دادستان عمومی وانقلاب بم از بازداشت شماری از شهروندان بهایی در بم، کرمان و تهران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمدرضا سنجری، دادستان عمومی وانقلاب بم گفت که این افراد در پی ۹ ماه «کار اطلاعاتی» از سوی نیروهای امنیتی شناسایی و بازداشت شدهاند.
وی دلیل بازداشت این افراد را «ترویج وگسترش برنامههای خود در پوشش کارهای آموزشی فرهنگی در تعدادی از مهد کودکهای بم، کرمان و تهران» عنوان کرده است.
این مقام قضایی به ایسنا گفت: «بررسیهای انجام شده حاکی از وجود شبکه گسترده و اقدامات پیچیدهای است که این افراد با دستور از مرکز برنامههای گوناگون خود را در قالب آن پیگیری و پیاده میکردند.»
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، در روزهای گذشته از بازداشت سامان استوار، سحر بیرام آبادی و نهاله شهیدی، سه شهروند بهائی فعال در حوزه کودکان و امور فرهنگی و آموزشی در شهر کرمان خبر داده بود.
دادستان بم مدعی شده است که این افراد با «نفوذ» در یکی از نشریات محلی استان کرمان، دیدگاههای مذهب بهائیت را در قالب داستان و قصههای کودکانه، «القاء» کردهاند.
این مقام قضایی افزود: «سوءاستفاده تشکیلات بهائیت از فضای بعد از زلزله سال ۸۲ شهرستان بم که نیازمند انجام اقدامات فرهنگی، اجتماعی و آموزشی مختلفی بود، کاملاً محرز است و مسئولین باید با نظارت و حساسیت بیشتر امورات فوق را هدایت و راهبری کنند.»
با وجود زندگی ۳۰۰ هزار بهایی در ایران، حکومت ایران آیین بهاییت را به رسمیت نمیشناسد. پیروان این دین در طول سالهای گذشته با مشکلات بسیاری در ایران مواجه بودهاند. و مانع تحصیل شهروندان بهائی در دانشگاهها میشود.
پس از وقایع دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال گذشته نیز شمار زیادی از شهروندان بهائی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
هفت رهبر بهائی در ایران از دو سال پیش در زندان هستند و در مرداد ماه جاری هر کدام از سوی دادگاه انقلاب تهران به ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
اگر سرتاسر این به اصطلاح کار "اطلاعاتی" را به دقت بخوانیم و در باره ان تعقل کنیم میبینیم که هیچیک از این اتهامات وارده هیج قانونی را حتی خدشه دار هم نکرده تا چه رسد به اینکه آنرا شکسته باشد. حالا فرض کنیم که همانطور که دادستان بم گفته اند افرادی "سعی در ترویج و گسترش برنامه های خود" داشته اند. پدر جان این که جرم محسوب نمیشود که آنها را بازداشت کنیم و در زندان بیندازیم. شما هم دارید برنامه های شخصی خودتان را گسترش میدهید. پس خودتان را هم به همین منوال مجازات کنید. شما ها واقعا در روز قیامت چگونه روبروی خدا خواهید ایستاد و به او خواهید گفت که عده ای از بندگان اورا در بند کشیدید و برای سالها در زندان نگهداشتید!؟ مطمین باشید که خداوند حاضر نخواهد بود نه شما و نه اقای خامنه ای را به محضر خود بپذیرد. خداوند به شما خواهد گفت اینها بنده ها و مخلوق های من هستند و شما حق نداشتید آنهرا به خاطر روان پریشی و کم عقلی خودتان به زندان بیندازید.
به همان خدایی که شما هرروز دارید در راهش با اوهام خویش ادم میکشید و زندانی میکنید قسم که این کار شما همه را از دین مبین تان مشمییز کرده است به قول مولانا "تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی". این چه دیانتی است که تا این حد خود خواه است که حتی خدا را هم نمیشناسد. شما ها مصداق همان ثم بکم عمی فهم لایرجعون هستید و برای همین هم هست که مردم دارند فوج فوج از دین مبین تان فرار میکنند و به دیگر ادیان مشفق تر می پیوندند. شما چهره اسلام را به روان-پریشی های خویش الوده کرده اید. وقاحت را به جایی رسانده اید که رهبرتان مشتی اوباش و ارازل راکه در روز روشن به یک خانم فحاشی میکنند "مومن و مخلص و خوب" مینامد و حتما پشت پرده به خودی ها میگوید که این کارش تقیه است و به خاطر اسلام میکند. این چه دین مبینی است که به شماها جواز دروغ گفتن را میدهد و سپس شما را مجاز میکند که به دروغ به دیگران اتهامات واهی و بی اساس ببندید و بعد هم آنهرا زندانی کنید یا به دار آویزید؟
لطف کنید و برای یکبار هم که شده به عبارت "بسم الله الرحمن الرحیم" که سرفصل تمام گفتارتان است بیندیشید. اگر واقعا این عبارت آسمانی را قبول دارید در این کارهایی که با مردم میکنید "رحمانیت" شما کجاست؟ رحیم بودنتان کجاست؟
به نظر میرسد یک عده بیماران روان پریش باهم تبانی کرده و این چنین دین خدا را که برای آسایش مردم آمده به بازی گرفته اید و هیچکس هم جرات نمیکند بگوید شما ها دارید به خدا هم خیانت میکنید. بس کنید این حماقت و بلاهت را.
مگر نزدیک به هفت میلیارد آدمیزاد هم اکنون روی کزه زمین زندگی نمیکنند؟ از این تعداد فقط یک دانگشان (یک ششم) مسلمان هستند و از این یک دانگ هم 80% شان شیعه نیستند. اگر این خیالات واهی و نشات گرفته از روان بیمار شماها درست بود که تقریبا همه مردم دنیا بایستی در زندان باشند چون شیعه علی ولی الله نیستند! آخراین جه استدلالی است که شما از نیمکره های مختان تراوش میکند!؟ مگر اینکه بگویید اینها ازتراوشات "نیمکره های پایینی" است زیرا هیچ مغزی یا استدلالی اینگونه توهمات را نشانه عقل نمیداند. آنوقت با ید به شما حرف مولانا را یادآورکنیم "گفت شخصی خوب ورد آورده ای – لیک سوراخ دعا گم کرده ای"
به شما توصیه میشود که قبل از اینکه مردم تک تک شما هارا به درختان خیابانهای شهرها بیاویزند دست از این تجاوزها و بلاهت محض بردارید و فورا همه را آزاد کنید و به مساجد بروید و تا پایان عمرتان بی وقفه از پیشگاه خداوند به خاطر ظلم هایی که کرده اید پوزش بخواهید تا شاید رحمانیت و شفقت الهی اش شما را بیامرزد. تا اینجا مردم مهربان و باگذشت ایران شما هارا تحمل کرده اند و لی مهربانی ما هم حدی دارد و روزی با خشم ما رویرو خواهید شد.
به امید بیداری شما.
کاربر مهمان بی نام و نشان / 12 March 2011