دو کشتی جنگی ایران بامداد سه‌شنبه، ۲۲ فوریه، وارد کانال سوئز شدند.یک مقام کانال سوئز به خبرگزاری فرانسه گفته است: «با درخواست عبور این دو ناو ایرانی که از پیش داده شده بود، موافقت شده است.»

وزیر خارجه‌ی اسراییل این حرکت را تحریک‌آمیز خوانده و گفته است: «ایران در پی گسترش نفوذ خود در منطقه پس از بروز ناآرامی‌هاست.»بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل هم روز یکشنبه ورود این ناوها را به منطقه تقبیح کرده و گفته است: «امروز ما شاهد بی‌ثباتی منطقه‌ای هستیم که در آن زندگی می‌کنیم و ایران سعی دارد با فرستادن دو ناو جنگی برای عبور از کانال سوئز و افزایش نفوذش از آن بهره‌ ببرد.»

جیکارتی، سخنگوی کاخ سفید هم در واکنش به عبور این ناوها از کانال سوئز گفته است، کشورش فعالیت‌های ایران را زیر نظر دارد.

به گزارش خبرگزاری فارس، کشتی هزاروپانصد تنی «الوند»، مجهز به اژدرها و موشک‌های دریایی است و کشتی بزرگ‌تر «خارک» ۳۳ هزار تنی تأسیساتی برای حمل سه هلیکوپتر دارد.

این نخستین بار پس از انقلاب است که کشتی‌های جنگی ایران از این آب‌راه بین‌المللی می‌گذرند.

در شرایط کنونی منطقه و ناآرامی در کشورهای منطقه این اقدام ایران چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟

این پرسشی است که با رضا تقی‌زاده، استاد دانشگاه گلاسکو و کارشناس سیاسی در میان گذاشته‌ام.

رضا تقی‌زاده: به نظر من اگر جمهوری اسلامی ماه قبل یا هفته‌های قبل که این سفر را تدارک می‌دید، مطلع بود از وضعیتی که امروز در منطقه‌ی مدیترانه و آفریقای شمالی برقرار است و به‌خصوص تغییراتی که در مصر صورت گرفته است، شاید این برنامه را تدارک نمی‌دید. شاید حتی اسراییلی‌ها هم که هفته‌ی گذشته و پیش از تغییرات مصر، این سفر را بزرگ‌تر از آن اندازه‌ای که بود نشان دادند و آن را تحریک‌آمیز خواندند و پیرامون آن تبلیغاتی به راه انداختند، این تبلیغات را در چنین شرایطی آغاز نمی‌کردند. حالا اسراییلی‌ها ترجیح می‌دهند با این مسئله در حد اهمیتی که دارد برخورد کنند و سعی می‌کنند ماجرا را آرام و کوتاه نگه دارند.

آن طور که قبلاً خبرگزاری فارس که گفته می‌شود منصوب به سپاه پاسداران ایران است و همچنین خبرگزاری پارس اعلام کرده بود، هدف اولیه این بود که تعدادی از دانش‌آموزان نیروی دریایی ایران طی این سفر تجربه‌ پیدا کنند و آموزش ببینند. بازدید از سوریه هم برای آنها می‌توانست تا حدی دارای معنی سیاسی باشد، ولی همانطور که گفتم در شرایط فعلی اگر دو طرف بخواهند اهمیت عبور این دو ناو را که یکی از آنها یک ناوچه‌ی کوچک است و دیگری یک ناو تدارکاتی و فاقد ظرفیت نظامی است، بیشتر از آن حدی که هست جلوه دهند، به یقین هر دو طرف از این ماجرا زیان خواهند دید.

اگر قضایای امروز مصر پیش نمی‌آمد، شاید اسراییلی‌ها به‌عنوان تحریک ایران، یا مانع از ادامه‌ی حرکت این دو ناو می‌شدند یا می‌خواستند اقدامی علیه آن صورت گیرد. در شرایط بحرانی فعلی، هم آمریکا و هم اسراییل ترجیح می‌دهند از کنار این قضیه با سکوت عبور کنند و جمهوری اسلامی هم سعی می‌کند از این وضعیت هم به آرامی و هم در داخل برای تبلیغ، استفاده‌ی آرامی ببرد. به‌هرحال این دو ناو فاقد ظرفیت نظامی هستند و برخورد با آنها در آب‌های خارج توسط قدرت‌هایی مثل اسراییل کار بسیار سختی نخواهد بود. آنها ترجیح می‌دهند از کنار این ماجرا در شرایط فعلی به آرامی بگذرند.

