عزتالله ضرغامی، رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی روز ۱۲ ژانویه در نامهای اعتراضی به بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل متحد، پخش گزارشهای سیاسی از شبکههای ماهوارهای را برای مخاطبان ایرانی مورد حملهی شدید قرار داده و نوشته است: «از نمونههای بازر اقدامات مخرب این شبکهها تشویق به اقدامات خشونتآمیز، مصاحبه با رهبران گروهکهای تروریستی و پخش برنامههای مضر غیر اخلاقی در ۹۰ شبکهی ماهوارهای است که بنیان خانواده را تهدید میکند.»
بهنظر میرسد که حاکمیت ایران با تمام تلاشهایی که برای محدودکردن گردش آزاد اطلاعات و اخبار در ایران بهوجود آورده است، بازهم از وجود شبکههای ماهوارهای ناراضی است.
از سید مجتبی واحدی، سردبیر سابق روزنامهی «آفتاب یزد» در مورد این نامهی اعتراضی پرسیدهام.
سید مجتبی واحدی: شبکههای ماهوارهای که مبتذلترین و غیراخلاقیترین فیلمها را پخش میکنند، در ایران بدون هیچ مشکلی پخش میشوند و هیچ پارازیتی رویشان نمیرود، اما سایتهای سیاسی در ایران فیلتر میشوند و شبکههای ماهوارهای پارازیت رویشان میرود. آقای ضرغامی در نامهاش اشاره کرده است که الان در دنیا شبکههای بسیار زیادی هستند که موارد اخلاقی را ترویج میکنند و کسی کارشان ندارد و دولتها هم ممانعت نمیکنند، اما مثلاً فلان شبکهی ایران که کارش خبررسانیست، از آن ممانعت میکنند. این دقیقاً اتفاقی است که دارد در عرصهی خبررسانی ایران میافتد و پارازیتهایی که سپاه روی شبکههای تلویزیونی میاندازد، فقط شامل شبکههای سیاسی میشود. شما اگر در داخل ایران از هرکسی بپرسید، آنها به شما میگویند. کسانی که ماهواره در منزلشان هست، یکی از مشکلاتشان این است که دهها و شاید صدها شبکهی غیر اخلاقی به معنای واقعی که بدترین فیلمها و تصاویر را نشان میدهند، در ایران دارند پخش میشوند و روی هیچ کدامشان هم پارازیت نمیاندازند، اما روی شبکههای خبری پارازیت میاندازند. به همین جهت است که من میگویم فکر میکنم آقای ضرغامی میخواسته به فرماندهی کل سپاه نامه بنویسد و به آنها بگوید که پارازیتهایشان اشتباهی دارد میرود و به اشتباه نامه را به آقای بانکیمون نوشته است!
شما در صحبتهایتان به شبکههای سیاسی اشاره کردید. تعریف شما از شبکههای سیاسی چیست؟ لطفاً چند نمونه بیاورید تا با تعریف شما بدانیم کدامیک از اینها سیاسی است؟
شاید بهتر باشد من اصلاح کنم و بگویم شبکههای خبررسانی که طبیعتاً به خاطر این که شرایط ایران شرایط خاصی است، رنگ و بوی سیاسی این رسانهها بیشتر شده است برای این که خبرهای سیاسی ایران زیاد است. ضمن این که خبرهای اقتصادی و خبرهای فنآوری ایران هم رنگ و بوی سیاسی پیدا کرده است؛ آنهم به دلیل رفتار سیاسیای که دولت ایران داشته است. یعنی الان بحث هدفمند کردن یارانهها یک موضوع سیاسی شده است. امروز خانم الهی نمایندهی مجلس گفته است که سفارتخانههای خارجی و سران فتنه دارند از قضیهی هدفمند کردن یارانهها برای ایجاد آشوب در کشور استفاده میکنند.
یعنی خود آقایان و خانمهای حاکمیت به مسائل رنگ و بوی سیاسی میدهند. چون به آن رنگ و بوی سیاسی میدهند، جنبههای خبررسانی ایران هم بیش از هر چیزی رنگ و بوی سیاسی دارد. بنابراین اگر من گفتم سیاسی، از این جهت بوده است، ولی شاید بهتر باشد از عبارت ˝شبکههای خبری نام ببریم که نمونههایش نیز بیبیسی و صدای آمریکاست که دارند در ایران پخش میشوند. یا شبکههای رادیویی زیادی هست مثل رادیوفردا، رادیو زمانه، رادیو اروپای آزاد، رادیو فرانسه، رادیو صدای آلمان و … اینها همه رادیوهایی هستند که به زبان فارسی پخش میشوند، ضمن آن که فقط هم رادیوهای فارسیزبان نیستند.
