پانتهآ بهرامی ـ نمایشگاه «آیا سرزمینهای غربی غریبند؟»، با تاکید بر تلاقی فرهنگ بین غرب و شرق در میانهی ماه ژانویهی سال ۲۰۱۱، در موزهی ایالت بادن وتنبرگ آلمان پایان یافت.این نمایشگاه که در آگوست سال گذشته افتتاح یافته بود، به نمایش نمونههایی از هنرهای تجسمی، از قرن نوزدهم تا امروز میپرداخت.در مراسم روز پایانی نمایشگاه، مصطفی عوضزاد، نوازندهی موسیقی فلامینکو از بندر گناوهی استان بوشهر به هنرنمایی پرداخت.
دکتر شعله مصطفوی، پژوهشگر موزهی استان بادن وتنبرگ آلمان، در مورد این نمایشگاه و موضوع آن میگوید: «از دیدگاه آلمانیها، همانطور که گفتید، از یک طرف کشورهای غرب و از طرف دیگر کشورهای شرق را داریم. مثلاً کشورهای عربی، ترکیه و فارسیزبان، برای ما یک دنیا است. ما سعی کردیم اول نشان بدهیم که اصلاً کشورهای شرقی، شامل چه کشورهایی میشوند و بعد نشان بدهیم که نگاه این کشورها در ۲۰۰ سال اخیر، به چه نحوی در کارهای فرهنگیشان، درغرب تاثیر داشته است.
در این نمایشگاه ما اشیایی را در بارهی تمام کارهای هنری، از نقاشی گرفته تا کارهای صنعتی و حتی بخشهایی که میشود اسمش را توریستی گذاشت، به نمایش گذاشتیم. اکثر کارهایی که انتخاب کردیم، کارهایی بودند که از قرن نوزدهم در دنیای مردم بوده است. مانند پوستر یا عکسهایی که مردم به در و دیوار خانهشان آویزان میکردند. یعنی کارهایی بوده که از یک هنرمند خیلی معروف نبوده است.
همانطور که شرق در حقیقت، کارهای زیاد پیشرفتهای را نشان نمیدهد، بلکه در کارهای هنری، بیشتر با موضوعهایی روبهرو میشویم، مثلاً مانند زنان حرم که هم هنرمندهای خیلی معروف آنها را نقاشی کردهاند و هم به عنوان پوستر از کسانی که اصلاً معروف نبودهاند، چاپ شده و در اتاقهای مردم اروپا آویزان میشدند.»
فلامینکو و موسیقی سنتی ایران!
مصطفی عوضزاده، از بندر گناوهی استان بوشهر، نوازندهی گیتار است و برای شرکت در این نمایشگاه، به آلمان سفر کرده بود و در روز پایانی نمایشگاه چهار قطعه موسیقی فلامینکو با گیتار نواخت.
او در بارهی رواج این نوع موسیقی در ایران و علت رویکردش به این نوع هنر موسیقی، میگوید: اتفاقاً الان ۱۰ سالی است که موسیقی فلامینکو خیلی رواج پیدا کرده است. چون این یک سبک سنتی اسپانیایی است، شباهت خیلی نزدیکی با موسیقی سنتی ایرانی دارد. یعنی حسهای آن، دقیقاً یکی است. جالب اینجاست که من اول بیشتر به سبک راک علاقه داشتم. یعنی وقتی بچه بودم، بیشتر آهنگهای گروههایی مانند پینک فلوید را گوش میدادم. الان هم خیلی بیشتر این سبکها را گوش میدهم، ولی بهخاطر شرایط مالیای که داشتم، نمیتوانستم بروم گیتار الکتریک بخرم. در نتیجه وارد این راه شدم و فکر کردم این راه را ادامه بدهم، خیلی بهتر است تا بخواهم تغییرش بدهم. چون این دگرگونی زمان خیلی طولانیای میبرد و خیلی روی کارم تأثیر دارد.
گفتید که موسیقی فلامینکو در ده سال اخیر، در ایران خیلی رواج پیدا کرده است؟ علت آن چیست؟
بهخاطر اینکه ریشههای موسیقی ایران و موسیقی فلامینکو خیلی بههم نزدیک هستند. کسی که موسیقی کار میکند، این را درک میکند که دقیقاً همان حسی که توی موسیقی سنتی ایرانی هست، در موسیقی فلامینکو هم هست. موسیقی فلامینکو بیشتر از سرزمین آندولس سرچشمه میگیرد.
