فراکسیون «امید» همزاد پیروزی نسبی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم بود، اما اصولگرایان تنها یک شب مانده به افتتاح مجلس، با جذب نیروهای منفرد، فراکسیون «ولایت» را تشکیل دادند. ۹ عضو هیات رئیسه ۱۲ نفری مجلس، وابسته به این فراکسیون هستند.
علی لاریجانی در انتخابات هیات رئیسه موقت مجلس دهم، با اختلاف معناداری توانست محمدرضا عارف را کنار بزند. ۷۰درصد ترکیب این مجلس را نیروهای تازه تشکیل میدهند، اما تعداد آرای لاریجانی همان رقم مجلس نهم باقی ماند. در مجلس نهم اصولگراها دست بالا را داشتند و رقیب لاریجانی نیز حداد عادل بود.
در انتخابات مجلس دهم، علی لاریجانی در لیست ائتلاف اصولگرایان نبود و در شهر قم با ریزش جدی آرا، نفر دوم شد. او در فهرست امید و مورد پشتیبانی اصلاحطلبان قرار داشت، اما روز اختتامیه مجلس نهم در نشستی مطبوعاتی گفت انتخاب خود را مدیون آیات عظام است نه اصلاحطلبان.
اصلاحطلبان روی جذب نیروهای منفرد و مستقل حساب زیادی باز کرده بودند و این در حالی بود که عیار سیاسی منتخبان کمتجربه و تازهکار محک نخورده بود. عارف ضمن پافشاری بر نامزدی ریاست مجلس، در همه مصاحبهها و نشستهای مطبوعاتیاش تاکید داشت که اصلاحطلبها خواستار تعامل حداکثری با جریان مقابل و تلاش برای پر کردن شکاف تحمیلی با بخشی از حاکمیت هستند.
فاصله معنادار
تناسب رای لاریجانی و عارف تاملبرانگیز است: ۱۷۳ در برابر ۱۰۳. فراکسیون امید ۱۱۸ عضو داشت اما عارف حتی از کسب رای همه اعضای این فراکسیون محروم مانده است. این نشانه جذب چهرههای سیال و تازهوارد و تمایل بیشتر نیروهای “اعتدالی” به سوی جبهه لاریجانی است.
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی میگوید خوب بود مرزهای به وجود آمده میان اصولگراهای میانه رو و افراطی از میان نرود اما این دو جریان به خاطر کشیدن شدن رقابت عارف و لاریجانی به صحن علنی مجلس، به هم نزدیک شدند: «به این ترتیب لاریجانی مدیون تندروها شد.»
در مجلس نهم، لاریجانی در صف اصولگرایان میانهرو بود و تندروهای جبهه پایداری در انتخابات هفتم اسفند به او رای ندادند. اما منتخبان همین جریان که علیه لاریجانی در قم بیانیه داده بود، برای ناکام گذاشتن عارف، لاریجانی را برگزیدند. رویکردی که یادآور آرای سلبی اصلاحطلبان در انتخابان خبرگان پنجم است.
هیات رئیسه کنونی موقت است و پس از تصویب اعتبارنامه دو سوم منتخبان، دوباره برای آن رایگیری میشود اما بنا بر تجربه ادوار پیشین مجلس، ترکیب هیات رئیسه نهایی تقریبا همین میماند.
عارف گفته بود و رقابت با لاریجانی را با رفاقت پیش میبرد و ناکامیاش در کسب کرسی ریاست مجلس شکستی برای اصلاح طلبان نخواهد بود: «وظیفه ما حضور برای رسیدگی به مطالبات مردم و بالا بردن جایگاه نظام است.»
«فقر راهبردی جریانات سیاسی»
عباس عبدی در مصاحبه با سایت “فرارو” گفته که بازی سیاست در ایران تمام شدنی نیست: «اصولگرایان مشکلات زیادی دارند و با این چیزها نمیتوانند مسئله خود را حل کنند. حتی با ریاست خبرگان هم چیزی به دست نیاوردند بلکه خیلی چیزها را هم از دست دادند.»
