پس از حدود یکماه اعتراض و تظاهرات در تونس و کشتهشدن بیش از ۶۰ نفر، عاقبت عصر روز جمعه، ۱۴ ژانویه، زینالعابدین بنعلی، دیکتاتور این کشور گریخت و موجی از شادی میان مردم بهراه افتاد.رئیس جمهور سابق تونس، پس از ۲۳ سال زمامداری در حالی تونس را ترک کرد که وعدههای اصلاحات سیاسی و اقتصادی او در عصر روز پنجشنبه نتوانست آتش خشم مردم را فروبنشاند.ناآرامیها در کشور تونس در اعتراض به بیکاری مردم و عدم آزادی در این کشور شکل گرفته است.
روز ۱۷ دسامبر در منطقه سیدی بوزید، یک مرد فروشنده که فاقد مجوز فروش بود در اعتراض به اقدام پلیس در جمعآوری میوهها و سبزیجاتش، خود را آتش زد و بهانهای شد تا راهپیماییهای اعتراضی مردم آغاز شود.
از مصطفی خلجی، روزنامهنگار ایرانی مقیم تونس پرسیدهام: زمینهی شکلگیری این جنبش اعتراضی چه بود؟ آیا صرفاً مسئلهی بحران بیکاری و خودکشی یک جوان بیکار تحصیلکردهی دانشگاه منشأ این اعتراضها بود یا علل و عوامل دیگری هم در این زمینه دخالت داشته است؟
مصطفی خلجی: البته خودکشی این جوان تحصیلکردهی بیکار، به نظر من صرفاً تلنگری بود برای مردم که بیدار شوند. تونس همانطور که میدانید علاوه بر مشکلات اقتصادی، از مشکلات بزرگی مثل نبود آزادی سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات رنج میبرد و اینها دست به دست هم داد تا اعتراضها در مدت خیلی کمی بسیار گسترش پیدا کند و به تمامی گروههای مردم تونس سرایت کند.
این پرسش مطرح است که چرا این جنبش از شهرستان شروع شد و بعد به پایتخت رسید؟ آیا میشود گفت که جنبش مردم تونس نخست یک جنبش شهرستانی بود؟
به این معنا نمیشود گفت. به خاطر این که مردم پایتخت تونس هم بسیار معترض هستند و در عمل مردم پایتخت بودند که این جنبش را به پیروزی کشاندند. در پیوند با آغاز این جنبش باید گفت که چون تمامی مراکز امنیتی، نظامی و دولتی تونس در پایتخت این کشور قرار دارد، طبیعی است که از کنترل امنیتی بسیار بالایی برخوردار باشد و مجالی برای اعتراض باقی نگذارد که البته در شهرستانها متفاوت است. این نکته که خیلی زود این اعتراضها به پایتخت کشور کشیده شد، قابل تأمل است.
به مسئلهی بیکاری و فقر اقتصادی در جامعهی تونس اشاره کردید. اگر بخواهید مسئلهی فقر و فساد اداری و مشکلات اقتصادی را با دیکتاتوری و اختناق سیاسی و نبود آزادیها مقایسه کنید، بهطور کلی کدامیک از این دو مطالبهی اصلی این جنبش اعتراضی محسوب میشود؟
در این اعتراضها میتوان گفت هر دو تقریباً به یک میزان نقش داشتند. البته تودهی مردم با مشکلات اقتصادی درگیر هستند، بنابراین بیپرواتر از قشر متوسط در این اعتراضها ظاهر شدند و آغازگر آن بودند. برای ادامهی این جنبش، طبقهی متوسط در تونس نقش بسیار بالایی را ایفا کرد. اگر فقط مشکلات تونس به مسائل اقتصادی محدود میشد، قطعاً اعتراضها خیلی زود فروکش میکرد؛ مثل آن چیزی که در الجزایر شاهد بودیم. همزمان با اعتراضها تونس در الجزایر هم به خاطر مشکلات معیشتی مردم اعتراضهایی بسیار تندتر از تونس به راه انداختند و همهی توجهها، به خصوص نگاههای بینالمللی، به الجزایر معطوف بود.
