ایرج ادیبزاده ـ جام پانزدهم فوتبال ملتهای آسیا، سهشنبهشب (۲۵ ژانویه) در قطر، در پیکار کرهی جنوبی، ژاپن، استرالیا و ازبکستان، فینالیستهای خود را شناخت. – ژاپن که در ضربه های پنالتی کره ی جنوبی را شکست داد. دوتیم در وقت قانونی و اضافی ۲ بر ۲مساوی شدند درجنگ پنالتی ها کاواشیما دروازه بان ژاپن دو ضربه ی کره ای ها را مهار کرد . استرالیا هم با پیروزی کوبنده و حیرت آور ۶بر صفر برابر ازبکستان برای نخستین بار به فینال جام آسیا رسید. دیدار پایانی روز شنبه ۲۹ ژانویه در ورزشگاه خلیفه در قطر خواهد بود . در صورت پیروزی ژاپن برای چهارمین بار این جام پر اعتبار را به خانه می برد. یک رکورد .
این در حالی است که هیچ تیمی از غرب قاره، در نیمهی پایانی حضور نداشت.قطر میزبان، عراق مدافع قهرمانی و ایران سهبار برندهی جام در دههی ۷۰، حذف شدند.این نخستین حضور استرالیا، میزبان بعدی جام ملتهای آسیا، در دورپایانی جام آسیا است.
دیدار مهم سهشنبهشب اما پیکار کرهی جنوبی و ژاپن بود. شکست ایران، سه بار برندهی جام ملتها، این شانس را به ژاپن، سه بار برندهی جام میدهد که رؤیای بردن چهارمین جام را به عنوان یک رکورد داشته باشد.
رویا های ایران برای بردن این جام پس از ۳۵ سال نقش بر آب شدند؛ بازهم شکست از کرهی جنوبی و حذف.
افشین قطبی، معروف به امپراتور، از مردم به دلیل این شکست، عذرخواهی کرد و بعد هم گفت: «مدیران ورزش در ایران سیاسی هستند و به دنبال منافع خودشان.»
افشین قطبی برای آغاز دورهی تازهی مربیگریاش در لیگ حرفهای ژاپن، از همان قطر با فوتبال ایران خداحافظی کرد و به ژاپن رفت .
از مرتضی شمس، روزنامهنگار و کارشناس فوتبال در تهران پرسیدهام: مشکل اصلی فوتبال ایران در کجا بود؟ چرا از کرهی جنوبی شکست خوردیم؟
مرتضی شمس: متأسفانه یک بار دیگر داغ شکست بر پیشانی ورزش کشور ما زده شد و با پذیرش یک گل در مرحلهی یکچهارم نهایی جام پانزدهم در مقابل کره، تیم ایران حذف شد، اما بهنظر من، این اتفاق، حداقل در این دوره، بسیار قابل پیشبینی و ملموس بود.
هرچند به دلیل دو بازی که با چاشنی شانس در مقابل عراق و کرهی شمالی، موفق به پیروزی شدیم و در مصاف با کرهی شمالی، تیم بسیار توانمندی را روانهی میدان کردیم، این گمان پیش آمده بود که شاید امسال ایران بتواند خود را به مرحلهی پایانی مسابقات برساند، ولی برای اکثر کارشناسان، روشن بود که این تیم توان رسیدن به مرحلهی بالاتر را ندارد.
ما باید بسیار ریشهای به این قضیه نگاه کنیم. اگر قرار باشد فوتبال ما بر کرهی جنوبی، ژاپن از شرق آسیا و یا از استرالیا و ازبکستان پیشی بگیرد، پس آکادمی فوتبال دیگر معنا ندارد، علم فوتبال دیگر معنا ندارد. ما مدتهاست که موجسواریم. تیمهای ملی ما در چهار ردهی سنی طی یک سال حذف شدهاند. تمام اینها به نظر من، به ساختار غلط ورزش کشور و مدیریت بسیار پراشتباه ورزش کشور برمیگردد.