به نظر این تحلیلگر سیاسی، بخش دیگری از مشکل صحنه سیاست ایران به اصلاح طلبان باز میگردد که اصولا به صورت راهبردی تصمیم نمیگیرند، بلکه اقتضایی عمل میکنند: «برخی اصلاح طلبان قادر به فهم مسائل نیستند و به سرعت گروگان خواستههای افراد موثر خود میشوند.»
او نتیجه گرفته که برای کشور خوب نیست که دو نیروی موثرش تا این حد در فقر راهبردی به سر ببرند.
تحلیلگران دیگری چون صادق زیباکلام، با اشاره به واقعیات موجود در صحنه سیاست ایران و چیدمان نیروها، ریاست عارف بر مجلس را بازدارنده و تحریکآمیز دانستهاند. او قبلا گفته بود که ریاست عارف محتمل نیست اما اگر چنین شود از همان دقیقه اول خط آتش گسترده اصولگراها علیه مجلس دهم شروع خواهد شد: « این منجر به فعال شدن همه نهادهای وابسته به اصولگرایان و نهادهای منتسب به آنها علیه مجلس دهم میشود که البته تریبونهای کمی هم ندارند؛ در این صورت عارف نمیتواند گامی بردارد.»
به عقیده زیباکلام، عارف بهتر است نقش ابوترابیفرد را بر عهده گیرد و اصلاحطلبان سعی کنند فراکسیونهای قوی ایجاد کرده و کمیسیونهای مهم مجلس مثل کمیسیون اصل ۹۰ و کمیسیون امنیت ملی مجلس را در اختیار بگیرند و از طریق آنها اصلاحات را پیش ببرند.
- پرونده ویژه: مجلس دهم؛ پردهبرداری از چیدمان سلبی
کور سوی امید را روحانی و دار و دسته اعدالی و اصلاح طلب بر باد دادند.
نا کارآمدی مدیرتی دولت حسن روحانی و افتضاحات پیاپی از جمله فیش های حقوقی، چند شغلی و پارتی بازی ها مقامات د رکنار رکود اقتصادی و حرافی ها بی پایان و شعارگرایی دولت وی، نشان داد امیدی به تحول و اصلاح نیست.
صحنه گردانهای پشت پرده و گاه خودنمایی آنان، تمام امیدهای مردمبرای تحول دموکراتیک نظام بر باد داده است.
پارسی / 29 May 2016
مثلا عارف میخواست با این ساختار رژیم چه گلی به سر ملت بزنه؟
وقتی احزابی وجود نداره که نمایندگانش مشخص باشه . برنامه اش مشخص باشه . و اینها به جاش لیستهای آبکی میدن با اسامی پر مسما مثل امید ولی در عمل خالی از محتوا . این یکنوع سیرک و تئاتر انتخاباتی و بازی با آرای ملت یا همون سر کار گذاشتن ملت.
همونطور که بنابر توصیه آقایون ملت میرن رای میدن همون یال قوزا و چالقوز که به ضرب زور و تقلب “انتخاب” شدن میشن ریس مجلس و خبرگان . این سیرک دو سه سال دیگه برای انتخابات ریاست جمهوری دو باره شروع میشه و دو باره شروع میشه و قس اعلی حاضا….
کسانی که به این نظام امیدوارند بروند در انتخابات بعدی به لیست امید ثانی رای بدهند
roozbeh / 29 May 2016
با چه حماقت معنا داری در انتخابات شرکت کردیم
خودم از خودم نا امید شدم
بازنشسته / 29 May 2016
البته تیتر سوالی این مطلب زیرکانه است. مدیونی، آن هم در دنیای سیاست نانجیب ایران که سیاسی کارنش در عرض چند روز رنگ عوض میکنند، مهم است. مدیونی و رفیق بازی و باندبازی از معضلات است.
بارها هشدار دادند که یان اصلاح طلبان صرفا آرایش و بزک نظام هستند. مطمئنا اگر اینها مردم ترغیب نمیکردند مشارکت درای گیری زیر 50 درصد میشد.
