سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران که در نامهای به دادگاه رسیدگی کننده به پرونده بازداشتگاه کهریزک به «سهم خود» از رهبر جمهوری اسلامی، مردم ایران و خانوادههای سه تن از جانباختگان این بازداشتگاه عذرخواهی کرده است. او ابراز شرمندگی کرده، همزمان اما همچنان اصرار دارد که نقشی در وقایع این بازداشتگاه نداشته است.
او نوشته که «به عنوان دادستان وقت تهران در پیشگاه خداوند و وجدان خود از وقوع این حادثه هولناک اگرچه خداوند باری تعالی عالم است در شکلگیری آن هیچ عمدی نبوده (و هیچ نقشی نداشتم) ابراز شرمندگی میکنم.»
نکته مهم نامه سعید مرتضوی همین سه کلمه خط خورده است: «و هیچ نقشی نداشتم»، کلمات و ترکیبی معنادار که نشان میدهد حتی در هنگام نوشتن نامه هم او حاضر به پذیرش مسئولیت خود در فجایع بازداشتگاه کهریزک نبوده است، عذرخواهی و ابراز شرمندگی او از باب احساس مسئولیت یا پشیمانی نیست و او ناچار به نوشتن چنین نامهای شده است.
سهم او
اما سهم سعید مرتضوی از بازداشتگاه کهریزک و آنچه که در جریان اعتراضهای مردم ایران به اعلام نام محمود احمدینژاد به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۱۳۸۸ در این بازداشتگاه گذشت، چه بوده؟ او از چه چیزی به گفته خود «ابراز شرمندگی» میکند؟
■ اول− هجدهم تیر ماه ۸۸: سعید مرتضوی بر اساس اعلام اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، دستور انتقال دستگیرشدگان به بازداشتگاه کهریزک را داده و علیرغم آگاهی از کمبود جا و خطرناکی این بازداشتگاه، بر این دستور اصرار داشته است. کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی (مجلس هشتم) برای پیگیری حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری هم در گزارشی که ۲۰ دی ماه ۱۳۸۸ منتشر شد، اعلام کرد که سعید مرتضوی به بهانه «فقدان ظرفیت زندان اوین» دستور انتقال بازداشتشدگان به کهریزک را داده است.
■ دوم− بیست و یکم تیر ماه ۸۸: وزیر اطلاعات وقت و بیست و دوم تیر ماه، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی از سعید مرتضوی میخواهند که بازداشتگاه کهریزک را تخلیه و بازداشتشدگان را از این بازداشتگاه منتقل کند. او اما تا بیست و سوم تیر ماه از اجرای این دستورات خودداری میکند. نشریه اصولگرای مثلث، مهر ماه ۱۳۸۸ از تماس سعید جلیلی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) با سعید مرتضوی و ابلاغ این دستور و همزمان «طفره رفتن» سعید مرتضوی خبر داده است. صالح نیکبخت، وکیل خانواده یکی از قربانیان کهریزک اعلام کرده که اگر مرتضوی از اجرای دستور در روز ۲۱ تیر و حتی ۲۲ تیر سر باز نمیزد، قربانیان این بازداشتگاه زنده میماندند.
■ سوم− بیست و سوم تیر ماه ۸۸: سرانجام بازداشتشدگان کهریزک به زندان اوین منتقل میشوند. امیر جوادی فر در راه انتقال به اوین و محسن روح الامینی و محمد کامرانی در بیمارستان جان میبازند. براساس گزارش کمیته ویژه مجلس وقت، سعید مرتضوی در جلسه با اعضای این کمیته، علت مرگ این سه نفر را «بنا بر بررسیهای انجام شده از سوی پزشکی قانونی، مننژیت دانست و متذکر شد که با سرعت در بازداشتگاهها عملیات واکسیناسیون مننژیت در حال انجام میباشد.»
در حکم صادره در دادسرای نظامی برای عاملان بازداشتگاه کهریزک در ۲۵ آذر ماه ۱۳۸۸ آمده است: «بعد از امتناع دکتر پوراندرجانی و مافوقش (دکتر فرهمندپور) از امضای گزارش خلاف در مورد علت مرگِ بازداشتیها، نامهای از سوی سعید مرتضوی تنظیم، دیکته و به ماموران داده میشود که مرتضوی گفته بود به دلیل مصلحت، باید چنین گزارشی را به مراجع قضایی ارائه دهند و فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز دستور همکاری را در این زمینه صادر میکند.»
رامین پوراندرجانی که پزشک وظیفه در بازداشتگاه کهریزک بود بعد از این قضیه و در ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۸ به صورتی مرموز درگذشت.
در گزارش خلاف واقع عنوان شده بود که «بر اساس اعلام بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم بر اثر بیماری مننژیت فوت نموده و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص آنها در بازداشتگاه صورت نگرفته است.»
