سابقهی پاکسازی استادان دانشگاه و پژوهشگران دگراندیش اگرچه به انقلاب فرهنگی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بازمیگردد، اما از ابتدای روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، حذف نخبگان علمی کشور و ستارهدارشدن دانشجویان روندی پرشتاب یافته است.
طرح اسلامیسازی علوم انسانی پس از تاکید آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران شدت گرفت و عاقبت صادق محصولی، وزیر کشور سابق دستور برکناری برخی از استادان و تدوین کتابهای علوم انسانی جدید را صادر کرد.
برای مثال انجمن جامعهشناسان بدون مرز، سال ۱۳۸۹ را بدترین سال جامعهشناسی در ایران نامگذاری کرد. سالی که ۳۰ نفراز دانشجویان رشتهی جامعهشناسی و علوم اجتماعی در دانشگاههای مختلف ایران بازداشت و بیش از ۲۲ نفر از دانشجویان این رشته با حکم دولتی برای یک ترم یا کل دوره از تحصیل محروم شدند.
در همین زمینه بسیاری از استادان علوم اجتماعی هم با احکامی چون اخراج، بازنشستگی زودهنگام و اجباری، عدم تمدید قرارداد استخدامی و دیگر محرومیتهای آموزشی مواجه شدند. برای مثال دکتر حسن نمکدوست تهرانی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در همان اوایل روی کار آمدن دولت احمدینژاد ممنوعالتدریس شد. هادی حکیم شفایی، استاد زبان انگلیسی دانشگاه آزاد بجنورد و از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به تازگی با ممنوعیت تدریس روبهرو شده است.
علاوه بر آن به گزارش پارلماننیوز، رحمتالله باستانی، استاد ۵۱ سالهی دانشگاه که در تاریخ هشتم فروردینماه سال جاری دستگیر و روانهی انفرادی شده بود، اخیراً با حکم شفاهی یکی از مسئولین دانشگاه سیستان و بلوچستان از تدریس منع شد. این لیست بسیار طولانی است.
سیدحسین جاودانی، استاد تاریخ و عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم خراسان نیز بدون هیچ حکم قضایی از تدریس در دانشگاه پیام نور محروم شد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه تهران و در چند سال اخیر در این دانشگاه مشغول به تدریس بوده است.
در گفتوگویی کوتاه از او دربارهی صحت این محرومیت پرسیدهام:
سیدحسین جاودانی: بله، این امری که سایت های خبری منتشر کردند، درست است. من به دستور حراست دانشگاه، از تدریس واحدهای درسی محروم شدم.
علت ممنوعالتدریس شدن شما چه بود؟
آنگونه که حراست دانشگاه به نقل از نهادهای امنیتی گفت ظاهراً علت این امر انتشار مقالات سیاسی و فعالیت سیاسی من بوده است.
مقالات شما دربارهی چه موضوعاتی بود؟
بخشی از آنها قبل از انتخابات منتشر شده و مربوط به مسائل حول و حوش انتخابات بوده است. قبل از آن به هرحال من در دورهی دانشجویی و بعد از فارغالتحصیلی فعال سیاسی بودم. حالا چه در سازمان ادوار تحکیم و چه در دوران دانشجویی که عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه تهران بودم. در آن دوره یکسری فعالیتهایی سیاسی داشتم که تصمیم اخیر حراست دانشگاه شاید به آن دوره نیز مربوط میشد.
آیا به شما ابلاغ شد که نمیتوانید تدریس کنید، یا این که بدون این که به شما ابلاغ شود، با ممنوعیت روبهرو شدید؟
معمولاً در سیستم سیاسی ایران روال این است که هیچوقت ابلاغیهی کتبی نمیکنند. به خاطر این که میخواهند سندی ارائه ندهند. چون مسلماً میدانند حرکتشان منافی قانون اساسی و منافی آزادیهای مدنی است و معمولاً ابلاغ کتبی صورت نمیپذیرد. به من هم ابلاغ شفاهی شد. یعنی پیگیری کردم که چرا این ترم تحصیلی به من ارائه نشده است. مسئول حراست و مسئولینی که این وظیفه را به عهده دارند، اعلام کردند به علت فعالیت سیاسی من حق تدریس ندارم. بنابراین باید بگویم نه، ابلاغ کتبی در میان نبود. ابلاغ شفاهی بود و بعد مانع از تدریس شدند. وقتی من پیگیری کردم، به صراحت گفتند به خاطر فعالیتهای سیاسی اجازهی تدریس در دانشگاه را ندارید.
