بدون تردید جرقهی اولیهی حضور خودجوش و گستردهی مردم مصر در خیابانهای کشور، متاثر از قیام مردم تونس است. با این وجود، برخلاف ادعاهای مطرح شده در رسانههای عمومی، انقلاب مصر بیرهبر نیست. علائم و نشانههای یک اعتراض گسترده و سراسری با قدمهای منطقی، همگی حکایت از این واقعیت دارند که برنامهریزی برای انقلاب مصر با دقت تمام، از مدتها قبل آغاز شده است.
کمیتهی رهبری انقلاب که هر روز با صراحتی مشخصتر در حال سمت و سو دهی به مسیر تحولات است، جای خود را بدون هیاهو، بیش از پیش در دل جنبش باز میکند. کمکم این حقیقت آشکارتر میشود که کمیتهی رهبری مصر ترکیبی از دانشجویان، فعالین اتحادیههای کارگری، وکلا، شبکهی گستردهای از روشنفکران، اخوانالمسلمین و بقایای چند حزب ملیگرای قدیمی است.
انتخاب و برجستهسازی البرادعی در روزهای گذشته، اولین حرکت منظم و متحد تیم رهبری بوده است؛ یک حرکت و تصمیم مهم سیاسی که توانسته است به آرامی و با بیشترین تفاهم و توافق، از طرف مردم معترض در خیابانها مورد پذیرش قرار بگیرد.
البرادعی بهترین انتخابی بود که مصر در حال حاضر میتوانست ارائه دهد. برندهی جایزهی نوبل و مسئول سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی قادر توانست از خوشنامی بینالمللی خود برای ورود به انتخابات قبلی ریاست جمهوری مصر استفاده کند. او توانست در همان مدتزمان کوتاه با برپایی و تشکل «جبههی ملی برای تغییر»، مهمترین قدم سیاسیاش را بردارد. البرادعی از همان ابتدا نشان داد که از دید وسیع سیاسی و آیندهنگری برخوردار است.
برای شناخت دقیقتر کمیتهی رهبری انقلاب بهتر است نگاهی به مهرههای اصلی این مجموعه داشته باشیم. سازمان «جنبش ششم آپریل» [۱] گستردهترین ومنظمترین گروه در میان تیم رهبری انقلاب است که ترکیبی است از سوسیالیستها، چپیها، لیبرالها و اعضای اتحادیههای کارگری که نام خود را از قیام آپریل ۲۰۰۸ گرفته است؛ نامی که یادآور اعتصابهای کارگری در کارخانههای پارچهبافی در شهر «محلا» بود. اعتراضهای مدنیای که منجر به اعتصاب عمومی در شهر نیز شده بود، ولی قبل از آنکه به شهرها و مناطق دیگر سرایت کند با خشونت تمام توسط سازمان امنیت مصر سرکوب شد.
رهبر «جنبش ششم آپریل»، جوانی ۲۸ ساله و مهندس راه و ساختمان است به نام «احمد ماهر» که به تازگی مصاحبهی کاملی با او در روزنامهی «لسآنجلس تایم»[۲] منتشر شده است. او در این مصاحبه گفته است: «بعد از قیام تونس ما به این درخواست سیاسی دامن زدیم که مصر نیز باید در مسیر تغییر گام بردارد و مردم آمادهاند تا از موقعیت استفاده کنند.» احمد ماهر در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشتهی مصر، تلاش گستردهای برای تبلیغ نامزدی البرادعی کرده بود.
منشور مندرج در صفحهی فیسبوک «جنبش ششم آپریل» ذکر میکند که «ما جوانان مصری که وابسته به هیچ گروه و حزب و طبقهی خاصی نیستیم و حتی سابقهی فعالیت سیاسی نیز نداریم به انگیزهی قیام ششم آپریل، این امید در ما زنده شده است تا برای رفع مشکلاتی که گریبان ملت ما را گرفته است گرد هم آییم.»
جنبش ششم آپریل گروهی نبود که از دید آمریکا هم مخفی مانده باشد. گزارشهای درز کرده توسط «ویکیلیکس» نشان میدهد] ۳ [ سفیر آمریکا در مصر در زمستان ۲۰۰۸ گزارش داده بود که مخالفان مبارک و بهویژه «جنبش ششم آپریل» درصدد برپایی تظاهرات عمومی هستند.