بسیاری از مردم ایران این امکان و توانایی را دارند که از شبکههایی استفاده کنند که به زبانهای غیر فارسی یا عموماً به زبان انگلیسی یا به زبانهای دیگر پخش میشوند؛ مثلاً به زبان عربی که به هرحال بخشی از مردم ایران به آن تسلط دارند؛ ولی آنچه در ایران بسیار رایج است و مردم زیاد آن را میبینند، شبکهی «العربیه» است که من شنیدم میخواهند به زبان فارسی هم راه بیاندازند یا «الجزیره» که بسیاری از ایرانیها نگاه میکنند. اگرچه ممکن است زبانش را نفهمند، ولی نوع خبررسانی آن طوری است که خبرهایش برای خیلیها قابل درک است.
آزادی ماهوارهها
اصل این کار را من قبول ندارم که جلوی شبکهی «سحر» یا «العربیه» را بگیرند. به دو دلیل: یک- همانطور که گفتم، اگر قرار باشد به تشخیص یک یا چند نفر و یا یک دولت، جلوی خبررسانی گرفته شود، این عمل محدود نخواهد شد. فردا دولتهای مختلف میآیند و توجیهات ظاهراً موجهی را اعلام میکنند و براساس آن جلوی خبررسانی را میگیرند.
دو- به نظر من بهترین راه برای نشان دادن مبانی حکومت ایران این است که اتفاقاً ماهوارههایش آزاد باشند. مردم در دنیا ببینند وقتی یک عملیات انتحاری در جایی صورت میگیرد که ظاهراً منافع ایران را تأمین میکند، رسانههای ایران چقدر ذوقزده میشوند. در مقابل ببینند حاضر نیستند چیزی را که نشاندهندهی مبانی آزادی در کشورهای دیگر است، نشان دهند. اتفاقاً به نظر من اگر کسی هم در دنیا قرار است که غربت آزادی و شرایط سیاسی و حکومتی ایران را ترسیم کند، باید ماهوارههایش را آزاد بگذارد. به این دو دلیل من مخالفم با کاری که دارد انجام میشود.
اگر جای آقای بانکیمون باشم، یک جواب مشخص به دولت ایران میدهم. میگویم همانطور که در کشور شما میشود شرکت بخش خصوصی سلاح به نیجریه ارسال کند، اینها بخش خصوصیاند و ما کاریشان نمیتوانیم بکنیم. حتماً شنیدهاید که چندوقت پیش وقتی از آقای متکی پرسیدند این بحث ارسال سلاح به نیجریه چه بوده، گفت دست ما نبود و یک شرکت بخش خصوصی این کار را کرده بود. حرف بسیار مسخرهای بود. هیچکس در دنیا اجازه نمیدهد که بخش خصوصی اینطوری سلاح صادر کند، ولی وقتی میشود که سلاح را بخش خصوصی صادر کند، پس همین بخش هم میتواند جلوی شبکهی «العربیه» و «سحر» را بگیرد.
آگاهی سیاسی
امیر شجره، فارغالتحصیل رشتهی فنی و مدیر یکی از شبکههای ماهوارهای به نام «پارس» است. وی سابقهی ۱۱ سال فعالیت در تلویزیون ملی ایران در گسترش شبکه و واحد نگهداری فرستندهها را داشته است.
آقای شجره یکی از بنیانگذاران «رادیو صدای ایران» در سال ۱۹۸۹ و بعد تلویزیون «پارس» در سال ۱۹۹۸ در لسآنجلس است.
او از دو ارگان نام میبرد که مسئول نظارت بینالمللی بر ماهوارهها است: اتحادیهی پخش رسانههای آسیا و اتحادیهی بینالمللی ارتباطات.
امیر شجره: قوانین بینالمللی در مورد شکایت از ماهوارهها حکم میکند. ما مؤسساتی داریم در دنیا که هم از نظر فنی و هم از نظر کیفی بر این برنامهها نظارت دارند. یکی اتحادیهی پخش رسانههای آسیا است که مربوط به همین قسمت آسیاست و اتحادیهی بینالمللی ارتباطات و همچنین قوانین خیلی صریح و روشن «سی.سی.آر.آی» که متعلق به اروپاست و «اف.سی.سی» که متعلق به آمریکاست. اینها مراکزی هستند که در کل موضوع ارتباطات، هم گستره و هم چگونگی انجامش را مورد کنکاش قرار میدهند. ایران هم تا آن زمانی که ما در رادیو و تلویزیون ایران بودیم، عضو «اتحادیهی پخش رسانههای آسیا» و از این طریق هم عضو «اتحادیهی بینالمللی ارتباطات» بود.