در عمل اما دیدیم که اعتراضهای الجزایر خیلی زود با وعدههای اقتصادی دولت پایان پذیرفت. در تونس اما آقای بن علی هرچه سعی کرد تا با وعدههای اقتصادی و حتی سیاسی این اعتراضها را کنترل کند، عملی و ممکن نبود. همهی اینها به این دلیل است که مشکلات و مسائل تونس بسیار عمیق و ریشهدار است. این کشور بهخاطر ارتباط فرهنگیای که با اروپا و بهویژه فرانسه دارد، با سایر کشورهای عربی بسیار متفاوت است و از این نظر مردم تونس آرزوها و آرمانهای بسیار بالایی برای دستیابی به آزادی بیان و دموکراسی داشتند که آقای بن علی همهی آنها را سرکوب میکرد.
نقش احزاب سیاسی را در این جنبش اعتراضی چگونه دیدید؟
همانطور که گفتم این جنبش به شدت مردمی بود. طبیعی است که احزاب سیاسی هم پس از مشاهدهی این اعتراضها واکنش نشان دهند، اما نکتهی مهم این است که این راهپیماییها و اعتراضهای مردمی بدون هماهنگی هیچ حزبی صورت گرفت. تنها کاری که احزاب میکردند این بود که برخی از رهبرانشان به خیل مردم بپیوندند و وارد خیابانها شوند. در این راهپیماییها نیز ماهیچ بیانیهای را ندیدیم که از سوی حزب خاصی صادر شود. حتی گروههای اسلامگرا به صورت خیلی فعال در این اعتراضها حضور نداشتند و همه چیز بسیار مردمی پیش رفت.
به گروههای اسلامگرا اشاره کردید. پایگاه گروههای اسلامگرا در جامعهی تونس به چه میزان است؟ اسلامگراها چه میزان قدرت نفوذ و توانایی سازماندهی دارند؟
البته موضوع اسلامگراها یکی از موضوعهای مهم تونس است. آقای بنعلی یکی از توجیهاتی را که برای سرکوب مردم در این سالها بیان میکرد، وجود همین اسلامگراها بود و از آنها بهعنوان خطری اساسی برای امنیت ملی تونس نام میبرد. اما در عمل ما در این اعتراضها شاهد نقش فعال این احزاب نبودیم، گرچه خیلی از سران این گروههای معترض اسلامی در تبعید به سرمیبرند، اما به نظر میرسد این گروههای اسلامی در آیندهی تونس نقش بسیار مهمی را ایفاء کنند. ضمن این که خود مردم تونس هم اغلب مردم مسلمانی هستند، علیرغم این که دولت در این سالها دولتی سکولار و لائیک بود، اما مردم بسیار تمایل به اسلام دارند و این سرکوبی که در طول این سالها از سوی حکومت برای آزادیهای مذهبی صورت میگرفت، به نظر میرسد در این برهه مجال ظهور پیدا کند.
خود آقای بنعلی چه مقدار پایگاه مردمی داشت، آیا در طول این ۲۳ سال اصلاً طبقات اجتماعی و گروههایی در جامعهی تونس بودند که او را از ته قلب دوست بدارند و محبوبیتی در بین آنها داشته باشد یا نه؟
رسیدن به قدرت از طرف بن علی بسیار غیر مردمی بود. ایشان با یک کودتا علیه حبیب بورقیبه به قدرت رسید. بنابراین از ابتدا نیازی به پایگاه مردمی حس نمیکردند. تنها نکتهای که وجود دارد این است که مثل بقیهی دیکتاتورها و حکام مستبد در سراسر جهان، ایشان هم دست به نمایشهایی برای نشان دادن حمایتهای مردمی میزد. یکی از این نمایشها برگزاری انتخابات بود که در طول این سالها برگزار میشد و ایشان هر بار با رأی بسیار بالایی برندهی انتخابات میشد.
