سحاب سپهری -مدتی قبل دو مقاله نوشتم با عنوان کلی «صداهای ماندگار در تاریخ ایران» که در آن به چند پیام مهم رادیویی تاریخ ایران اشاره شد. نوشتهی «صدارهای ماندگار در تاریخ ایران» شامل بررسی مختصری از رابطهی بین سه چالش بزرگ مردم ایران در قرن بیستم میلادی و تکنولوژی ارتباطی هر چالش بود.
چالش اول انقلاب مشروطه بود و مهمترین دستاوردهای آن فرمان مشروطیت، تدوین قانون اساسی بر مبنای پادشاهی مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵شمسی (۱۹۶۰میلادی) بودند.چالش دوم نهضت ملی کردن نفت بود و مهمترین دستاوردهای آن قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران در ۲۹اسفند سال ۱۳۲۹و در مرحلهی بعد تشکیل شرکت ملی نفت ایران بودند. این رخداد در عین حال تجربهای بسیار موفق برای فرایند توسعهی دموکراسی در ایران بود.
چالش سوم انقلاب سال ۱۳۵۷(سال ۱۹۷۹میلادی) بود و مهمترین دستاورد آن واژگونی نظام دیکتاتوری سلطنتی در ایران بود. جالب است اگر توجه کنیم هر یک از آن تحولهای بزرگ اجتماعی ایران بر پایهی استفاده از یک نوع تکنولوژی ارتباطی خاص صورت گرفت.
در دوران انقلاب مشروطه تلگراف نقش کلیدی در ایجاد ارتباط بین رهبران انقلاب در شهرهای مختلف و توسعهی شبکههای اجتماعی بازی کرد. تکنولوژی ارتباطی رادیو در جریان نهضت ملی کردن نفت نقشی کلیدی بازی کرد. از این طریق بود که رهبران نهضت ملی مثل دکتر مصدق و دکتر فاطمی با مردم در تماس بودند.
بعد از کودتای سال ۱۳۳۲و در دوران ۲۵سال حکومت مطلق محمدرضا شاه توسعه و در عین حال کنترل رادیو و تلویزیون- به شکل یک ابزار عمدهی تبلیغاتی- از جمله اولویتهای آن رژیم بود، ولی مقاومت منجر به قیام سال ۱۳۵۷از تکنولوژی ارتباطی فتوکپی و کاست استفاده کرد.در دوران قدرت مطلق شاه ماشین فتوکپی و ضبط صوت کاستی مهمترین تکنولوژیهای ارتباطی نیروهای مخالف بودند.
سال ۱۳۸۸شاهد نخستین خیزش اجتماعی وسیع مردم ایران در قرن بیست و یکم بودیم. شبکههای ارتباطی معترضان به نتیجهی رسمی دهمین انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸بر پایهی شبکههای اجتماعی جدید و بر بال ابزارهایی مثل تویتر ، فیس بوک و یوتیوب پیش رفتند که در اصطلاح فنی به آنها میگویند: «تکنولوژی ارتباطی وب 2.0» جالب این است که شبکههای اجتماعی این امکان را بهوجود آوردهاند که پیامهایی رادیویی مهم از گوشههای خاکآلود آرشیوها به در آیند و در اختیار نسل جدید قرار گیرند.
من اصلاً ادعا ندارم که هریک از آن تکنولوژیهای ارتباطی به تنهایی عامل آن تحولهای اجتماعی و یا بهوجود آورندهی آن رخدادهای عظیم تاریخی ایران بودند؛ بلکه، هرگاه خیزشهای اجتماعی تواستند تکنولوژیهای ارتباطی روز را با زیرکی و دانایی به خدمت بگیرند امکان یافتند که به موفقیتهای عمدهای دست یابند، چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان. در تمامی موردها هم دولتهای دیکتاتوری سعی کردهاند که آن تکنولوژیهای ارتباطی را به انحصار خود درآورند.