شما چه دروسی تدریس میکردید؟
من رشتهی تحصیلیام تاریخ بوده و بنابراین در این زمینه تدریس میکردم. البته سعی میکردم در کلاسها چهارچوب قواعد آکادمیک را رعایت کنم. این تضییع حقوق مربوط به من هم نیست. بخشهای بزرگی از دانشجویان و استادان دانشگاه و طبقات مختلف را دربرمیگیرد. در حقیقت نوعی اعمال فشار برای محدود یا تعطیل کردن کار سیاسی است. حالا دانشجویان را از تحصیل و استادان را از تدریس محروم میکنند. جاهای مختلفی این تضییع حقوق وجود دارد. اهرمی است برای فشار که فعالیت سیاسی یا انجام نشود، یا در کل کمرنگ شود. خیلی هم رشتهی تحصیلی مهم نیست، ولی خب روی رشتههای علوم انسانی در یکی، دو سالهی اخیر حساسیت بیشتری اعمال میشود.
با توجه به این که هم دانشجویان و هم استادان بسیاری از تحصیل محروم شدهاند، فکر میکنید این روند چه تأثیری روی دانشجویان و بر موقعیت دانشگاهی ایران دارد؟
بههرحال در چنین روندی بخشهایی از جامعهی ایران، دانشجویان یا طبقات دیگر که خیلی سیاسی نیستند، از حقوقشان محروم میشوند. البته حاکمیت درصدد است که فعال سیاسی را از تحصیل محروم یا شمار آنها را با تدابیری کم کند. ولی تجربه نشان داده است که این اتفاق هرگز نمیافتد. تجربه در کشورهای مشابه ما و اتفاقهایی هم که امسال درخاورمیانه افتاد، نشان داده که این اتفاق هرگز نمیافتد. به هر حال دانشجویان، استادان دانشگاه بهعنوان نخبگان جامعه به دنبال یکسری آرزوها و امیالی هستند که طبیعتاً آن را دنبال میکنند. حالا ممکن است در مقطعی اتفاقی رخ دهد و یا محدود شود، ولی طبیعتاً هیچ وقت پایان نمیپذیرد. اگر قرار بود پایان پذیرد، با همان اتفاقهایی که سال گذشته افتاد، پایان میپذیرفت. ما خیلی از دانشجویان و استادان دانشگاه را داریم که به این سرنوشت دچار شدهاند. اگر این روند به همین ترتیب صورت گیرد، مقاومت هم اتفاق میافتد.
شما علاوه بر فعالیت در زمینهی تدریس تاریخ، یک فعال سیاسی نیز هستید. عضو سازمان دانشآموختگان ایران هستید که یک سازمان سیاسی و دانشگاهی منتقد حکومت ایران است. اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت که پس از فارغالتحصیلی تمایل به ادامهی فعالیت تشکیلاتی دارند، به عضو این سازمان درمیآیند. سازمان دانشآموختگان ایران در انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری از مهدی کروبی حمایت کرد. کمی در این زمینه توضیح دهید.
سازمان ما سازمانی است که بعد از انتخابات خیلی تحت فشار بود. دبیرکل سازمان، احمد زیدآبادی از معدود زندانیان سیاسی است که بعد از انتخابات حتی یک روز به مرخصی نیامده است. یک شخصیت بااخلاق، متشخص و روزنامهنگاری در سطح بینالملل و شناخته شده است. آقای عبداله مؤمنی، سخنگوی سازمان ما است که از بعد از انتخابات بازداشت هستند. آقای جمالی، آقای زیدآبادی و آقای ملکی از اعضای شورای مرکزی سازمان در تهران همچنان در اوین هستند. روی شعبههای استانی سازمان ازجمله روی شعبهی خراسان فشار زیاد است. طبیعتاً حاکمیت حضور این سازمان را برنمیتابد. بخشی از نیروهای سازمان مجبور به مهاجرت به خارج شدند، اما درعین حال ما در سطح صدور بیانیه و فعالیتهای مختلفی که داریم، سعی میکنیم سازمان و موجودیت آن را حفظ کنیم. البته همهی سازمانهای اصلاحطلب و دموکراسیخواه در ایران به شدت تحت فشارند و در عمل جلوی هرگونه فعالیت سیاسی مسدود است و هیچ فعالیت سیاسیای که در جهت انتقاد از حاکمیت باشد، حتی در کوچکترین سطح هم برتابیده نمیشود. به معنای دقیق کلمه ما دیگر فعالیت سیاسی در ایران نداریم و فشار خفقان بسیار زیاد است. در عین حال سعی خود را میکنیم. این وظیفه و رسالتی است که ما به عنوان یک سازمان پیشرو و آزادیخواه برای احقاق آزادیهای مدنی مردم ایران داریم و حرکت به سمت دموکراسی کردن نظام سیاسی در ایران را پیگیری میکنیم.
شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم هم عضو دانشجو و هم عضو استاد دارد؟
نه، سازمان ادوار تحکیم که البته بعضی وقتها هم توسط روزنامهنگاران با عنوان دفتر تحکیم وحدت خلط بحث میشود، یک حزب سیاسی رسمی و قانونی است که از سال ۱۳۸۲ از وزارت کشور مجوز قانونی دارد. معمولاً نیروهایی را که در انجمنهای اسلامی دانشگاهها مشغول به فعالیت بودند جذب میکند. بنابراین این سازمان بهطور رسمی نیروهای دانشجو ندارد. نیروهای دانشجو معمولاً در دفتر تحکیم مشغول به فعالیت هستند، ولی خب طبیعتاً یک بخش عمدهای از مخاطبین ما در حزب را نیروهای دانشگاه تشکیل میدهند، ولی بدنهی اصلی و چارت تشکیلاتی متشکل از نیروهای فارغالتحصیلی است که سابقهی فعالیت در تشکلهای دانشجویی و بیشتردر انجمنهای اسلامی دانشجویی را دارند.
پس بنابراین دفتر تحکیم وحدت اساساً با این شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم متفاوت است.
بله، دفتر تحکیم وحدت یک اتحادیهی انجمن اسلامی سراسری در کشور است که البته از تشکلهای آزادیخواه در دانشگاه ایران است و نیروهای دانشگاهی را پوشش میدهد، اما سازمان ما یک حزب سیاسی و متشکل از فارغالتحصیلان دانشگاهی است. بخش بزرگی از سمپاتهای این حزب نیروهای دانشگاه هستند و تأثیر زیادی بر فضای دانشگاهی دارد.
ارزیابی شما از وضعیت فعلی چیست؟ با توجه به گردهماییهای اعتراضی مردم در روز ۲۵ بهمن و چرخشی که صورت گرفت، شرایط موجود را چگونه تحلیل میکنید؟
شرایط ایران البته بسیار پیچیده است. یعنی ساخت قدرت در ایران برخلاف تصور خیلیها ساخت پیچیدهای است. یعنی خیلی قابل مقایسه با مصر و لیبی نیست که این روزها دستخوش تغییر شدهاند. به طور کلی اما تجربهی تاریخی نشان داده است که رژیمهای تمامیتخواه به بنبست میرسند، حالا فقط زمانش متفاوت است. نظامی که در چهارچوبهای مختلف، ساختارهای آزادیهای مدنی را محدود و فعالیت قانونی احزاب را تعطیل کند و جلوی آزادیخواهی مردم را بگیرد، مسلماً به بنبست میرسد. بنابراین ما و نیروهای آزادیخواه در ایران همیشه تلاشمان این بوده که حاکمیت را متقاعد کنیم که حتی برای بقای خودش به مردم آزادی دهد و این چهارچوبهای قانونی را رعایت کند. این چیزی است که پس از انتخابات به طور کلی به حالت تعطیل درآمده و این روند خوبی برای حاکمیت نیست. ما هم امیدواریم که فعالیت آزادیخواهان ادامه پیدا کند تا انشاالها منجر به تغییرات مثبتی در جهت اهداف ملت ایران شود.
در انتها اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید.
سپاسگزارم از همهی کسانی که در فضای داخل و خارج کار خبری میکنند و سعی میکنند رسالتی را در خارج پیگیری کنند که خیلی از فعالین در ایران به خاطر فشار و سرکوب موجود نمیتوانند انجام دهند.