در رای صادر شده در دادسرای نظامی به نقل از سرهنگ فرج کمیجانی، فرمانده بازداشتگاه کهریزک آمده است: «آقای مرتضوی گفت من با پزشکی قانونی صحبت کردم که علت مرگ مننژیت بوده است.»
سهم نظام
آنچه در بالا آمد مواردی از حداقل سهم سعید مرتضوی در وقایع بازداشتگاه کهریزک بود، در زمانی که او به عنوان دادستان وقت تهران بر اساس قانون، ریاست ضابطان قضایی و وظیفه نظارت بر حسن رفتار آنها را برعهده داشت. این سهم طی هفت سال از سوی او انکار شد و حالا در شرایطی در نامه عذرخواهی تبدیل به «سهم خود»ی خط خورده شده است که همچنان انکار میشود.
اما سعید مرتضوی تنها مسئول فجایع کهریزک نیست. سیستم و نظامی که به او ابتدا به عنوان قاضی شعبه مطبوعات و سپس دادستان تهران این امکان و اختیار را میدهد که در برخورد با منتقدان، معترضان و مخالفان، حتی قوانین جمهوری اسلامی را زیر پا بگذارد، دستور مافوق را نادیده بگیرد و دست به هر جنایتی بزند بیش و پیش از او مسئول است. سیستمی که سعید مرتضوی را تربیت و تفکر مرتضویسم را پرورش داده است سهم بزرگتر و بیشتری در جنایت کهریزک دارد اما تاکنون بابت این مساله نه تنها عذرخواهی نکرده که مساله کهریزک را «مساله اصلی» نمیداند. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هر چند دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر کرده بود اما مشخصا در یک سخنرانی عنوان کرد «عدهای حادثه زندان کهریزک را قضیه اصلی دوران بعد از انتخابات قلمداد میکنند که این خود یک ظلم دیگر است.»
علت عذرخواهی مرتضوی
اما چرا سعید مرتضوی عذرخواهی کرد؟ در مصاحبهای که نگارنده بعد از صدور حکم انفصال از خدمات قضایی و دولتی به اتهام بازداشت غیرقانونی دستگیر شدگان کهریزک با او داشته است، مرتضوی معتقد بوده که او را قربانی نظام خواهند کرد.
او سرنوشت سعید امامی، شبیهترین فرد در سیستم جمهوری اسلامی به خود را دیده است. فردی که اراده سیستم در قتلهای سیاسی سال ۱۳۷۷ که به قتلهای زنجیرهای معروف شد، به او خلاصه شد و در نهایت خبر خودکشیاش در زندان منتشر شد. همان اراده اکنون بر این است که فجایع کهریزک در سطح سعید مرتضوی باقی بماند و پرونده فیصله یابد. او هر چند که میگفت فدایی نظام است اما تلاش میکند به سرنوشت سعید امامی دچار نشود و نامه عذرخواهیاش تقلایی در این راستاست نه از باب مسئولیتپذیری یا پشیمانی یا حتی وظیفهای اخلاقی.
مرتضوی توانسته خانواده یکی از قربانیان کهریزک (امیر جوادی فر) را با کسب رضایت از پیگیری پرونده منصرف کند و در پرونده محمد کامرانی، دیگر قربانی کهریزک، در اتهام معاونت در قتل حکم برائت بگیرد، اما پرونده شکایت خانواده محسن روح الامینی علیه او با اتهام معاونت در قتل از سوی پدر این خانواده که بر خلاف خانوادههای سایر قربانیان فردی صاحب نفوذ در حاکمیت ایران است، با جدیت پیگیری میشود.
حالا سرنوشت سعید مرتضوی در این پرونده را تصمیم این خانواده در قبال نامه عذرخواهی او تعیین خواهد کرد.
در همین زمینه
عذرخواهی باورناپذیر قاضی مرتضوی، تبدیل مننژیت به شهادت
یک نامه تایپ شده ی خط خورده هیچ ارزش استناد نداشته از اول. این درست مثل اقرارنامه های زورکی است که از دید همگان ارزش استناد ندارد. باز هم مردم ایران می خواهند فکر کنند که در چیزی برنده شده اند ولی واقعیت آن است که به هر صورت به ماجرا بنگریم تنها شکست نصیب ایرانیان شده. اگر هزار نویسنده ده هزار بار این چند جمله کلیشه ای را تکرار کنند، باز هم نمی توان گفت آفتاب از پشت ابرها درآمده. کوچکترین قضایای امنیتی در ایران به پیچیدگی قتل کندی هستند و هیچ وقت مشخص نخواهد شد کی چکار کرده. فقط 4 نفر دم دستی فدا می شوند تا افکار عمومی “خیلی بخشایشگر” ایرانیان در کسری از ثانیه آسوده شود و به آزادی های یواشکی و پارتی های شبانه خود برسند.
سیما / 14 September 2016