سراجالدین میردامادی- کمپین آزادی دکتر فریبرز رئیسدانا، با انتشار چند نامهی سرگشاده خواستار آزادی این اقتصاددان سرشناس شد که از هفتهی گذشته، در پی انتقاد از طرح هدفمندی یارانهها در زندان بهسر میبرد. در این نامهی سرگشاده، دهها تن از نویسندگان، اندیشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران خواستار آزادی فریبرز رئیسدانا شدند.
از فرشین کاظمینیا سخنگوی «کمپین آزادی رئیس دانا» پرسیدهام: سوابق علمی و تحصیلی فریبرز رئیسدانا چیست و در عین حال پیشینه و تبار سیاسی و فکری او قبل و بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است؟
فرشین کاظمینیا: آقای رئيسدانا پیش از انقلاب در دانشگاه شهید بهشتی فعلی، دانشگاه ملی آن زمان، در مقطع لیسانس و فوق لیسانس اقتصاد خواندند و بعد برحسب مسائل سیاسیای که داشتند، ترجیح دادند که هم برای ادامهی تحصیل و هم برای کارکردهای سیاسی بیشتر به خارج از کشور بیایند. تا جایی که من میدانم خاستگاه سیاسی ایشان شاخهی چپ جبههی ملی است. یعنی بعد از نشست عمومی جبههی ملی انشعابی پیش میآید که عدهای از چپها- نه با تقسیمبندیهای بعدی، در واقع منتقدین چپگرایی که به شکل رادیکالتر به نقد رژیم شاه میپرداختند، شخصیتهایی مثل بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی و دیگران- در این نحله قرار میگیرند. چپها و این افراد رادیکال بهطور جداگانه یک نحلهی سیاسی را شکل دادند که بعدها به گروههای دیگر سیاسی و بیشتر مشهور منتهی شد.
آقای رئیس دانا به لحاظ خاستگاه سیاسی و اجتماعی به شاخهی چپ جبهی ملی تعلق دارند. ایشان یک فرد ملی هستند و همیشه از زندهیاد دکتر مصدق با احترام یاد میکنند و به ایشان بسیار علاقه دارند. از سوی دیگر سوسیالیست هستند و علاقهمند هستند که با انگارههای علمی و با دستاوردهای علمی- بشری، تمدن مادی بشر ارتقا پیدا کند. در واقع در دورانی که به خارج از کشور آمدند، در ارتباط با کنفدراسیون، در همین نحله جای میگرفتند. ایشان در دانشگاه LSE (London School of Economics)، دانشگاه اقتصاد لندن که از معتبرترین دانشکدههای اقتصاد دنیا به شمار میرود، به تحصیل در دورهی دکترای اقتصاد مشغول شدند و در رشتهی Econometric یا اقتصادسنجی فارغالتحصیل شدند. تز دکترای ایشان در مورد اقتصاد کارگران مهاجر در اروپا بوده است. این پایان نامه، با توجه به تعدد کارکردهای محاسبات ریاضی در آن، یکی از بهترین پایاننامههای زمان خودش در آن دوره شناخته شده بود.
در واقع رئیس دانا، اقتصاددان و ریاضیدان برجستهای است که دغدغههای اجتماعی و سیاسی دارد و همیشه نیز کوشیده است که طبقات فرودست جامعه و محرومان در دایرهی توجه ویژهای قرار گیرند تا بلکه تغییر مادی در وضع زندگی و معیشت آنها به وجود آید. بعد از انقلاب ایشان وقتی وارد ایران شدند، به کارکردهای سیاسیشان ادامه دادند و پس از چندسال تا جایی که میدانم در همان دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تدریس بودند. مدتی بعد از آنجا به طور رسمی اخراج شدند و بعد هم دیگر دعوت به کار نشدند. در دورههای مختلف، حتما مطلع هستید که موضعگیریهای سیاسی خاص خودشان را داشتهاند و از موضع یک چپگرای ملی به مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران مینگرند.
