مشت یک معلم در هنرستانی در استان فارس، یک دانشآموز را روانه بیمارستان کرده است.
این خبر که بعدازظهر روز سهشنبه یازدهم آبان ماه و به نقل از مدیر روابط عمومی و اطلاعرسانی اداره کل آموزش و پرورش استان فارس از خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، مخابره شده است، بار دیگر موضوع تنبیه بدنی در مدرسههای ایران را در مرکز توجه قرار میدهد.
حمیدرضا شعبانی در گفتوگو با خبرگزاری آنا با خوب توصیف کردن حال عمومی این دانشآموز، ماجرا را چنین روایت کرده است: «پنج دانشآموز بعد از اتمام کلاس ورزش با تاخیر وارد کلاس شدند که این مساله موجب ناراحتی معلم و بروز رفتاری غیرقابل توجیه شد.»
شعبانی گفته است: «متاسفانه معلم با مشت به سینه یکی از دانشآموزان به نام {…} ضربه وارد میکند که متاسفانه این امر منجر به بیحالی و انتقال وی به بیمارستان میشود و پس از اتمام مراحل درمانی همان روز از بیمارستان مرخص میشود. خوشبختانه نتایج بررسیهای پزشکی نشان داده آسیبی به وی وارد نشده است.»
پرونده تخلف این معلم به کمیته تخلفات اداری ارجاع شده است.
در مورد دیگری از تنبیه بدنی یک دانشآموز در روستای خیرآباد منطقه بمپور استان سیستان و بلوچستان که به تازگی رخ داده است، مدیر مدرسه تعلیق و معلم خاطی به هیات رسیدگی به تخلفات احضار شده است.
به دنبال این حادثه، فریدون دامنی، رییس آموزش و پرورش بمپور هم در نامهای اعلام کرد که به حرمت افکار عمومی استعفا میدهد.
این مقام محلی در نامه اعلام استعفای خود که از معدود موارد استعفا به احترام افکار عمومیست، چنین نوشته است: «با توجه به تنبیه بدنی دانشآموز در حوزه مسئولیت اینجانب و نظر به حساسیت موضوع و اینکه شاید قصوری از طرف اینجانب در امر نظارت و توجیه زیرمجموعه صورت گرفته باشد، به احترام دانشآموز عزیز و خانوادهاش و همچنین به حرمت افکار عمومی که به حق در این قضیه جریحهدار شده، استعفای خویش را از مسئولیت آموزش و پرورش بمپور تقدیم میدارد. باشد که دیگر شاهد اینگونه حوادث در مجموعه دستگاه مقدس تعلیم و تربیت نباشیم.»
در همین مورد، مدیرکل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان هم همراه جمعی از مسئولان آموزش و پرورش برای دیدار و دلجویی از این دانشآموز که در بیمارستان ایران شهرستان ایرانشهر بستری شده بود، به این منطقه سفر کردند.
در روزهای گذشته از مختارآباد در استان کرمان هم خبر رسیده بود که چندین دانشآموز به دلیل ناتوانی خانوادههایشان از پرداخت مبلغی به عنوان کمک به مدرسه، شلاق خوردهاند. مسئولان محلی این ماجرا را تکذیب کردند و در مقابل ویدئویی که در آن یک دانشآموز ماجرای کتک خوردنشان را روایت میکرد، ویدئویی منتشر شد که از فردی به عنوان عامل محرک طرح این صحبتها نام برده میشود: تکذیب شلاق خوردن دانشآموزان؛ آیا تهدیدی در کار است؟
مجموعه این موارد میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که با وجود حساس شدن جامعه نسبت به مساله تنبیه بدنی و با وجود آنکه آموزش و پرورش هم میگوید درباره این مساله حساس است و با خاطیان برخورد میکند، هنوز هم تنبیه بدنی دستکم در مناطق دورتر از پایتخت یا شهرهای بزرگ رواج دارد.
