مجید تفرشی – جنگ ایران و عراق موضوع مهمی در اسناد دیپلماتیک بریتانیا است. ما در این بخش از گزارش در باره اسناد به تازگی علنی شده، به این مساله میپردازیم. اسناد موضوع بررسی را آرشیو ملی بریتانیا در اواخر دسامبر ۲۰۱۰ از حالت سری خارج کرد. آنها مربوط به سی سال پیش یعنی سال ۱۹۸۰ میشوند. در بخش نخست گزارش در مورد این اسناد، توضیحاتی در مورد آنها داده شد و شیوهی پژوهش آنها تشریح گردید.
تنش میان ایران و عراق
از ابتدای پیروزی انقلاب توقع دولت عراق این بود که دولت تازه تاسیس انقلابی ایران با پا پس کشیدن از سیاستهای دوران سلطنت محمد رضا شاه، به مطالبات ارضی و منطقه ای مورد مناقشه عراق تن در دهد. عدم اجابت این خواسته از سوی ایران به همراه ارتباط ایران با گروههای معارض مسلمان عراقی و از سوی دیگر مداخله عراق در امور خوزستان و بعضا تحریک برخی گروههای عرب در جنوب ایران منجر به کدورت بیشتر در روابط دوجانبه میشد. این روند در سال ۱۹۸۰و به خصوص با حوادثی از قبیل ناآرامیهای شیعیان در عراق، اعدام محمد باقر صدر روحانی نوگرای شیعه به همراه خواهرش بنت الهدی صدر، اخراج عراقیان شیعه و ایرانی تباران از عراق، بر شدت این اختلافات افزود.
در مقابل عراق نیز ایران را متهم به دخالت در مسایل داخلی آن کشور از طریق اعزام خرابکار و کمک مالی و تدارکاتی به گروههای مخفی چون حزب الدعوةالاسلامی و یا روحانیان شیعه و گروههای کرد مخالف حکومت بعثی میکرد.
با وجود فراز و نشیبهای موجود، روابط دو کشور تا اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا قابل کنترل بود. ولی پس از یک سری اتهام زنیهای متقابل و افزایش فعالیتهای گروههای هوادار ایران در عراق و بالعکس، در مارس ۱۹۸۰سفرای دو کشور محل ماموریت خود را ترک کرده و روابط دوجانبه وارد مرحلهای بحرانی شد.
اشغال و گروگانگیری خونین در سفارت ایران در لندن با نقشه و اجرای توسط عوامل عراقی از یک سو و حادثه بمب گذاری در اقامتگاه صدام حسین و نسبت دادن آن به تروریستهای پرورده ایران، دو حادثهمهمی بودند موجب رسیدن سطح دشمنی دو حکومت به بالاترین حد ممکن شد. در همین زمان دهها هزار عراقی از کشورشان رانده و روانه ایران شدند.
عراقیان اخراجشده از عراق
بر اساس یک بیانیه منتشر شده، به تاریخ ۱۰مه ۱۹۸۰/ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ از سوی عراقیان اخراجی که در مقابل سفارت تونس در تهران متحصن شده بودند، تنها در هفتههای اخیر بیش از ۳۳هزار نفر شامل، بازرگانان، دانشجویان، کارمندان دولت، پزشکان، مهندسان و خانوادههای آنان از عراق اخراج شدهاند. در این بیانیه تاکید شده که برخلاف ادعاهای حکومت عراق اخراج شدگان عراقی بوده و نیاکانشان نیز عراقی بودهاند. دولت عراق افراد اخراجی را خارجیان و مهاجران غیرقانونی نامیده بود.
رقم ۳۳ هزار اخراجی از عراق تنها طی چند ماه ممکن است در ابتدا اغراق آمیز به نظر برسد، ولی خود عراقیها هم کم و بیش این ارقام را تایید کرده بودند. بر اساس گزارش محرمانه سفارت بریتانیا در بغداد، درست یک ماه قبل از تحصن عراقیهای اخراجی در تهران، نعیم حداد عضو شورای فرماندهی و معاون نخست وزیر عراق در پاسخ به خبرنگار واشنگتن پست گفته بود که تا آن زمان پنج هزار نفر از عراق اخراج شدهاند و بیست هزار نفر دیگر هم آماده اخراج هستند.
بر اساس بیانیه، عراقیهای متحصن هنگام اخراج این افراد، اوراق شناسایی، داراییهای نقدی و املاک آنان را مصادره کرده بود، با این همه شماری از این عده موفق به مخفی کردن اوراق شناسایی خود شدهاند که نشانگر تابعیت و ملیت عراقی آنان است.
شرکت کنندگان در این تحصن، خواستههای خود از جامعه بینالمللی را این گونه مطرح کردند: توقف سیل کنونی اخراج اتباع عراقی، آزادی هزاران نفر از جوانان زندانی وابسته به خانوادههای اخراجی، تضمین امنیت اقوام اخراج شدگان که همچنان در داخل عراق هستند، بازگرداندن عراقیهای اخراجی و برگرداندن اموال و املاک مصادره شده آنان و تشکیل یک کمیته بین المللی زیر نظر سازمان ملل متحد برای تعیین سرنوشت عراقیهای اخراجی.
تدارک جنگ در عراق
در گزارش محرمانه ۱۳ آوریل سفارت بریتانیا در عراق عنوان شده که گروه خلق عرب در خوزستان خرابکاریهایی را به نفع حکومت عراق انجام داده و رهبران آن گروه با ارسال پیامهایی برای میشل عفلق (پدر ایدئولوژیک بعث گرایی) و صدام حسین خود را پای بند آموزههای بعثی دانسته و “در راه آزادسازی عربستان [خوزستان] از دست قاتلان نژادپرست میجنگد.”
