نتایج حاصل از تحقیقات دادگاه بین‏‌المللی ترور رفیق حریری، نخست‏‌وزیر پیشین لبنان و توجه اتهامات به حزب‏‌الله و ایران، موجب آغاز بحران سیاسی جدیدی در لبنان شده است که با استعفای ۱۱ وزیر نزدیک به حزب‏‌الله، دولت سعد حریری را تا آستانه‏‌ی سقوط به‏‌پیش برد.


اظهارات تند و محکم سعد حریری، نخست‌‏وزیر لبنان و چهره‏‌ی شاخص جناح چهارده مارس، نشان از عدم عقب‏‌نشینی دولت در برابر تهدیدات مخالفان دارد.

از ایلیا جزایری، روزنامه‌‏نگار ایرانی کارشناس لبنان پرسیده‌‌ام: موضع‌گیری سعد حریری چه پیامی را در فضای سیاسی کنونی لبنان داشته است و با این اظهارات، سیر تحولات لبنان به کدام‌‌سو خواهد بود؟

آقای سعد حریری تا قبل از این‏که پدرشان، آقای رفیق حریری، نخست‌‏وزیر اسبق لبنان، ترور بشوند، حضوری به‌‏طور فعال در صحنه‏‌ی سیاسی لبنان نداشتند و نسبت به حضور در این صحنه و فعالیت سیاسی خیلی رغبت نشان نمی‏‌دادند.

برای همین، با افزایش فشارها بر ایشان و با آن تحرکی که گروه اپوزیسیون در ساقط کردن دولت لبنان از خود نشان داد و فشارهایی که وجود داشت برای این‏‌که آقای حریری دوباره نخست‏‌وزیر نشود، توقع این بود که از صحنه‏‌ی سیاست کنار بکشد یا زیر بار این‌‌همه فشارها، مطالبات خود و گروه چهارده مارس را پی‌‌گیری نکند.

این‏که آقای حریری اعلام کرد که بر سر مواضع خود ایستاده است و برای نخست‏‌وزیری مجدد تلاش خواهد کرد و به هیچ قیمتی، زیر بار فشارها نخواهد رفت، خود یک پدیده در لبنان بود؛ پدیده‌‏ای که انتظار نمی‏‌رفت بروز پیدا کند.

موضع آقای حریری نشان داد که در صورت تشکیل دولت لبنان به ریاست حزب‏‌الله و هم‏‌پیمانان آن، اگر قدرت در لبنان در مرحله‏‌ی فعلی جابه‏‌جا بشود و اکثریت تبدیل به اقلیت و اقلیت تبدیل به اکثریت بشود، در اثر مسائل پیش‏آمده، آقای حریری وارد دولت لبنان نخواهد شد و به عنوان یک اپوزیسیون در فضای سیاسی لبنان فعالیت خواهد کرد.

در خبرها آمده بود که جناح سوسیالیست‏های نزدیک به ولید جنبلاط، از ائتلاف سیاسی حزب‏الله اعلام حمایت کرده‏اند و از ائتلاف آقای حریری و چهارده مارس خارج شده‏اند. این جابه‏جایی در نقشه‏ی سیاسی جناح‏های داخل لبنان، چه تأثیری را می‏تواند در تقویت یا تضعیف دولت و جریان چهارده‌ مارس داشته باشد؟

فراکسیونی که آقای ولید جنبلاط در رأس آن قرار دارد، از اعضای حزبی و اعضای غیرحزبی تشکیل شده است. اعضای حزبی تابع آقای جنبلاط، به‏هرحال موضع آقای جنبلاط را در پی خواهند گرفت و در انتخاب نخست‏وزیر، هم‏رأی حزب‏الله خواهند بود. اما شش نماینده هستند که حزبی نیستند و هنوز مشخص نیست که به چه کسی رأی خواهند داد: نامزد هشت مارس برای نخست‏وزیری یا نامزد چهارده مارس.

