پانته‌آ بهرامی ـ جامعه‌شناسان یکی از عوامل مهم شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی در هر جامعه‌ای را وضعیت اقتصادی و بی‌کاری فزاینده می‌دانند.

سازمان بین‌المللی کار در گزارش ژانویه‌ی سال ۲۰۱۱ خود، نرخ بی‌کاری جهان را شش درصد اعلام کرده است، اما این رقم در میان جوانان بیشتر است. نرخ بی‌کاری در میان جوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال در جهان ۱۳ درصد عنوان شده است.


بر اساس این گزارش، بی‌کاری در میان جوانان خاورمیانه، چهاربرابر نرخ متوسط بی‌کاری در جهان است. در ایران این نرخ بین ۱۵ تا ۲۴ سال ۳۹/۶ درصد اعلام شده است.

گفته‌های ضد و نقیض در مورد نرخ بیکاری

جهانگیر لقایی، تحلیل‌گر اقتصادی مقیم آلمان در مورد دو رقمی شدن نرخ بی‌کاری نه فقط در مورد جوانان، بلکه به‌طور عام در ایران می گوید: «آن زمانی هم که جمهوری اسلامی در آمارهایی که داده بود اعلام کرد نرخ بی‌کاری در ایران به زیر ۱۰درصد رسیده است، تقریباً همه‌ی کارشناسان اقتصادی در ایران به این آمارها اعتقادی نداشتند. مرکز آمار ایران، نرخ بی‌کاری را چیزی حدود ۱۵ درصد اعلام کرده است. در سال گذشته آقای رضایی گفت نرخ بی‌کاری در ایران ۱۸ درصد است. چندی پیش آقای حسن روحانی، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک در تشخیص مصلحت نظام گفت، نرخ بی‌کاری در ایران ۳۰ درصد است و به‌خصوص در جوانان و افراد تحصیلکرده‌ی دانشگاهی این نرخ بسیار بالاتر است. در ایران برای جوانان مابین سن ۱۵ تا ۲۴ سال، نرخ بی‌کاری را ۳۹/۶ درصد اعلام کرده‌اند. علاوه برآن حدود دوسال است که دولت جمهوری اسلامی نرخ رشد اقتصادی را اعلام نمی‌کند و نرخ رشد اقتصادی سال گذشته را نگفته است. پیش‌بینی بر این است که رشد اقتصادی در ایران بیش از یک درصد نیست و بسیاری هم معتقدند صفردرصد است.

در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۱ سازمان بین‌المللی کار، نرخ بی‌کاری در جهان را اعلام کرد. در جهان ۲۵۰ میلیون نفر بی‌کار هستند. البته به‌طور قطع رقم آماری بیش از این است. چون با توجه به وضعیتی که در کشورهای در حال توسعه می‌بینیم، این آمارها، نمی‌تواند کاملاً درست باشد. براساس همین آمار که ۲۵۰ میلیون بی‌کار در جهان هست، نرخ رشد بی‌کاری در جهان حدود بیش از شش درصد هست. این رقم در خاورمیانه بالاترین درصد بی‌کاری جهان را دارد. یعنی خاورمیانه ۱۰/۳ درصد بی‌کاری را در سطح جهان دارد که بالاترین نرخ رشد در جهان است و نسبت به سایر مناطق بسیار بیشتر است.

حالا در خاورمیانه، ایران بیشترین درصد بی‌کاری را دارد. حسن روحانی می‌گوید ۳۰ درصد، رضایی می‌گوید ۱۸درصد. ایران بیشترین نرخ بی‌کاری و کمترین نرخ رشد اقتصادی را در سطح خاورمیانه دارد. آن‌چه کار ایجاد می‌کند و می‌بایست کار ایجاد کند، نرخ رشد اقتصادی است و نرخ رشد اقتصادی با سرمایه‌گذاری و با ایجاد کار از طریق سرمایه‌گذاری به وجود می آید. این در ایران به وسیله‌ی مدیریتی که از سوی جمهوری اسلامی و به‌خصوص با توجه به شرایط فعلی، چه از نظر وضعیت فعلی و جنبش اجتماعی‌ای که در ایران در جریان است و چه از نظر تحریم‌هایی که به دلیل سیاست‌های غلط جمهوری اسلامی به ایران اعمال شده صورت می‌گیرد. از آن‌جا که هیچگونه اعتماد و اطمینانی از سوی سرمایه‌گذاران داخلی و سرمایه‌گذاران خارجی وجود ندارد، در نتیجه کوچک‌ترین سرمایه‌گذاری یا کمترین سرمایه‌گذاری در آن‌جا انجام نمی‌شود. نه تنها سرمایه‌گذاری نمی‌شود، بلکه بخش عمده‌ای از صنایع کشور را اینها بسته‌اند و یا با تولید ۳۰ درصد و یا بخش‌هایی با تولید ۵۰ درصد کار می‌کنند.

