مریم محمدی- در حالی‏که هنوز برکناری منوچهر متکی، وزیر خارجه، آن‏هم به ترتیبی که اتفاق افتاد، بر سر زبان‏‌ها بود، دو برکناری یا عزل دیگر در کابینه‏ی محمود احمدی‏‌نژاد خبرساز شد.
برکناری محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که برخوردش با مطبوعات حتی اصول‏گرا، موجب شد تا برای اولین بار در نمایشگاه مطبوعات بسیاری از این رسانه‏‌ها شرکت نکنند و باز تقریباً هم‏زمان، برکناری مهرداد بذرپاش از مسئولیت سازمان جوانان که تصور می‏شد از افراد هماهنگ با تیم دولت احمدی‏‌نژاد است. اما در این عزل و برکناری، نیافتن جانشین یا حتی سرپرست موقت برای مهرداد بذرپاش، هنوز جزو اخبار روزانه‏ی رسانه‏های داخل کشور است.

کشش و کوشش‏های فراوان در مورد انتصاب فرحناز ترکستانی به جانشینی بذرپاش، گویا هنوز به نتیجه منجر نشده و آخرین خبر این‏که فرزاد جمشیدی، گوینده‏ی تلویزیون، از جانب احمدی‏نژاد برای این سمت در نظر گرفته شده است.
در گفت‏وگویی با دکترمهدی خزعلی، فرزند آیت‏‌الله خزعلی و از منتقدان سرشناس دولت احمدی‏نژاد نگاهی به این عزل و نصب‏‌ها و انگیزه‏های آن کرده‌ایم.

دکترمهدی خزعلی: من اقدامات این دولت را عقلایی نمی‏دانم. در واقع‏، عقلا درمانده هستند از این‏که عملکرد این دولت، اقدامات و تصمیماتش را تحلیل کنند. من همه را ارجاع می‏دهم به روانشناسی احمدی‏نژادی که چند سال پیش نوشته‌‏ام.

واقعیت این است که من این عزل‏‌ها را از روی تدبیر و عقل نمی‏دانم. به‏خصوص عزل وزیر خارجه‏ای که در مأموریت برای دو پیام از طرف رئیس جمهور در یک کشور خارجی بوده است. به طوری که از رئیس جمهور سنگال بشنود که دیگر سمت ندارد و عزل شده است. کسی که پنج سال را صبر کرده بود، می‏شد یک روز را هم صبر کند تا وزیر خارجه‏اش که با هزینه‏ی بیت‏المال به آن‏جا رفته است، برگردد و بعد از تمام شدن مأموریتش عزل بشود.

اینها عزل‏‌های کاملاً احساسی و از روی عصبانیت است. به دنبال این نباشید که روی این‏گونه عزل‏ها تحلیل عقلانی بگذارید. ما اما برای همه‏ی این عزل‏ها خرسندیم. من عزل آقای متکی را به واسطه‏ی عملکرد ایشان در وزارت امور خارجه، به فال نیک می‏گیرم. آقای متکی سفرایی را بدون این‏که فرد جایگزین هنوز از آن کشورها موافقت حضور گرفته باشد عزل می‏کردند. مدتی سفارت‏خانه‏ی ما بدون سفیر بودند. ایشان هم از این کارها زیاد کرده‏اند و یا پست‏هایی را ایجاد کرده‏اند برای کسانی که نورچشمی بوده‌‏اند.

حالا صابون آقای احمدی‏‌نژاد به ایشان هم خورده است. ایشان حالا آزرده است، اما این آزردگی، مصداق آن است که می‏گوید: « کسی که ظالمی را اعانت کند، خداوند او را بر او مسلط می‏کند.» باید انتظار داشت امروز چنین اتفاقی بیفتد. ما همه‏‌ی اینها را به فال نیک می‏گیریم و دعا می‏کنیم که انشاالله ادامه داشته باشد.

