آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در نامه‌ای به وزیر کشور دولت دهم، از وی خواسته‌اند برای یک راهپیمایی در حمایت از مردم مصر و تونس- که به تازگی علیه استبداد حاکم بر کشورشان قیام کرده‌اند- در روز ۲۵ بهمن، ساعت ۱۵، از میدان امام حسین تا میدان آزادی، مجوز صادر کند.

نظیر چنین اقدامی را در سالگرد انتخابات ریاست‌جمهوری دهم نیز دیده‌ایم که ابتدا حکومت انواع ایرادهای بنی‌اسرائیلی مانند نامعلوم‌بودن شعارها و قطعنامه‌ی این تظاهرات را مطرح کرد و در نهایت هم چنین مجوزی هرگز صادر نشد؛ همان‌گونه که انتظار می‌رفت.

صرف‌‌نظر از این‌که طرح چنین درخواستی از دولت فعلی، نوعی مشروعیت‌بخشیدن به آن نیز تلقی می‌شود، به وضوح روشن است با آن موافقت هم نمی‌شود. دستگاه حاکم با انواع استدلال‌ها با چنین درخواستی مخالفت خواهد کرد. شاید بهترین استدلال آنها این باشد که «مردم» در حمایت از مردم مصر به شکلی «خودجوش» در روز جمعه‌ی گذشته و پس از اقتدای نماز جمعه به «ولی فقیه»شان در «سراسر کشور» تظاهرات کرده‌اند. شما هم اگر می‌خواستید که چنین حمایتی را ابراز کنید، همراه آنان این کار را می‌کردید.

از سوی دیگر امکان دارد حکومت با این درخواست به دلایل گوناگون موافقت کند، اما برنامه‌ای نظیر ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ را پیاده کند؛ با بسیج گسترده‌ی مردم، روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ را «روز حمایت از انقلاب اسلامی مردم مصر و تونس» بنامد و ضمن این‌که از بروز شعارهای دیگر جلوگیری کند، ژستی مردم‌سالار به خود بگیرد.

آقایان موسوی و کروبی نیز فرض را بر این گذاشته‌اند که حکومت به هیچ ترتیبی با چنین درخواستی موافقت نخواهد کرد. استدلال احتمالی ایشان برای چنین درخواستی، این بوده است که با مخالفت حکومت با این درخواست از مردم خواهند خواست در خیابان حاضر نشوند و با این کار ضمن جلوگیری از تحمیل هزینه به مردم، ضربه‌ای به حکومت وارد می‌شود که: آی مردم ببینید این حکومت به اصل ۲۷ قانون اساسی خودش پای‌بند نیست و غیره و ذالک. ایشان هیچ برنامه‌ی مشخصی از قبیل این‌که این تظاهرات چگونه باید برگزار شود؟ شعارهای آن چیست؟ اصولاً برای چه برپا می‌شود؟ در صورت مواجهه با سرکوب محتمل چه باید کرد؟ و دیگر سئوالاتی از این دست نداده‌اند.

این در حالی است که همانند ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ حتی در صورت مخالفت حکومت با برگزاری تظاهرات، افرادی در خیابان حاضر خواهند شد و با مشاهده‌ی سرکوب گسترده احتمالاً نومید خواهند شد که: «ای وای شکست خوردیم»، یا توجیه‌هایی از قبیل: «حضور پرتعداد عناصر سرکوب نشانه‌ی ترس حکومت از ماست» که در واقع مبنایی ندارد؛ به این خاطر که طبیعی است چنین حکومتی برای حفظ قدرت خود از تمام قوایش استفاده کند.

مشکل اصلی در رفتارهای آقایان موسوی و کروبی این است که ایشان به درستی نمی‌دانند چه می‌خواهند و به همین دلیل، دل به حرکت‌های مقطعی و بی‌اثر مانند همین تظاهراتی خوش کرده‌اند که درخواست آن را داده‌اند. حتی اگر احتمال موافقت حکومت و ضمانتش مبنی بر عدم سرکوب تظاهرات‌کنند‌گان وجود داشت، می‌توانستیم دستاوردی نظیر نمایش اقتدار مخالفان برای بالابردن قدرت چانه‌زنی در مذاکرات احتمالی آینده را برای چنین تظاهراتی در نظر بگیریم که البته آن هم با یک تظاهرات حاصل نمی‌شود. به عنوان مثال، در نزدیک‌ترین نمونه، برای مردم مصر، پس از بیش از ۱۰ روز حضور شبانه‌روزی در خیابان چنین دستاوردی حاصل شده است.

واقعیت این است که دلخوش‌کردن به اصلاح جریانی که اکنون سکان امور را در دست دارد و ابایی از این ندارد که به بی‌قانونی شناخته شود و حتی در برابر مجلسی که کاملاً همفکر و عمدتاً مطیع آنهاست، شاخ و شانه می‌کشد، فایده‌ای ندارد. آنها پشت‌شان به ثروت انبوه نفت و نیروی سرکوب بسیار گسترده گرم است و با این‌گونه حرکت‌های بی‌برنامه و بی‌فایده، اما خوشرنگ، اصلاح نخواهند شد.

اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی‌ست/ اشک کباب موجب طغیان آتش است

چه باید کرد؟

آقایان موسوی و کروبی، ابتدا باید با خود معلوم کنند که چه می‌خواهند. آیا اعتقاد دارند این حکومت با تلفیق ناممکن «جمهور» و «اسلام» می‌تواند با اصلاحاتی کارآمد شود، یا معتقد هستند اصلاح این حکومت آنقدر گسترده خواهد بود که ماهیت آن را دگرگون خواهد کرد؟ این نکته روشن است که هر دو رویکرد با توجه به‌عنوان «اصلاح»، با کنِش بی‌خشونت دنبال خواهند شد.

پس از آن دیگر می‌دانیم چه می‌خواهیم و حول مطالباتی گرد خواهیم آمد و می‌توانیم برای نیل به آن مطالبات، برنامه‌ریزی و سازماندهی کنیم. در صورت اعتراض‌های احتمالی سال آینده که جرقه‌ی آن را فشارهای اقتصادی ایجاد خواهد کرد، جنبش سبز می‌داند چه می‌خواهد و برای رسیدن به آن، برنامه‌ریزی کرده و سازمان یافته است. این امر بزرگ‌ترین ایراد تمام انقلاب‌های دنیا را برطرف خواهدکرد. ما علاوه بر این‌که می‌دانیم «چه نمی‌خواهیم»، می‌دانیم «چه می‌خواهیم». در این صورت خواهیم توانست خشم فوران‌کرده‌ی مردم را مدیریت کنیم، از هرج‌ومرج و شورش‌های کور جلوگیری کنیم و هزینه‌ها را به کمترین میزان تقلیل دهیم.

پیش از هر نکته‌ی دیگر درخواست‌هایی نظیر درخواست برگزاری تظاهرات از حکومت را بی‌فایده می‌دانم. در ضمن، برای گام نخست مطالبات ذیل را پیشنهاد می‌کنم:

۱. آزادی تمام زندانیان سیاسی
۲. برقراری و تضمین آزادی‌های سیاسی و مدنی
۳. تضمین برگزاری انتخابات آزاد و سالم