در ادامه همین گزارش از قول دو ژنرال عراقی (ژنرال شنشال و ژنرال نعیمی) آمده که نیروهای ذخیره برای خدمت به ارتش عراق فراخوانده شدهاند. این گزارش بیش از پنج ماه قبل از آغاز جنگ عراق و ایران ارسال شده است.
سه روز پس از این گزارش در ۱۶ اوریل، نیز صدام حسین در یک سخنرانی در فستیوال بهاره شهر موصل تاکید کرد که در سال ۱۹۷۹در نخستین اجلاس جنبش عدم تعهد پس از انقلاب ایران در هاوانا به وزیر خارجه وقت ایران (ابراهیم یزدی) گفته که راه بهبود روابط ایران و عراق خروج نیروهای ایرانی از جزایر سه گانه، دادن بخشی از شط العرب که بر اساس قرارداد ۱۹۷۵ الجزیره به ایران تعلق گرفته و رفتار محترمانه با اعراب عربستان [خوزستان] است.
بر اساس گزارشهای مکرر سفارت بریتانیا در بغداد، در طول ماههای منتهی به جنگ، رسانههای حکومتی عراق از استان خوزستان در ایران به عنوان “عربستان اشغال شده” یاد میکردند.
سعدون حمادی وزیر خارجه عراق در سخنرانی سوم ژوئن ۱۹۸۰/ ۱۳ خرداد ۱۳۵۹ خود، ضمن ابراز ناامیدی از تغییر سیاستهای منطقهای ایران و عدم پذیرش ادعاهای عراق و دیگر دولتهای عربی منطقه مثلا درباره دست کشیدن از جزایر تنب بزگ، تنب کوچک و ابوموسی گفت: “ایران همچنان همان روش رژیم شاه را اتخاذ کرده و همان سیاست توسعه طلبانه و نژادپرستانه را دنبال میکند. ایران همچنان برخلاف قوانین و سنتهای بینالمللی، به اشغال سه جزیره عربی اشغالی توسط نیروهای شاه ادامه میدهد. ایران از طریق تلاش برای صدور به اصطلاح انقلاب ایران در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کرده و تهدید به استفاده از زور میکند.”
حمادی به سخنان ابوالحسن بنیصدر رییس جمهور ایران در این باره اشاره کرد. ظاهرا بنیصدر در مصاحبه با روزنامه النهار ضمن رد ادعای کشورهای عرب منطقه خلیج فارس برای بازگرداندن جزایر سه گانه به امارات عربی متحده گفته بود: “تا جایی که ایران میداند، ابوظبی، قطر، عمان، دبی، کویت و عربستان سعودی کشورهای مستقلی نیستند.”
از یک جنبه دیگر، میتوان به گزارش جولیان ایمری سیاستمدار بریتانیایی به نقل از ارتشبد علامعلی اویسی درباره انگیزههای حکومت عراق و شخص صدام حسین در مخالفت با جمهوری اسلامی و همکاری با برخی از جناحهای اپوزیسیون ایرانی توجه کرد: “اویسی معتقد است که صدام حسین به سه دلیل از او حمایت میکند: ترس از تصرف ایران توسط شوروی و در نتیجه سقوط رژیم بعثی در عراق، ترس از نفوذ خمینی در جامعه شیعه عراق و ترس از تبعات تجزیه کردستان ایران برای عراق. صدام حسین شاید در پس ذهنش جاهطلبی تصرف خوزستان را داشته باشد.”
تصورات حکومت عراق
یک گزارش تفصیلی ، نوشته کریس رندل (Chris Rundle) دیپلمات فارسیدان و رییس بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا تاکید دارد که یکی از دلایل یورش بیمهابای حکومت عراق به خاک ایران، “اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از قبیل شاپور بختیار مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بیثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و پرچم نیروهای آزادیبخش برافراشته خواهد شد.”
همین گزارش تاکید میکند که حکومت عراق تصور میکرد که به دلیل انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی، جامعه جهانی در جنگ طرف عراق را خواهد گرفت و حمله به ایران میتواند به سروری عراق در جهان عرب منجر شود.
در یکی از تحقیقات آکادمیک با عنوان اسلام و غرب که به طور مشترک توسط دو نماینده بانفوذ مجلس عوام (دنیس والترز و پیتر تمپل موریس و سه کارشناس مشهور خاورمیانه (هارولد بیلی، پاتریک سیل و عباس کلیدار) تهیه شده و نسخههای معدودی از آن در اول آگوست ۱۹۸۰/ ۱۰مرداد ۱۳۵۹(کمتر از دو ماه قبل از آغاز جنگ ایران و عراق) در اختیار نخست وزیری، وزارت خارجه، وزارت دفاع و وزارت بازرگانی بریتانیا قرار گرفت، راهکار فراروی حکومت عراق در مواجهه با ایران این گونه توصیه و تبیین شده است: “برای رسیدن به این دو هدف، صدام حسین اگر نتواند ایران انقلابی را شکست دهد، دست کم باید تاثیرات آن را بر اکثریت شیعه کشور خود که خطر مهلکی برای رژیم عراق است، خنثی کند. به این ترتیب باید اعتراف کنیم که به نظر میرسد رژیم سکولار بعثی بغداد آشکارا درگیر تلاشهایی برای بی ثبات کردن رژیم اسلامی تهران است. در حال حاضر به نظر میرسد که دو کشور در آستانه ورود به یک جنگ آشکار هستند. هم زمان صدام حسین قلع و قمع بی رحمانهای علیه کمونیستها به را انداخته و به شدت از اشغال افغانستان انتقاد کرده است.”
