تهدید پشت سر تهدید. از چهره‌های سیاسی گرفته تا نمایندگان مجلس و فرماندهان نظامی، همه و همه خواستار برخورد با «سران فتنه» شده‌اند.مقامات قضایی همچون صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه ، غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی دادستان کل کشور، عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران و ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضاییه، همه و همه سعی می‌کنند در مسابقه‌ی تهدید و چنگ و دندان نشان دادن به رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران عقب نمانند.به نظر می‌رسد پاسخ مهدی کروبی و اعلام آمادگی او برای حضور در دادگاه، اما به شرط علنی بودن، شور و شوق حاکمان برای برخورد با رهبران اعتراضی را کم کرده باشد.

از مهندس حسن شریعتمداری، تحلیل‌گر سیاسی مقیم آلمان پرسیده‌ام: چرا حاکمیت به جای عملی کردن ادعاها و بازداشت رهبران جنبش اعتراضی، بیشتر تهدید می‌کند و چنگ و دندان نشان می‌دهد؟

حسن شریعتمداری: به‌نظر من اجماع بین حکومتگران برای این بازداشت و محاکمه وجود ندارد. به خاطر هزینه‌ی سنگینی که بر چنین بازداشت و محاکمه‌ای مترتب است و ندیدن عواقب آن برای همه‌ی حاکمان، ولی به نظر می‌رسد جناحی از آنها، یعنی جناح آبادگران و آقای احمدی‌نژاد و نیروهای نظامی‌ـ امنیتی، بسیار در این مورد مصمم‌ هستند. به‌خصوص با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در یک‌سال آینده، به منظور منفعل کردن اصلاح‌طلبان در ابتکاراتی که ممکن است به‌خرج دهند، به شدت این حملات خواهند افزود و ممکن است آن را عملی هم کنند.

به هزینه‌های سنگین بازداشت رهبران جریان اعتراضی اخیر اشاره کردید. با توجه به آن‌چه جمهوری اسلامی در طول این یکسال و نیم اخیر هزینه کرده است و شاهد ریزش نیروها از بدنه‌ی جمهوری اسلامی بوده‌ایم، بازداشت این دو نفر چه هزینه‌ای می‌تواند برای جمهوری اسلامی دربرداشته باشد که پیش از این پرداخت نشده باشد؟

هزینه‌ی مهم این است که جمهوری اسلامی در عرض این ۳۰ سال از یک انتخابات به نسبت آزاد بین خودی‌ها سود می‌برد و استقبال مردم را از این انتخابات نشانه‌ی پایه‌های مشروطیت و پایه‌های اجتماعی خود تلقی می‌کرد، اما از یک‌سو با بازداشت اصلاح‌طلبان امکان کمی وجود دارد که در آینده بتواند بدون حضور آنها انتخابات پررونقی برقرار کند. از سوی دیگر برای دیگران هم، برای بعضی از اصول‌گرایان، به نوعی درس عبرتی است که خودشان را وارد چنین ماجراجویی‌هایی نکنند و در آینده آلت دست آقای خامنه‌ای و شاید برخی دیگر از اصلاح‌طلبان برای رونق بخشیدن به بازی انتخابات نشوند. انتخاباتی که در نهایت به تقلب منجر خواهد شد و پس از تقلب هم منجر به دستگیری و محاکمه خواهد شد. بنابراین غیر از هزینه‌ی تظاهرات خیابانی، کشت و کشتار مردم و بدنام شدن در عرصه‌ی بین‌المللی هزینه‌ای که نظام خواهد پرداخت، این است که اصولاً آن پایه‌ای که براساس آن مستقر بود و نوع مشروعیت مردمی که داشت، مورد سئوال جدی قرار می‌گیرد.

فکر می‌کنید در چه شرایطی احتمال بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی افزایش پیدا کند؟

آقای کروبی و موسوی باید قدر این سرمایه‌ای را که دارند بدانند. در حقیقت به نوعی به قایق نجات آقای خامنه‌ای‌ تبدیل شده‌اند. به خاطر این که اگر آقایان موسوی و کروبی نخواهند که وارد یک ائتلاف انتخاباتی با بقیه‌ی اصول‌گرایان منطقی‌تر مانند لاریجانی و غیره شوند، معنایش این است که آن‌چه را آقای خاتمی پیشنهاد کرد، اینها هم قبول نکنند. در چنین صورتی آقای خامنه‌ای باید قبول کند که این نظام خواه‌ناخواه در آینده یکدست خواهد شد. به همین دلیل برای احمدی‌نژاد، حذف برادران لاریجانی و دیگران در صحنه‌ی انتخاباتی، کار چندان سختی نیست.

