کنفرانس مطبوعاتی دکتر اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی بعدازظهر روز پنج‌شنبه سوم مارس (۱۲ اسفند ۱۳۸۹)، در محل باشگاه روزنامه‌نگاران فرانسه در «پاریس پانزدهم» برپا شد. در این نشست خبری جمعی از خبرنگاران روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون‌های فرانسوی و اروپایی حضور داشتند. در بخش اول این کنفرانس آقای امیرارجمند به زبان فرانسه درباره‌ی وضعیت خانواده‌های موسوی و کروبی سخن گفت.

او با تاکید بر این که فاطمه کروبی، زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از سوی دولت ایران به گروگان گرفته‌ شده‌اند، توضیح داد: «هیچ مقام رسمی تا این لحظه مسئولیت تعیین وضعیت ایشان را برعهده نگرفته است. اظهارات ضد و نقیض زیادی را هربار از سوی برخی مقامات دولتی ایران شنیده‌ایم. از سوی دیگر شایعات و اظهار نظرهای غیر رسمی رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران نیز بازداشت رهبران جنبش را تکذیب کرده‌اند، اما بیش از دو هفته است که هیچ یک از اعضای دو خانواده‌ی موسوی و کروبی نتوانسته‌اند با ایشان ملاقات کنند و ما هیچ خبری از ایشان نداریم. نه دیده شده‌اند و نه اجازه یافته‌اند با کسی صحبتی داشته باشند. برای ما ایشان در وضعیت افراد ناپدید شده قرار دارند.

ما در جریان وضعیت سلامتی ایشان نیستیم و خبر نداریم که ایشان چه می‌خورند و در چه حالت و وضعیتی قرار داده شده‌اند و کجا هستند. وضعیت حقوقی و قضایی ایشان چیست؟ آیا در بازداشت موقت هستند؟ در چه مرحله‌ی قضایی به سر می‌برند؟ آیا بازداشت هستند؟ به چه اتهامی بازداشت شده‌اند؟ این خیلی برای یک دولت بد است که نتواند اعلام کند و یا اساساً جرئت اعلام وضعیت رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و خانم‌ها فاطمه کروبی و زهرا رهنورد را نداشته باشد.»

در ادامه‌ی کنفرانس، مشاور میرحسین موسوی، به سئوالات خبرنگاران فرانسوی پاسخ گفت و سپس در جمع روزنامه‌نگاران ایرانی از بخش فارسی «رادیو دویچه وله»، «روز آنلاین» و سایت «جرس» حاضر شد و به سئوالات مطرح شده به شرح زیر پاسخ گفت.

با توجه به این که از تقریباً خیلی وقت پیش، یکی از خطوط قرمز جنبش دستگیری آقایان موسوی و کروبی بود. الان که این خط قرمز زیر پا گذاشته شده است و رهبران جنبش دستگیر شده‌اند و حکومت هم ظرف یک‌سال گذشته نشان داده که راه مقابله با تجمع و تظاهرات خیابانی را خوب یاد گرفته و اجازه‌ی تشکیل هسته‌های حتی کوچکی از مردم را هم نمی‌دهد، آیا وقت آن نرسیده است که حرکت جدیدی برای جنبش تعریف شود تا نتیجه‌ی بهتری بگیرد؟

من فکر می‌کنم که در وهله‌ی اول نباید این طور فکر کرد که طرف مقابل توانسته است به اهداف خود دست پیدا کند. قطعاً نتوانسته به اهداف خودش دست پیدا کند. اگر به اهداف خود دست پیدا کرده بود، دیگر امروز خبری نبود. در صورتی که قریب دوسال سرکوب، زندانی کردن، به زندان انداختن رهبران جنبش – حالا از آقایان موسوی و کروبی صحبت نمی‌کنم – دوستان دیگر، رؤسای احزاب و تشکل‌ها، دانشجو‌ها، خبرنگارها و حتی به‌کاربردن عمل شنیع تجاوز در زندان، نتوانست این حرکت را متوقف کند. پس نشان می‌دهد که به اهداف خود دست پیدا نکرده است. البته نیروی بسیار زیادی دارند، امکانات مالی بسیار زیادی دارند که به جای صرف توسعه‌ی ایران، صرف سرکوب مردم می‌کنند و از آخرین‌ تجربه‌های خودشان و سایر کشورهایی که به آنها کمک کرده‌اند بهره‌ می‌گیرند.

در رابطه با مردم هم به همین ترتیب بوده است. من فکر می‌کنم تاکتیک‌ها و روش‌های‌شان را عوض کرده‌اند، ولی آن چیزی که هست، قطعاً و یقیناً باید بدانیم که اولاً تنها نوع ابراز نظر و ابراز وجود تظاهرات خیابانی نیست. تظاهرات خیابانی هم همانطور که ما قبلاً انجام می‌دادیم می‌تواند نباشد و باید به تاکتیک‌های دیگری هم فکر کرد. مهم‌ترین اینها به‌وجود آوردن شبکه‌های محلی است که می‌تواند وضعیت را عوض کند. به این هم باید فکر کنیم. البته به تاکتیک‌های دیگر مبارزه هم باید فکر کنیم. مثل اعتصاب، تحصن، مقاومت مدنی. به همه‌ی اینها باید فکر کرد و هیچ وقت نباید به‌طور مثال از رهبران جنبش انتظار داشت که بیایند تاکتیک‌ها را یک به یک توضیح دهند و بگویند امروز باید این کار را انجام دهید.