موضع “بیطرفی”
سیاست رسمی و اعلام شده ایالات متحده و متحدانش در جنگ عراق و ایران، خودداری از ارسال جنگ افزار به هر دو کشور بود. با این همه به دلیل تداوم ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران، این محدودیت در مورد ایران و وجود مصوبات شورای امنیت و دادگاه داوری بینالمللی، سختتر و جدیتر اعمال میشد.
در گفت و گوهای فشردهای که بر سر آزادی گروگانهای آمریکایی در جریان بود، مرتبا برای ترغیب مقامات ایرانی برای پایان دادن به ماجرا، گفته میشد که در صورت آزادی گروگانها در مورد صدور مجوز و ارسال جنگ افزار به ایران، به ویژه مواردی که قبلا خریداری و پولش را پرداخت شده بود تجدید نظر صورت میگیرد. این در حالی بود که در سیاستهای پنهان و نشستها و مکاتبات محرمانه، این موضوع صریحا منتفی و غیرقابل تحقق ارزیابی میشد.
سوای وجود دو مساله گروگانگیری و سیاست خصمانه کشورهای عربی منطقه در قبال ایران، دغدغه مهم دیگر تسلیحاتی آمریکا و متحدانش در قبال ایران و عراق، چنان که در گزارش سری بیستم نوامبر ۱۹۸۰/ ۲۹آبان لرد پیتر کرینگتون وزیر خارجه به مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا، نیز تاکید شده، “محدود کردن فرصتهای نفوذ شوروی” بود. در این مورد، طبیعی بود که به دلیل تمایل بیشتر حکومت بعثی عراق به شوروی، دولتهای غربی برای خودداری از گرایش بیشتر بغداد به مسکو، نرمش بیشتری برای تجهیز عراق نشان میدادند.
اگرچه سیاست رسمی و اعلام شده بریتانیا در جنگ ایران و عراق، بی طرفی بود، ولی کرینگتون در این گزارش ابراز داشت: “در جایی که ما مجبور به انتخاب شویم، باید جانب عراق را بگیریم … تا زمان ارزیابی روابط خود با عراق و آزاد شدن اتباع زندانیمان در ایران، ما نباید با آزادی زود هنگام ارسال جنگ افزار به ایران موافقت کنیم، حتی در مواردی که پول خرید آنها قبلا پرداخت شده است.”
تجهیزات نظامی
از سوی دیگر، دولت عراق و شخص صدام حسین نیز رسما خواهان توقف ارسال تجهیزات نظامی بریتانیا به ایران بود و این اقدام را به نوعی دشمنی با عراق و دیگر کشورهای عربی قلمداد میکرد.در مساله عراق، استفاده از جنگ افزارهای بریتانیایی علیه ایران چندان مورد دغدغه مقامات لندن نبود و مطابق سند محرمانه ۱۴اکتبر/ ۲۲مهر وزارت دفاع آن کشور، بیشتر نگرانی در این مورد استفاده از این تجهیزات به سود نیروهای فلسطینی و علیه منافع اسراییل و همچنین ضرورت نگران نکردن همسایگان عرب عراق، به خصوص کویت بود.
از سوی دیگر با گذشت زمان، در شرایطی که ایران همچنان محروم از دریافت فطعات تانکهای بریتانیایی خود بود و همچنین سیاست رسمی و اعلام شده بریتانیا نیز مبتنی بر عدم همکاری نظامی با طرفین مناقشه بود، عراقیها رسما از لندن خواهان دریافت همین قطعات برای استفاده از تانکهای چیفتن غنیمت گرفته شده از ایران بودند.
مایکل هولتون مدیر فروش وزارت دفاع در نامهای محرمانه به دیوید میرز مدیر کل خاور میانه وزارت خارجه بریتانیا در تاریخ ۲۶نوامبر/ ۵آذر عنوان کرد که ژنرال جناب [جناب سید امین] که از سوی نیروهای مسلح عراق رسما به لندن سفر کرده بود، علاوه بر درخواستهای نظامی دیگر، خواهان دریافت قطعات و تجهیزات چیفتن برای استفاده از ۶۹تانک به غنیمت گرفت شده عراق از ایران در نخستین هفتههای جنگ شده و همچنین کمک متخصصان بریتانیایی بود. در این نامه از قصد وزارت دفاع بریتانیا برای اعزام مخفیانه یک تیم تخصصی برای بررسی درخواست عراق خبر داده شده است.
مدیر بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا نیز در یادداشت محرمانهای به وزارت دفاع توصیه کرده بود که در مقابل این درخواست عراقیها باید سیاست دفع الوقت را در پیش گرفت تا معلوم شود چفدر عراقیها در این خواسته خود اصرار دارند و بعد درباره آن تصمیم گیری کرد.
نگرانی مقامات نظامی و دیپلماتیک در مورد ارسال تجهیزات تکمیلی و یدکی تانک چیفتن به عراق این بود که به دلیل انحصاری بودن این تانک به ارتش ایران در خاورمیانه، امکان یافتن ردپای بریتانیا در تعمیر و راهاندازی تانکهای غنیمتی عراقی و اثبات نقض بی طرفی نظامی بریتانیا وجود داشت.
گفتنی است که ژنرال جناب سید امین یکی از فرماندهان ارشد کردتبار در ارتش عراق بود که در ابتدای جنگ از جمله مشاوران نظامی صدام حسین بود. جناب در سال ۱۹۸۴بازنشسته شد، در سال ۱۹۹۰به عنوان بیماری به بریتانیا مهاجرت کرد و در ۲۱نوامبر ۲۰۰۶ در سن ۸۱سالگی درگذشت.
