فروغ.ن.تمیمیـ انواع روابط جنسی، شیوههای ازدواج، فرهنگ اروتیسم و ادبیات پورنوگرافیک، تاریخ روسپیگری و تابوهای جنسی در ایران، بخشی از موضوعات مطرح شده در کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» است؛ پژوهشی گسترده از ویلم فلور، نویسندهی هلندی که اقتصاد توسعه و جامعهشناسی خوانده، دکترای اسلامشناسی دارد و هم به زبانهای فارسی و عربی مسلط است.
او تاکنون چند کتاب دربارهی ایران در زمینهی اقتصاد، کشاورزی و تاریخ نمایش نوشته است.کتاب مورد بحث ۴۵۳ صفحه است. نویسنده تقریباً از بیشتر منابع موجود استفاده کرده است. فهرست متون مورد مطالعهی ویلم فلور ۹۱ صفحه از کتاب را در برمیگیرد.
این آثار شامل کتابهای تاریخی و مذهبی، سفرنامهها، ادبیات پارسی، روایات عامیانه، پژوهشهایمحققان معاصر، اسناد دولتی و مکتوبات سفارتخانههای اروپایی درایران است. کتاب به پنج بخش تقسیم شده و به ترتیب مسائلی چون ازدواج، زناشویی موقت، روسپیگری، همجنسگرایی و بیماریهای آمیزشی در ایران مورد بحث قرار گرفتهاند.
ویلم فلور خود در دیباچهی کتاب علت پرداختن به این موضوع را توضیح داده و یادآوری میکند که با وجود منابع پراکنده هنوز یک کتاب جامع دربارهی تاریخ اجتماعی آمیزش جنسی درایران نوشته نشده است. مهمترین اثر تحقیقی معاصر در این زمینه بخشی از جلد هفتم تاریخ اجتماعی ایران نوشتهی مرتضی راوندی است که به عقیدهی او دربرگیرندهی تمام حقایق نیست.
نکتهی مهم دیگر تاکید نویسنده بر سرشت مردمحور منابع تاریخی و تحقیقی موجود است که از زبان مردها و برای تشریح پدیدهها و مشکلات جامعهی مردان نوشته شده و به ندرت به سکسوالیته از منظری زنانه پرداخته شده است. منابعی تاریخی که نویسندگانشان زن باشند، بسیار نادر است.
در این اثر مقایسهی تطبیقی مورد نظر نیست، و به نظر مولف ویژگیهای روابط جنسی در ایران فرق چندانی با مناطق دیگر خواه در آسیا یا اروپا ندارد.او به نقش ادیان، آداب و رسوم، و سیاست در تنظیم و سامان دادن به روابط سکسی مردم توجه کرده و با بازگویی روایات موجود تحلیل و تفسیر خود از این تاریخ را مطرح میکند.
یکی از ویژگیهای کتاب، نوشتن دربارهی جزییات پنهان زندگی سکسی عوام و خواص است که اغلب در کتابهای تاریخی سانسور و یا به طور وسیع منتشر نشدهاند.در سیر تحول ازدواج در ایران، درمییابیم شاهنشاهان و بزرگان جامعهی پارسی حرمسرا داشتند و افزون بر زنان عقدی، همخوابههای متعدد و رهبران دینی در ایران قدیم چندزنه بودهاند. امکان ازدواج با محارم در دوران هخامنشی و حتی امپراطوری ساسانی وجود داشته و پس از اسلامی شدن ایران منسوخ شده است.
نویسندگان یونانی از آتشین مزاج بودن مردان پارسی و حسود بودن آنها خبر میدهند و روایت میکنند که زنان پارسی در خانههای دربسته و کلون انداخته روزگار میگذرانند تا چشم کسی بر آنان نیفتد.پایگاه طبقاتی زن اغلب میتوانست تضمینی برای حفظ قدرت و سروری او بر مرد شود.
در آسیای میانه در دوران باستان شکلی از چندشوهری رواج داشته و زن میتوانسته طلاق بگیرد، اما زنان زناکار به سختی مجازات میشدند. زناشویی موقت هم از انواع ازدواج در ایران باستان بود و قرنها بعد باز در مذهب شیعه رسمیت یافت.
در آغاز ورود اروپاییان به ایران در سدهی شانزدهم بعضی از آنان ازدواج موقت یا صیغه کردن را با روسپیگری یکی دانسته و در سفرنامههای خود با حیرت از آزادی کامل فحشا در ایران نوشتهاند. مردان مسیحی نیز اغلب زنان ارمنی را صیغه میکردند. به گفتهی یک نویسندهی هلندی در سال ۱۰۵۱ در دوران صفویه بزرگترین مرکز تجمع فواحش رسمی اصفهان بوده ودر این شهر دوازده هزار فاحشه کار میکردند.
نویسنده از بررسی روابط سکسی و حقوق ازدواج در ایران زرتشتی و اسلامی نتیجه میگیرد که زنان ایرانی عموماً از آزادی انتخاب محروم بوده و همواره با وابستگی خانوادگی خود در سلسله مراتب ساختار پدرسالارانه هویت مییافتند. فردیت شخصی زنان از نظر مذهبی و فرهنگی مد نظر نبوده و زن از طریق سرپرست خانواده (پدر، برادر، عمو، شوهر و …) در کنترل و تحت حمایت بود و هست. به این علت دسترسی به روابط سکسی قبل از ازدواج برای دختران و پسران به آسانی امکانپذیر نبود و نیست.
در عرف مرسوم رابطهی جنسی با مشروعیت قانونی یعنی ازدواج رسمی مجاز است. در گذشته یکی از دلایل ازدواج در سنین بسیار پایین مسئلهی حفظ بکارت دختر بود.