شما به مسائل داخلی ایران هم اشاره کردید. ناآرامی‌ها و تظاهرات به‌ویژه بیست پنج بهمن و روز اول اسفندماه. فکر می‌کنید مسئله‌ی عبور این دو ناو بتواند مسائل داخلی ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد؟

ببینید اگر به این دو ناو در آب‌های مدیترانه حمله می‌شد و یا آنها مورد هجوم نظامی اسراییل قرار می‌گرفتند، عواملی در داخل ایران سعی می‌کردند از این موضوع استفاده کنند و به‌عنوان تحریک ملی‌گرایی در داخل و یا منسجم کردن مردم یا ایجاد فضای امنیتی از آن استفاده کنند. ولی با توجه به تظاهرات روز ۲۵ بهمن و همین‌طور ناآرامی‌های روز اول اسفند، حتی جمهوری اسلامی و مقامات عاقل‌تر در درون نظام هم ترجیح می‌دهند از بحرانی‌تر کردن وضعیت کشور خودداری کنند و حتی به قیمت محروم‌ کردن خودشان، از تبلیغات ناشی از عبور این دو ناو از کانال سوئز چشمپوشی کنند. به این دلیل که وضعیت از حدود قابل کنترل خارج نشود.

در شرایط فعلی تمام رژیم‌هایی که شبیه نظام اقتدارگرای جمهوری اسلامی هستند، با این نگرانی شب و روز سر می‌کنند که وضعیت داخلی آنها فردا شبیه آن چیزی شود که هفته‌ی قبل در مصر، ماه گذشته در تونس و امروز در لیبی شکل گرفته است. کشورهای منطقه مثل بحرین هم از آن بدون آسیب نماندند و انتظار می‌رود این تغییرات همین‌طور دامنه پیدا کند. بنابراین کنترل کردن و آرام نگه داشتن وضعیت شاید مصلحتی‌ است که عاقل‌ترهای درون نظام هم به آن فکر می‌کنند. همان‌طور که گفتم شاید پاره‌ای از عوامل به‌خصوص افراطی دست راستی و یا نظامی‌گرا علاقه‌مند به این باشند که در صورت مورد حمله قرار گرفتن این ناوها در مدیترانه، از آن به عنوان عاملی برای امنیتی‌‌تر کردن فضای درون ایران استفاده کنند.

یک دیپلمات ایرانی به خبرگزاری فرانسه گفته است این یک دیدار عادی بین‌المللی است. هدف این ناوها رفتن به سواحل سوریه است که می‌دانیم خود رژیم سوریه هم الان در معرض خطر ناآرامی‌ها در داخل قرار دارد. فکر می‌کنید رفتن این ناوها به سوریه چه تأثیری در همکاری جمهوری اسلامی با این کشور خواهد داشت؟

همان‌طور که گفتم این ناوها به تنهایی فاقد هر نوع ظرفیت نظامی هستند. سوریه‌ای‌ها بیشتر از هر زمان دیگر در وضعیت فعلی نگران اوضاع داخلی خودشان هستند و با توجه به آرامش نسبی‌ای که در سوریه برقرار است، در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه و به‌خصوص اتفاق‌هایی که در مصر افتاده، شاید رهبران سوریه هم اگر از وضعیت فعلی منطقه آگاه بودند، یکی دوماه پیش که این بازدید برنامه‌ریزی می‌شد، با آن مخالفت می‌کردند. به نظر من سوریه ترجیح می‌دهد این ناوها در شرایط فعلی به بندر آنها وارد نشوند تا این که از نتایج غیر قابل انتظار آن لطمه‌ی زیادتری نبینند.

در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که کمی برای آنها دیر باشد. بنابراین آنها هم ترجیح می‌دهند با آرامی با این قضیه برخورد شود و از کنار آن نیز به آرامی بگذرند. هدف اصلی این بازدید، غیر از یک بازدید دوستانه از یکی از بنادر سوریه، آموزش دادن به کادر نیروی دریایی ایران بوده و عبور این ناوها از کانال سوئز هم مطابق تعهدنامه‌ای که مصری‌ها امضا کرده‌اند، اجازه‌ی رسمی مصر را شاید ایجاب می‌کند، ولی وظیفه و مسئولیت مصر هم هست که به عبور حتی ناوهای نظامی از کانال سوئز اجازه دهد. بنابراین صدور اجازه مسئله‌ی خاصی نبوده. حقی بوده که به ایران نظیر دیگر کشورهای دنیا و حتی به ناوهای اسراییلی هم برای عبور داده می‌شود. اهمیت آن در این است که در شرایط فعلی می‌تواند از حدی که پیش از آن برایش در نظر گرفته شده بود خارج شود؛ آن‌هم اگر یکی از دو طرف، یا ایران یا اسراییل، بخواهد از موضوع آن استفاده‌ی خارق‌العاده کنند. همان‌طور که گفتم هم کشور میزبان یعنی سوریه و هم ایران و اسراییل ترجیح می‌دهند تا حد ممکن با آرامی از کنار این قضیه بگذرند.