***
در بعد از ظهر روز سرد و آفتابی سهشنبه ۲۶دی سال ۱۳۵۷(۱۶ژانویه ۱۹۷۹) شاه سفری را با چشمانی گریان شروع کرد؛ سفری طولانی و بدون بازگشت! شاه از ایران رفت بدون آن که حتی سعی کند از سلطنت خود دفاع کند. این موضوع که چرا شاه نماند تا از سلطنت خود دفاع کند هنوز مورد بحث و بررسی است.براساس بعضی شایعهها به او گفتند که از ایران خارج شود تا زمینهی یک کودتای دیگر مثل 28 مرداد سال ۳۲فراهم شود و او دوباره برگردد.
طبق بعضی روایتها در آن موقع بیماری سرطان او پیشرفته شده بود و داروهایی که به او میدادند قدرت تصمیمگیری او را ضعیف کرده بود. بر اساس یک نظریهی سوم رفتن شاه در روز ۲۶دی به دلیل شخصیت ناپایدار و نامصمم شاه بود؛ همچنان که او در ۲۵مرداد ۱۳۳۲نیز به همین دلیل از ایران فرار کرد.بر اساس یک روایت دیگر این ماموریت ژنرال هویزر بود که شاه را به خارج بفرستد. به هر صورت در زمستان سال ۱۳۵۷ رفتن شاه از ایران واقعهای بسیار مهم بود.
شاه با چشمان گریان در آغاز آخرین سفر خود- ۲۶دی ۱۳۵۷
رادیو تهران خبر خروج شاه را در صدر اخبار ساعت ۲بعدازظهر روز ۲۶دی اعلام کرد. اگرچه انتشار این خبر از روزهای قبل انتظار میرفت، ولی تحقق آن هنوز برای بسیاری از ایرانیان باورکردنی نبود. برای شنیدن این خبر اینجا را کلیک کنید. متن این خبر تاریخی به صورت زیر است:
«ساعت سیزده و هشت دقیقه امروز، شاهنشاه و شهبانو در میان بدرقه اقای دکتر شاپور بختیار، نخستوزیر، دکترجواد سعید، رئیس مجلس شورای ملی، دکتر علی اردلان، وزیر دربار، و گروهی از رجال و شخصیتهای ملی فرودگاه مهرآباد را ترک گفتند. شاهنشاه در گفتگوی کوتاهی با خبرنگاران گفتند تهران را به سوی اسوان در مصر ترک خواهند گفت و چند روزی را در آن جا به استراحت خواهند پرداخت. شاهنشاه گفتند: همانطور که در موقع تصویب این دولت گفتم مدتی است که احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم، پس از ان که خیالم از طرف دولت راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون اغاز میشود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از رای سنا واقع شد، امیدوارم که دولت بتواند هم در ترمیم گذشته و هم پایهگذاری آینده موفق بشود و برای همین کار ما همه به حس وطنپرستی به معنی اشد کلمه احتیاج داریم. سخن دیگری غیر از حفظ مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهنپرستی ندارم.»
شاه رفت – تیتر بزرگ روزنامهی کیهان در روز ۲۶دی ۱۳۵۷
با انتشار این خبر ولولهای سراسر ایران را فراگرفت. جمعیتهای عظیمی بدون برنامهریزی و به صورت خود به خودی به خیابانها ربختند. شاید بتوان گفت که این روز یکی از شادترین روزها در تاریخ نزدیک ایران بوده است. به دنبال این خبر در فاصلهی کوتاهی تمامی مجسمههای شاه و اعضای خانوادهی او به زیر کشیده شد. به زیر کشیدن تمامی مجسمههای شاه رخدادی بسیار مهم بود که از بعد از مرداد سال ۱۳۳۲سابقه نداشت.
پایین کشیدن مجسمهی رضاشاه در میدان توپخانه- ۲۶دی ۱۳۵۷
با اعلام این خبر یک دقیقهای در عمل زندگی سیاسی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران به انتها رسید، ولی تا سقوط شاهنشاهی در ایران در روز ۲۲بهمن هنوز یک ماه فاصله بود. در روز ۲۲بهمن هم یک خبر کوتاه رادیویی این تحول تاریخی را رقم زد.
