نشست مطبوعاتی امیرحسین جهانشاهی، ثروتمند ایرانی مقیم انگلستان که خود را پایه‌گذار جنبش موسوم به «موج سبز» معرفی می‌کند و محمدرضا مدحی که خود را از فرماندهان عالیرتبه‌ی سابق سپاه پاسداران معرفی می‌کند، روز پنج‌شنبه ۱۳ بهمن ماه (۳ فوریه ۲۰۱۱) در سالن اجتماعات هتل رافائل در منطقه‌ی شیک و گران‌قیمت پاریس ۱۶ برپا شد.

امیرحسین جهانشاهی به زبان فرانسه گفت: «ما با فشار بر شریان حیاتی رژیم جمهوری اسلامی که مسئله‌ی انرژی‌ است، طی ۱۲ ماه آینده حکومت را به زانو درخواهیم آورد.»

در ادامه، محمدرضا مدحی، عضو سابق سپاه پاسداران ایران گفت: «تشکیلات جنبش جمع یاران متشکل از ۲۰ هزار نفر از اعضای سپاه و وزارت اطلاعات را هدایت می‌کند که در سرنگونی جمهوری اسلامی نقش کلیدی بازی خواهند کرد.»

او درباره‌ی نقش و جایگاه خود در سطوح بالای نظام جمهوری اسلامی و مشکلاتی که در این زمینه داشت توضیح داد: «من مهم‌ترین فساد را در قوه قضاییه یافتم. چون اگر قوه قضاییه درست عمل می‌کرد، سیستم‌های دیگر هم از آن متاثر می‌شدند. در تمام دنیا اگر دستگاه قضاییه درست عمل کند، هیچ سیستمی نمی‌تواند فاسد باشد. خب، طبیعی‌ست که در این راستا ۳۸ پرونده‌ی ملی، ۲۰ هزار پرونده و برخورد با دستگاه قضایی و عزل شاهرودی از قائم مقام احتیاطی رهبری مشکلاتی را برای من ایجاد کرد.

مخالفت‌هایی که من با سیستم داشتم و ارتباط و دوستی که همزمان با آقای آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله منتظری داشتم، مشکل بزرگی برای من بود. در این شرایط مشکلاتی برای من پیش آمد، به خاطر ارتباط خاصی که من با رهبری ایران داشتم. بنابراین شد که ما افراد ناصالح و فاسد را از سیستم به دور کنیم تا با کمک من و سایر دوستان بتوانیم سیستم سالمی را روی کار آوریم. چون در آن شرایط از نظر امنیت ملی، کشور به گونه‌ای بود که نمی‌توانستند شاهرودی را بردارند و من بمانم. یا باید من می‌ماندم یا شاهرودی. پس مجبور به ترک ایران شدم. خب من از خامنه‌ای قهر نکرده بودم، با خامنه‌ای ارتباط داشتم.

در کشوری که زندگی می‌کنم، سیستم امنیتی آنجا تماس تلفنی من را رکورد کرده. وقتی کودتای احمدی‌نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ اتفاق افتاد و یک هفته بعد آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه آن صحبت را کرد، دیگر برای ما مسجل شد که نه با آقای خامنه‌ای، نه با هیچ کس دیگری با این تفکر نمی شود کار کرد. برای ما الان مهم نیست که روحانی سر کار باشد یا شخصی. این تفکر حاکم بر ایران باید از بین برود.»

آقای مدحی در ادامه پیرامون معرفی سوابق نظامی و امنیتی خود گفت: «من در زمان جنگ دارای مسئولیت‌هایی مثل فرمانده‌ی تیپ، قائم مقام لشگر، فرمانده‌ی کردستان و فرماندهی‌های ارشد بوده‌ام و طبیعی‌ست که نیروهای بسیاری را پرورش داده و دارم. من چنین رشدی را داشتم و در مقامات بالای سیستم سپاه قرار گرفتم و مدت کوتاهی در وزارت اطلاعات، سپس در بیت رهبری، بعد از آن در کمیته‌ی تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام خبرگان رهبری، به‌عنوان رئیس کمیته‌ی تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام، یعنی حساس‌ترین و با قدرت‌ترین قسمت جمهوری اسلامی ایران کار کردم.»