عراقیها همچنین به حکومت اردن وعده داده بودند که آنها را نیز از نعمت تانکهای چیفتن غنیمتی ایرانی بهرهمند کند. از این رو مقامات نظامی اردن نیز جداگانه از بریتانیا خواستند تا تجهیزات و خدمات تعمیر و نگهداری چیفتن به کشورشان بدهد. جواب اندن به امان در این باره تقریبا مانند جواب به بغداد بود. دفع الوقت برای ارزیابی شرایط و تصمیمگیری برای بعد.
شروع جنگ
در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹، نیروهای عراقی از جنوب، جنوب غرب و غرب وارد خاک ایران شدند. در روزهای نخست و ده روز اول جنگ همه گزارشها در تایید پیشروی نیروهای عراقی بود، تا جایی که عراقیها با انتشار یک بیانیه رسمی از ورود نیروهایشان به اهواز مرکز خوزستان خبر دادند. این خبر اگرچه نادرست بود، ولی نشانگر عمق و دامنه پیشروی نیروهای عراقی در درون ایران بود.از نخستین روزهای جنگ و همزمان با پیشروی قوای عراقی در خاک ایران، تلاشهای مختلف بینالمللی از طریق سازمان ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش غیرمتعهدها برای پایان بخشیدن به جنگ آغاز شد.
خبرنگاران خارجی در ایران
در ابتدای جنگ، فعالیت خبرنگاران خارجی در ایران چندان آسان نبود. بر اساس گزارش ۱۳اکتبر/ ۲۱مهر استیون لمپورت یکی از مسئولان بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا، پس از پوشش خبری نشست مطبوعاتی مصطفی چمران وزیر دفاع در دانشگاه جندی شاپور اهواز و سپس بمباران این دانشگاه توسط جنگندههای عراقی، ایران گزارشگر خبرگزاری رویترز را از ایران اخراج کرد. ایران معتقد بود که انتشار گزارش رویترز و اعلام دقیق محل نشست، به شناسایی محل حضور چمران و بمباران دانشگاه اهواز منجر شده است.
یکی از مشکلات ایران با بریتانیا در پوشش مساله جنگ، مواضع شبکه بیبیسی بود. ایران به دفعات بیبیسی را متهم کرده بود که اخبار جنگ را یک سویه و مغرضانه به نفع عراق منتشر میکند. برای نمونه، در گزارش لمپورت به پوشش خبری سقوط شهر خرمشهر و سرنگونی ده بالگرد ایرانی اشاره شده که ایرانیها این خبر را غیرواقعی اعلام کردند.
به دلیل مشکلاتی که بیبیسی در ایران داشت، گاهی خبرنگاران این شبکه گاه بی هماهنگی و با ویزای گردشگری برای پوشش اخبار به ایران سفر میکردند که به عنوان نمونه میتوان به گزارش 6 اکتبر لمپورت درباره مارک تالی (Mark Tully) گزارشگر بیبیسی و همکارش بروس لودن اشاره کرد. این دو با دریافت روادید توریستی از سفارت ایران در دهلی و سفر از طریق ترکیه برای تهیه گزارش به تهران وارد شدند، ولی نهایتا مسئولان ایرانی به آنان اجازه فعالیت خبری ندادند.
نخست وزیر ایران در سازمان ملل
روز ۱۷اکتبر/ ۲۵مهر محمد علی رجایی نخست وزیر ایران در نشست شورای امنیت در نیویورک ضمن اعلام علاقهمندی ایران به پایان بخشیدن به جنگ تاکید کرد که این مساله بدون خروج نیروهای عراقی از خاک ایران و بازگشت به مرزهای شناخته شده بینالمللی ممکن نیست.
ریاست شورای امنیت در آن زمان برعهده بریتانیا و آنتونی پارسونز (Anthony Parsons) نماینده آن کشور و سفیر سابق لندن در تهران بود. پارسونز در گزارشی به لندن، از جلسه سخنرانی رجایی به عنوان “شلوغترین جلسه ای که که تاکنون کسی در شورای امنیت به یاد دارد” نام برد.
پارسونز همچنین سخنرانی بیش از یک ساعته رجایی را یک “رجزخوانی” خطاب کرد که طی آن “نه تنها به صدام حسین و عراق، که به آمریکا، اسراییل، اردن و به طور گذری به مصر، شوروی، مراکش، بقیه توطئه بینالمللی علیه انقلاب اسلامی” حمله کرد.
در گزارش پارسونز به نکته مهمی اشاره شده است. به عقیده او، رجایی بیشتر وقت سخنانش را به حمله به دیگر کشورها سپری کرد و از مهمترین نکته سخنانش و نقطه قوتش که اشاره به ماده ششم قرارداد ۱۹۷۵الجزایر در ضرورت حل اختلافات طرفین بدون توسط به زور بود خیلی سریع و کلی رد شد.
موضع اردن، عربستان و آمریکا
بر اساس یک یادداشت داخلی بدون تاریخ وزارت خارجه بریتانیا در روزهای اولیه جنگ، در میان همه کشورهای عربی، اردن آشکارترین حمایت را از عراق داشت و از طریق اجازه عبور محمولههای عراقی از خاک خود، بیشترین کمک را به بغداد کرده بود.
در ادامه همین گزارش تاکید شده بود که سعودیان به امید شکست سریع ایران، طور شفاهی از حمله عراق به ایران حمایت کرده بودند،ولی مقاومت غیرقابل انتظار ایران موجب شد تا ریاض جانب احتیاط را نگه داشته و از حمایت علنی از بغداد دست بکشد.