وضعیت آزادیهای اجتماعی در جامعهی تونس به چه شکل است؟ نوع پوشش، روابط دختران و پسران، مسئلهی موسیقی، سینما و دیگر مظاهر مدرن جامعهی امروز غربی در جامعه تونس به چه شکل است؟
تونس کشوری بسیار فرهنگی است. همانطور که گفتم به خاطر ارتباط تنگاتنگی که بهویژه با فرانسه داشته، این کشور بسیار فرهنگی است و فعالیتهای فرهنگی بسیار زیادی در آن برگزار میشود. سینمای تونس یکی از بهترین سینماهای قارهی آفریقاست و بعد از سینمای مصر در کشورهای عربی واقعاً سرآمد است. در تونس اما به خاطر همین مشکلاتی که وجود داشت، هیچ وقت آن فرهنگی که مردم واقعاً دوست دارند شکل نگرفت و مسائل اجتماعی هم همیشه تحتالشعاع سرکوبها قرار میگرفت. در تونس مردم به دو دسته تقسیم میشوند: اسلامیها و غیر اسلامیها. غیر اسلامیها سعی میکنند حتی در روابط خودشان به اصطلاح بسیار غربی زندگی کنند، ولی اسلامیها به خاطر محدودیتهایی که وجود داشت، همیشه معترض بودند و اعتراض خودشان را هم بهویژه با حجاب نشان میدادند. چون طبق قوانین این کشور حجاب در ادارهها و مراکز آموزشی ممنوع است. در سالهای اخیر ولی ما شاهد این بودیم که زنان و دختران جوان تونسی با پوشیدن حجاب مخالفت خودشان را نسبت به این قانون نشان میدادند.
پس از فرار آقای بن علی، چه اتفاقهایی در شهر افتاد و چه فضایی حاکم شد؟
پس از آن که آقای بن علی کشور را ترک کرد، همهی مردم به حالت شادمانی به خیابان ریختند و به شادی پرداختند. از عصر جمعه تا الان این حس شادی جای خودش را به حس ناامنی داده است. در کشور نوعی ناامنی که در اثر خلاء قدرت بهوجود میآید، به چشم میخورد. شما اگر در خیابانهای تونس قدم بزنید، بوی شدید آتشسوزی و صدای هلیکوپترهایی را میشنوید که مدام بر فراز پایتخت در حال چرخیدن هستند. هر لحظه خبری در مورد آتش گرفتن ایستگاه قطار یا فروشگاههای بزرگ به گوش میرسد.
آیا پس از فرار آقای بن علی، جنبش اعتراضی ادامه خواهد داشت یا مردم راضی شدهاند و خیابانها را ترک خواهند کرد؟ به عبارت دیگر آیا همه چیز به قدرت مستقر و تصمیمهای احزاب سیاسی موکول شده است؟
فعلاً یعنی تا روز شنبه تجمعی صورت نگرفته است. علیرغم این که فضای خیابانها پلیسی و نظامی است، هنوز اتفاقی در زمینهی تجمع یا راهپیمایی مردم تونس نیفتاده است. به نظر میرسد مردم از ادامهی اعتراضهای خودشان دست کشیدهاند و منتظر هستند تا ببینند به لحاظ سیاسی چه اتفاقی در دولت خواهد افتاد.
نقش اینترنت و شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک را در این جنبش چگونه دیدید؟ آیا طبقهی متوسط شهری به اینترنت دسترسی دارند؟
البته واضح است که اینترنت در آگاه کردن مردم خیلی نقش داشت؛ بهویژه شبکهی فیس بوک که خیلی از جوانان تونسی برای اعتراضها و تبادل اطلاعات از آن استفاده میکردند. فیلمهای بسیار زیادی از اعتراضهای مردم در فیس بوک منتشر شد که به واسطهی موبایلها گرفته شده بود، اما نکتهای که وجود دارد این است که این عامل، عاملی اساسی در پیروزی اعتراضهای تونس بهشمار نمیرود. چون مشابه چنین حالتی را ما در ایران یکسال پیش داشتیم. آن چیزی که در تونس بسیار اهمیت دارد، پافشاری مردم بر حضورشان در خیابانها و اعتراضهای مسالمتآمیزشان به مسائل و به ویژه اعتراض به شخص آقای بن علی بود. اینها باعث شد که پایههای قدرت آقای بن علی را فروبپاشاند و منجر به فرار ایشان شود. من فکر میکنم مهمترین درسی که میشود از انقلاب یا قیام مردم تونس گرفت این است که بدون این که منتظر رهبران خاصی باشند، خودشان با اتحادی که خودشان به دست آورده بودند، در تونس در خیابانها حضور پیدا کردند و از خواستههای خودشان و مهمترین خواستهشان که برکناری شخص اول مملکت بود کوتاه نیامدند. به همین دلیل تا وقتی که به این خواسته نرسیدند، به خانههایشان نرفتند.