در پایان نشست مطبوعاتی یادشده، در گفت‌گویی با امیرحسین جهانشاهی از او پرسیده‌ام: در سخنان خودتان از یک دوره‌ی ۱۲ماهه برای به زانو درآوردن رژیم جمهوری اسلامی یاد کردید. لطفاً توضیح بدهید که این دوره به چه شکلی طی خواهد شد؟

امیرحسین جهانشاهی: من نمی‌توانم بگویم که این دوره به چه شکل اجرا می‌شود. چیزی که می‌توانم بگویم این است: برای این که ما بتوانیم شرایط به زانو کشیدن حکومت را ایجاد کنیم، زمان لازم داریم. ما می‌خواهیم در آن‌جایی که به حکومت ضربه خواهد خورد، شرایط این ضربه‌پذیری را به وجود آوریم. آن‌جا صنعت نفت و انرژی مملکت است.

به چه شکل این ضربه به صنعت نفت و انرژی ایران وارد می‌شود؟

کسانی که مسئول این کار در داخل مملکت هستند، جان خود و خانواده‌‌شان در خطر است؛ به‌خصوص اگر به شما توضیح دهیم که به چه صورتی این روند طی خواهد شد. فکر می‌کنم وقتی اولین ضربه وارد شود، اگر کمی تحمل داشته باشید، ضربات بعد برای‌تان روشن‌تر خواهد شد. تنها چیزی که به طور روشن می‌توانم به شما بگویم این است که هیچ کاری که کوچک‌ترین ضرری به منافع ملی ایران برای آزاد کردن ملت ایران داشته باشد، نخواهیم کرد. دو، هر کاری که لازم باشد انجام خواهیم داد برای این که ثروت ملی ایران به دست ملت ایران برگردد. از این بیشتر نمی‌توانم چیزی بگویم.

این ضربه‌ای که به انرژی، در واقع به شریان حیاتی حاکمیت می‌خواهید وارد کنید، چگونه صورت خواهد گرفت تا به مردم آسیبی نرسد؟ به دلیل این که مردم هم از این شریان استفاده می‌کنند. پس چه طراحی‌ای شده است که فشاری به مردم وارد نشود؟

انقلاب و آزادی خرج خواهد داشت. بخشی از ملت ایران و جوانان ایران در یک‌سال و نیم اخیر، با خون خودشان خرج هنگفتی در راه این انقلاب کردند. انداختن این حکومت بدون سختی، بدون گرفتاری و بدون بهایی که ما باید بدهیم ممکن نخواهد بود. در مقابل پیروزی خواهد بود. دوباره تکرار می‌کنم، ما هیچ کاری که به منافع ملی و ملت ایران ضرر بزند، نخواهیم کرد و هر کاری که لازم باشد برای این که حکومت را به زانو بکشیم، انجام خواهیم داد.

شما در سخنرانی‌تان گفتید که سیاستمدار نیستید. می‌شود کمی از خودتان برای شنوندگان و مخاطبین ما بگویید تا بیشتر با شما، با اندیشه‌ و پیشینه‌‌تان آشنا شوند؟

وقتی احمدی‌نژاد کودتای ژوئن دوسال پیش را انجام داد، برای من یک مسئله روشن شد. یک این که: حکومت در داخل خود تقسیم شده است. چیزی که من حدس می‌زدم، ولی بعد مطمئن شدم. دو این که: ملت ایران آمادگی تغییر را دارد. وقتی سه میلیون آدم می‌آیند به خیابان، یعنی آمادگی تغییر دارند؛ مخصوصاً با دادن خون‌شان. من به خودم گفتم که باید شش تا هفت ماه وقت بدهیم تا ببینیم اپوزیسیون داخل مملکت، مقامات اپوزیسیون داخل مملکت آیا می‌توانند خواسته‌ی ملت را به دروازه‌ی موفقیت برسانند یا نه. یعنی می‌شد آخر سال ۲۰۰۹. دومین سئوال برای من این بود که آیا اپوزیسیونی که چندین سال است در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، می‌توانند دور هم جمع شوند و در پی خواسته‌های مردم فعالیت‌های لازم را اجرا کنند برای این که ایران را به دروازه‌ی آزادی بکشاند یا نه؟ سه: آیا همسایه‌های ما متوجه هستند چه خطری برای آینده‌‌‌شان وجود دارد؟ کشورهایی که همسایه‌ی ما هستند متوجه این مسئله هستند؟ در جواب این سه سئوال در نهایت به این نتیجه رسیدم که یک: اپوزیسیونی که در داخل مملکت وجود دارد نمی‌تواند رهبری ملت را در دست بگیرد. چون رهبران اپوزیسیون قبل از این که به فکر انداختن حکومت باشند، قبل از این که در خواب انداختن حکومت باشند، سرشان در جای دیگری است. نمی‌توانند و امکان جز این را هم ندارند. بنابراین اپوزیسیون در داخل مملکت نمی‌تواند رهبری این کار را در دست بگیرد.