از سوی دیگر و مطابق گزارشهای پارسونز از شورای امنیت، مقامات آمریکایی تلاش میکردند از موضوع جنگ برای ترغیب یا اعمال فشار بیشتر به ایران برای تسریع بخشیدن به آزادی گروگانها استفاده کنند.
حمله نیروهای عراقی به ایران با استقبال شماری از کشورهای عرب منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مواجه شد. بر اساس تحلیل سران این کشورها، چه نظام سلطنتی و چه جمهوری اسلامی در جهت تحقیر و بی اعتنایی به اعراب حرکت میکردند و خواستار احراز آقایی ایران در منطقه بودند.
بر اساس گزارش روز ۲۲اکتبر/ ۳۰مهر سفارت بریتانیا در امان، یک ماه پس از آغاز جنگ، ملک حسین پادشاه اردن در دیدار با نیکلاس ولیوتز سفیر امریکا در امان به ارزیابی جنگ ایران و عراق پرداخت: “ملک حسین با واکنشی قابل پیش بینی ادعا کرد که متجاوز اصلی ایران است.”
ملک حسین در اظهار نظری دیگر با اعلام خوشحالی و حمایت از حمله ارتش عراق به خاک ایران عنوان کرد که ایران، چه در زمان شاه و چه بعد از انقلاب، اعراب را تحقیر کرده و در اندیشه آقایی کردن بر آنان بوده است.
پادشاه اردن تاکید کرده بود که ملک فهد پادشاه سعودی و شیخ زاید حاکم امارات هر دو از نظر سیاسی و مالی حامی عراق در جریان جنگ با ایران هستند.
سیاست عراق
در همین ارتباط، اولگ گرینفسکی (Oleg Grinevsky) یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه شوروی در دیدار روز ۱۴اکتبر/ ۲۲مهر خود با کرتیس کیبل (Curtis Cable) سفیر بریتانیا در مسکو درباره وضعیت جنگ عراق و ایران گفت: “عراقیها اکنون در یک سیر نزولی به پایان دادن جنگ فکر میکنند. موقعیت ایران به دلیل نداشتن رهبری آشکار در ارتش قابل تشخیص نیست، ولی به نظر میرسد همه قول دارند که ایرانیان تا زمانی که عراقیها در خاک آنها هستند توقف نمیکنند. “
گری سیک (Gary Sick) معاون شورای امنیت ملی آمریکا در دیداری با ادریان فورتسکیو (Adrian Fortescue) نفر دوم سفارت بریتانیا آمریکا، در روز چهارم دسامبر/ ۱۳آذر، با خوشحالی اعلام کرد که از یک سو، با بروز جنگ سعودیها از آمریکا خواستهاند تا حضور فعالتری در منطقه داشته باشد و از سوی دیگر، با فاصله گرفتن تدریجی صدام حسین از شوروی، او چاره ای جز نزدیکتر شدن به غرب برای تامین نیازهای تسلیحاتی خود ندارد.
با وجود صدور اعلامیههای متعدد فرماندهی ارتش عراق در ماه نخست جنگ، مبنی بر پیشروی نیروهای آن کشور تا دروازههای اهواز و تصرف همه نواحی مرزی جنوب، جنوب غرب و غرب ایران و حتی ترجمه و ارسال این بیانیهها به نمایندگیهای دیپلماتیک کشورهای مختلف، بغداد به شدت مخالف آن بود که در قطعنامههای شورای امنیت و یا بیانیههای جنبش عدم تعهد به عنوان آغازگر جنگ و متجاوز به خاک ایران معرفی شود.
بر اساس اظهارات ملک حسین در هفته نخست آغاز جنگ، صدام حسین امیدوار بود که ظرف ۴۸ساعت کار ایران را یکسره کند، ولی در عمل این رویا تحقق نیافت.
بر اساس یک سند سری سفارت بریتانیا در بغداد، اولویتهای صدام حسین در آغاز جنگ چنین بود: اولویت اول: تصرف آبادان و خرمشهر، پیشروی به سوی اهواز ولی نیروهای ایرانی به طرز شگفت انگیزی مانع این پیشروی شدند. اولویت دوم: پس از گذر از قصر شیرین پیشروی به سوی جاده کرمانشاه، تصرف اراضی نوار شمال و جنوب مندلی. اولویت سوم: در صورت قرار شیخ صقر حاکم راس الخیمه برای سوخت دهی به جنگندههای عراقی، حمله به جزایر سه گانه و اشغال آنها و سپس تحت فشار قرار دادن تهران برای آغاز مذاکره در شرایط اشغال اراضی ایران.
روز ۲۶اکتبر/ ۴آبان، سعدون حمادی در دیدار با سفیر بریتانیا ادعا کرد که برخلاف روند مذاکرات شورای امنیت، عراق جنگ را در ۲۲سپتامبر آغاز نکرده و این ایران بوده که در چهارم سپتامبر به عراق حمله کرده است. حمادی عنوان کرد که عراق طمع به خاک ایران ندارد و فقط خواهان حق حاکمیت خود بر شطالعرب است.
حمادی همچنین بدون اشاره به نمایش تلویزیونی صدام حسین در پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵الجزایر با محمد رضا شاه در مقابل دوربینهای تلویزیونی تنها چهار روز قبل از شروع جنگ و مستند ساختن بعدی آن در سازمان ملل، دلیل یورش ارتش کشورش به ایران را نبود قرارداد مرزی و فسخ یک طرفه قرارداد الجزایر توسط حکومت جدید تهران و بی اعتبار شدن آن قرارداد اعلام کرد.
