج هشتگ‌های حمایتی را بگیرند و هم این‌که فضای بیشتری در شبکه‌های اجتماعی اشغال کنند. بخش دیگری از جریان راست نظام نیز کاربران حرفه‌ای سایبری خود را با ابزاری مثل طنز ساختن برای بی اثر سازی و عادی‌سازی وضعیت به میدان فرستاد و همراه با آن به شایعه دروغ بودن اعتصاب‌ها دامن زد.

اما جمع‌بندی میستون درباره فعالیت‌های گروه‌های هوادار حاکمیت در پاسخ به اعتراض‌های آنلاین این است که آن‌ها در اغلب موارد با نادیده گرفتن گزارش‌های رسمی و مکتوب در خصوص تعداد نظرات کاربران درباره موضوعات و بحث‌ها و با تکیه بر توصیف‌هایی غیر فنی، فعالیت‌های کاربران را ناچیز یا حتی تقلبی معرفی می‌کنند: «عمده‌ واکنش گروه مخالف با جریان‌های اعتراضی در فضای توییتر در ماه‌‌های اخیر، با زیر سوال بردن ماهیت اهداف و افراد همراه بوده و غالباً با سیاهنمایی، تمامی اتفاقات را به گروه‌ها و سازمان‌های بیرون از ایران ربط می‌دهند. برای مثال، با بیگانه و دست‌نشانده خواندن کاربران، سعی می‌کنند نظرات عمومی را باطل و غیرایرانی جلوه دهند.»

تضاد، به گفت‌و‌گو و تفاهم ختم می‌شود؟

در نبود عرصه عمومی آزاد و منطقی، شبکه‌های اجتماعی اصلی‌ترین فضای بحث و تبادل نظر شهروندان شده است. آنجا همه‌جور آدمی هست و درباره همه‌چیز می‌شود حرف زد.

همین کاربرد حیاتی، گروهای اجتماعی‌ای را به میدان می‌آورد که اختلاف نظرها و تفاوت منافع‌شان گاه تا مرز جبهه‌گیری و زد و خوردهای شدید پیش می‌رود.

استفاده روز‌افزون مردم از شبکه‌های اجتماعی

با وجود شرایطی که از فقدان رواداری و تساهل رنج می‌برد، می‌توان امیدوار بود که کنار هم قرار گرفتن افراد و دسته‌های متفاوت یا مخالف در شبکه‌های اجتماعی، به کاهش تضادها و گفت‌و‌گوی عمیق‌تر در جامعه منجر شود؟

به‌ باور کیانوش بوستانی، سخن گفتن از رفع تضادها به‌ واسطه به جریان افتادن دیالوگ در عرصه شبکه‌های اجتماعی، نوعی تمسک به نگاه بازنمایی ابزاری است، چرا که تضادهای مورد بحث در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ایران ریشه دارند: «این تضادها الزاماً با گفت‌و‌گو رفع نمی‌شوند، بلکه موفقیت در به دست گرفتن فضای این پلتفرم‌ها‌ست که می‌تواند گفتمان جریان‌های برنده را در عرصه واقعی نیز رواج دهد. مسأله صرفاً باز شدن فضا نیست بلکه توازن شکننده نیروهای موجود مهم و نابرابری در امکانات و توان استفاده از پلتفرم‌ها نیز تعیین کننده است. نباید تصوری انتزاعی از برابری نیروهای اجتماعی با یکدیگر داشته باشیم.»

در این زمینه، نگرانی‌های دیگری هم وجود دارد که میستون آن‌ها را مطرح می‌کند و می‌گوید: «جریان حامی قدرت، با پرونده‌سازی و تهدید و حتی سوءاستفاده از نظرات عمومی و کلی، سعی دارد تا افراد شناخته شده اپوزیسیون، روزنامه‌نگارهای اصلاح‌طلب و فعالان سیاسی را با کشورهای مخالف سیاست‌های نظام حاکم در ایران مرتبط کند. چنین روندی باعث نگرانی افراد و خارج شدن آن‌ها از این فضا می‌شود.»