منظورتان از اپوزیسیون داخل کشور، میرحسین موسوی و مهدی کروبی است؟

منظورم اپوزیسیون داخل است. هرکسی که شما اسمش را ببرید. رهبران اپوزیسیون در داخل؛ آنهایی که در یک‌سال و نیم گذشته نقشی در اپوزیسیون داخل بازی کردند، نمی‌توانند از داخل سقوط حکومت را اداره کنند. دو: اپوزیسیون خارج شرایطش آماده بود که بتواند زمینه‌ی جمع‌آوری ملت ایران را در داخل به‌وجود بیاورد. دیدم آنها هم نتوانستند. وقتی ماه ژانویه مقامات مختلف کشورهای همسایه را دیدم و به این نتیجه رسیدم که آنها هم مثل من فکر می‌کنند که این حکومت برای تمام منطقه خطرناک است، به این نتیجه رسیدم که اگر اپوزیسیون در داخل نمی‌تواند آن کار را کند، چون امکانش را ندارد و سیستم اجازه نخواهد داد و اپوزیسیون خارج نیز به دلایلی که به خودشان ربط دارد، نمی‌توانند ملت ایران را جمع کنند، وظیفه‌ی من است تا آن کاری که از دستم برمی‌آید بکنم. آن کار چیست؟ می‌توانم با افرادی که در داخل حکومت هستند و می‌خواهند از این حکومت خلاص شوند و آن را بیاندازند و همچنین حاضرند در این راه با کسانی همکاری کنند که در خارج هستند و می‌توانند به آنها کمک کنند، همکاری کنیم. یعنی اگر به طرف ما بیایند، باهم کار کنیم. در ماه مارس سال پیش اعلام کردم که برنامه‌ی موج سبز انداختن و سرنگونی حکومت ایران است. این کار را ما با مردم و افرادی که در داخل حکومت کار می‌کنند و می‌خواهند با ما همکاری کنند عملی می‌کنیم. یعنی چه؟ یعنی این اولین انقلابی خواهد بود که با افراد داخل حکومت انجام خواهد شد. آن‌هم برای این که یک خطر جنگ داخلی به‌وجود نیاید، خطر جداشدن مملکت به‌وجود نیاید و از همه مهم‌تر خلاء حکومتی به‌وجود نیاید. در شرایطی که حکومت، گردن کلفت است، اگر ما نتوانیم وارد دستگاه‌ شویم و عناصر داخل حکومت را به طرف خودمان بکشیم تا به ما در آزادی مملکت کمک کنند، بدون شک بهایی که خواهیم داد بسیار گران خواهد بود.

اگر ممکن است یک توضیح کوتاه از پیشینه‌ی سیاسی خودتان بدهید که مردم و مخاطب رسانه‌‌‌ی زمانه بیشتر با شما آشنا شوند؟

پیشینه‌ی سیاسی من پیشینه‌ی یک ایرانی است که وقتی از ایران خارج شده، یعنی ۳۰ سال پیش، پاسپورت هیچ کشوری را قبول نکرده است. بعد از ۳۰ سال من هنوز یک پناهنده‌ی سیاسی هستم. چون با این که فعالیت سیاسی نمی‌کردم اما می‌خواستم آزادی خودم را داشته باشم تا اگر روزی از دست من کاری پیش آمد، به‌عنوان یک ایرانی انجام دهم و نه به عنوان یک انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و آمریکایی. دیگر این‌که من همان طور که به شما گفتم، آدم سیاسی نبودم. من هیچ گذشته‌ی سیاسی‌ای ندارم و نمی‌خواستم داشته باشم. چون تا قبل از کودتای احمدی‌نژاد شرایطی وجود نداشت که اولاً کاری علیه این حکومت شود و دوماً کسی در خارج از کشور فعالیتی علیه این حکومت کند. این شرایط در ژوئن ۲۰۰۹ به‌وجود آمد و من تصمیم گرفتم وقتی رهبران و سران و مسئولان اپوزیسیون داخل نمی‌توانند این کار را کنند، من افرادی را دعوت کنم و از تمام کسانی که در دستگاه‌های حکومتی هستند و می‌خواهند با ما همکاری کنند، دعوت کنم تا با ما همکاری کنند. هیچکدام از آنهایی که چنین فعالیت‌هایی را داشته‌اند، آدم سیاسی نبوده‌اند. آقای گاندی آدم سیاسی نبود. آقای دوگل آدم سیاسی نبود. آقای ماندلا آدم سیاسی نبود. باید ما شرایط و امکانات لازم را داشته باشیم. من هر دو آنها را دارم و دستگاه مبارزاتی ما قوی‌ترین دستگاه مبارزاتی‌ست که در ۳۰ سال گذشته در خارج از ایران درست شده و شبکه‌های ما در داخل را هیچ دستگاه سیاسی، هیچ دستگاه مبارزاتی در این ۳۲ سال نداشته و نخواهد داشت.

