بامداد راد- موجی که از تونس آغاز شده ‌بود، عاقبت دامان استبدادهای مجاور را گرفت و حسنی مبارک، رئیس‌جمهور دائمی مصر را که همواره با آرایی بالاتر از ۹۰ درصد به ریاست‌جمهوری برگزیده می‌شد، آن‌چنان به تکاپو واداشت که در نیمه‌شب، پیام تلویزیونی صادر کند، «صدای مردم را بشنود»، دولت را ساقط کند و نخست‌وزیر را مأمور تشکیل دولت جدید کند.

۱- برای ریشه‌یابی آن‌چه در مصر- پرجمعیت‌ترین کشور عربی جهان- رخ می‌دهد، باید به ایران، آن هم در سال گذشته نگریست.

میرحسین موسوی در یادداشتی به همین مناسبت، به درستی به این موضوع اشاره کرده است. در واقع، ایرانیان نخستین ملتی بودند که شکل تازه‌ای از انقلاب را به جهانیان نمایش دادند؛ شکل تازه‌ای که بیش و پیش از هر خواسته‌ی دیگری، خواسته‌های مدنی دارد و در آن، اثری از خشونت نیست و سازماندهی آن با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی- شبکه‌های ارتباط مجازی؛ فیس‌بوک، توییتر، اس‌ام‌اس و دیگر ابزارها- صورت می‌گیرد.

تأثیری که نهضت اعتراضی ایران- که در واکنش به نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری ایجاد شده‌ بود- بر ملت‌های جهان بر جای گذاشت، آن‌چنان عظیم بود که معنای تازه‌ای به واژه‌هایی نظیر «انقلاب نرم» و «شهروند- خبرنگار» و سایر مفاهیمی در همین راستا داد که عمدتاً تنها تعاریفی نظری داشتند. درواقع به تمام ملل تحت ستم دنیا، درس مبارزه‌ی مدرن داد. همین تأثیر را به شکل‌هایی دیگر بر ملل مردم‌سالار دنیا بر جای گذاشت که به تحسین مردم ایران و اصلاح داوری و نوع نگاهی که پیش از این نسبت به ملت ایران وجود داشت منتهی شد.

۲. گرچه رسانه‌های دولتی ایران قیام مردم مصر را «اسلامی» و متأثر از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ می‌دانند و حسنی مبارک را با محمدرضا پهلوی قیاس می‌کنند و نوعی واکنش شادمانه نسبت به این رخدادها دارند، اما واقعیت چیز دیگری‌ست. هرچند راه‌بری مخالفان را گروه‌های اسلامی بر عهده دارند، اما مردم در پی سرنگونی حکومت خودکامه و فاسد مبارک هستند و نه تحکیم قدرت اسلام‌گرایان.
هم در تونس و هم در مصر، دلیل عمده‌ی اعتراض‌ها اوضاع اقتصادی مردم بوده است که آنها را به ستوه آورده و وادار به اعتراض کرده است. طرح مطالبات اقتصادی راه را برای طرح دیگر مطالبات مدنی نیز گشوده است. در این بین هنر احزاب مخالف دولت، سازمان‌دهی مخالفان به گونه‌ای بوده که خشم فوران‌شده را با تلفات کمتر و به شکلی مسالمت‌آمیز بیان کنند و رفتارشان به نحوی باشد که پلیس‌ها را با آغوش باز بپذیرند و ارتش را وادارند به مردم بپیوندد.

۳. پیش از این نوشته بودم که با اجرای طرح آزادسازی قیمت‌ها، انتظار فوران خشم مردم را دارم. با وجود این‌که حدود دوماه از اجرای این قانون می‌گذرد و فضای جامعه آرام است، کماکان بوی طوفان را می‌شنوم و انتظار قیام‌های مردمی را در سال آینده دارم. دلیل آن نیز فشار فزاینده‌ای‌ست که با صدور قبض‌های گاز و آب و برق، اتمام سهمیه‌های ۱۰۰ تومانی بنزین و تأثیر حذف یارانه‌ها بر صنایع و بی‌کاری‌های فراوان به مردم وارد خواهد شد. انتظار شورش خشمگین از مردمِ بی‌نان انتظار بیهوده‌ای نیست و هم‌چنین احتمال هرج‌ومرج‌های گسترده نیز وجود دارد.

در این شرایط، مطالبات مدنی هرچند امکان طرح پیدا می‌کنند، در حاشیه قرار می‌گیرند و کنش بی‌خشونت نیز تحت تأثیر خشم فراوان مردم امکان بروز چندانی نخواهد داشت. اینها ایجاب می‌کند در سال آینده شخصیت فعال‌تری را از افراد برجسته‌ی مخالف دولت و به ویژه میرحسین موسوی ببینیم تا با سازمان‌دهی هسته‌های مقاومت، خشم مردم را به گونه‌ای مدیریت کنند؛ تا علاوه بر حرکت در مسیر رسیدن به اهدافی نظیر «محاکمه‌ی آمران و عاملان اصلی جنایاتی که در طول دوره‌ی جمهوری اسلامی رخ داده‌اند در دادگاه‌های عادلانه»، «نظارت نهادهای مستقل بین‌المللی»، «تأمین برقراری یک نظام مردم‌سالار در قانون اساسی نوینی که تدوین خواهد‌ شد»، «تأمین عدالت، استقلال، آزادی، سلامت نظام اداری و اقتصادی در راهبردهای نظامی که از تغییرات اساسی نظام جمهوری اسلامی برخواهد ‌خاست» و خواسته‌های دیگری که احتمالاً مطرح خواهند شد، خشم‌شان را به گونه‌ای ابراز نکنند که زمینه را برای وقوع یک کشتار بی‌رحمانه از سوی نظام فراهم کنند. این دقیقاً همان کاری است که گروه‌های مخالف دولت مبارک به رهبری محمد البرداعی- رئیس پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که هم‌زمان با اوج‌گیری اعتراض‌ها در خانه‌اش محبوس شده است- به نیکی به انجام رساندند.

باید به خاطر داشت که رفتار عوامل دو حکومت مصر و ایران در شرایطی که در مصر نظیر آن را می‌بینیم، یکسان نخواهد بود و جمهوری اسلامی سبعیت خود را در سال گذشته و در حالی که عمده‌ی شعارهای مردم پی‌گیری حق تعیین سرنوشت‌شان و نه سرنگونی نظام بود، نشان داده است. در صورت وقوع اعتراض‌هایی نظیر آن‌چه اکنون در مصر جریان دارد، وحشیانه‌ترین واکنش‌ها را از سوی نظام کنونی ایران خواهیم دید. در این زمینه حتی بعید نیست ارتش در برابر سپاه و نیروی انتظامی صف‌آرایی کند؛ امری که البته نیاز به بررسی دقیق‌تر دارد و در صورت وقوع معلوم نیست چه بر سر ایران خواهد آمد.

در این اوضاع، آقای موسوی همان‌قدر که هوشمندانه به خودکامه‌گان جمهوری اسلامی هشدار می‌دهد حواس‌شان باشد مبادا دیرهنگام صدای مردم را بشنوند، باید به فکر باشد با مشاوره با نخبه‌گان به گونه‌ی مؤثر انفجار خشم مردم را که قریب‌الوقوع خواهدبود، مدیریت کند تا اعتراض به وضعیت اقتصادی (که در مصر و در مسیر مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز و با حضور قدرتمند مطالبات مدنی به فرصتی طلایی برای اصلاح عمیق وضعیت کشور تبدیل ‌شد)، در ایران احیاناً به درآمدن از چاله و افتادن در چاه بدل نشود.