البته آن‌ها با توجه به ظرفیت‌ها در اعلام تاکتیک‌ها می‌توانند نقش داشته باشند. ولی این بدنه است که باید بیآید و راه‌حل‌ها را در هر زمینه‌ای پیدا کند. من فکر می‌کنم ما در اینجا هم راه زیادی داریم و کار زیادی می‌توانیم انجام دهیم. باید به مردم امیدوار باشیم و اطمینان داشته باشیم.

آیا خطر سرخوردگی مردم وجود ندارد؟

نه! فکر می‌کنم اگر قرار بود سرخورده شوند، باید تا حالا سرخورده می‌شدند. به نظر من برعکس است. آن‌چه ما الان شاهد آن هستیم، این است که آن‌ها سرکوب کردند، ولی نهضت باقی‌ست. این یک بلوغ بسیار خوب در جنبش سبز در تاریخ نهضت‌های ما در ایران است. ما به بلوغی رسیده‌ایم که علی‌رغم ادامه‌ی سرکوب باقی مانده است و مردم می‌توانند خودشان را با نیازهای روز منطبق کنند و به‌هرحال راه را ادامه دهند. خیلی نباید عجله داشت. عجله داشتن و دنبال راه‌حل‌های آنی بودن ما را به نتیجه نمی‌رساند. به‌هرحال یک‌طرف کلی امکانات وجود دارد. ما هم دست خالی هستیم، اما مردم را داریم. با صبر، استقامت و اعتقاد به عقل جمعی و لزوم همبستگی و همراهی و این که همه‌مان قبول کنیم که جنبش متنوع است می‌توانیم پیش برویم. تفاوت‌ها را قبول کنیم. اگر بر یک مطالبات حداقلی حرکت کنیم و آن را بپذیریم، ما را به نتیجه می‌رساند. من فکر می‌کنم این مهم است.

شما گفتید که اعتصاب یکی از راه‌ها هست. فکر می‌کنید چه جوری می‌شود این فضا را به این سمت کشاند که مردم رو به اعتصاب بیاورند؟ چون چندماه پیش دیدیم وقتی بازار طلافروشان به خاطر مالیات برافزوده اعتصاب کردند، خیلی در روند حاکمیت تأثیر داشت. چه راهکاری وجود دارد؟

من فکر می‌کنم اقشار متفاوت منافع خودشان را دارند و مطالبات خاص خودشان را هم دارند. آن کاری که می‌شود انجام داد، هماهنگ‌سازی این مطالبات با مجموعه‌ی حرکت جنبش است و آن هم به‌هرحال مربوط می‌شود به شبکه‌هایی که در هر یک از‌ آنها وجود دارد؛ این که راه‌ها را پیدا کنند و این هماهنگ‌سازی و همراه‌سازی را انجام دهند.

فکر می‌کنم یک‌ماهی هست که «شورای هماهنگی راه سبز امید» اعلام موجودیت کرده است. من در مورد این شورا دو سئوال داشتم. یک این‌که آیا آقایان موسوی و کروبی درباره‌ی اعضای این شورا اصلاً نظر خاصی دارند؟ به‌طور مثال درباره‌ی این که چه افرادی در این شورا باشند و آیا تشکیل‌ آن با هماهنگی این دوستان بوده است یا خیر. دومین سئوال این است که آیا به غیر از اعضایی که احتمالاً در ایران هستند، نام افرادی را که در خارج از کشور هستند اعلام می‌کنید یا خیر؟ اینها چه افرادی هستند؟ چون الان تقریباً جز شما و آقای واحدی در مورد دیگر افراد فقط گمانه‌زنی وجود دارد؟ اینها چه کسانی هستند یا چه کسانی نیستند؟

قطعاً در مورد عضویت من در این شورا هم گمانه‌زنی‌ست. در مورد شورا هم گفتم که با پیش‌بینی و با نظر رهبران جنبش ایجاد شده و سعی می‌کند نقش هماهنگ‌‌سازی را به‌عهده گیرد. اطلاعات بیشتر با توجه به مسائل امنیتی نمی‌تواند داده شود و کسی هم نباید خواستار آن باشد. باید فقط درک شود. مثل این که شما بگویید به من اطلاعاتی بدهید، حالا هر اطلاعات کوچکی هم که باشد، و بعد به دنبال آن جان‌شان در خطر قرار گیرد. خب این کار منطقی نیست. درخواست آن هم کاری منطقی نیست. یعنی این ارتباطی به شفاف‌سازی هم ندارد. توجه می‌کنید. باید صبور باشیم و انشاالله شورا حتماً در موقعیت مناسب اطلاعات بیشتری را خواهد داد، زمانی که معذوراتش از بین برود.

با توجه به این که برنامه‌های «سه‌شنبه‌های اعتراض» همزمان شده با هشتم مارس که روز جهانی زن است، شما چقدر فعالان جنبش زنان را در مسیر جنبش زنان موثر می‌دانید؟

تاکنون شورای هماهنگی روز اول و ۲۴ اسفند را اعلام کرده است، اما آن چه در هشت مارس وجود دارد، که به‌هرحال باید منتظر باشیم که شورا چه تصمیمی می‌گیرد، عبارت از این است که باید از ابتکارات هسته‌ها و شبکه‌های زنان کاملاً حمایت کنیم.

عکس‌ها از نیما کفیل دوانی