این موضع‏‌گیری آقای جنبلاط اما، نشان‏‌دهنده‏‌ی آن است که هر دولتی در لبنان تشکیل بشود، چه به ریاست هشت مارس و چه به ریاست چهارده مارس، دارای اکثریت بسیار شکننده‏‌ای خواهد بود و دولتی نخواهد بود که به‏ راحتی بتواند کارش را پیش ببرد و حتماً یک اپوزیسیون خیلی فعال و خیلی قوی با رأی بالا در پارلمان خواهد داشت.

آیا این بحران سیاسی در لبنان، ممکن است تبدیل به بحران و کشمکش نظامی و درگیری مسلحانه و خشونت‏‌بار بشود؟ یا بحران در همین سطح گفت‏‌وگوهای سیاسی باقی خواهد ماند؟

امکانش هست. آن‏چیزی که باعث شد آقای ولید جنبلاط اعلام کند که به سود نامزد حزب‏الله و هم‏پیمانان‏اش رأی خواهد داد، همین مسئله است.

در اخبار آمده که طی روزهای گذشته نیروهای تابع و هوادار حزب‌‏الله در منطقه‏‌ی الجبل و مناطقی که مختص دروزی‏‌ها است، مانورهایی از خودشان نشان داده‏‌اند. هم‏‌چنین روز دوشنبه، بعد از این‏که ادعانامه‏‌ی دادگاه ویژه‏‌ی ترور آقای حریری صادر شد و تصمیم قاضی اجرایی شد، نیروهای حزب‏‌الله با لباس‏‌های یکدست، در خیابان حاضر شدند و به مانور قدرت پرداختند. این مسئله‏ باعث شد روز دوشنبه مدارس و دانشگاه‏‌ها در شهر بیروت تعطیل شود.

اینها همه باعث می‏شود که ترس از به‏وجود آمدن یک درگیری نظامی و تکرار تجربه‏ی هفت مای سال ۱۹۹۸، در لبنانی‏ها به‏وجود بیاید. این دغدغه موجب شده است که آقای ولید جنبلاط به سمت گروه هشت مارس تمایل پیدا کند و به قول معروف، در لبنان ثبات و امنیت را بر عدالت ترجیح بدهد.

چندی پیش آقای نواب موسوی، از نمایندگان حزب‏الله در پارلمان لبنان، در اخطاری که به دولت داده بود، گفته بود که جناح اکثریت باید بین عدالت و ثبات یکی را انتخاب کند. این حرفی بود که خیلی جنجال در لبنان آفرید و باعث شد گروه آقای حریری در مورد توازن ثبات و عدالت و هم‏راستا بودن آن صحبت کند.

بله … هنوز بیم تکرار درگیری‏های نظامی در لبنان به‏شدت وجود دارد و در حقیقت، لبنانی‏ها هرروز با شایعات تازه از خواب بیدار می‏شوند و زندگی می‏کنند. کوچک‏ترین شایعه‏ در مورد این‏که کسی به خیابان آمده، باعث می‏شود که آنها خودشان را برای روزهای حضور در خانه و یا خروج از شهر آماده کنند.

مداخلات و میانجی‏گری‏های بین‏المللی چقدر جریان دارد و چقدر مؤثر است؟ به نوعی دولت‌های اروپایی و عربستان سعودی حامی جریان چهارده مارس هستند و حامیان جریان هشت مارس و حزب‏الله نیز طبعاً ایران و سوریه هستند. هماوردی دولت‌های بین‏المللی در میانجی‏گری و حل این بحران، چقدر کارایی دارد؟

هیچ بحرانی در لبنان حل نشده است مگر این‏که میانجی‏گری خارجی وارد میدان شده و گروه‏های لبنانی را به هم نزدیک کرده باشد. گروه‏های لبنانی، در حقیقت، هرکدام نماینده‏ی یک قدرت منطقه‏ای یا بین‏المللی هستند.

این‌‏که عربستان سعودی اعلام کرده که دست از رایزنی کشیده و هم‏‌چنین تعلیق رایزنی‏‌های ترکیه و قطر، باعث شده که صف‏‌بندی‏‌ها در لبنان مشخص‏‌تر شود. یعنی کشورهای منطقه هم در خصوص لبنان، دوباره به وضعیت سال ۲۰۰۵ برگشته‏‌اند. وضعیتی که به‌‏‏شدت می‏‌شد در آن تقابل عربستان سعودی و غرب از یک سو و سوریه و ایران را از سوی دیگر در لبنان دید.