الان هم تا جایی که من میدانم هنوز عضو آنجاست. در سازمان ملل متحد هم ما باز یک قسمتی داریم که مربوط میشود به کم و کیف برنامههای تلویزیون و رادیویی که آنجا هم همین قضیه کنترل میشود. بخشی هم هست که به شکایتها و اعتراضها رسیدگی میکند.
از سوی دیگر هر ارگانی که میخواهد از امواج ماهوارهها استفاده کند باید قوانینی را رعایت کند. پوشش آنتن از نظر امواج باید طوری باشد که اولاً تداخل به امواجی که در آن کشور هستند، پیدا نکند. یعنی هم فرکانس و هم طول موج نباشد و هم این که رعایت مسائل قانونی اتحادیهی بینالمللی ارتباطات را انجام دهد. این از نظر قانونی است، ولی وقتی کشور ایران بعد از این اتفاقهایی که در سال ۵۷ افتاد، هیچکدام از این قوانین را آنگونه که باید رعایت نکرد و حتی به آنجا رسید که خودش بارها با فرستادن امواج مزاحم، نه تنها با پارازیتهای محلی (که مهم نیست چون در اختیار خودش است)، بلکه حتی پا از آن فراتر گذاشت و به سیگنالهایی که از طریق ماهواره به داخل کشور ایران میآمد، تعدی کرد و با فرستادن امواج مزاحم که در اصطلاح تکنیکی به آن میگویند «جمع کردن سیگنال»، این کار را بارها انجام داد.
در هر باندی، در هر ترانس باندری که ما داریم صحبت میکنیم، براساس پهنای باندمان بین ۱۰ تا ۱۲ و بعضی وقتها ۱۵ فرستندهی مختلف هست. یعنی اگر ما تلویزیون پارس را در یک ترانس باندر فرض کنیم، در اطراف آن چندین فرستنده و برنامهی دیگر هم هست. وقتی جمهوری اسلامی زیگنال ترانس باندر را جمع میکرد، به همهی فرستندههای دور و برآسیب میرساند. یعنی نه تنها تعرض به حق تلویزیون پارس میکرد، بلکه تعرض به حق آنهایی هم میکرد که اصلاً ایرانی نبودند و برنامهای در ایران پخش نمیکردند.
از نظر محتوایی نقش تلویزیونهای ماهوارهای در خود ایران چیست؟
این رسانهها در داخل ایران برای رشد فکری و آگاهی از مسائل سیاسی است. وجود این رسانهها باعث شد که بیشتر مردم توانستند در جریان اتفاقهای اجتماعی- سیاسی ایران قرار بگیرند و این آزادی عمل را حس کنند که بله میشود حرف زد و این خفقانهای خیابانی و این خفقان رسانههای داخل ایران را میتوان یک طوری شکست. یعنی ما توانستیم این سد را بشکنیم. در نتیجه یک مقداری جامعهی ایرانی یک نفس راحت کشید که میشود حرف زد. از داخل ایران تماس میگرفتند و حرفهایشان را میزدند. این در درجهی اول اهمیت است. دوم آنکه پیوند ارتباطی بین داخل و خارج از کشور صورت گرفت. چون ما نمیخواستیم سانسور کنیم. پس توانستیم این ارتباط را برقرار کنیم و همچنین اطلاعات زیادی به داخل برسانیم.
حالا در کنار این و با معیار جمهوری اسلامی، تمام فیلمهایی که از شبکههای مختلف پخش میشود، غیر اخلاقی جلوه میکند. بخصوص اگر معیار خانوادگی نداشته باشد. این نگاه آنهاست. البته حتی شبکههایی هستند که در خود آمریکا هم اگر بنا باشد در خانوادهای برود، اصولاً آزاد نیستند. متأسفانه خود ایران اینها را آزاد گذاشته است و دارند پخش میشوند. آنهم فیلمهای بسیار مستهجن. در این زمینه به نظر من حرفشان منطقی نیست. تازه مردم حق انتخاب دارند. مگر در خود همین آمریکا دویست شبکه روی کابل نیست. مگر شما مجبورید هر دویستتا را شب نگاه کنید. مردم انتخاب میکنند با سلیقهی خودشان برنامهای را تماشا کنند.