البته این اصلاح طلبان قلابی پاداششان میگرند، بخشی رسمی و در قالب فیشهای حقوقی و بخشی را با رانت.
پسر ایرانی / 30 May 2016
نه اصولگرا و نه اصلاح طلب ، لعنت به هر دو تاشون .
ما می گیم خر نمیخوایم ، پالون خر عوض میشه .
همین کسانی که نقش سیاهی لشکر نظام پوسیده اسلامی را بازی کرده و با عجله و شتاب رای دادند ، امروز پیش وجدان خود ناراحت و سر خورده هستند و شاید پیش خود فکر میکنند که مگر یک اشتباه را چند بار باید تکرار کرد ؟
توجه مخاطبان محترم رادیو زمانه را به این مقاله بسیار جتلب و مفید آقای مجید محمدی جلب می نمایم : ( عنوان مقاله )
درسی که نمیخواهند بگیرند: کوبیدن بیحاصل بر طبل اصلاح
مجید محمدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۰
جریان موسوم به اصلاحطلب در ایران به نحو جزمی و غیر تجربی بر این باور است که حکومت جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است حتی اگر بارها خلاف آن اثبات شده باشد. بیش از دو دهه است این برنهاده به آزمایش گذاشته شده و نتیجهای حاصل نشده است. همهی نهادهای انتصابی، دیوانسالاری دینی و نهادهای امنیتی و نظامی بر این نکته اصرار دارند که نیازی به اصلاح نیست، ایران یک نظام مردم سالار و آزاد و الهی و قدسی است و حتی اصلاح را توطئهی خارجی می دانند ولی گروهی معتقدند که اصلاح علی رغم قدرت مطلقهی دشمنان اصلاح ممکن است. این دگماتیسم که در عرصهی عمل هیچ نشانهای برای حقیقت آن دیده نمی شود سه نتیجه برای گروههای موسوم به اصلاح طلب در بر داشته است:
۱) اصلاح طلب خواندن خود علی رغم کنار گذاشتن همهی مطالبات اصلاح طلبانهی نسل اول و عدم طرح هر گونه انتقاد از روالها و سیاستهای جاری؛ در انتخابات ۹۲ و ۹۴ گروههای موسوم به اصلاح طلب هیچ برنامهای برای اصلاح وضع موجود عرضه نکردند و تنها در پشت نامی که افرادی دیگر در دههی هفتاد خورشیدی بر خود گذاشتند سنگر گرفتند؛
بهنام / 30 May 2016
۱) اصلاح طلب خواندن خود علی رغم کنار گذاشتن همهی مطالبات اصلاح طلبانهی نسل اول و عدم طرح هر گونه انتقاد از روالها و سیاستهای جاری؛ در انتخابات ۹۲ و ۹۴ گروههای موسوم به اصلاح طلب هیچ برنامهای برای اصلاح وضع موجود عرضه نکردند و تنها در پشت نامی که افرادی دیگر در دههی هفتاد خورشیدی بر خود گذاشتند سنگر گرفتند؛
۲) ابزار حکومت واقع شدن برای بازی پلیس خوب (میانه روها) و پلیس بد (رادیکالها) در عرصهی بین المللی بدون آن که از این بازی چیزی نصیب مردم معتقد به اصلاح و گروهای موسوم به اصلاح طلب بیاید؛ کشوری را سراغ دارید که در آن ۲۱ میلیون نفر به اصلاح وضع موجود رای دهند و رای گیرنده در پایان خود را تدارکاتچی بخواند؟ کشوری را سراغ دارید که حدود ۳ میلیون نفر به خیابان بیایند و حتی یک سیاست و قانون و تصمیم در آن تغییر نکند؟ و
۳) درس نا آموزی از نتایج مشارکت سیاسی؛ همهی حرکات و اقدامات این گروهها برای اثبات برادری خود به نظام از سوی رهبر و نهادهای امنیتی و نظامی نادیده گرفته شده است و آنها همچنان محمل «نفوذ» غرب و دشمنان کشور تلقی می شوند. علی رغم همراهی این گروه با حکومت در همهی سیاستها و عدم چالش آن و قرار دادن اقتدارگرایان در فهرستهای خود، آنها همچنان «غیر خودی» هستند.