این در حالیست که به احتمال فراوان موارد متعددی از تنبیه بدنی به این دلیل که آسیب جسمی سخت، واضح و آشکاری به دنبال ندارند گزارش نمیشوند. علاوه بر این ممکن است که در صورت آسیبدیدگی دانشآموز هم برخی خانوادهها از طرح عمومی این موضوع استقبال نکنند یا اساسا از روند طرح موضوع بیاطلاع باشند و دستشان هم به رسانهها نرسد.
این وضعیت در شرایطی حاکم است که جمهوری اسلامی مدعیست از زمان روی کار آمدنش تنبیه بدنی خط قرمز آموزش و پرورش بوده است و این «رژیم شاهنشاهی» بوده که در آن، تنبیهبدنی و به اصطلاح فلک کردن دانشآموزان، امری عادی و بدیهی به شمار میرفته و دولت هم بر آن اصرار داشته است.
سایت افکار نیوز با ارائه این مقایسه نوشته است که با گذشت سالهای بسیار از آن روزهای وحشتآور در مدارس و با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباطی، دیگر تنبیهبدنی در مدارس موضوع پذیرفته شدهای نیست و در سالهای اخیر هم تمامی مدیران و مسئولان آموزش و پرورش بر این مساله تاکید داشتهاند.
این ادعا در حالی مطرح میشود که بسیاری از دانشآموزان سالهای بعد از انقلاب تجربه تنبیه بدنی را داشتهاند و در مواردی هم این تنبیهها در حضور تمامی دانشآموزان مدرسه، به قصد عبرت گرفتن دیگران به اجرا گذاشته شده و حرمت و شخصیت دانشآموزان از بین رفته است.
پرسش اما این است که با وجود تاکید مسئولان آموزش و پرورش بر ممنوعیت تنبیه بدنی و با وجود آشناتر شدن عموم مردم با حق و حقوق کودکان که بیشتر محصول پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و حضور افراد در شبکههای اجتماعیست تا عزم حاکمیت برای آگاهسازی؛ چرا همچنان تنبیه بدنی دانشآموزان اتفاق میافتد؟ آیا خشونت فراگیر و فضای آشفته حاکم بر روابط فردی و اجتماعی افراد میتواند یکی از دلایل این مساله باشد؟
بر اساس یکی از تازهترین آمارها در حوزه آسیبهای اجتماعی، در هر نه ثانیه یک خشونت و نزاع در ایران اتفاق میافتد. به این ترتیب آیا میتوان معلمان و دانشآموزان را از این چرخه خشونتطلبی جدا کرد و از معلمها خواست تا با اعصاب و روانی آرام و آسوده به کار تعلیم و تربیت دانشآموزانشان مشغول شوند؟
نکته دیگری که گاه در توجیه رفتارهای خشونتآمیز معلمان مطرح میشود، فقر و دستمزدهای پایین است. اینکه معلمان در ایران در وضعیت رفاهی مناسبی نیستند و بسیاری از آنها برای گذران زندگی باید علاوه بر معلمی به حرفه یا حتی حرفههای دیگری هم مشغول شوند. در چنین شرایطی فرصت کافی برای خودسازی و کسب آرامش برای آنها وجود ندارد و همین مساله باعث میشود که گاهی دست به رفتارهای غیرقابل توجیه بزنند.
سویه دیگر ماجرا اما بحران اخلاق است که سبب شده دانشآموزان هم در برخورد با معلمانشان گاهی رفتارهایی نامتعارف داشته باشند و از آنجا که در فضای خشن جامعه، آستانه تحمل افراد پایین میآید و همچنین از آنجا که حتی معلمان هم آموزشهای کافی برای برخورد اصولی با دانشآموزان را نمیبینند، تنبیه بدنی را به عنوان راهحل انتخاب میکنند. این در حالیست که مجازاتهای پیشبینی شده برای تنبیه دانشآموزان خاطی در مدارس شامل تذکر، احضار والدین، اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان، تغییر کلاس، اخطار کتبی، اخراج موقت و انتقال به مدرسه دیگر است.
خود این مجازاتها گرچه پیشرفتهتر از تنبیه بدنی به نظر میرسند، اما دستکم در برخی از آنها به آسیب روحی احتمالی که متوجه دانشآموز است توجه چندانی نشده است.