گماردن افرادی که نه تنها صلاحیتی به لحاظ فنی ندارند، بلکه به لحاظ مدیریتی هم ثابت کردهاند که مدیران توانمندی نیستند، از جمله عوامل شکلگیری چنین شرایطی هستند. اگر قرار باشد وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند، شک نکنید که در سالهای آتی هم ورزش ما باز بر همین پاشنه میچرخد و هیچ امیدی به پیروزی و بهروزی ورزش کشور ما، مخصوصاً فوتبال، نخواهد بود.
گفتید که امسال فوتبال ایران در چهار ردهی سنی شکست خورده و حذف شده است؛ نوجوانان، جوانان، امید و بعد هم تیم ملی ایران. تحلیلگران این شکستها را به دخالتهای دولت در فوتبال مربوط دانستهاند. نظر شما چیست؟
بهنظر من، تا زمانی که انتصابات در فدراسیونهای ورزشی ما، جای انتخابات را بگیرد، وضع همین است. چون ما الان فقط به لحاظ ظاهری، انتخابات برگزار میکنیم؛ انتخاباتی کاملاً مسموم و بودار. یعنی همیشه اشخاصی به ریاست فدراسیونهای ورزشی منصوب میشوند که خواست رئیس سازمان تربیت بدنی و معاون رئیس جمهور است.
این نحوهی انتخابات که فقط یک فرم ظاهری از انتخابات است، نشان میدهد که افراد توانمندی که در ورزش کشور میتوانند صاحبنظر، صاحب ایده و راهگشا باشند، راه به جایی پیدا نکنند و صندلیهای ریاست این فدراسیونها دربست در اختیار افرادی باشد که مورد وثوق و مورد تعلق خاطر شخص رئیس سازمان و یا معاون رئیس جمهور هستند.
علیالقاعده نباید بیش از این هم توقعی داشت. چون بههرحال هرکسی را برای کاری ساختهاند و تجربه باید تأثیرگذار باشد. ما به این فاکتورها در ورزش کشورمان هیچ اهمیتی نمیدهیم و فقط وقتی پیروزیهای مقطعی پیدا میکنیم، به دنبال عکسهای یادگاری هستیم. در شکست هم که تمام افراد پاسخگو از دسترس خارجند و در عمل خم به ابرویشان وارد نمیشود.
واکنش مردم در ایران، بعد از این شکست، چه بود؟
جالب است که اکثر قشر جوان جامعهی ما، انتظار چنین ناکامیای را داشتند. یادم هست، وقتی تیم ایران موفق شد در روز نخست عراق را شکست بدهد، باز هیچ نشانی از شادی نبود یا اکثر مباحثی که بین جوانها مطرح بود و عامهی مردم دربارهی آن صحبت میکردند، همه تکیه بر این داشتند که ما در مقابل عراق، فقط روی غیرت ذاتی بچههایمان بردیم. یعنی به لحاظ فنی و تکنیکی خیلی از عراقیها عقب بودیم.
به این جهت، من احساس میکنم، حداقل این بار به دلیل مدیریتی که در حال حاضر بر فوتبال کشورمان حاکم است و به دنبال سه حذف پیاپی تیمهای نوجوانان، جوانان و امیدمان، هیچکس امیدی به این تیم نداشت. اگرچه در مقطعی سوار بر موج احساسات شدند و به دلیل سه پیروزی متوالی، بارقهای از امید در دل بعضیها روشن شد. در نهایت اما من احساس میکنم، آنهایی که دستی بر آتش ورزش دارند یا ورزش را خیلی جدیتر تعقیب میکنند، میدانستند این تیم به جایی نمیرسد.
تیم ملی فوتبال با افشین قطبی، به پایان رسید. آیندهی تیم ملی در کجاست؟ چه کسی قرار است مربی آیندهی تیم ملی فوتبال ایران باشد؟
به نظر من، اصلاً فرقی نمیکند. من اعتقاد دارم که آقای قطبی برای تصدی سرمربیگری تیم ملی، صلاحیت فنی نداشت. البته ایشان به عنوان یک آنالیزور، شاید میتوانست خدمت شایان توجهی کند، ولی به عنوان یک تصمیمگیرندهی نهایی یا یک مربی اصلی، بسیار ضعیف و کمتجربه بود.