در گزارش خانم مارگارت اسکوربی به طور مشخص تاکید شده بود که «جبههی مشترکی نیز در این زمینه توسط مخالفان سازمان داده شده است تا بتوانند قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۱ موقعیت مبارک را به زیر سئوال ببرند. سفیر امریکا در مصر البته در پایان گزارش به این نتیجهگیری هم رسیده بود که نقشهی مخالفان «کاملاً غیر واقعی است».
گروههای دست راستی در کاخ سفید مدارک درز شده توسط ویکیلیکس را بهانهای قرار دادند تا دولت اوباما را به زیر سئوال ببرند و به او اتهام دخالت در امور داخلی مصر و تخطئهی موقعیت حسنی مبارک را بزنند که از پشتیبانی جدی محافظهکاران برخورداربود. نکتهای که مدعیان دخالت امریکا در انقلاب مصر نادیده میگیرند این است که جنبش اعتراضی و نارضایتی وسیع بدون حمایت و حتی دخالت دولت اوباما، از مدتها قبل در مصر تکوین یافته بود.
«ما همه خالد سعید هستیم»، دومین جنبش سازمان یافتهی مصر است که به احترام و یادبود فعالیتهای دانشجوی دانشگاه اسکندریه، «خالد سعید» و اعتراض به کشتهشدن او توسط پلیس مصر به همت جوانان مصری شکل گرفته است. دو سازمان ذکر شده، بعد از گسترش شبکهی اجتماعی فیسبوک و از طریق آن قادر شدند ضمن همکاری با همدیگر، بیش از ۸۰ هزار جوان مصری[۴] را در شبکهی تماس و ارتباط خویش گرد هم بیاورند.
بنا به اظهارات روزنامهی نیویورک تایمز[۵]، دو گروه «جنبش ششم آپریل» و « خالد سعید»[۶] سازماندهندگان اصلی اولین روز تظاهرات ۳۰ ژانویه بودند. دو گروه فوق با ایجاد یک کمیتهی هماهنگکنندهی دهنفره به رهبری البرادعی ترکیب متنوعی را سامان دادند که در آن گروهها و احزاب مخالف از جمله «اخوانالمسلمین» و حزب «وفد» و شخصیتهای مبارزی چون «ایمان نور» گرد هم آمده بودند.
البرادعی که معروفترین شخصیت بینالمللی و مهمترین عضو فعال جبههی رهبری قیام مصر محسوب میشود نه تنها از طرف محافظهکاران آمریکا چهرهی مناسبی تشخیص داده نمیشود (به دلیل مخالفت علنی او با جنگطلبیهای جرج بوش و تلاش برای اثبات این حقیقت که عراق اسلحهی کشتار جمعی ندارد)، بلکه بارها از طرف گروههای دست راستی طرفدار اسرائیل[۷] در واشنگتن نیز متهم به وابستگی به حکومت ایران شده بود.
البرادعی با وجود رابطهی راحتتر با حزب دمکرات و دولت اوباما نشان داده است که استقلال خود را با درایت تمام حفظ کرده است. البرادعی به وضوح از پشتیبانی خانم کلینتون، وزیر امور خارجهی امریکا و اوباما از حسنی مبارک گله کرده است. او در آخرین اعتراض خود به شدت به ریاکاری سیاست خارجی دولت امریکا حمله کرده و از آنها خواسته است تا با صراحت از مبارک فاصله بگیرند و رابطهشان را با او قطع کنند.
در این میان، گروههای دیگری از احزاب قدیمی و ملی نیز وجود دارند که در طول سالهای دیکتاتوری قادر به فعالیت چندانی نبودند. بهطور مشخص حزب «وفد» از جمله قدیمیترین احزاب مصر است که نمایندهی ملیگرایان مصر است که در فضای سیاسی جدید، فعالیت قابل توجهی را در بین اقشار مسنتر سامان داده است. نویسندهی مقاله آقای رابرت درایفوس، تحلیل خود دربارهی اخوانالمسلمین را به مقالهی مستقل دیگری ارجاع داده است.
منابع:
Robert Dreyfuss– Who’s Behind Egypt’s Revolt?
1-from April 6, 2008
2-profiled last week
3-from Wikileaks
4-more than 80,000 members
5-organizers of the anti-Mubarak coalition
6-We Are All Khaled Said
7 – Malcolm Hoenlein, who leaders the Conference of Presidents of Major American Jewish Organizations, said of ElBaradei:
.اميدوارم از هول حليم توی ديگ ج ا ايران يا عراق و حکومت ديکتاتوری مذهبی نيفتند..نماز گزارها که شاهد اين مساله است !!..
کاربر مهمان / 08 February 2011