در مورد سازمان جوانان، دیروز نامه‏‌ی مهرداد بذرپاش خطاب به محمود احمدی‏نژاد منتشر شد. مضمون این نامه، نوعی گله‏‌مندی از رئیس جمهور ایران را می‏رساند. مهرداد بذرپاش نوشته بود در این شرایط خاص مملکت و اجرای یارانه‏ها، ترجیح می‏دهد به مسائل حاشیه‏ای نپردازد و در پایان هم خود را سرباز رهبری و نظام ذکر کرده بود. آیا این می‏تواند حاکی از آن باشد که برکناری مهرداد بذرپاش با عدم رضایت او بوده است؟

تمام این عزل‏‌ها با نارضایتی افراد همراه بوده است. هیچ‏کدام موافقت نداشته‏ اند. این‏ها چسبیده‏اند به این قدرت و کندن‏شان از آن خیلی دشوار است. فکر نکنید که هیچ‏کدام از آن‏ها، آماده‏ی کنده شدن هستند، اما به‏هرحال ناف‏شان را یک موقعی می‏برند.

این هم که الان می‏گویند باید وحدت را حفظ کرد به این دلیل است که وقتی در قدرت هستند ناچارند این حرف‏‌ها را بزنند. وقتی پنج سال پیش ما می‏‌گفتیم کشور در وضعیتی است که ما بحران‏هایی در سر راه داریم و بایستی یک کهنه‏کار سیاست این سکان را دستش بگیرد و هدایت کند، می‏گفتند نه؛ هیچ بحرانی نیست و وضعیت عادی است. وضعیت اقتصادی عالی است و هیچ احتمال جنگی نیست. آقای احمدی‏نژاد شرایط بحرانی را نفی می‏کرد.

الان که حاکم‌ند، همه‌ی شرایط را بحرانی تصویر می‏کنند. دشمن داریم و هرکسی که حرف بزند، ضد نظام و هم‌‏صدای با دشمن و بیگانه است. این‌ها طبیعت کسانی است که بر اسب قدرت سوارند. وقتی پیاده شوند، شرایط عادی و وقتی سوار هستند، شرایط بحرانی است و می‏خواهند از شرایط بحرانی بهره‏برداری کنند.

قبل از این مورد هم عزل محمد علی رامین را از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را داشتیم.

رفتن آقای رامین را به اصحاب مطبوعات تبریک می‏گویم. ایشان هیچ سنخیتی به مطبوعات نداشت؛ تفکر، روحیات و خاستگاه ایشان و این‏که ۲۰ سال، به‏‌خصوص در دوران جنگ در خارج از کشور و در آلمان بودند و حالا آمده بودند و در حساس‏ترین نقطه که رکن چهارم دمکراسی باشد، مستقر شده بودند مسئله‌ی مهمی بود.

واقعاً جای بسی تأسف بود که بچه‏‌های جنگ در اوین بودند و امثال آقای رامین مسئول مطبوعات کشور بودند. من این را به همه‏‌ی اصحاب مطبوعات تبریک می‏گویم، ولی همه‏ی این‌ها یک تشتت، یک تصمیم‏گیری غیر عقلایی و از روی عصبانیت است. فکر می‏کنم در دولت دهم، بیشتر از اینها شاهد عزل و نصب‏ها خواهیم بود.

این‏که نام رحیم مشایی پشت پرده‏ی همه‏ی این عزل و نصب‏ها برده می‏شود، تا چه حد واقعیت دارد؟

من فکر می‏کنم آقای احمدی‏‌نژاد یک رابطه‏‌ی مرید و مرادی با آقای مشایی دارد و این عروس را می‏خواهد به حجله‏‌ی یازدهم وارد کند و این قربانی‏ها، قربانی‏های پیش پای این عروس هستند که بتواند او را به حجله ببرد یا نبرد.

ولی من فکر می‏کنم عروس خوبی انتخاب نکرده و این ملت چنین عروسی را تایید نمی‏کند و رأی نخواهد داد. اگر مردم بخواهند رأی بدهند، به چنین عروسی رأی نمی‏دهند. این همه هم قربانی پایش نریزند. لازم ندارد.