معنای نمادین ریاست جنتی، لاریجانی و غضنفر آبادی
ریاست جنتی بر مجلس خبرگان و حضور جدی ترین مخالفان اصلاح طلبان در هیئت رئیسه (احمد خاتمی و موحدی کرمانی) علی رغم تلاش بسیار زیاد اصلاح طلبان برای داشتن «ورودی» در این مجلس (با رای به کسانی مثل دری نجف آبادی و ری شهری و موحدی کرمانی) می تواند برای این جریان بسیار درس آموز باشد. آنها می توانند بیاموزند که تاثیر چندانی بر روند سیاسی در ایران ندارند و در باب قدرت و تاثیر خود متوهم هستند. مشارکت گروههای موسوم به اصلاح طلب نه در جهت گیری و نه در ترکیب مجلس خبرگان تغییری ایجاد کرد. اگر مهدوی کنی مجلس خبرگان را حامی ولی فقیه می دانست جنتی اعلام کرد که اعضای این مجلس همانند تک تک شهروندان صغیر کشور با وی بیعت کردهاند. رای جنتی نشان می دهد که مهندسی انتخابات این مجلس توسط شورای نگهبان موفق بوده و مجلسی مطابق میل رهبر و نهادهای انتصابی شکل گرفته است و اهمیتی ندارد که مصباح و یزدی در آن هستند یا خیر.
بهنام / 30 May 2016
همین امر بر تحولات مجلس شورا نیز صادق است. اکثریتی را که اصلاح طلبان ادعا داشتند (۲۳۰ اصلاح طلب و مستقل نزدیک به اصلاح طلبان و ۱۶۰ عضو اصلاح طلب در مجلس دهم جمهوری اسلامی، الیاس حضرتی، اعتماد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ ۱۶۸ عضو اصلاح طلب، علی صوفی عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، تابناک ۷ خرداد ۱۳۹۵) به ۱۰۵ عضو (در دومین نشست فراکسیون امید، کیهان ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵) تقلیل یافت. آخرین جلسهی آنها با ۶۰ عضو برگزار شده است. حدود ۵۰ نفر از کسانی که در فهرست امید قرار داشتند به علی لاریجانی برای ریاست مجلس رای دادند. (کواکبیان، تابناک ۲ خرداد ۱۳۹۵)در مقابل در نشست فراکسیون ولایت مجلس دهم حدود ۱۸۰ نفر شرکت کردند (حدود ۱۳۰ عضو اقتدارگرا و ۴۰ تا ۵۰ نفر از مستقلها) که اکثریت قریب به اتفاق آنها در جناح مقابل اصلاح طلبان قرار می گیرند (به غیر چند نفر که ممکن است برای کسب اطلاع در آن جمع شرکت کرده باشند). کسانی که نامشان در فهرستهای امید قرار داشت بلافاصله بعد از انتخاب پرچمهای دیگری را بر داشتند و در نهایت با انتخاب علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس در بر همان پاشنه خواهد چرخید. کسانی که با فهرست اصلاح طلب به مجلس آمدهاند حتی بر سر ریاست محمد رضا عارف هم نظر نبودند. هم فهرست امید و هم نوید اکثریت توسط اصلاح طلبان از آغاز ایجاد توهم برای بوده و صرفا به ریختن رای در زنبیل اقتدارگرایان و افزایش مشارکت در انتخابات بدون هیچ نتیجهای منجر شد.
