شکوفه تقی ـ خضر به اعتبار جاودانگی، علم لدنی، توانایی خرمی بخشیدن از یک طرف و ارتباط با چشمه آب حیات، از طرف دیگر قابل مقایسه با بهمن و هوم است. هوم نه تنها یکی از ایزدان زرتشتی، که نوشداروی مقدسی است که قدرت بسیار به پهلوانان، خردمندی، شفا، باروری و جاودانگی به نذرکنندگان و نوشندگان می‌بخشد. هوم به لحاظ آنکه دوردارنده‌ی مرگ، بخشنده‌ی سعادت و فرزند، و آفریننده خرد است، از بسیاری جهات قابل مقایسه با توانائی‌هایی است که در فرهنگ مردم به خضر نسبت می‌دهند.

در یسنا در چگونگى ملاقات زرتشت با هوم مى‌آید كه:

«به هاونگاه، كه زرتشت پیرامون آتش را پاك مى‌كرد و مى‌آراست و گاهان مى‌سرود هوم نزد وى آمد. و خود را بدو بنمود. زرتشت از او پرسید كیستى اى مرد كه با جان تابناك و جاودانه خویش به دیدگان من نیكوترین پیكرى مى‌نمایى كه در جهان استومند دیده‌ام؟ آنگاه هوم اشون دور دارنده‌ی مرگ، مرا پاسخ گفت׃ منم هوم؛ اشون دور دارنده‌ی مرگ. اى اسپیتمان! به جست‌وجوى من برآى. و از من نوشابه برگیر. مرا بستاى. آنچنان كه واپسین سوشیانت‌ها مرا خواهند ستود.»۱

باروری و فرزند نیکو

زرتشت از هوم مى‌پرسد كه چه كسانى براى نخستین بار او را فشرده‌اند. و از او نوشابه ساخته‌اند؟ هوم اشون دور دارنده‌ی مرگ پاسخ مى‌دهد، كه ویونگهان پدر جمشید از او نخستین بار نوشابه‌اى ساخت. در نتیجه صاحب پسرى شد، كه فره‌مندترین مردمان بود. و در زمان شهریارى او جانوران، گیاهان، آب‌ها و مردم بى‌مرگى را تجربه كردند. «به شهریارى جم دلیر نه سرما بود نه گرما، نه پیرى بود، نه مرگ و نه رشك دیو آفریده، پدر و پسر به چشم دیگرى پانزده ساله مى نمود.»

دومین نفرى كه هوم را فشرد و به پاداش این كار پسرى نامدار گرفت، آبتین پدر فریدون درهم كوبنده‌ی اژدى‌دهاك بود. سومین نفر اترت از خاندان سام بود، كه صاحب دو پسر به نام‌هاى اورواخشیه و گرشاسب كشنده اژدها شد. چهارمین نفر، پوروشسب پدر زرتشت است. زرتشت پس از دریافت پاسخ از هوم، بر او درود مى‌فرستد.

با استناد به گفتگوى زرتشت و هوم، او دهنده‌ی پسران نیكو و قدرتمند است و خود زندگى‌‌بخش و دور دارنده مرگ. در ادامه مى‌آید كه هوم زرین، نوشابه‌اش براى روان، بهترین و شادى بخش‌ترین آشامیدنى‌هاست. آورنده سرخوشى، دلیرى، درمان و نیرومندى تن و فرزانگى است. زرتشت از هوم مى‌خواهد كه شش خواست او را برآورده كند: بهترین زندگى درستكاران، تندرستى، عمر طولانى. برخوردارى از پیروزى و كامروایى و غلبه بر دشمنان خود، پنجمین غلبه بر دروغ و در هم شكستن آن، ششمین پى بردن به خطر، پیش از آنكه خطر پى به او برد.

از توصیف زرتشت كاملا روشن است كه هوم با همسریابى، فرزندیابى، یافتن پیروزى، سلامتی و خردمندى روح، و فراگرفتن دانش ارتباطى مستقیم دارد. او به باور زرتشت، دهنده‌ی اینهمه است. دیگر اینكه مزدا خود، كمر او را بسته و بر ستیغ كوه جایش داده، تا نگاهبان “منثره” یا کلام مقدس باشد.

در واقع هوم مظهر زندگى جاودانى است، كه در نوشابه یا نوشداروی مورد نظر خود را نشان مى‌دهد. آن کسی‌كه آن نوشابه را بدست می‌آورد تنش قدرتمند، روانش خردمند و صاحب پسران نامور مى‌شود. اما دلیل اصلى آنكه مزدا كمر او را با كستى ستاره نشان مینوى مى‌بندد گماردن او بر قله كوه براى نگاهبانى كلام مقدس است.۲

در یسنه هات۱۰ مى‌آید كه ابرها و بارانى كه پیكر هوم را بر قله كوه-ها مى‌بارانند ستایش می‌شوند. در همانجا می‌آید «بیگمان تویى سرچشمه اشه».

