طی چند هفته‌ی گذشته در برخی از شهرها و مناطق مرزی کردستان شاهد رویدادهای خشونت‌باری بودیم که در پی آن چندین تن از نیروهای دولتی، افراد کاسب و کول‌بر کشته و زخمی شدند.بنا به گزارش‌های منتشر شده از اوایل بهمن ماه امسال ۱5 تن از نیروهای انتظامی، محیط‌بانان، افراد کاسب و کول‌بر کشته و زخمی شده‌اند.

کشته شدن نیروهای دولتی در این مدت توسط افراد ناشناس صورت گرفته است.حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) که در سالهای اخیر تلفاتی به نیروهای دولتی در مناطق مرزی وارد کرده است، مسئولیت کشته و زخمی شدن چهار تن از نیروهای انتظامی در اواخر بهمن ماه را به عهده گرفته است، اما در اطلاعیه‌ای کشته شدن چهار محیط‌‌بان را محکوم کرد.

تاکنون مسئولیت کشته شدن دیگر افراد نیروی انتظامی را هیچ گروهی به عهده نگرفته و مشخص نشده است که چه جریانی در کشته شدن این افراد دست داشته است.فعالان حقوق بشر در ایران می‌گویند، بیشتر کول‌بران و افراد کاسب در مرزهای کردستان از قشرهای کم درآمد جامعه هستند که برای امرار معاش به حمل و نقل کالای مرزی روی می‌آورند.

این شهروندان طی سال‌های گذشته مورد تیراندازی نیروهای انتظامی و امنیتی واقع شدند و هر سال ده‌ها تن از آنها کشته و زخمی می‌شوند.طبق آمارهای منتشر شده، بیش از 90 تن از افراد کاسب و کول‌بر در مناطق مرزی کردستان توسط نیروهای انتظامی کشته شدند.


در این میان شماری از حیوانات بارکش نیز که در مناطق مرزی برای حمل و نقل کالاها مورد استفاده قرار می‌گیرند، کشته شدند.در رابطه با وضعیت کول‌بران با امید مریوانی که 25 سال سن دارد و مشغول کار کول‌بری است گفت‌وگویی کرده‌ام.

شما بیشتر در کدام قسمت از مرزهای کردستان کار می‌کنید؟

در مناطق مرزی مریوان، بیش از سه سال است به کار کول‌بری مشغول هستم و هدفم از این کار، کسب درآمدی آبرومندانه است تا بتوانم مایحتاج خود و خانواده‌ام را تامین کنم.

چه نوع کالاهایی را حمل و نقل می‌کنید؟

بیشتر چای، موبایل و سیگار هستند.

این کالاها قاچاق محسوب می‌شوند؟

بله، این کالاها چون با هماهنگی بازارچه‌ها وارد ایران نمی‌شوند، قاچاق محسوب می‌شوند و از وارد کردن آنان به خاک ایران جلوگیری به عمل می‌آید.

کار بازارچهها در مرزها چیست؟ چرا شما به آن‌جا مراجعه نمی‌کنید؟

بازارچه‌ها جایگاه یا محلی هستند که توسط نیروها و ماموران دولتی ایجاد شده‌اند و کالاهای مرزی را کنترل می‌کنند. مراجعه‌ی ما به این بازارچه‌ها هیچ سودی نخواهد داشت. این بازارچه‌ها بیشتر برای سرگرمی و منافع این نیروها درست شده‌اند. اگر بخواهیم در آنجا کار کنیم روزانه به غیر از کرایه‌ی رفت و آمد باید هشت‌هزار تومان به بازارچه بدهیم و در ازای حمل و نقل کالایی که از سوی آنان تعیین می‌شود کمتر از 25 هزار تومان دریافت می‌کنیم. کالاها در نزدیک‌ترین روستا به نقطه‌ی مرزی، جمع‌آوری و سپس با اتومبیل به شهرها فرستاده می‌شوند. البته در این مسیر هم خطراتی جان راننده و سرنشینان آن را تهدید می‌کند. بارها اتومبیل‌ها از سوی نیروهای انتظامی به آتش کشیده شده‌اند و کالاها ضبط یا راننده و سرنشینانش بر اثر تیراندازی کشته شده‌اند.

در غیر این‌صورت در روز به طور میانگین چقدر دریافت می‌کنید؟

اگر به بازارچه‌ها هم مراجعه نکنیم باز با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. شاید حداکثر دوبار طبق نوبت بتوانیم کالاها را حمل و نقل کنیم. هربار چهل هزار تومان دریافت می‌کنیم. یعنی در هرماه 80 هزار تومان. تازه اگر شانس بیاوریم می‌توانیم دو بار به مرز برویم و کار داشته باشیم. بعضی از دوست و همکارانم بیش از پنج ماه است هنوز نتوانسته‌اند هیچ درآمدی کسب کنند.