اگر ما این مسئله را درنظر بگیریم که سالانه در حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به بازار کار ایران افزوده و وارد بازار کار می‌شوند، ما می‌بایست نرخ رشد اقتصادی بسیار بالایی را داشته باشیم تا بتوانیم فقط بی‌کاری را در همین حد نگه داریم. دولت محمود احمدی‌نژاد بارها اعلام کرده است ما امسال یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل ایجاد می‌کنیم. چطور ممکن است با نرخ رشد یک درصدی و یا صفر درصدی بتوان این مقدار شغل ایجاد کرد! برای این که اگر بخواهد برای جامعه‌ی ایران یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کند، با جمعیت ۷۳ میلیونی، ما حداقل می‌بایست نرخ رشد ۲۰ درصدی داشته باشیم که این اصلاً امکان‌پذیر نیست. یعنی هیچ جامعه‌ای تا به حال نتوانسته است چنین نرخ رشدی را به دست آورد.»

بالا نگه داشتن قیمت تومان

«یکی از دلایلی که صنایع ایران خوابیده‌اند و قدرت تولید ندارند، همین است که دولت به‌طور تصنعی قیمت تومان را بالا نگه داشته است. به عبارت دیگر ما به دلار سوبسید می‌دهیم. این به این معنا هست که وقتی اجناس خارجی به ایران وارد می‌شوند، به دلیل بالابودن مصنوعی قیمت تومان، ارزان تمام می‌شوند و از آن طرف اجناس داخلی وقتی تولید می‌شوند، نه تنها نمی‌توانند صادرات داشته باشند. چون قیمت‌های‌شان بالا تمام می‌شود، بلکه حتی قدرت رقابت در بازار داخلی ایران را با اجناس خارج نخواهند داشت. در نتیجه بسیاری از کارگاه‌های تولیدی و واحدهای صنعتی و خدماتی در آن جامعه مجبور هستند که اینها را ببندند و به طور مرتب همین اتفاق می‌افتد. جدیداً هم که می‌دانید یارانه‌ها برداشته شد. به‌خصوص در زمینه‌ی انرژی که یکی از مسائل اساسی و حیاتی برای تولید است. یعنی شما هیچ چیزی را نمی‌توانید در جامعه‌ای تولید کنید، بدون این که در آن انرژی به کار رفته باشد.

میزان سرمایه‌گذاری در ایران در سال گذشته نصف کشور قطر و یک چهارم کشور امارات عربی بوده است. شما نگاه کنید، کشور قطر نزدیک به ۷۰۰ هزار جمعیت دارد. ایران ۷۳ میلیون جمعیت دارد، اما در قطر دو برابر ایران سرمایه‌گذاری شده است. این یک فاجعه است برای اقتصاد ایران و علت آن هم فقط جمهوری اسلامی با سیاست‌های مدیریتی‌ای است که تا به امروز در این زمینه به کار بسته است.»