آیا فریبرز رئيسدانا بعد از انقلاب هم به زندان افتاد یا درگیری مستقیمی با حاکمیت داشت که منجر به دستگیری او و چنین تضییقات و تنگناهایی شود؟
بله. قبل از انقلاب ایشان مدتی دستگیر شدند. در ارتباط با یکی دو گروه چریکی که طبعاً برحسب مقتضیات زمانه بود. دستگیریهای کوتاه مدتی هم داشتند که همان دستگیریها مقدمهای برای خروج ایشان از ایران شد. درواقع به توصیهی یکی از استادانش ترجیح دادند که از ایران خارج شوند. بعد از انقلاب هم دستگیریهایی داشتهاند. تا جایی که میدانم به حکم و زندانهای طویلالمدت نکشیده است. یکی، دوبار در دورههای قبل ایشان را دستگیر کردند؛ برحسب روابطی که در دورههایی با برخی گروههای سیاسی داشتند، تا جایی که میدانم چندبار بازداشت شدهاند.
دلایلی هم که برای بازداشتشان برشمرده میشد، در ارتباط با مثلاً کانون نویسندگان ایران یا مسائلی از این دست بود. البته بارها من در جریان هستم که ایشان را فرامیخواندند و تحت بازپرسیهای طولانیمدت قرار میگرفتند. در زمینههای مختلف، در مورد «قتلهای زنجیرهای» و کانون نویسندگان، انتقاداتی میکردند و موضوعاتی از این دست مطرح بود. در مجموع تا جایی که میدانم آقای رئیس دانا بهعنوان یک فرد منتقد چپگرا در ایران به طور شخصی اظهار نظر میکردند و صاحبنظر اقتصادی و اجتماعی بودند و وابستگی گروهی و سازمانی نداشتند. شاید هم به همین دلیل تاکنون بهطور مشخص حکمی نداشتند. ناگفته نماند که بعد از بازگشت از کنفرانس برلین که ایشان هم جزو سخنرانان بودند، با همان گروه، تحت تعقیب قرار گرفتند و دادگاهی شدند. حکم ایشان هم مشمول حکمی بود که برای حاضران در آن کنفرانس داده شد.
میشود اشارهای هم به تألیفات و کارهای نوشتاری او کنید؟
آقای رئیس دانا از اقتصاددانان جامعالاطراف ایرانی است. در واقع اقتصاد را تنها به مثابه روابط و معادلات ریاضی نمیبیند. اقتصاد را در بستر اجتماعی آن تعریف میکند. آقای رئيس دانا کتابهای متعددی در زمینههای مختلف و طبعاً اقتصادی دارد، اما مهمتر از آن مقالات پرشماری است که بههرحال قابل بازیافت هستند. ایشان سالهاست بهعنوان یک صاحب نظر مطلب مینویسند. از کتابهایی که من الان در خاطر دارم و میتوانم از آنها نام ببرم، مثلا کتابی است که در مورد جهانیسازی نوشتهاند. ایشان تأکید دارند که واژهی جهانیسازی «Globalizing» را بهجای جهانیشدن یا «Globalization» بهکار ببرند.
نام کتابشان «جهانیسازی، قتلعام اقتصادی» است. کتاب قطوری هم هست. همچنین کتاب بسیار مفیدی برای اقتصاددانان نوشتهاند در سه جلد تحت عنوان «بررسیهای کاربردی و توسعههای اقتصادی ایران» که در واقع کاربرد عملی اقتصاد بهویژه در نحلههای مدلسازی و اقتصادسنجی است که نشر «چشمه» منتشر کرده است. همینطور از سایر کتابهای ایشان میتوانم به کتاب «ناموزونیها»، « اقتصاد سیاسی ـ توسعه»، «رویکرد و روش در اقتصاد» و «دموکراسی در برابر بیعدالتی» نام ببرم. ناگفته نماند که همین کتاب «رویکرد و روش در اقتصاد» که نشر «آگاه» منتشر کرده است، به نظر من کتاب ویژهای حاوی نقطهنظرهای تئوریک اقتصاد سیاسی و در واقع نقطهی عزیمت فکری رئيس دانا به مقولهی اقتصاد و اقتصاد اجتماعی است.