اجازه بدهید این توضیح را بدهم: متأسفانه خیلی از مربیان ما در ایران، با تیم ملی سابقهی اولین مربیگری خود را تجربه میکنند؛ مانند آقای افشین قطبی و علیرضا منصوریان که با تیم ملی مربیگری را شروع کردند.
به این جهت، فکر میکنم این مربیها نیستند که تصمیمگیرنده هستند، بلکه ساختار غلط ورزش ما، ساختار غلط مدیریتی حاکم بر ورزش ماست که آن را بدین شکل پیش میبرد. ما هیچگاه به ریشهها توجه نکردهایم. همیشه آمدهایم و رنگ و لعابی به ظواهر دادهایم و در مقاطعی، پیروزیهای کوتاهی هم بهدست آوردهایم که بازهم آن را مدیون و مرهون درخشش تکستارههای ورزش کشورمان بودهایم. این پیروزیها هم مانند یک شهاب زودگذر بوده است.
به همین جهت، اینکه مربی آیندهی تیم ملی ایران چه کسی باشد، اصلاً تعیینکننده نیست. با این ساختار، هیچ فرقی نمیکند. ما همچنان درجا خواهیم زد و شاهد رشد و صعود تیمهای حتی درجه دو و سه آسیا هستیم. واقعاً این منصفانه نیست که نگوییم امسال اردن بهتر از ما فوتبال بازی میکرد یا نگوییم که سوریه بهتر از ما بازی میکرد.
انصافاً این تیمها از ما بهتر بازی میکردند. حالا حساب کنید اگر آنها به لحاظ نیروی انسانی ستارههای ما را داشتند، چه بسا به مرحلهی پایانی جام، یعنی به نیمهنهایی و دیدار نهایی هم میرسیدند. در آنچه هم ما توفق و برتری داشتهایم، مرهون تکستارههایمان هستیم، نه دانش فنی مربیانمان و نه تاکتیک تیمیمان.
فکر نمیکنید این شکست شوکی ایجاد کرده باشد و مثلاً تغییراتی در ساختار فدراسیون فوتبال و اصولاً فوتبال ایران بهوجود بیاورد؟
میدانید که به لحاظ قانونی، به دلیل محدودیتهایی که فیفا ایجاد کرده است ما نمیتوانیم رئیس فدراسیونی را برکنار کنیم؛ اما مدیران ما هم آنقدر شهامت ندارند که خودشان استعفا بدهند و جا را لااقل برای مدیران لایقتر باز کنند. آنها هم از این بند و تبصره استفاده کردهاند و دو دستی به میزهایشان چسبیدهاند و تا زمانی که همین شرایط برقرار است، ما نباید از فوتبالمان انتظار معجزه داشته باشیم.
ماجراهای جنجالی ارغوان رضایی
… و اما ماجراهای جنجالی ارغوان رضایی که باعث صدور اطلاعیهی رسمی «اتحادیهی تنیسبازان زن جهان» و ممنوعیت خانوادهی ارغوان از حضور در مسابقههای حرفهای تنیس شده است.
روزهای بد ارغوان رضایی، تنیسباز ایرانیتبار فرانسه، درست پیش از مسابقهی نخست او در اپن استرالیا، دوشنبهی هفتهی پیش در ملبورن، آغاز شد؛ با برخورد شدید ارسلان رضایی، پدر ارغوان، با دوست پسر ۳۰ سالهی وی که عضو یک مرکز بینالمللی تنیس است.
این برخورد از چشم خبرنگاران، فیلمبرداران و عکاسانی که آنجا حاضر بودند، دور نماند.
به گفتهی سایت خبری فرانسوی RMCارسلان رضایی، دوست پسر ارغوان را که با وی در حال گفتوگو بوده، تهدید به برخورد فیزیکی کرده است.
به دنبال این ماجرا، ارغوان که در ردهبندی جهانی تنیسبازان حرفهای زن، مکان هفدهم را دارا بود، در برابر حریفش، باربوزا ژالادووای چک که نفر شصت و هفتم جهان بود، شکست خورد و حذف شد.به نوشتهی روزنامهی «فرانس سوار»، ارغوان پس از این شکست دور از انتظار گفت: «این ناکامی، نه به دلیل عدم آمادگی بدنی بود و نه تنیساش، مشکل پدرش بوده است.»