افزایش بودجه و بی‌کاری

حالا با توجه به این که لایحه‌ی بودجه هم تقدیم مجلس شده است، فکر می‌کنید این بودجه چه تأثیری بر مسئله‌ی بی‌کاری و تورم خواهد گذاشت؟

این بودجه اولاً ۴۶ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. یعنی ۵۳۹ هزار میلیارد تومان بوده است. وقتی دولت ۴۶ درصد بودجه‌ای را افزایش داده است، ما می‌بایستی رشد اقتصادی بسیار بالایی می‌داشتیم تا دولت این هزینه را به مردم ایران تحمیل کند. به‌خصوص در این وضعیتی که هنوز جهان از بحران اقتصادی خارج نشده است. تمام کشورهای پیشرفته‌ی جهان به‌خصوص اتحادیه‌ی اروپا و در رأس آن آلمان ابتدا این مسئله را مطرح کرد که ما می‌بایست بودجه‌مان را کاهش دهیم و آلمان در سال ۲۰۱۱ بودجه‌ی خود را حدود پنج درصد کاهش داد. چون این بودجه باری است روی دوش جامعه و همین‌طور بر تولید ناخالص داخلی هر کشوری.

در نتیجه هرچه بودجه‌ی کشور افزایش پیدا کند، این بار بیشتر بر جامعه افزایش پیدا می‌کند؛ آن‌هم با توجه به این که در عمل دولت هیچگونه سرمایه‌گذاری‌ای در زمینه‌های تولید نخواهد کرد و این حرکت عمدتاً در بخش خصوصی خواهد بود. در ایران، بخش بیشتر میزان بودجه، صرف هزینه‌های جاری دولت می‌شود. بخشی از آن هم که مربوط به قسمت عمرانی است. براساس آماری که خودشان داده‌اند و سخنگویان دولت آن را مطرح کرده‌اند، ۶۰ درصد از بودجه‌ای که برای کارهای عمرانی گذاشته شده بود، اصولاً در این زمینه مصرف نشده و فقط ۴۰ درصد آن به این بخش رفته است. آن ۶۰ درصد بقیه صرف هزینه‌های جاری دولت شده است. پس معلوم می‌شود افزایش بودجه فقط پول بیشتری را دوباره وارد جامعه خواهد کرد و نرخ تورم را بیش از پیش بالا خواهد برد. هرچه نرخ تورم بالا رود، در عمل روی بقیه‌ی سیستم‌های اقتصادی تأثیر می‌گذارد که یکی از آنها مسئله ی بی‌کاری است. چون قیمت‌ها را به طور مرتب بالا می‌برد و وضعیت را خراب‌تر می کند.

این اواخر با توجه به این که در مصر بحران ایجاد شده، قیمت نفت اندکی بالا رفته است. این چه تأثیری در اقتصاد ایران خواهد داشت؟

این افزایش قیمت قدری مربوط به کنسرن‌ها و کارتل‌های نفتی هست. چون اینها بهانه‌شان این بود که احتمالاً ممکن است کانال سوئز بسته شود. در حالی که اصلاً چنین صحبتی در هیچ یک از محافل اپوزیسیون مصری نشد و اصلاً چنین چیزی هم برای مصر امکان‌پذیر نیست. چون درآمدی که مصر از کانال سوئز دارد، یکی از رگ‌های حیات اقتصادی آن است. درست مثل توریسم در مصر که سالانه مابین ۱۲ تا ۱۳ میلیون نفر توریست به آن‌جا می‌رود که درآمد هنگفتی است. درنتیجه این مسئله به نظر من موقتی خواهد بود و مسئله‌ی کانال سوئز به‌طور موقتی بهانه‌ای برای شرکت‌های بزرگ نفتی برای افزایش قیمت نفت بود، اما خب همین چهار، پنج دلار افزایش قیمت نفت در هر بشکه، به‌طور موقت پولی را اضافه برآن‌چه هست، به دست جمهوری اسلامی خواهد رساند.

از طرف دیگر الان ایران نسبت به گذشته در حدود بیش از سه میلیون و ۲۰۰ تا سه میلیون و ۳۰۰هزار بشکه نفت در روز نمی‌تواند تولید کند و از این رقم فقط در حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز می تواند صادرات داشته باشد. این نسبت به صادرات ما در سال ۱۳۵۶ یا ۱۳۵۵ که روزانه تقریباً پنج میلیون و ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه صادرات نفت داشتیم، کاهشی نزدیک به ۶۵ درصد است. در زمینه‌ی نفت هم حکومت دچار مشکلات زیادی شده است. چون سرمایه‌گذاری در همین بخش صنایع نفت هم نمی‌شود و در عمل صنایع نفت هم دچار مشکلات زیادی خواهند شد.