ویلم فلور تغییرات فرهنگی و اجتماعی در صد سال گذشته را سرآغاز دگرگونی فرهنگ دیرینهی زناشویی در ایران میداند. در این دوران سلطهی روابط خویشاوندی و فرهنگ مذهبی بر روابط جنسی به تدریج کاهش مییابد. استقلال اقتصادی، افزایش سن ازدواج دختران و حق تصمیمگیری شخصی دربارهی انتخاب یکی از عوامل موثر در این تغییر و تحول است.
در مورد مشروعیت تعدد زوجات و رواج آن نویسنده با یک بررسی تاریخی نشان میدهد که درصد مردان ایرانی که به طور رسمی و همزمان دو و یا چندزنه بودهاند هرگز گستردگی قابل توجهی نداشته است. مثلاً در سال ۱۳۳۵ از هر هزار مرد در ایران تنها یازده نفر بیش از یک زن داشته و این تعداد در سال ۱۳۴۵ ده مرد در هزار نفر بوده است.
ویلم فلور در تشریح و بررسی آداب عشقورزی هم به هنجارهای مرسوم فرهنگ مردسالارانه در ایران اشاره دارد. او راه و رسم مردسالارانه در آمیزش زن و مرد را رفتار مسلط و مرسوم در امور جنسی می داند. زندگی سکسی زنان در فرهنگ ایرانی مد نظر نبوده و ابزار احساسات جنسی از طرف زنان عفیف نکوهش شده است؛ به این معنی عشق و سکس به مفهوم رضایت جسمی و روحی دو جفت نیست.
در ادبیات فارسی بارها به یکسان نبودن جایگاه زن و مرد در عشق اشاره میشود. از دید مولانا پروردگار مذکر فعال و آفرینش مونث و پذیرنده است. در هنجار مورد پذیرش جامعهی ایرانی مرد عشق میورزد و زن مورد عشقورزی قرار میگیرد. مرد شکارچی و زن شکار است. زن زمینی است که باید آن را شخم زد و تخم برآن افشاند! به این معنی حتی درخلوتگاه سلطهی مردان در تصمیمگیری در عشقبازی، دفعات آن و نوع جلوگیری از بارداری حاکم است. یکسویهگی سکس اغلب زنان را به سردمزاجی سوق میدهد و به نقل از یک روانشناس ایرانی، به ارضای سکسی زنان در جامعهی سنتی ایران توجهی نمیشود. اگرچه در دستورات پیامبر اسلام در باب آداب زناشویی بسیار بر رعایت احساسات زنانه و توجه به او در هنگام جماع تاکید شده است.
به عقیدهی نویسنده مجازات زنان زناکار در تاریخ ایران رواج داشته و نوزاد نامشروع اغلب کشته میشد.
او به نقل از گزارش سازمان عفو بینالملل تعداد سنگسارشدگان را در طول ۲۲ سال پس از ایجاد جمهوری اسلامی ۱۱۰ نفر ذکر میکند. آمار نشان میدهد که یک پنجم تمام قتلهایی که در ایران اتفاق میافتد مربوط به مسائل ناموسی و سکسیاند.
در این کتاب بحث مفصلی دربارهی تاریخ همجنسگرایی در ایران، برخورد سیاست و مذهب با آمیزش دو مرد و نحوهی برخورد همجنسگرایان با سکسوالیتهی خویش در بخش چهارم ارائه میشود.روابط همجنسگرایانه از دیرباز در تاریخ ایران وجود داشته و با وجود حرام شدن در اسلام از بین نرفته است. مولف با این همه روابط عشقی میان مردان در ایران را به طور عام بر مبنای برابری نمیداند و به تفصیل در مورد تفاوتهای عمده میان فرهنگ سنتی همجنسگرایی در ایران و دنیای غرب توضیح داده است.
با توجه به مرد مدار بودن منابع، اطلاعات موجود درباره لزبیگری و روابط عاشقانه میان زنان در ایران بسیار اندک است. خواهرخواندهگی یکی از رسمهای سدههای پیشن بوده که در چهارشنبهی آخر سال در مساجد مخصوصی بعضی از زنان با هم عقد خواهر خواندهگی میبستند که از نظر مردم رابطهای سکسی به حساب میآمده است. رسم خواهر خواندهگی حتی تا ۱۳۱۰ هم وجود داشت.
صبوری و دقت نویسنده در ارائه دیدگاههای متنوع از موضوعات، نقل قولهای خواندنی و روانی نثر جذابش از ویژگیهای این اثر خواندنی است. ترجمهی روان فارسی این کتاب به همت محسن مینوخرد انجام شده و انتشارات فردوسی در سوئد آن را منتشر کرده است.
"لزبیگری"؟ یعنی برابر بهتری برای lesbianism نیست؟
کاربر مهمان / 02 January 2011
http://www.mage.com/history/sri.html
A Social History of Sexual Relations in Iran
Willem Floor
Forough / 01 January 2011
لطف کنید اسم کتاب و نویسنده ی آن را به انگلیسی و یا زبان اصلی که کتاب نوشته شده نیز معرفی کنید. پیدا کردن کتاب با نام فارسی و یا ترجمه ی من درآوردی ان برای من میسر نشد.
با سپاس
آراز
کاربر مهمان Araz / 01 January 2011
با درود برای من که ساکن ایران هستم آیا امکان دنلود کتاب وجود دارد؟لطفا راهنمایی کنید. با سپاس و بدرود.
کاربر مهمان خروش سپید رود / 12 January 2011