اشاره به بی اعتبار دانستن قرارداد الجزایر توسط مسئولان مختلف دولت عراق و یا تصمیم به نقض آن از امری طبیعی بود. عراق در سال ۱۹۷۵در دوره برتری راهبردی و سیاسی ایران تن به این قرارداد داد. حمادی در سخنان خود در شورای امنیت در تاریخ ۱۵اکتبر/ ۲۳مهر صریحا ایران را “بهره مند مستقیم ” از قرارداد ۱۹۷۵اعلام کرد.
حمادی همچنین از یک سو اعلام میکرد طمعی به خاک ایران نیست و عراق به خاک ایران تجاوز نکرده، از سوی دیگر عنوان کرد که در صورت خروج نیروهای کشورش از ایران، هیچ تضمینی بر تغییر رویه ایران در برابر عراق وجود ندارد و از این جهت حضور عراقیها در خاک ایران تضمینی بر اصلاح رفتار ایران خواهد بود.
این اظهارات در کنار نظرات دیگری از صدام حسین و دیگر رهبران عراقی که در اسناد تازه آزاد شده منعکس شدهاند نشان میدهد که حکومت عراق تحت هیچ شرایطی حاضر به خروج مسالمت آمیز از خاک ایران در مرحله آغازین جنگ نبود. البته شرایط جنگ در سالهای بعد به مرور از وضع ابتدایی آن فاصله گرفت و موازنه جنگ و انگیزهها و نگرش سران دو کشور به مقوله تداوم جنگ و آتش بس تا حد زیادی متفاوت شد.
شرطهای ایران برای آتشبس
روز سوم نوامبر، شورای امنیت سازمان ملل با مشارکت جنبش عدم تعهد، برای چندمین بار برای اعلام یک آتش بس فوری بین ایران و عراق بر اساس قطعنامه ۴۷۹مصوب ۲۸سپتامبر/ ششم مهر تشکیل جلسه داد. به گزارش پارسونز، هیات نمایندگی ایران با اعلام سه شرط اعلام کرد که پیش نویس تهیه شده توسط غیرمتعهدها و اعضای شورای امنیت برای صلح را قبول ندارد. شروط ایران عبارت بود از: “محکومیت تجاوز عراق به خاک ایران، بازگشت نیروهای عراقی به مرزهای قبل از ماه سپتامبر و پرداخت خسارتهای تجاوز از سوی عراق به ایران.”
شمیرانی از سوی هیات نمایندگی ایران در ارزیابی راهکار تهیه شده شورای امنیت اعلام کرد: “شورای امنیت باید بر اساس اصول و حقیقت عمل بکند و این قطعنامه فاقد این شرایط است.”
ادامه دارد
مجید تفرشی ([email protected])
بخشهای پیشین:
بخش ۱: شیوهی پژوهش اسناد و مرور تحولات بینالمللی
بخش ۲: بازتاب مسائل داخلی ایران
بخش ۳: اقتصاد ایران
بخش ۴: محمدرضاشاه، خانواده سلطنتی و اپوزیسیون
بخش ۵: مسائل مربوط به گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی
بخش ۶: تحریمهای بینالمللی علیه ایران
بخش ۷: روابط ایران و بریتانیا
بخش ۸: اشغال سفارت ایران در لندن
بخش ۲: بازتاب مسائل داخلی ایران
بخش ۳: اقتصاد ایران
بخش ۴: محمدرضاشاه، خانواده سلطنتی و اپوزیسیون
بخش ۵: مسائل مربوط به گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی
بخش ۶: تحریمهای بینالمللی علیه ایران
بخش ۷: روابط ایران و بریتانیا
بخش ۸: اشغال سفارت ایران در لندن
تصورم بر این است که در ابتدای جنگ ایران با فقدان دیپلمات وسیاست مدار حاذق در سیستم انقلابی خود روبرو بود واین مساله باعث شد نتواند حقانیت خود را خصوصا در سازمان ملل به اثبات برساند
Anonymous / 12 February 2011
انتشار اسناد نامبرده به این روش، فاقد ارزش واعتبار تحقیقی است. درکلیۀ متون ذکر شده، نویسنده از برداشت شخصی خود سخن به میان آورده، بدون آنکه در هر مورد کپی سند مربوطه که دارا ی کلاسه بندی وتاریخ وشماره و نام گزارش دهنده میباشد، مشخص شده باشد. بنابراین، امانتداری نویسنده به عنوان یک راوی میتواند مورد ایراد قرار بگیرد. این چند کپی هم که تصویر آنها دراینجا منعکس شده است، خوانا وقابل دیدن نیستند ولذا از نظر خواننده، مخدوش میباشند.
Anonymous / 12 February 2011
توضیح مجید تفرشی
انتشار همه بیست و چند هزار سند آزاد شده ذرباره ایران 1980 در آرشیو ملی بریتانیا، در فضای محدود یک پایگاه اینترنتی نمی توان همه این اسناد را چاپ کرد. در یک گزارش دو تا چهار هزار کلمه ای چاره ای جز فشرده و طبقه بندی کردن اطلاعات اسناد مهم به همراه نقل قولهای مستقیم در بین آن و برقراری ارتباط بین مطالب وجود ندارد. این شیوه ای است که همه موسساتی که گزارش اسناد تازه آزاد شده در موضوعات را منتشر می کنند انجام دهند. موسسات رسانه ای مشهوری از قبیل گاردین، سی.ان.ان، بی.بی.سی و یا فایننشال تایمز نیز این گونه عمل می کنند. نه تنها در سایت رادیو زمانه، حتی در یک جورنال تخصصی و آکادمیک هم محقق نمی تواند صرفا به چاپ اسناد بدون ایجاد ارتباط و ارایه توضیحات ضروری اکتفا کند. البته انتشار متن کامل اسناد برگزیده هم کاری کاملا ضروری است که فضایی مجزا از یک رسانه عمومی با مخاطب عام را طلب می کند. از این جهت است که نگارنده در تدارک انتشار یک مجموعه چند جلدی از این اسناد به زبانهای فارسی و انگلیسی به همراه توضیحات و پانویسهای ضروری است.