جالب است اگر توجه کنیم که تغییر سلطنت از سلسله قاجار به سلسلهی پهلوی هم به همین روش صورت گرفت. رضاشاه ابتدا احمدشاه قاجار را به یک سفر فرنگ فرستاد و بعد خودش به سلطنت نشست.
در آن زمان انتقال ارتش و دولت از یک رژیم (قاجار) به رژیم دیگر (پهلوی) به آرامی صورت گرفت، چون رضاشاه خودش عنوان نخست وزیری و نیز فرماندهی ارتش را در اختیار داشت.
مورد دیگر موضوع سفر بدون بازگشت و تبعید رضاشاه است که میدانیم یکی از شرایط متفقین بود برای به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه. باید سفر آخر و تبعید محمدعلی شاه را هم به زنجیرهی اخراج شاهان اضافه کنم که زمینهای بود برای شروع سلطنت احمدشاه قاجار. خیلی جالب است چهار شاه آخر ایران در آخر کار همگی به سفرهای بدون بازگشت به خارج از ایران رفتند.
در هر چهار مورد داستان شبیه شطرنج است، مهره شاه زده نمیشود، مهره شاه مرتب کیش میشود تا وقتی که مات شود و از صحنه خارج شود.
صداهای ماندگار متنهای تاریخی هستند که باید برای نسلهای بعد به همان صورتی که پخش شده است حفظ شود. در اینجا از همه دعوت میکنم که اگر فایلهای شنیداری (صوتی) از رخدادهای مهم تاریخ ایران را در اختیار دارند آنها را در اختیار بقیه قرار دهند. خوشبختانه فنآوری (تکنولوژی)های جدید این امکان را میدهند که منابع شنیداری را هم مثل منابع نوشتاری ضبط و مبادله کنیم. اگر متن تاریخی شنیداری در اختیار دارید که هنوز روی نوار ریل، نوار کاست و یا حتی صفحههای قدیمی است لطفاً هر چه سریعتر آنها را به صورت دیجیتال درآورید و در اختیار بقیه قرار دهید تا بشود از آنها هم در بررسیهای تاریخی استفاده کرد. در این میان باید آنقدر سعه صدر داشت که اصالت تاریخی منابع را با تمایلهای فردی یا اجتماعی روز مخلوط نکرد. به عبارت دیگر لطفا منبع را به صورتی اصلی آن منتشر کنید و آنها را سانسور نکنید. حتی اگر مطابق سلیقهی امروز شما نباشد.
مطالب مرتبط:
در متن نوشته شده است: «برای شنیدن این خبر اینجا را کلیک کنید.» ولی فایل صوتی این مقاله وصل نشده است.
کاربر مهمان / 14 January 2011
شاپور بختیار عامل inteligence service بود . به سفارش سفیر انگلیس آوردنش به کمک شاه درمانده تا جلوی انقلاب مردم را بگیره . از اول توی جبهه ملی تو آب نمک خوابیده بود . چه جوری فکر میکنید در رفت ؟ اما سران رژیم حتا آنها که به آمدن این رژیم خدمت کردند ماندند و اعدام شدند ؟ او به کمک شاه شتافت وقتی دستش به خون ملت آلوده بود . اما ان وقتی که امینی داشت اصلاح میکرد بین شاه و ملیون و از آنها خواست که بیایند در دولت و فضای آشتی ملی ایجاد کرد ، همین آقا بختیار رفت ان بالا سخنرانی کرد علیه پیمان سنتو و سیتو تا توافق را به هم بزند . توده ایها هم برای همین از او به عنوان چماق استفاده میکنند الان چون مثل آنها متخصص فرصت طلبی سیاسی و بهم زدن روابط ملیون با سلطنت طلبان بود . چرا صدیقی قبول نکرد ؟ وقتی همه ( ملیون و بازرگان ) داشتند بین ایت الله خمینی و همین بختیار یک فضای همکاری ایجاد میکردند که به موجب ان بختیار و سیستم مشروطه سلطنتی بماند و خونریزی نشود همین فرصت طلب اولش قبول کرد بعد غیر منتظره بر خلاف توافق مسیر دیگری رفت که دستش به خون ملت در ان ۳۷ روز آلوده شد . کسی چه میداند شاید از inteigence service به او گفته بودند ماموریت چیز دیگری است . همین بختیار بیژن جزنی را از کنگره جبهه ملی انداخت بیرون . بنی صدر یک مبارز جبهه ملی بود برای استقلال و آزادی ایران همواره مبارزه کرد . اما وقتی متوجه شد که حکومت به کمک ک گ ب و حزب توده به سمت دیگری میرود و ۴ تا بچه چریک و مجاهد که از سیاست چیزی نمیدانند با ۲ تا دانشجو آبگوشت خور خط امام هیزم آتش نقشه های حزب توده هستند و برنامه ولایت فقیه امثال آیت با بازی مشترک روس و انگلیس در جریان است کشور را ترک کرد . کاش با مجاهدین نمیرفت . توده ایها هیچ وقت نگذاشتند بین مصدق و شاه همکاری باشد . بین جبهه ملی و شاه هم نگذاشتند ، امروز بین بنی صدر و یزدی و سلطنت طلبان نمیگذارند . بنابر این تونس بی تونس ! خامنه ای هم به پاس این خدماتی که توده ایها برایش انجام میدهند آنها را آزاد گذشته اما یک جوان دانشجوی لیبرال را ۱۰ سال زندانی میدهد . کانون نویسندگان ایران ! عمویی !بنی صدر نه دزدی کرد از مال مملکت نه با خارجی ساخت . اگر ساخته بود میماند در قدرت .
کاربر مهمان mozdourani keh nemigozashtnd / 17 January 2011
کاربر مهمان گرامی mozdourani keh nemigozashtnd
شما از شاه گرفته تا بختیار و بازرگان عامل این و آن می دانید.در اینکه چپ بخصوص توده ایها در هر دو عامل دست داشتند من هم باشما هم عقیده ام.اما فکر نمیکنید همه به یک نحوی بازیچه دست قدرت بودند، حتی بنی صدر.از کی تا حالا باید ما از این بنی صدر حمایت کنیم.اگر شاه دو سال زودتر بختیار یا صدیقی را نخست وزیر میکرد تاریخ جور دیگری بود.(صدیقی هم سال 57 گفت شاه بماند من قبول میکنم که مشاوران شاه اصرار به رفتن او داشتند).این هم خیال خامیست که امروز بنی صدر و یزدی با رضا پهلوی سر یک میز بنشیند.نه اینکه رضاپهلوی نخواهد آنان نمی خواهند.آنان همچنان به جمهوری چسبیده اند.
اما آقای سپهری عزیز بین رفتن محمدرضا شاه و احمد شاه تا بیرون کردن محمد علی شاه و رضاشاه خیلی فاصله است،که بحث بسیار است. اگر شاهی با کمترین استمرار و خونریزی(طبق آمار چند سال پیش خود جمهوری اسلامی) در حالی که اکثریت مردم 57 اصرار بر انقلاب و تغییرات اساسی داشتند،پافشاری بر ماندن میکرد و کشتار بیشتر می شد آیا سرنوشتی بهتر از چایچسکو نصیبش نمی شد.اگر چنین میکرد همین شماها میگفتید اثرات داروها بوده و او دیکتاتوری بود خونخوارتر از اینان.
اما حالا که چنین نکرده حداقل یک خدابیامرزی پشت سرش است و همچنان مردم پس از 32 سال که در گوش هایشان پر شده از خیانتهای ناکرده آنان توسط رژیم،در سوگ شاهزاده ناکام می گویند و می نویسند.
نه، شاه بی عرضه نبود، او یک میهن پرست بود و اگر رفت وگریه کرد می دانست که بر سر ما چه خواهد آمد و الا می ماند و دودستی تختش را می چسبید.
م.ه / 17 January 2011