سرپرستی خانم ترکستانی به سازمان جوانان با حاشیه‏‌های زیادی همراه شده است. او خواهر همسر بقایی، یکی دیگر از اعضای دولت محمود احمدی‏نژاد است و امروز البته باز نام دیگری به عنوان یکی از احتمالات برای این سازمان عنوان شده که ایشان هم گوینده‏ی تلویزیون است. این زمینه را چطور می‏بینید؟

واقعاً آقای احمدی‏نژاد در شرایطی قرار دارد که همکاری با ایشان دشوار است. قابل اعتماد نیست و چون ندارند، در دولت دهم قحط‏الرجال است. ناچارند بالاخره از فامیل و بستگان و آشنایان خود استفاده کنند. کسانی که سابقه‏ی هیچ کاری ندارند و فکر می‏کنند این یک سابقه‏ی فعالیت برای آنها می‏شود و در آینده می‏توانند بگویند که معاون رئیس جمهور بوده‏اند و یا فلان شغل را داشته‏اند.

اما از افراد سابقه‏‌دار در فعالیت‏های اجتماعی- سیاسی و مدیریت کلان کشور کسی پا پیش نمی‏گذارد تا با ایشان همکاری کند. چون آینده مشخص است. از الان طلیعه‏ی این نبرد و رویارویی زده شده است و ما تا آخر سال ۹۰، یک رویارویی جدی را بین طرفداران رهبری و ایشان خواهیم داشت.

یعنی پیش‏بینی شما این است که میان تیم محمود احمدی‏نژاد و رهبری، درگیری علنی پیش خواهد آمد؟

مسیری که آقای احمدی‏‌نژاد می‏رود، واقعاً مسیری برای مقابله با رهبری است. من در بازجویی‏‌هایم هم نوشته‏ام، امضا کرده‏ام و گذاشته‏ام برای یادگاری و به آقای بازجو گفته‏ام آن را در جیبش بگذارد که تا آخر سال ۹۰، قطعاً آقای احمدی‏نژاد در برابر رهبری صف‏آرایی می‏کند و طرفداران ایشان و طرفداران رهبری و ولایت، در مقابل هم خواهند ایستاد.

ممکن است در مورد شواهدی که در این مورد وجود دارد، بیشتر توضیح بدهید؟

آقای احمدی‏‌نژاد در طول این پنج سال باعث شد روحانیت جایگاهش را از دست بدهد و مرجعیت هتک حرمت شود. به ائمه‏‌ی خدا و امام زمان، گاه اسائه‏ی ادب و جسارت شد و در دوره‌ی ایشان به رهبری که اتفاقاً مدعی حمایت از اوست، بیشتر اسائه‏ی ادب و اهانت در خیابان‏ها شد.

در واقع، ایشان مسیری را رفته که موجب شده به مرجعیت، رهبری و روحانیت اسائه‏ی ادب شود. نمی‏‌توانیم بگوییم که ایشان طرف‌دارند. نتیجه‏ی کار ایشان هتک هر سه نهاد بوده است؛ نهاد روحانیت، نهاد مرجعیت و نهاد رهبری.

ولی ما شاهد تقریباً حمایت بی‏سابقه‏‌ی رهبری از محمود احمدی‏نژاد طی پنج سال گذشته هستیم. از این حمایت‏‌ها، چطور کاسته نمی‏شود، با توجه به نقدهایی که حتی اصول‏گرایان به رئیس جمهور دارند؟

من فکر می‏کنم که رهبری حجت را بر ایشان تمام کرده که بیشترین حمایت را از این دولت کردند و شاید به‏‌خاطر مواضع مذهبی ایشان بوده است. در نهایت اما می‏‌توانیم بگوییم که حداقل این است که حجت تمام شده و اگر از این به‏بعد، نافرمانی، خطایی و اشتباهی صورت بگیرد، عذری پذیرفته نیست، چون همه‏ی تاییدها شده است.

به‌‏قول یکی از این روحانیون تراز اول، تاییداتی که رهبری از ایشان کردند، اگر از فرد… می‏شد، بالاخره دولت را اداره می‏کرد. واقعیت این است که ایشان مستحضر به همه‏ی تاییدات بوده است، اما بازهم بحران‏ها زیاد است. امیدوارم ملت بتواند از این بحران‏ها جان سالم به‏در ببرد. الان ملت مسیر سختی را به‏واسطه‏ی حذف یارانه‏ها در پیش روی دارد، مردم سختی‏هایی زیادی را دارند، امیدواریم دود این بحران و این درگیری جناحین هم به چشم ملت نرود و بتوانند تحمل کنند.