Anonymous / 13 February 2011
( اعلامیه خمینی بمناسبت قطع رابطه ایران و آمریکا در سال ۱۳۵۹درست چند ماه قبل از جنگ ایران و عراق صادر شده بود پیدا کنید. در آن اعلامیه که سراسر فحش به صدام و دولت عراق بود باعث جنگ ایران و عراق شد.)
حضرت امام خمینی(س)، در پیامی به ملت ایران در 19 فروردین سال 1359، قطع رابطه آمریکا با ایران را به فال نیک گرفته و فرمودند:”رابطه بین یک ملت بپا خاسته براى رهایى از چنگال چپاولگران بین المللى با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک مىگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید امریکا از ایران است.”
به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران متن کامل این پیام به شرح زیر است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته براى رهایى از چنگال چپاولگران بین المللى با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک مىگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزى نهایى را که ابرقدرت سفاکى را وادار به قطع رابطه- یعنى خاتمه دادن به چپاولگریها- کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودى سرسپردگانى مثل سادات و صدام حسین بزودى انجام گیرد و ملتهاى شریف اسلامى به این انگل هاى خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضاى خائن کرد؛ و به دنبال آن براى آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرت ها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نمودهام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
شما اى ملت عزیز! که براى رضاى خداوند متعال، با بانگ «اللَّه اکبر» بر دشمنان خود چیره شدید و آزادى و استقلال را به دست آوردید، با اتکال به خداوند تعالى و حفظ وحدت کلمه مهیا باشید براى رو در رویى دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین؛ شما به خواست خداى تعالى پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد. صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامى و انسانى خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم براى رضاى کارتر، آن کند که مغول کرد، و با علماى اسلام خصوصاً حضرت آیت اللَّه آقاى سیدمحمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوى با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضداسلامى، گور خودش و رژیم تحمیلى غیرانسانى و غیرقانونى بعث را با دست خود مىکند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامى خود قطع کنید. اى عشایر فُرات و دجله! همه با هم و با همه ملت اتحاد کنید و این ریشه فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و براى خدا دفاع از کشور اسلامى خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.
اى ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست امریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خداى متعال است و جزاى آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوى الخمینى
(متن كامل پیام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه 598)
ما بر سر شهر و مملكت با كسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع كرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.
Anonymous / 04 May 2011
حسین زاهدی: در یکی از سفر هایم به ایران حدود سال ۱۳۷١ /١۹۹۲، روزی در حضور مرحوم مهندس بازرگان صحبت به جنگ ایران و عراق کشید واینکه ایا ممکن بود در ان شرایط از این جنگ پیش گیری کرد؟ ایشان خاطره زیر را در این زمینه نقل کردند: روزی در سال ١۳۵۹ از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت کنم. وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که این ها کار دولت ایران نیست و گروههای خود سرند که دنبال قدرت نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض.
.
اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) خودم شخصا به ایران میایم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دو لت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستدتا اختلافات فیما بین حل شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این ادمی است که حمله خواهد کرد.شورای انقلاب تصمیم میگیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس اقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ما حمایت خواهند کرد. ازاین گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و اهانت های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومیشود وضع بسیار نامناسبی دارد وبکلی فاقد روحیه لازم است.
.
از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتا امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم. رهبر انقلاب در پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجددا اقای دکتر بهشتی شروع به استدلال میکند اما ایت الله خمینی تا سخن او پایان گیرد تحمل نمیکنند واز جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و بطرف در اندرونی حرکت میکنند. اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید اقا من به بغداد نخواهم رفت اقای خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تامل کوتا هی رویشان را را بطرف دعایی برگردانده ومیگویند وظیفه شرعی ات می باشد که بروی وبدون اینکه منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای انقلاب برمیگردند و اقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) حمله خواهد کرد. هیچ کس کاری نمیتواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران غافلگیرانه حمله میکند.
Anonymous / 04 May 2011
آقای تفرشی ، ما هنوز منتظریم که دولت فخیمه انگلیس اسناد کودتای ۲۸ مرداد را طبقه بندی کند ، و بیرون دهد ، شما که دستی بر آتش دارد ، به عزیزان بگویید ، پدر بزرگهای ما که در حسرت اسناد ۲۸ مرداد مردند ، پدرهایمان هم در حسرت آن اسناد مردند ، ما مانده ایم با این خیال که جواب فرزندانمان را چه بدهیم و در این آرزو که ناکام از دنیا نرویم . از آنها بخواهید که از پله اول به پله آخر نپرند ، آسیاب به نوبت ، گر حکم شود که مست گیرند / در شهر هرچه هست گیرند .
.
هر چند بیرون دادن این اسناد به صورت گزینشی و دلبخواهی ، معلوم نیست با چه هدفی صورت گرفته است . یک سؤال هم دارم ، چرا بریتانیا فقط اسناد بیرون میدهد ؟ آنهم جوری بیرون میدهد ، که هیچ اسمی از خمینی ، و آن نامه معروفش و تحریک صدام و …. که آغاز گر اصلی جنگ بود در این اسناد نیست ؟
.