انتخاب غضنفر آبادی به ریاست دادگاه انقلاب تهران با توجه به مواضعی که علیه اصلاحات داشتهاند بلافاصله بعد از انتخاب جنتی به ریاست خبرگان چهار پیام روشن در بر دارد: ۱) پیام به مردم به طور کلی: مهم نیست شما به کسی رای ندهید. آنها در نهادهای انتصابی مقامی پیدا کرده یا ارتقا خواهند یافت؛ ۲) به مجلسی با تعداد بیشتری از اصلاح طلبان: امید چندانی به تغییر در وضعیت موجود با قانونگذاری نداشته باشید؛ ۳) به دولت روحانی: انتظاراعمال گشایش در امور اجتماعی و فرهنگی نداشته باشید چون با دادگاه انقلابی با مواضع ضد گشایش رو به رو هستید؛ و ۴) به فعالان مدنی و سیاسی: شرایط برای کار شما تسهیل نخواهد شد وفشارها ادامه خواهد یافت.
بهنام / 30 May 2016
امیدهای واهی
جریان اصلاح طلب با عناوین بسیج کنندهای مثل «فهرست امید» از مردم می خواهد در هر گونه انتخابات با هر شرایط و کیفیت شرکت کنند ولی وقتی نتیجهی این شرکت می شود ریاست جنتی بر مجلس خبرگان یا لاریجانی بر مجلس شورا به مردم هشدار می دهد که «دیدید گفته بودیم به براندازی رژیم دل نبندید!». این جریان با یک مغالطهی دو وضعیتی (تقلیل واقعیت به یک دوگانه) می خواهد بدیل براندازی (که در صورت دل کندن مخالفان اصلاح طلب و قطع امید از رانت جویی از رژیم ناممکن نیست) را شرکت نامشروط در انتخابات (گاه با توجیه دهن کجی به رهبر جمهوری اسلامی با حذف چند نفر و جایگزینی آنها با افرادی مثل خودشان) معرفی کند در حالی که حتی اگر شرایط برای براندازی مناسب نباشد روشهای دیگری غیر از مشارکت در انتخابات برای تاثیر گذاری سیاسی در کشور وجود دارد.
کارکرد اصلاح طلبان
این جریان با مشارکت بی قید و شرط، مدام در کار تعمیر و بازسازی رژیم است و در کنار آن مخالفان را از براندازی یا هر گونه تاثیر گذاری معنا دار مایوس می کند. حسن شایانفر از اداره کنندگان کیهان و بازجوی امنیتی در مورد کارکرد اصلاح طلبان برای رژیم چنین می گوید: «یادم هست که یکی از عناصر مرتبط با سلطنتطلبان آمده بود دفتر من و میگفت «آقا من دارم برای این نظام کار میکنم. چرا علیه من مینویسید؟» گفتم میخواهیم بهتر کار کنی، مگر نمیگویی دارم کار میکنم؟ پس طرف مقابل بهتر میفهمد که شما واقعا داری کار شاذی انجام میدهی یا نه… مادامی که جریان انقلاب و عناصر انقلابی حاضر در صحنه مانند کیهان و جوان و فارس و دیگر رسانههای انقلابی باشند، آنها [ضدانقلاب به تعبیر وی] روزبهروز بهصورت تاکتیکی به آقای روحانی و خاتمی نزدیکتر میشوند. در مجموع این سناریویی است که فردی نقش پلیس بد و فرد دیگری نقش پلیس خوب را بازی میکند و ایرادی ندارد اگر محصولش در کاسه انقلاب برود.» (فارس ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵)
بهنام / 30 May 2016
بحث در اینجا این نیست که اصلاح طلبان برای دستگاههای امنیتی کار می کنند؛ موضوع آن است که کارکرد خواسته یا ناخواستهی آنها برای رژیم مثبت بوده است بدون آن که حاصلی برای اصلاح امور داشته باشد. آنها حتی اگر بخواهند نمی توانند تغییری ایجاد کنند. گویی مخاطبان اصلاح طلبان فراموش کردهاند که در دوران خاتمی سخن هموارهی جناح مقابل آن بود که «چیزی عوض نشده است»و حق با آنها بود.