این وضعیت الان بازگشته و دولتی که تشکیل خواهد شد به احتمال زیاد، چنان‏‌که رایزنی‏‌ها، آن‏طور که مقامات ترکیه گفته‏‌اند، در روزهای آینده بازنگردد، دولتی یک‏‌دست و نه بر اساس وحدت ملی خواهد بود.

افکار عمومی چه قضاوتی نسبت به این تقابل و رویارویی‌‌ها دارد و کدام سمت را می‏‌گیرد؟ قضاوت و تحلیل مطبوعات و رسانه‏‌های مستقل لبنان در خصوص این بحران، چقدر می‏‌تواند ما را به واقعیت نزدیک کند؟

در لبنان چیزی به عنوان قضاوت مستقل، خیلی کم یافت می‏شود. به‏خاطر این‏که تمام مردم لبنان، هرکدام از طایفه‏ای هستند و نظر سیاسی‏شان هم تابع آن طایفه است.

به‏هرحال حزب‏الله در عمل، در رأس طایفه‏ی شیعی قرار دارد و این باعث می‏شود که شیعیان نظرشان همراه با آنها باشد. طبعاً آقای حریری در رأس طایفه‏ی سنی است و اکثریت سنی‏ها با او هستند. مسیحی‏ها هم به دو بخش تقسیم شده‏اند؛ بخشی که تابع آقای میشل عون هستند و بخشی که تابع آقای سمیر جعجع و امین جمیل هستند. مردم لبنان عمدتاً قضاوت‏های‏شان، قضاوت‏های طایفه‏ای است و تابع نظر سیاستمداران هستند.

در ارتباط با مطبوعات مستقل لبنان هم با مطالعه‏ی مطبوعات می‏شود تا حدودی فهمید چه در لبنان پیش می‏رود؛ به شرط این‏که بتوان به مطبوعات دو طرف دسترسی داشت.

به‏نظر می‏رسد که آغازگر این بحران، بهانه‏ی حزب‏الله و استعفای ۱۱ وزیر نزدیک به حزب‏الله در خصوص پرونده‏ی ترور رفیق حریری، نخست‏وزیر اسبق لبنان بود. به‏نظر شما، این پرونده بهانه‏ای برای آغاز بحران از طرف حزب‏الله بود یا نه، خود این پرونده و نتایجی که تحقیقات در این پرونده داشت، مسئله‏ی مهمی بود که اگر به نتیجه برسد، آینده‏ی سیاسی حزب‏الله را تحت تأثیر قرار می‏دهد؟

تمام گروه‏های سیاسی لبنان، بعد از ترور آقای حریری، در جلسه‏ای به نام جلسه‏ی «گفت‏وگوی ملی»، بر سر دادگاه بین‏المللی توافق کرده بودند، اما نتایجی که این دادگاه به آن دست پیدا کرده، باعث این بحران شده است.

با توجه به این‏که این دادگاه، بین‏المللی و تابع شورای امنیت سازمان ملل است، طبق گفته‏ی مقامات سعودی و لبنانی، تعطیل شدنی نیست. اما این‏که چرا حزب‏الله دست به چنین اقداماتی می‏زند، به‏خاطر تعهدی است که دولت لبنان نسبت به دادگاه دارد.

چنان‏که دادگاه در حال حاضر، کسی را در ترور آقای حریری متهم کند و بخواهد او را محاکمه کند، دولت لبنان موظف است آن فرد را دستگیر کند و به دادگاه لاهه تحویل بدهد. هم‏چنین بخشی از بودجه‏ی دادگاه را دولت لبنان بر عهده گرفته است و یک سری از قاضی‏های لبنانی در این دادگاه حضور دارند.

حزب‏الله خواستار قطع شدن این تعهد و پایان دادن به آن است تا کسی نتواند اعضایی از خودش را که احتمالاً در ترور آقای حریری متهم خواهند شد، دستگیر کند و اگر اتفاقی می‏خواهد بیفتد، خارج از فضای لبنان باشد. این فضا باعث به‏وجود آمدن این بحران شده است.