در هر حال از زحمتی که میکشید ممنون
Anonymous / 04 May 2011
به نظر می آید این اسناد بسیار هدفمند منتشر می شوند دوستان هم در رادیو فردا لطفن فقط به فکر خبر داغ نباشند
Anonymous / 04 May 2011
فرمایشاتی که دوستان کردند باعث شد بپذیرم که امام خمینی درستر از بقیه پیش بینی کردند ودر نهایت ان شد که ایشان فر مودند نه انها که از یک بلوف ترسیدند تصمیات مهم کار افراد بزرگ است گر چه جنگ ویرانگر بود ولی اگه تن به خواسته صدام می دادیم شاید الان شما می گفتید نیاز به یک رهبر بزرگ داشتیم مگه همه بزرگان تاریخ که الان مورد توجه هستند این کار را نکردند چه طور وقتی بختیار خاین می شود اسناد گفته نویسنده است و مدرک می خواهید ولی در مورد عکس همه چی درسته حماقت حمله فروغ جاویدان مرصاد تصمیم قهرمانانه وبرای پاسخ به تاریخ است ولی همچین اقتداری بی تدبیری اقا جان بازی را باختید حاتا هی تحلیل کنید مرسی بابک از رودسر
Anonymous / 04 May 2011
alifreedom ۲۶ دقیقه قبل گفت:
5 ماه قبل ازحمله صدام به ایران(30 فروردین 1359 دراوج بحران گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا ) تیتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کیهان: امام ارتش عراق رابه قیام دعوت کرد. http://www.flickr.com/photos/41942370@N05/3894505021/
Anonymous / 05 May 2011
اعلامیه دکتر شاپور بختیار–پاریس 21مهرماه 1359–برگرفته ازکتاب مرغ توفان، صفحه 164
متن اعلامیه: در شرایط ناگوار و خطیری که ملت قهرمان ایران در حال مبارزه علیه حکومت سیاه و استبدادی خمینی است، تحریکات مستمر و مغرضانه رژیم روحانی نمایان در تحمیل حکومت خود از یک سو و دخالت در امور سایر کشورها از سوی دیگر به دولت عراق امکان داده است تا با استفاده از آشفتگی حاکم بر کشور به خاک میهن عزیز ما حمله ور گردد و مصیبت تازه ای برای مردم ستم دیده ایران ببار آورد. با درود فراوان به ارتش دلیر ایران که علیرغم همه نامردمیها و بی عدالتی های رژیم غاصب خمینی در برابر تجاوز بیگانه مردانه قد بر افراشته و جان بر کف از خاک وطن دفاع می کنند و همچنین با درود به مردم شجاع و از جان گذشته ایکه همدوش ارتش خود، در این جنگ میهنی شرکت نموده اند، آمادگی خود را، همانطور که قبلا هم اعلام داشته ام، جهت بکار بردن کلیه امکاناتی که در اختیار دارم به منظور دفاع از تمامیت ارضی و استقلال میهنم اعلام میدارد. دکتر شاپور بختیار – پاریس 21 مهرماه
Anonymous / 05 May 2011
بنی صدر بعنوان رئیس جمهور مسئول در مقابل این پیام غیر مسئولانه و تحریک آمیز خمینی در آن زمان چه اقدام رسمی را انجام داده است؟
Anonymous / 05 May 2011
اخیر خاطره ای از قول حسین زاهدی که در آن زمان یکی از مهره های رژیم بوده است انتشار یافت..
متن خاطره از این قرار است« 5 ماه قبل از حمله صدام به ایران (30 فروردین 1359 دراوج بحران گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا ) تیتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کیهان (به مدیریت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی و شمس الواعظین): امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد در یکی از سفر هایم به ایران حدود سال 1371 /1992، روزی در حضور مرحوم مهندس بازرگان صحبت به جنگ ایران و عراق کشید واینکه ایا ممکن بود در ان شرایط از این جنگ پیش گیری کرد؟ ایشان خاطره زیر را در این زمینه نقل کردند:
روزی در سال 1359 از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت کنم . وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که این ها کار دولت ایران نیست و گروههای خود سرند که دنبال قدرت نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) خودم شخصا به ایران میایم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دولت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فیمابین حل شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این ادمی است که حمله خواهد کرد.
شورای انقلاب تصمیم می گیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس اقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ما حمایت خواهند کرد.
ازاین گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و اهانت های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومیشود وضع بسیار نامناسبی دارد وبکلی فاقد روحیه لازم است. از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتا امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم.
رهبر انقلاب در پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجددا بهشتی شروع به استدلال میکند اما خمینی تا سخن او پایان گیرد تحمل نمیکنند واز جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و بطرف در اندرونی حرکت میکنند . اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید اقا من به بغداد نخواهم رفت.
خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تامل کوتاهی رویشان را بطرف دعایی برگردانده ومیگویند: وظیفه شرعی ات می باشد که بروی – و بدون این که منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای انقلاب برمیگردند و اقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) حمله خواهد کرد. هیچ کس کاری نمیتواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران حمله میکند
Anonymous / 21 April 2012
واقعا باید تحلیلگران ذهن خمینی این نابغه سیاسی نظامی را تحلیل کنند که در آن شرایط بحرانی که کشور حتی یک ارتش درست برای دفاع از کشور نداشت پیشروی عراق با یکی از قوی ترین ارتش های منطقه را متوقف کرد
Anonymous / 11 January 2013