محمدرضا مدحی:
من یک کهنه‌کار امنیتی هستم!

گفتید به آیت‌الله علی خامنه‌ای نزدیک بودید و این در اسناد ویکی لیکس هم آمده بود. لطفاً در مورد وضعیت سلامتی آیت‌الله خامنه‌ای توضیح بدهید. بیماری او چیست؟ خواهرزاده‌ی او، دکتر محمود تهرانی، پسر آقای علی تهرانی اذعان کردند که حالش خیلی هم خوب است و پدربزرگ او سیدجواد خامنه‌ای بیش از ۹۰ سال عمر کرده‌بوده است؟

این نظر ایشان است. البته می‌دانید که رشد سرطان در سن بالا پایین است. من یقین دارم که ایشان مریض هستند و بیماری سرطان دارند.

این ۲۰ هزار نفری که شما گفتید در میان نیروهای…

این کادر رسمی ما است. اینها کسانی هستند که کارتکس دارند. یعنی اعضایی هستند که انگار در استخدام شرکتند. خارج از هوادارها و کسانی که…

یعنی ۲۰ هزار نفر در سپاه پاسداران ایران عضو «جنبش جمع یاران» هستند؟

دقیقاً.

در خارج از کشور چهره‌های دیگری غیر از خودتان دارید؟

من اصلاً در خارج از کشور خودم هستم، خودم هستم، خودم هستم.

چه طرح عملی‌ای برای جمع کردن این ۲۰هزار نفر در داخل سپاه ایران دارید؟

از تاکتیک‌ها و تکنیک‌های من نپرسید. من یک کهنه‌کار امنیتی هستم.

البته برای رسانه‌ها شما باید به‌طور شفاف توضیح دهید!

کار امنیتی را شفاف نمی‌شود توضیح داد.

پس شما یک نیروی امنیتی هستید، یک نیروی سیاسی نیستید؟

یک نیروی سیاسی ‌ـ امنیتی. کسی که رئیس کمیته‌ی حفظ نظام بوده، اگر سیاسی نباشد که نمی‌تواند رئیس کمیته‌ی حفظ نظام باشد. اول باید سیاسی باشد، بعد امنیتی. این دو باید باهم میکس باشند. درغیر این صورت نمی‌توانند.

آیا فکر می‌کنید مخالفین جمهوری اسلامی می‌توانند به کسی اعتماد کنند که تا همین سال‌های اخیر یک نیروی سیاسی‌ـ امنیتی جمهوری اسلامی بوده است؟

اگر در کنار آقای امیرحسین جهانشاهی باشند و ایشان تأیید کرده باشند، می‌شود. شما [خطاب به امیرحسین جهانشاهی] جواب دهید! شما تحقیقاتی در مورد گذشته و اهداف مبارزاتی من کرده‌اید. لطفا به این پرسش جواب دهید.

امیرحسین جهانشاهی: تمام کسانی که با ما متحد یا وصل می‌شوند، تمام گذشته‌شان، تمام کارهایی که کرده‌اند، تمام حرکت‌شان را کاملاً چک می‌کنیم و تمام شبکه‌هایی را که دارند، بررسی و کنترل می‌کنیم. وقتی به من می‌رسند تا با آنها صحبت کنم، همه چیز مطمئن شده است. بنابراین سردار که اینجا بودند، همه‌ی گذشته‌ی‌شان، همه‌ی کارهایی که کرده‌اند، همه‌ی امکانات‌شان بررسی شده و صددرصد مطمئن هستند. ما وارد حکومت شده‌ایم. آنها هنوز وارد ما نشده‌اند و نخواهند شد.