تعرض پارازیتی
امیر شجره با توجه به سابقهی طولانی خود در تلویزیون «پارس» از جدلهای ماهوارهای سخن میگوید؛ از دورانی که جمهوری اسلامی برای اولین بار فرستادن پارازیت به ماهوارهها را عملی کرد.
در سال ۲۰۰۲ ما اولین بار به سازمان ملل متحد به خاطر تعرض سیگنالهای جمهوری اسلامی روی سیگنالهای تلویزیون پارس شکایت کردیم. آنها به کرات ما را زدند و بعد از آن به طور مرتب نیز این کار را تکرار کردند. حتی یکبار اینها از طریق ایران نتوانسته بودند ما را بزنند، از طریق دولت کوبا اقدام کردند و ما را از طریق آنجا زدند. چون آن موقع ما روی تله استار ۱۲ بودیم و از ایران نمیتوانستند این ماهواره را بزنند. بنابراین از طریق کوبا زدند. حتی کار کشید به دولت آمریکا و اخطار دولت آمریکا به دولت کوبا. تا اینجا پیش رفت.
آیا شکایات شما نتیجهای هم داشت؟
بله، نتیجه این بود که سیگنال مزاحم را برداشتند و آن موقع دو ترانس باندر تحت شلیک کوبا قرار گرفته بود که همهی ما از کار افتادیم. شاید به غیر از تلویزیون «پارس» چندین تلویزیون دیگر هم از کار افتادند. این در زمانی بود که سالگرد ۱۸ تیر بود که ما هم همیشه سالگرد آن را میگرفتیم و در آن زمینه با مردم صحبت میکردیم. درست در همان زمانها اینها میآمدند ما را بلاک میکردند که صدای ما و این تجزیه و تحلیلها به ایران نرسد. این کاری بود که آن موقع میکردند. این همینطور ادامه پیدا کرد. بعد روی ماهواره هاتبرد که رفتیم، همینطور ادامه پیدا کرد تا سال ۲۰۰۸ که شما میدانید دوباره حملهی شدید شد. آن موقع بود که پارازیتهای جمهوری اسلامی روی ماهوارههایی که «صدای آمریکا»، «بیبیسی» و «صدای آلمان» از آنها پخش میشد، تعرض کرد.
قدرت تشخیص مردم
سیدمجتبی واحدی، نیز در این زمینه میگوید: «من میگویم به اعتراف نمایندگان مجلس، اتفاقاً نمایندگان اصولگرای مجلس در همین مجلس هشتم، وقتی خانم وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت آقای احمدینژاد گفت که پارازیتها زیانی برای مردم ندارد. یکی از نمایندگان اصولگرا گفت که من از خانم وحید دستجردی خواهش میکنم خانهاش را ببرد توی یکی از مناطقی که پارازیت زیاد است تا ببینم حاضر است یکماه آنجا زندگی کند یا نه. میخواهم بگویم به اعتراف خود اصولگرایان این پارازیتها ضرر دارد. خب به جای این که پارازیت بفرستند و سلامت مردم را به خطر بیاندازند، همتشان را معطوف کنند به این که برنامههایی در تلویزیون عرضه کنند که مردم به طرف آنها بروند. حتماً هم مردمی که حکومت ایران آنها را «امت همیشه در صحنه» و «امت آگاه» خطاب میکند، این قدر قدرت تشخیص دارند که از بین ماهوارهها چیزی را انتخاب کنند که کمترین ضرر یا بیشترین نفع را برایشان دارد!
اگاهی حتی از مسائل جنسی و به تعادل روحی و روانی و کمال در عقلانیت رسیدن بهترین هدیه الهی است . حذف ان به هر شکل و صورت نقض حق است ( حق به معنی تعادل- ارامش- تکامل) . ماهوارها – اینترنت – گپ و گفتگو – کتاب و روزنامه و مجلات – و شیوه ارتباطی نوین تر محترم و حق استفاده از ان اختیاری و متکی به اراده شخصی است . محدود کردنشان یا تهدید توبیخ تنبیه راه رشد اگاهی های عمومی را خواهد بست .تعرض و تهاجم و نفرت را گسترش خواهد داد . مصدر نشینی متفکران سکس محور ( کسانیکه بقاء و منافع خود را بر استعمار جسمی انسان ها بوسیله تغذیه مواد غذائی محرک و استحمار ذهنی انسا نها بوسیله تزریق اطلاعات نادرست در مورد جنسیت قرار داده اند ) اشتباه است بایست تعدیل و به جایگاه واقعی خود برگشت داده شوند .