اکثر بسته‌هایی که شما حمل می‌کنید چند کیلو وزن دارند؟

تقریبا صد کیلو هستند. از ده نفر جوانی که به این کار روی می‌آورند شش تا هفت نفر از آنان بعد از یک سال دچار بیماری دیسک کمر و بسیاری از بیماری‌های خطرناک می‌شوند.

تا کنون اتفاق افتاده مورد تیراندازی نیروهای انتظامی واقع شوید؟

بله، طی این سه سال ده‌ها بار این کار توسط نیروهای انتظامی اتفاق افتاده و چندین نفر از دوست و همکارانم جلو چشمان خودم کشته و زخمی شدند.

آیا خانواده‌ی کشته‌شدگان پیگیری می‌کنند و به نتیجه‌ای می‌رسند؟

هیچکس پاسخگو نیست. در خوش‌بینانه‌ترین حالت یک سرباز وظیفه‌ی بی‌گناه را مقصر اعلام می‌کنند که آنهم به‌ندرت روی داده است.

سال گذشته در سردشت به خانواده‌ی کشته‌شدگان دیه‌های صد هزار تومانی تعلق می‌گرفت. در مریوان چه کارهایی صورت گرفته است؟

نوع کنترل نقاط مرزی هر شهری باهم فرق می‌کند. در مریوان چنین کاری انجام نشده است. شاید باور نکنید! سال گذشته یکی از کول‌بران بر اثر سه گلوله زخمی شده بود. در بیمارستان با ضمانت ترخیص شد. نهادهای دولتی می‌خواستند 700 هزار تومان بابت خسارت گلوله‌ها از وی بگیرند. من برای تمام گفته‌هایم دلایل و مدارک در دست دارم. از جسد کول‌بری که به شدت مورد شکنجه واقع شده بود و سپس با ضرب گلوله وی را کشته بودند، فیلم گرفته‌ایم. اگر خواستید می‌توانم آن را در اختیار شما قرار دهم.

آیا نیروهای انتظامی توضیحی به کول‌برها داده‌اند مبنی بر این‌که چرا بدین‌شیوه رفتار می‌کنند؟

در نقاط مرزی مناطق تیر وجود دارد. هر انسان یا حیوانی از این مناطق عبور کند مورد تیراندازی قرار می‌گیرد. البته یک نکته را بگویم، افرادی از کول‌بران که با نیروهای امنیتی و انتظامی همکاری دارند، مناطق تیر برای آنان وجود ندارد و به راحتی رفت و آمد می‌کنند و کار کول‌بری برای آنان بسیار بهتر از ماست.

چه نوع همکاری‌ای از شما میخواهند؟

بیشتر اطلاعاتی در مورد نیروهای کردستان عراق و نیروهای احزاب اپوزسیون می‌خواهند که در خاک عراق مستقر هستند.

تشدید نگاه امنیتی

کارشناسان بی‌کاری، فقر و نبود برنامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی در مناطق کردستان را از عوامل اصلی روی آوردن شهروندان به کارهای مرزی می‌دانند.

همچنین در سال‌های اخیر مسئله‌ی تبعیض اقتصادی و عملکرد ناموفق دولت در زمینه‌ی اشتغال پایدار و سرمایه‌گذاری همواره به عنوان معضلات کردستان به مجلس شورای اسلامی کشیده شده است.
زمینه‌های اصلی بروز چنین مشکلاتی را در کردستان با رحمان جوانمردی، روزنامه نگار کرد و فعال حقوق بشر در میان گذاشتهام.

به عقیده‌ی وی، «نابسامانی اقتصادی و فقر در جامعه‌ی کردستان دلیل ریسک‌های جانی کول‌برها برای امرار معاش و سیر کردن شکم خانواده‌های‌شان است. برای تامین زندگی و رفع نیازمندی‌های آحاد و اهالی جامعه، نیاز به برنامه‌ریزی سیاسی اقتصادی و اجتماعی است و مدیریت این برنامه‌ریزی را در غیاب نهادهای مدنی و مدیریت محلی مردم، دولت‌های مرکزی مدیریت و هدایت می‌کنند. طرح پیشرفت جامعه بر اساس رشد جمعیتی، پیشرفت زمانه و نیازهای آن تهیه و اجرا می‌شود.»

