یکصد نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران در نامه‌ای سرگشاده از وضعیت حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس، ابراز نگرانی کرده‌اند و خواستار آزادی او شده‌اند.

از ملکی که با نام «بابک خرمدین» وبلاگ‌نویسی می‌کرد به عنوان وبلاگ‌نویسی یاد می‌شود که برای مبارزه با سانسور و عبور از فیلترینگ فعال بوده است. به گزارش فعالان حقوق بشر، اتهام ملکی، عضویت در شبکه ایران پروکسی،‌ توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهوری» عنوان شده است.حسین رونقی ملکی در طی حدود چهارصد روز بازداشت، از هر گونه تماس با خانواده خود محروم بوده است.


احمد باطبی، سخنگوی برون‌مرزی مجموعه فعالان حقوق بشر ایران درباره «بابک خرمدین» به رادیو زمانه می‌گوید: «ملکی جدا از فعالیت روزنامه‏نگاری و فعالیت وبلاگ‏نویسی، در «کمیته‏ی ایران‌پراکسی» هم فعالیت می‏کردند. ایران‏پراکسی برخلاف تبلیغاتی که در ماه‏های اخیر، به ویژه از سوی روزنامه‏ی «کیهان» و نهادهای امنیتی صورت گرفته، شامل چند وبلاگ‏نویس بوده که برای دسترسی آزاد وبلاگ‏نویسان و فعالین حوزه‏ی خبر و وب، به صورت محدود و محلی در بین خودشان، فعالیت می‏کردند. »

باطبی می‌افزاید: «تبلیغاتی را که روزنامه‏ی «کیهان» در خصوص ایران‏پراکسی آغاز کرده، دروغ مطلق است. هزینه‏هایی نجومی‏ که این روزنامه و نهادهای امنیتی اعلام کرده‏اند که به ایران پراکسی پرداخت شده، رقم‌هایی غیر واقعی و غیر عقلانی است. چرا که ‏ اگر یک‏صدم این مبالغ واقعاً پرداخت می‏شد- نه لزوماً به ایران‏پراکسی، بلکه به فردی که امکان نوشتن دو اسکریپت پراکسی داشت می‏توانست فیلترینگ ایران را مختل کند. این مبلغ، یک مبلغ نجومی است. همه محصولات ایران‏پراکسی دربرگیرنده محصولات مجانی و یا همان «متن باز» موجود در اینترنت است. به راحتی می‏توان از اینترنت دانلود کرد.

– با توجه به وضعیتی که شرح می‏دهید، فکر می‏کنید طرح این مطالب از سوی روزنامه‏ی کیهان با چه انگیزه‏ای بوده‏ است؟

این یک شیوه‏ی سنتی در نهاد امنیتی ایران است که وقتی موضوع یا مشکلی پیش می‏آید، جدا از آن شیوه‏ی حرفه‏ای و عقلانی‏ای که از یک نهاد امنیتی انتظار می‏رود تا ریشه‏ی آن موضوع را پیدا و به شکل علمی بررسی کند، کار دیگری انجام می‌دهد و آن سناریونویسی است.

این شیوه نه تنها در مورد ایران‏پراکسی، بلکه در مورد اتفاق‌های پس از انتخابات بحث‏انگیز ریاست جمهوری سال گذشته و سال‏ها پیش از آن هم به‏کار برده می‏شد. حتی در دهه‏ی ۶۰ هم همین روش به‏کار می‏رفت.

وقتی اتفاقی می‏افتد، به‏هرحال باید توضیحی برای مردم داشته باشند. طبق معمول و طبق سنت نهادهای امنیتی، همه‏ی اینها را مرتبط می‏کنند به یک دشمن فرضی که عموماً امریکا و اسراییل هستند که هزینه‏های کلان و نجومی‏ای برای ایجاد ناامنی و مقاصدی که- به ادعای جمهوری اسلامی- در ایران دارند، پرداخت می‏کنند.

مورد دیگری که نهادهای امنیتی در مورد ایران‏پراکسی طرح کرده‏اند و اتهامی که به افراد فعال در آن زده‏اند، این است که اینها محصولاتی را تولید می‏کردند که بر مبنای آن جاسوسی کنند و اطلاعات افراد را از کامپیوترهای شخصی‏شان بدزدند و در اینترنت انتشار دهند. اساساً سئوال من این است که این کار چه سودی برای چنین تشکلی دارد؟

هدف این تشکل، اساساً چیز دیگری بود و آدم‏هایی که در آن فعالیت می‏کردند، افراد شناخته‏شده‏‏ای هستند. اصلاً اگر چنین اتفاقی افتاده است، نشان بدهند. فرد مستقلی را که تحت تأثیر یا فشار نهادهای امنیتی نبوده باشد بیاورند که اعلام کند اطلاعات من از طریق این تشکل دزدیده شده است. اینها همه برای تخریب این سازمان و پرونده‏سازی برای کسانی است که در این سازمان کار می‏کنند.

– مدتی طولانی‏ است که آقای ملکی در زندان هستند و در این مدت، از بابت داشتن مرخصی و هرگونه تماس با خانواده، در مورد ایشان بسیار سخت‏گیری شده است. فکر می‏کنید دلیل این سخت‏گیری، آن‏هم به این شکل، از کجا می‏‏آید؟

همان‏طور که گفتم، ایران‏پراکسی یک سازمان مجازی آزاد بود و خیلی از افراد با این سازمان مرتبط بودند و در تولید محصولات و یا استفاده از آن فعالیت می‏کردند. بسیاری از این آدم‌ها در طول یک سال گذشته دستگیر شدند و به زندان رفتند، ولی به فاصله‏ی زمانی خیلی کوتاهی آزاد شدند. برای این‏که اساساً تصویری که نهادهای امنیتی و روزنامه‏ی «کیهان» از ایران‏پراکسی ارائه می‏دهند، وجود نداشت. خود نهادهای امنیتی هم می‏دانند.

در مورد شخص آقای حسین رونقی ملکی اما چندتا مسئله وجود دارد. یکی این‏که ایشان، طبق خبری که به من و فعالان حقوق بشر رسیده و منتشر شده (که البته من آن را چون با خانواده‏ی ایشان مرتبط نیستم، نمی‏توانم نه تأیید کنم و نه تکذیب)، ایشان ساکن مراغه و ملکان بودند و در آن‏جا دو مأمور امنیتی منطقه، مشکلی شخصی با خانواده‏ی آقای ملکی داشتند. خانواده‏ی ملکی شکایتی از برخی افراد داشتند که در منطقه با قوه‏ی قضاییه و نهاد قدرت در تهران مرتبط بودند.

برای تحت فشار قرار دادن خانواده، آقای حسین رونقی ملکی را به زندان فرستادند. در طول این مدت هم برای ایشان پرونده‏سازی شد. لذا به گمان من، نخستین دلیلی که موجب حساسیت زیاد روی ایشان شده، مسئله‏ی شخصی است. وگرنه آقای حسین ملکی وبلاگ‏نویسی است مانند خیلی‏های دیگر و تحت فشار دادن او تا این حد، غیر منطقی است.

مورد دوم این‏که کسانی که از زندان آزاد شده‏اند و ایشان را خصوصاً در زندان پنج سپاه که در داخل زندان اوین مستقر است و جای بسیار مخوفی‌ست دیده‏اند، گفته‏اند که از آقای حسین رونقی ملکی خواسته‏اند که علیه خودش و کسانی که می‏شناسد در تلویزیون مصاحبه کند. ایشان هم این کار را نکرده است.

ایمیل گزارشگر: [email protected]