چه چیزهایی از موسیقی سنتی با موسیقی فلامینکو نزدیک است؟
در موسیقی سنتی ایرانی دستگاههایی داریم چون شور، همایون و … که دقیقاً در فلامینکو هم داریم. هرکدام از آنها بیانگر نوعی احساسات است. مثلاً در فلامینکو ساگریاس، بلوریاس، الگریاس و … داریم که مانند دستگاه شور، همایون و … در موسیقی ایرانی است. بهخاطر همین، خیلی به هم نزدیک هستند.
چه چیزی در موسیقی فلامینکو وجود دارد که برای شما کشش دارد و شما را به آن سمت خود کشانده است؟
من به گیتار علاقه داشتم و در سبک فلامینکو موزیسین میتواند به تنهایی هم آن را بنوازد. من بیشتر به این خاطر آن را انتخاب کردم. خودم هم نمیدانم آن موقعها در چه فضایی بودم که این موسیقی مرا به طرف خودش کشاند.
پیشینهی نمایشگاه
دکتر شعله مصطفوی، طراح نمایشگاه «آیا سرزمینهای غرب غریبند؟» در مورد پیشینهی این حرکت و انتخاب مصطفی عوضزاده میگوید: «ما سال پیش، یک پروژهی خیلی بزرگ در شهر کارلزروهه داشتیم و یک جشنوارهی دوهفتهای برگزار کردیم. در این جشنواره ما نه هنرمند را از ایران دعوت کردیم. من با رئیس موزه به ایران رفتیم و در آنجا با خیلی از هنرمندان رشتههای مختلف هنری مانند نقاشی، مجسمهسازی، سینما، ویدئو و همچنین موزیسینهای مختلف آشنا شدیم.
چون این جشنواره، جشنوارهی زنان کارلزروهه بود، آن موقع ما از هنرمندان مرد کسی را انتخاب نکردیم، اما نمایشگاه امسال، فرصتی بود که میتوانستیم از آن استفاده کنیم و با شخصیتهایی که در آن هنگام آشنا شده بودیم، تماس بگیریم. در این فرصت بود که آقای مصطفی عوضزاده یادمان آمد.
زمانی که من با آقای عوضزاده آشنا شدم، برای من و همینطور رئیسم جالب بود که یک ایرانی، آنهم در جنوب ایران (خودتان میتوانید تصور کنید که ما در آلمان همیشه فکر میکنیم در جنوب ایران زیاد خبری از موسیقیهای غربی نیست)، چنین سبکی را انتخاب کرده است.»
نگاه از شرق به غرب
شعله مصطفوی در رشتهی تاریخ هنر تحصیل کرده است و دکترای خود را در مورد رنسانس ایتالیا در فرانکفورت گرفته است. او تنها فرد خارجی است که پلههای ترقی را در یک موزهی آلمانی، تا حد طراح و پژوهشگر موزه پیموده است.
او در مورد ضرورت و اهمیت این نمایشگاه میگوید: برای اولینبار در تمام دنیاست که چنین پروژهای را ساختهایم. چون تا بهحال، فقط از دیدگاه غرب به شرق نگاه میشد و اولین بار است که ما این تصویر را برگرداندهایم. در واقع گفتهایم اینطور نیست که فقط کشورهای شرقی برای غرب جالب بوده است، برعکس هم همینطور بوده است و به ۲۰۰ سالی که پشت سر گذاشتهایم ربط پیدا میکند.
در این مورد خیلی در روزنامههای مختلف، رادیو و … صحبت شده است و چنین نمایشگاهی بهخاطر مسئلهی اینتگراسیون یا همگرایی در آلمان، ضروری بود.
فکر میکنید علت عدم همگرایی خارجیها در آلمان، با توجه به اینکه خودتان ۳۰ سال است که در این کشور زندگی میکنید، چیست؟
این پاسخ شخصی من است که آلمانیها تا بهحال قبول نکردهاند خارجیها جزو این جامعه هستند و ما این جامعه را با هم داریم میسازیم.
فکر میکنید الان زمینههای این پذیرش فراهم شده است؟
بله فراهم شده است. از همین شغل من میتوانید علائم آن را ببینید. تقریباً پنج سال پیش، چنین شغلی اصلاً وجود نداشت.
شاید برای نخستینبار باشد که یک خارجی توانسته در آلمان، به این درجه از کار در یک موزهی هنری برسد.
همینطور است. من تنها کس در تمام آلمان هستم که چنین شغلی را دارم.