راه پیشگیری از نفوذ تبلیغات نامناسب . به تعادل و اگاهی رساندن فرزندان است . نه کور کردن ذهن و چشم انان . در چادر که چه عرض کنم در گونی هم فرزندان را بپیچید چاره درد نخواهد بود (به امار ارتباطات نامشروع که دستگیر شده اند مراجعه کنید ) خود گواه است . ریشه تمامی ناهنجاریهای کشور نفوذ و تسلط (به کمک عوامل بیگانه ) سکس محوران بر مدیریتهای اجتماعی و سوءاستفاده از ان و نقض حقوق فردی و جمعی است . اصلاح نمی شود مگر به جایگاه خود برگردانده شوند و امور اداره کشور با نظارت جمعی و مستند به حق متکی به عدالت . صورت بپذیرد . انگاه خواهید دید ماهواره مشکل نخواهد بود .
SHAHROH / 20 January 2011
وجود برنامه های مختلف اصلأ ضرر ندارد.بر عکس به نفع جمهوری اسلامی هم هست.ترس ج.ا.ا از برنامه های سیاسی(بخوانید شستشوی مغزی)هم بی فائده است.چون خود صدا و سیما هم تلاش بر شستشوی مغزی دارد.
اما سخنان دوستان فوق هم از نظر سیاسی بی ارزش است.چون همین اقایان میدانند که نیروهای دمکرات که واقعأ به مردم سالاری اعتقاد دارند،از این نعمت ماهواره ای به دلائل مالی محروم مانده اند و رسانه های در خدمت استعمارگران برای بی طرف نشان دادن خود گه گاه در مصاحبه هائی هدفمند سؤالا تی از انان میکنند و ان دوستان ایرانی وطن دوست هم به دلسوزی از مردم ایران مطالبی را فشرده بیان می کنند که گذراست.
بطور مثال هیچ رسانه مستقلی نداریم که انقدر که دولت ج.ا.ا. را در دشمنی با مردم زیر سؤال می برد،در افشای دشمنی امریکا و غرب و روسیه هم فعال باشد.١٠٠% شبکه های فارسی زبان وابسطه به دشمنان مردم ما هستند و دشمنی انان با اخوندها بهانه ای برای شستشوی مغزی و انحراف افکار عمومی است.من شخصا برنامه های به اسطلاح سیاسی ماهواره ای را در ایران دیده ام و معتقدم که ٩٠درصد مطالب و اخبار ان واهی ، تفرقه افکن و فاقد ارزش سیاسی وتاریخی است.در هیچ یک از این برنامه ها حقوق بین المللی مردم ایران و نقض قوانین بین المللی توسط امریکا و متحدینش تشریح نمی شود و سازمان ملل و ارگانهایش زیر سؤال نمی روند که چرا سیاست دوگانه در رابطه با دول مختلف و مخصوصا دولت ایران بکار می گیرند.چرا وقتی شوروی و چین و کره برای طرفداران خود در کشورهای مختلف برنامه پخش می کردند،امریکائیان و دوّل اروپای غربی،ژاپن و استالیا و غیره بر وی برنامه های کمونیستی پارازیت ارسال می کردند؟چرا بر روی برنامه های فارسی زبان برای لبنانیان و فلسطینیان و غیره پارازیت می فرستند و یا مانع از پخش برنامه های فارسی دولت می شوند؟سیاسیون میهن دوست مستقل طبعن تمایل به ازادی پخش تمام برنامه ها را دارند و اگر تعداد معدودی هنوز با ازادی بیان و عقاید مشکل دارند،باید قبول کنند که درک درستی از دمکراسی و هم زیستی مسالمت امیز ندارند.
در پایان اشاره ای به تحولات تونس می کنم و از تمام رسانه های در خدمت اجنبی می پرسم که چرا در خبر رسانی و ارتقاع معلومات سیاسی ایرانیان کوتاهی می کنید و جنایات غرب در تونس و مصر و الجزایر و اردن و غیره را فاش نمی کنید که مردم ایران با چهره پلید سیاستمداران غربی و شرقی بیشتر اشنا شوند و در دام این دشمنان خود گرفتار نگردند.چرا تحلیلی و یا خبری از مردم بیچارفلسطین و کوبا و افریقا و کره و غیره که مورد خشم و ستم جامعه جهانی و حکامانشان قرار دارند ارائه نمی شود.
دوستان ژورنالیست راه نجات انسانهای محروم و تحت ستم دادن اطلاعات درست و اگاه کردن انان و مبارز با ستمگران با هر مرام ومذهب و در هر مقام است.چاپلوسی و مزدوری در مرام هیچ انسان اگاه و انقلابی نیست.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 20 January 2011