تفاوت نوشابه هوم با نوشابه‌هاى دیگر در آن است که همه مى‌ها خشم خونین را بهمراه دارد، اما «مى هوم رامش اشه در پى دارد» دیگر آنکه هوم دوشیزگانی را که دیر زمانی شوی ناکرده باشند همین که از آن خردمند خواستار شوند شوهری پیمان‌شناس می‌دهد.۳

در هات ٤۲ هوم به صفت زرین و گیتى‌فزاى و دوردارنده‌ی مرگ یك بار دیگر ستوده مى‌شود و ستایشش بدنبال ستایش منش نیك و روان‌هاى اشونان مى‌آید. همانجا ماهی«واسى» «پنچاسدورا» و «خری» پاك كه در میان دریاى فراخكرت ایستاده است بهمراه دریاى فراخكرت ستایش مى‌شود.

سروش پارسا، ایزد شنوایى و فرمانبردارى از فرمان ایزدى «هوم درمانبخش، شهریار زیباى زرین چشم»، را بر فراز بلندترین ستیغ كوه البرز ستایش مى‌كند. سروش در دین مزدا ایزدى است كه پیام خداوندى را مى‌آورد و خود هرگز به خواب نمى‌رود. پس از فرو رفتن خورشید كارش پاسدارى از جهان است. به همین دلیل اغلب آدم‌ها پیامش را در خواب می‌شنوند. چون وقتى همه خوابند او بیدار است.

سروش در اوستا چنین ستایش مى‌شود: «آن خوش گفتار، به سخن پناه بخش، بهنگام گویا و از هرگونه دانش آگاه، كه رهنمونى منثره را دریافته و خود در چنین پایگاهى است.۴  سروش ایزدى است كه آموزگار دین است و اهورامزدا خود به او دین را آموخته است.

هوم در اوستا در مقام «زوت» یا روحانى اجراء كننده‌ی مراسم قربانى نیز ظاهر مى‌شود. از او بعنوان هوم بى آلایش نیرو دهنده، شهریار زرین كه در پاى هكر بلندترین ستیغ البرز‌ براى مهر بى آلایش، برسم و زور و گفتار بى آلایش پیشكش مى‌آورد یاد می‌شود. آنكه همچون زوت اهورمزدا، همچون زوت امشاسپندان، آوایش را تا ستارگان زبرین رسانید و گرداگرد زمین پیچانید و بر هفت كشور بپراگند».

اگرچه من مدرکی ندارم، تا بر آن اساس نشان دهم، در ایران قبل از اسلام به جز نثار آب و یا نوشابه هوم، چه فدیه‌ای برای هوم می-گذاشتند و چگونه مراسم او را به طور اختصاصی جشن می‌گرفتند. اما همانطور که در بالا ذکرش رفت مدارک فراوانی موجود است که نشان می‌دهد نوشابه هوم برای باروری و همسر یابی و پیروزی بر دشمن و رسیدن به ثروت و نیکبختی نثار می‌شده است. از این نظر قابل مقایسه با خضر و صفاتی است که به او در افواه مردم نسبت داده می‌شود.

یادداشت‌ها

. زور در اوستا و زوثر در پهلوی و فارسی زوهر و یا زور به نیازها و پیشکش‌های آبکی و مایع مانند شیر و نوشابه هوم و مانند آنها گفته می‌شود که به آیین نیایش می‌برند.

. میزد عبارت است از نیازها و پیشکش‌های غیر مایع.

. منثره گفتار ورجاوند اهورایی ویا کلام مقدس وسخن ایزدی است

. بهمن در اوستا وهومنه و یا وهومننگه به معنی منش خوب یا نهاد نیک است و این کلمه در پهلوی وهمن و در فارسی بهمن شده است. بهمن که از امشاسپندان و یا بی مرگان است ایزد اندیشه نیک و خرد و دانایی مزدا آفریده است. جامه سفید و گل یاسمین سفید ویژه امشاسپند بهمن است و خروس که مردم را از خواب در سحرگاهان بیدار می‌کند نماد بهمن است. وظیفه و یا خویشکاری بهمن پاسداری و نگهداری از جانوران سودمند است.

. گفتگویی که بین هوم و زرتشت صورت می‌گیرد، یادآور ملاقات موسى و خضر در قرآن، حی‌بن‌یقظان و ابن‌سینا در داستان موردنظر و عقل سرخ و سایر داستان‌ها در آثار سهروردى است. مضافاً چنین شیوه‌ای در کلیه آثاری که به زبان پارسی میانه به جا مانده به چشم می‌خورد یک مثال دیگرش مینوی خرد و دیگری دادستان دینیگ است.

پانویس: 

۱ـ یسنه هات ۱۱ـ۹

۲ـ هوم یشت ٥ـ۲۱
۳ـ هوم یشت ۲۳
۴ـ سروش یشت ۸:۲۰