فریبرز رئیسدانا علاوه بر وجه اقتصاددانی، یکی از اعضای کانون نویسندگان نیز هستند و در زمینهی ادبیات و نویسندگی هم فعالیتهایی داشتهاند. ممکن است از این بعد شخصیت او هم برایمان بگویید؟
در واقع عضویت در کانون نویسندگان ایران فقط محدود به نویسندگان ادبیات به معنای کلاسیک خودش نیست، اما طبعاً آقای رئیس دانا با توجه به علایقی که به ادبیات هم داشتهاند، کتابهایی هم در مسایل غیر اقتصادی دارند. اخیراً دو کتاب در زمینهی ادبیات منتشر کردهاند تحت عنوان «گفتآمدهایی در ادبیات» و همچنین «گفتآمدهایی در شعر ایران» که در هر دوی این کتب به زمینههای اجتماعی و سیاسی ادبیات، آن چیزی که خودشان ادبیات متعهد برمیشمرند اشاره میکنند. در کانون نویسندگان ایران ایشان بسیار فعال بودهاند. همانطور که مطلع هستید ایشان جزو هئیت دبیران کانون هستند و در دورهها و مقاطع مختلف کانون نقش ویژهای داشتند. همانطور که گفتم بارها از طرف نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به همین دلیل بازخواست و احضار شدند و کارهایی از این دست کردهاند.
در سالگرد «قتلهای زنجیرهای» یا در اعلامیههای مشترکی که کانون میداد، ایشان فرد فعالی بودند. در کل در حوزههای مختلفی مطالعه و کار کرده است. مثل اقتصاد شهری و مواد مخدر. ایشان مطالعهی بسیار جامعی در زمینهی اقتصاد مواد مخدر در غرب آسیا دارد. مثلا در مورد جهانیسازی، مشروطه و مشروطهخواهی و انقلاب مشروطه در ایران، چند مقالهی مفصل دارند. کتاب دیگری که الان یادم آمد که فکر میکنم بدنیست به آن اشاره کنم، چند بحث و نظر است تحت عنوان «سوسیالیسم و آزادی» که کتاب خوبی است و بیربط به اوضاع فعلی جامعهی ایران نیست.
آخرین وضعیت این اقتصاددان در زندان چیست و چه تلاشهایی برای آزادی او در داخل و خارج از کشور از سوی کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی صورت گرفته است؟
برحسب آن چیزی که آقای رزافشان بهعنوان وکیل رئیسدانا گفته است، ایشان در زندان اوین و تحت بازجویی هستند. کوشش ما بهعنوان «کمپین آزادی رئیس دانا» که پس از دستگیری ایشان در پاریس تشکیل شده این است که با همراهی دوستان داخل و خارج از کشور و علاقهمندان، به یک برایند یا مخرج مشترک از ایدهها و نظرگاههای مختلف معطوف به حقوق بشر و آزادی بیان در ایران و متمرکز بر آزادی رئیس دانا برسیم. کارهایی که انجام شده است در واقع جلب نظر افکار عمومی ایرانیان و غیر ایرانیان اعم از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان و علاقهمندان در داخل و خارج از کشور بوده است.
کوشیدهایم طی بیانیههایی اطلاعرسانی کنیم و خواست خودمان را دال بر آزادی ایشان مطرح کرده باشیم. امیدوار هستیم که این کارها نتیجه دهند و سیستم قضایی ایران، صدای کوشندگان منادی حقوق بشر و آزادی بیان را تا اندازهای بشنود و ایشان را، که بهزعم ما هیچ جرم مشخص سیاسی ندارند، آزاد کنند. ایشان به عنوان یک صاحبنظر در دورهی اخیر تنها اظهار نظر کردهاند. به نظر میرسد که او به خاطر اظهار نظر صریح و انتقادی نسبت به طرحی که در دولت اخیر ایران موسوم به « هدفمندی یارانهها» اجرا شده است ، دستگیر شده اند. این اظهار نظر کارشناسی طبعاً جرم محسوب نمیشود. امیدواریم که این کارها نتیجه دهد و با حمایت دوستان در اقصا نقاط دنیا «کمپین آزادی رئيس دانا» بتواند تأثیرگذار باشد و ایشان آزاد شوند.