به نوشتهی روزنامهی فرانس سوار، ارسلان رضایی، شخصیت غیر قابل کنترل، ارغوان را از کودکی به قهرمانی تنیس رسانده، اما تاکنون چندین ماجرای جنجالی هم برای او بهوجود آورده است؛ از جمله در سال ۲۰۰۷، مربی تیم ملی تنیس زنان فرانسه را متهم کرد که قصد تجاوز به دخترش را داشته است. همین اتهام باعث شد، فدراسیون تنیس فرانسه او را برای مدت نامعلومی از ورود به ورزشگاه تنیس رولان گاروس ممنوع کند.
ارسلان رضایی که قبلاً در ایران بازیکن تیم فوتبال بانک ملی بوده، پس از انقلاب، به عنوان پناهندهی سیاسی در شهر سنت اتین مقیم شد، ولی در سالهای اخیر، ارغوان را در مسابقههای تنیس کشورهای اسلامی، با پیراهن جمهوری اسلامی شرکت داد. بعد هم همراه ارغوان، راکت تنیس او را به محمود احمدینژاد هدیه کرد.
در پی جنجال هفتهی پیش ارسلان رضایی و برخورد شدید او با دوست پسر ارغوان، اتحادیهی تنیسبازان حرفهای زنان، حضور خانوادهی ارغوان رضایی را در مسابقههای این اتحادیه، تا مدت نامعلومی ممنوع کرد.
در بیانیهی اتحادیهی تنیسبازان زن آمده است: «سلامتی و تندرستی بازیکنان ما در اولویت نخست برای این انجمن قرار دارد.»
قرار بود ارغوان رضایی، به عنوان نفر دوم تیم ملی زنان فرانسه، روزهای پنجم و ششم فوریه در مسابقههای «فدکاپ»، جام فدراسیون تنیس در مسکو، با تیم روسیه روبهرو شود، اما او در سایت رسمی خود اعلام کرده که در این مسابقهها شرکت نمیکند. ارغوان همچنین نوشته: «در مورد اختلافات وی و خانوادهاش، برخی سایتها زیادهروی کردهاند» و ادامه داده است: «اختلافات فامیلی چیز کمیابی نیست و فامیلم برای من مهماند.»
ارغوان رضایی، ۲۳ ساله، بعد از حذف از دور نخست اپن استرالیا، از مکان هفدهم، به مکان بیست و دوم جهانی سقوط کرده است.
او در شش ماه گذشته، هرگز نتوانست به سطح پیشین خود در سال ۲۰۰۹ برسد که او را بازیکن شماره یک فرانسه و بازیکن شانزدهم جهان کرده بود.
حالا اینا افتادن زمین شمام آقای شمس رد شو و یه لگد بزن. سه تا بازیه برد میشه همش با چاشنی شانس، همهٔ تیمهایی هم که باختن و حذف شدن تو همون دور اول جام از ما بهتر! کدوم ستارهٔ تیم ملی تو این مسابقات درخشید که همهٔ دستاوردای تیم رو میذارین به حساب اون؟؟؟ فکر نمیکنم کسی به ضعف مدیریتی فدراسیون فوتبال شکی داشته باشه ولی آدم انتظار داره نظر کارشناسی مخصوصاً وقتی در مورد تیم و بازیشونه از سطح مکالمات تو تاکسی بالاتر باشه. اگر انظبات دفاعی تیم کار مربی و تلاش تیم نیست پس نشونهٔ چیه؟ بله حق با شماست که بعضیها سوار بر “موج احساسات” میشن ولی بدم نیست که موقع نقد یه ذره انصاف داشته باشیم و یه ذره صحبتای سازنده بکنیم به جای نق زدنهای کلی. اگر قرار حرفا در حد قر قرای کلی باشه بهتره که تو همون تاکسی نگهش داریم!
هومن / 28 January 2011