عدم رضایت بی حاصل
عدم حضور رفسنجانی و سید حسن خمینی در دیدار خبرگان از مزار خمینی در واقع نوعی ابراز نارضایی از رخدادهایی است که خود آنها در آن نقش محوری داشتهاند. این عدم حضور دو دلیل می تواند داشته باشد: اول نشان دادن نارضایی از آنچه اتفاق افتاد مثل رد صلاحیت حسن خمینی و قرار گرفتن نفر آخر انتخابات خبرگان در ریاست مجلس در حالی که رای اول تهران اصولا نمی توانست در این رقابت شرکت کند؛ و دوم بی نتیجه یا بسیار کم نتیجه بودن حضور اصلاح طلبان و اعتدالیون در انتخابات با توجه به رقم خوردن نتایج هر دو انتخابات توسط شورای نگهبان، بیت رهبری و نهادهای امنیتی و نظامی. در هر صورت این گونه عکس العملهای نمایشی بی تاثیر بوده و خواهد بود چون طرف مقابل هزینهای نمی پردازد.
جنبش دمکراسی خواهی
فراموش نکنیم که جنبش اصلاحات از ابتدا در پی بسط دمکراسی در جامعهی ایران بود با حذف نظارت استصوابی و افزایش اختیارات نهادهای انتخابی در کارزارهای حقوقی و بسط جامعهی مدنی و حاکمیت قانون و دولت پاسخگو و رسانههای آزاد در کارزارهای اجتماعی. آنچه در رفتارهای اصلاح طلبان بعد از سرکوب جنبش سبز به طور جدی غائب است همین دمکراسی خواهی است. اصلاح طلبان هنوز اصلاح طلب نامیده می شوند بدون آن که حتی یکی از اجزای منشورهای اصلاح طلبی را که در دههی هفتاد در ایران مطرح شد یدک کشند. اصلاح طلبی در ایران به یک میراث تبدیل شده است تا یک برنامه. مشکل از آنجا بر می خیزد که دو امر جمع ناشدنی در برابر هم قرار گرفته اند: اصلاح ناپذیری حکومت در برابر اصرار گروهی به اصلاح پذیری آن.
بهنام / 30 May 2016
جنبش دمکراسی خواهی
فراموش نکنیم که جنبش اصلاحات از ابتدا در پی بسط دمکراسی در جامعهی ایران بود با حذف نظارت استصوابی و افزایش اختیارات نهادهای انتخابی در کارزارهای حقوقی و بسط جامعهی مدنی و حاکمیت قانون و دولت پاسخگو و رسانههای آزاد در کارزارهای اجتماعی. آنچه در رفتارهای اصلاح طلبان بعد از سرکوب جنبش سبز به طور جدی غائب است همین دمکراسی خواهی است. اصلاح طلبان هنوز اصلاح طلب نامیده می شوند بدون آن که حتی یکی از اجزای منشورهای اصلاح طلبی را که در دههی هفتاد در ایران مطرح شد یدک کشند. اصلاح طلبی در ایران به یک میراث تبدیل شده است تا یک برنامه. مشکل از آنجا بر می خیزد که دو امر جمع ناشدنی در برابر هم قرار گرفته اند: اصلاح ناپذیری حکومت در برابر اصرار گروهی به اصلاح پذیری آن.
بهنام / 30 May 2016
لاریجانی ریاست پوشالی خود را مدیون مشتی مادیون (اسب و قاطر) چون خود است که مطیع مطلق صاحب اصطبل خودند و فاقد هر گونه اراده و سرکش در برابر دستورات آن معظم الها.
احمد / 30 May 2016
همه حرف هادرست اماراه حل دم دستی برای تغییروجودنداردوقتی عقلای قوم وتئوریسین های اصلاحات مردم رابه شرکت درانتخابات تشویق میکنندونتیجه ان نمیشودکه میخواهندبازدوباره این سیکل معیوب تکرارمیشودتازندگی نسلی هزینه برون رفت ازوضعیتی شود که نسلی تغییرمیخواستنداماراه حلی هم برای تغییرنداشتند
ali / 30 May 2016