این فعال حقوق بشر با تاکید بر اینکه جامعه‌ی کردستان فاقد هرگونه نهاد مدنی و مدیریت محلی است و حکومت مرکزی ایران باید به نیازمندی‌های آن پاسخ بدهد، می‌گوید: «مسکن، تغذیه، بهداشت و تحصیل که نیازهای ابتدایی هر خانواده‌ای در جهان است طبیعتاً نیازهای خانواده‌های کرد نیز هست. هرچند آمار در ایران به تناسب منافع سیاسی قدرت حاکم تهیه می‌شود و کمتر قابل اعتماد هستند، چاره‌ای جز مراجعه به آنها نداریم. ارجاع می‌دهم به گفته‌ی دکتر بایزید مردوخی، استاد دانشگاه و از اعضای جبهه‌ی متحد کرد که درصد شاخص فقر در کشور ۱۸ درصد و در استان کردستان ۳۱درصد است. نرخ بیکاری در مناطق کردنشین، به ویژه در میان دانش‌آموختگان مراکز آموزش عالی کشور، همچنان سیر صعودی دارد و با سیاست‌هایی که دولت در پیش گرفته است این روند تداوم خواهد داشت.»

نگاه امنیتی حاکمیت و ناامن جلوه دادن مناطق کردستان در سال‌های اخیر همواره مورد انتقاد کارشناسان واقع شده است.

آقای جوانمردی در این زمینه می‌گوید: «تشدید نگاه امنیتی و ناامن جلوه دادن کردستان موجب شده ‌است بخش خصوصی داخلی و خارجی از سرمایه‌گذاری در این مناطق هراسان و صاحبان محلی سرمایه‌های کوچک هم از سرمایه‌گذاری در این مناطق گریزان شوند. مجموعه عوامل فوق موجب شده که شاخص رشد اجتماعی و فرهنگی سال به سال سقوط کرده و نتایج آن خود را در منطقه به صورت اعتیاد، بزهکاری، خودکشی و خودسوزی و … نشان بدهد. این تصویری از جامعه‌ی فقیر کردستان است که طبق طرح توسعه‌ی متوازن که مصوب مجلس ششم است بودجه‌ای به هشت استان توسعه نیافته تعلق می‌گرفت، از این هشت استان چهار استان آن را مناطق کردنشین تشکیل می‌داد: قسمت كردنشین آذربایجان غربی، كردستان، كرمانشاه و ایلام.»

این روزنامه‌نگار کرد در ادامه می‌افزاید: «کردستان مرز طولانی با اقلیم کردستان و کشور ترکیه دارد. به طور طبیعی کمیاب بودن یا محدودیت ورود کالاها در آن‌طرف مرز باعث و انگیزه‌ی دست زدن به ورد این نوع کالاها می‌شود. طرف معامله که همسایه‌ی آن‌طرف مرز است معمولاً از آشنایان همدیگر یا گاهی فامیل هستند که مرزهای بی‌عدالتی هرکدام را به سرنوشتی و سمتی پرتاب کرده است. در زمانی که روز به روز مرزها برداشته می‌شود، کردهای دو طرف مرز ایران و عراق باید برای معامله و تجارت با هم تاوان گرانی بپردازند. این معامله و تجارت نیز که طبق قوانین جمهوری اسلامی می‌بایست مقدور و بر اساس مقرراتی قابل انجام باشد، به‌دلیل سیاست امنیتی فوق‌الذکر بسیار محدود شده و به کاریکاتوری از اجرای آن قانون اکتفا می‌کنند.»

سنجش افکار عمومی کردستان

چهارتن از محیط‌بانان روز پنجشنبه سیزدهم اسفندماه سال ۱389 توسط افراد ناشناس کشته شدند.
اجلال قوامی، سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان در این زمینه گفت: «سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان کشتن افراد غیر نظامی در اطراف سنندج را عملی غیر انسانی و غیر حقوق بشری می‌داند و حق حیات را برای همه‌ی انسان‌ها فارغ از رنگ، نژاد و دین مسلم می‌داند. این اقدامات کور تروریستی در حقیقت می‌تواند زنگ خطری باشد برای تمام فعالان مدنی و انساندوستی که دغدغه‌ای جز توسعه، آبادانی و پیشرفت کردستان ندارند.»

رویدادهای خشونت‌بار در کردستان تنها به چند هفته‌ی اخیر برنمی‌گردد، بلکه دور جدید آن از شهریورماه گذشته آغاز شده است.

به باور سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان، «عاملان این حوادث که دور جدید آن از اواخر شهریور ماه گذشته و همزمان با حادثه انفجار مهاباد شروع شد و با حادثه‌ی میدان اقبال سنندج و حادثه‌ی چند روز گذشته ادامه یافت، در پی سنجش افکار عمومی کردستان و میزان استقبال آنها از فعالیت‌های خشونت‌آمیز هستند.»

این فعال حقوق بشر می‌افزاید: «افکار عمومی کردستان از هیچ نوع کشتار و خشونتی که به ویژه افراد غیر نظامی را هدف قرار دهد استقبال نمی‌کند و آن را در شرایط حساس کشور به نفع مطالبات واقعی شهروندان نمی‌داند و بادیده تردید به آن می‌نگرند.»