شخصی که پول نقدی یارانه‌ها را در جیب دارد، سپاه و نیروهای انتظامی را برای تقلب در دسترس دارد و هم‌چنین از گفتمان ملی‌گرایی، حلیت موسیقی و این‌جور چیزهایی که در لایه‌ی پایین اجتماع اثرات مثبتی به نفع ‌آنها خواهد داشت، بسیار شجاعانه استفاده می‌کند؛ از همان چیزهایی که نه روحانیت جرئت ورود به مباحث آنها را برای افزایش محبوبیت دارد، و نه اصولگرایان عقل‌گرا.

بنابراین در مقابل چنین نیرویی، اصول‌گرایان عقل‌گرا و مؤتلفه نمی‌توانند مقاومت کنند و حذف می‌شوند و نظام یکدست می‌شود. آقای کروبی و آقای موسوی در حقیقت آن حلقه‌ی مفقوده‌ی پرارزشی هستند که اگر به آقای لاریجانی و دیگران بپیوندند و یک ائتلاف انتخاباتی تشکیل دهند، شاید بتوانند از حذف آنها و حذف برخی از خودشان جلوگیری کنند، ولی قیمت آن از دست دادن وجاهت اجتماعی به مقدار زیاد است. بنابراین آنها باید قدر موقعیت خودشان را در تنگنایی که نظام در آن گرفتار شده است بشناسند و تن به ائتلاف‌های زودگذر ندهند و آلت دست دیگران نشوند. چون موقعیت آنها برای این نظام هم ارزش زیادی دارد. از طرف دیگر به مجرد این که بخواهند وارد چنین ائتلاف‌هایی شوند، تصمیم به بازداشت آنها حداقل از طرف یک جناح نظام که احمدی‌نژاد و یاران‌شان را دربرمی‌گیرد، سریع‌تر گرفته خواهد شد.

گفته می‌شود اگر حاکمیت در بیرون راندن اصلاح‌طلبان از دایره‌ی نظام موفق شود و در عمل آنها را به اپوزیسیون جمهوری اسلامی ملحق کند ، می‌تواند از خانواده‌ی خود اصول‌گرایان دو جناح به ظاهر متفاوت را بیرون آورد و در عمل از تک جناحی شدن و یکدست شدن نظام و عرصه‌ی رقابت سیاسی ممانعت به‌عمل آورد. آیا شما با این تحلیل موافق‌ هستید؟

اگر منظور این است که جناحی از اصول‌گرایان همان مسیری را خواهند رفت که آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان رفتند، یعنی با همان شعارهای جناح دوم ظاهر خواهند شد، معنایش این است که هیچکس نمی‌تواند فقط شعار دهد و با این شعارها در انتظار یک‌نوع هماهنگی و یکسان شدن ساختار نیروهای متعلق به خودش نباشد. به‌زودی در اطراف اینها عناصری اصلاح‌طلب جمع خواهند شد و از اینها توقع خواهند داشت که این راه را ادامه دهند. درواقع این افراد به همان سرنوشت آقای خاتمی و جبهه‌ی اصلاحات گرفتار خواهند شد. چون آقای خامنه‌ای تحمل چنین بازی با قدرتی را ندارد. اگر منظور این است که این حرف‌ها را نخواهند زد و مثلا راجع به اقتصاد صحبت خواهند کرد، آن وقت جاذبه‌ی اجتماعی نخواهند داشت تا بتوانند تنور انتخابات را گرم کنند و عده‌ی زیادی را پای صندوق‌های انتخابات بیاورند.

امروز غلامحسین محسنی‌ اژه‌ای صحبت از این کرد که دستگاه قضایی هنوز خود را آماده نکرده است. او سخن از اقتضائات دستگیری رهبران اعتراض‌های اخیر به میان آورده‌ و گفته‌ است این آمادگی یا اقتضائات هنوز فراهم نیست. به نظر شما این آمادگی و اقتضائات در منظر دستگاه قضایی چیست؟

یکی از مهم‌ترین اقتضائات دستور آقای خامنه‌ای برای دستگیری است و تا این فراهم نشود، یکپارچگی لازم در داخل نظام برای این دستگیری‌ها فراهم نمی‌شود. قوه قضاییه و آقای صادق لاریجانی- که به‌هرصورت به آقای خامنه‌ای بسیار نزدیک‌تر از دیگران است- همان‌طور که خودش گفته «مطیع اوامر» آقای خامنه‌ای است.