شمارش معکوس برای انتخاب هیات رئیسه مجلس دهم آغاز شده است. رویارویی علی لاریجانی و محمدرضا عارف حساسیت بیشتری به ماجرا بخشیده و رقابت را داغ کرده است. این بار نیز به مانند مجلس نهم روزآزمائی بین دو فردی صورت میگیرد که در ایام رقابتهای انتخاباتی در یک جبهه بودند. اما وضعیت شکننده سیاست در شرایط کنونی ایران و بخصوص همسوییها و تقابلهای زودگذر اصلاحطلبان و تعارضهایی که در سمتگیریهای پیش و پس از انتخابات آنها وجود دارد، بهگونهای است که به ناگاه متحد سابق، نماد وضع موجود میشود و عدم تغییر آن معنای پشت کردن به رای مردم به خود میگیرد
در آن سوی میدان نیز علی لاریجانی جهتگیریاش را به سمت کاهش فاصله با اصولگرایان تنظیم کرده و با اهتمام در جذب منفردها و افراد فاقد سوابق سیاسی- تشکیلاتی میکوشد تا کرسی ریاست مجلس را حفظ کند.
انتخابات این دوره هیات رئیسه جدا از جنبههای متعارف سیاستورزی و منافع و مزایای ریاست، بازتاب دهنده چرخشهای سیاسی و ناپایداری اتحادها و گسستها است. اصولگرایان افراطی اعم از جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و یکتاییها که تا دیروز علی لاریجانی را به عنوان “ساکت فتنه” تقبیح کرده و او را به حمایت از دولت و عدول از موازین اصولگرایی متهم میکردند، اینک به خاطر مهار رقیب دیرینهتر در پشت سر او قرار گرفتهاند.
اصلاحطلبان نیز که پیشتر علی لاریجانی را به دلیل مقاومت در برابر تندرو ها تحسین میکردند و او را مانعی در برابر پیشروی تندروها میدانستند، اینک تفاوت معنادار بین او و اصولگرایان افراطی را رد میکنند و پایان دادن به ریاست علی لاریجانی را اقتضای رای مردم و مطالبه آنها میدانند. اما گویا آنها فراموش کردهاند که در ایام تبلیغات انتخاباتی مدعی بودند که کاندیداهای اختصاصی تایید صلاحیت شده آنها کم شمار بوده و لذا از روی ناگزیری فهرست انتخاباتیشان را در ائتلاف با اعتدالیها و اصولگرایان میانهرو و منتقد تنظیم کردهاند. از این رو علی لاریجانی و نیرو های نزدیک به او در فهرست امید قرار گرفتند. حال اگر پایین کشیدن علی لاریجانی از کرسی ریاست مجلس در راستای تحقق مطالبات اکثریت رایدهندگان تلقی شود، آنوقت سئوال مهمتری مطرح میشود که چرا اصلاح طلبان او را در فهرست انتخاباتی خود قرار داده بودند؟
ایستگاه آخر زورآزمایی عارف و لاریجانی
زور آزمائی عارف و لاریجانی در حالی به ایستگاه آخر نزدیک میشود که نشانههای قابل اتکایی مبنی بر مصالحه و تفاهم بین آنها مشاهده نمیشود و به احتمال زیاد فرجام کار در صحن علنی مجلس مشخص خواهد شد. در جلساتی که فراکسیون امید تا کنون داشته، شمار افراد شرکت کننده به حد نصاب ۱۴۵ نفر نرسیده است. برآوردها از تعداد اعضاء متفاوت بوده و بین ۱۰۵تا ۱۲۸ نفر نوسان دارد. اصولگرایان در این دوره با آگاهی از اینکه امکان کسب اکثریت مجلس را ندارند در ائتلاف با منفردها، نیرو های گمنام و متزلزل اصلاحطلبها که سابقه سیاسی مشخصی ندارند و علی لاریجانی، فراکسیونی تحت عنوان “فراگیر” تشکیل دادهاند.
آنها مدعی هستند قریب به ۱۷۰نفر قول همراهی با این فراکسیون را دادهاند. اصلاحطلبها با راه انداختن زود هنگام رقابت بر سر ریاست مجلس و اصرار زیاد عارف، عملا علی لاریجانی و نمایندگان همسو با او را به سمت اصولگرایان سوق دادند. هر دو طرف تا کنون با فضاسازی، مدعی داشتن اکثریت نمایندگان شدهاند. عیار واقعی این تبلیغات در روز اول کار مجلس دهم شروع میشود. آنچه مشخص است عمر فضاسازی محدود است و در صورت تعارض با واقعیت و خیالانگاری به ضد خودش تبدیل میشود.
رصد کردن اوضاع نشان میدهد علی لاریجانی بخت بیشتری برای نشستن بر مسند ریاست دارد. اگر این اتفاق بیفتد آنگاه تبعات منفی قمار سیاسی بر روی ریاست عارف فقط گریبانگیر شخص او نمیشود، بلکه کل اصلاحطلبها را در بر میگیرد و آنها به لحاظ سیاسی دچار شکست مهمی میشوند. این رویداد میتواند آثار روانی موفقیت نسبی اصلاح طلبها در انتخابات مجلس را زایل کند. در فضای کنونی اهمیت انتخابات هیات رئیسه و شکلگیری اکثریت و اقلیت سیاسی مهمتر از نتیجه انتخابات است.
ولی در پشت این رقابت، رویارویی گروهگرایی و عملگرایی نیز قابل مشاهده است. اصولگرایان و بهویژه بخشهای تندروی آنها در مواجهه با واقعیتهای ناخوشایند و ارزیابی واقعبینانه از آرایش سیاسی مجلس از برخوردهای حداکثرگرایانه و مطلق دست کشیده و در چارچوب عملگرایی، اختلافات گذشته با علی لاریجانی را فراموش کردند. آنها سعی دارند از شکاف بوجود آمده در جریان پیشتاز انتخابات برای جبران مافات و مهار اصلاحطلبان استفاده کنند.
احساس خودبسندگی اصلاحطلبان
این میزان از عملگرایی از ناحیه جبهه پایداری و تشکلهای نزدیک به سپاه قابل توجه است. اما اصلاحطلبان و بخصوص رهبران آن از جمله سید محمد خاتمی بعد از انتخابات تصور پیروزی و خودبسندگی پیدا کردند و به سرعت با عدول از مواضع قبلی و فراموش کردن ائتلاف مقطعی مدافعان روحانی به گروه گرایی و رویکرد حزبی روی آوردند.
تمایل و اصرار زیاد محمد رضا عارف که در پوشش خواست رای دهندگان بستهبندی شده است و ذوقزدگی و پیروزی پنداری اصلاحطلبها موجب دو تکه شدن ائتلاف مدافعان دولت اعتدال را فراهم آورده است. این گروهگرایی ضمن اینکه اشتیاق بالای اصلاح طلبها به بازگشت به قدرت را بازتاب میدهد، نظام محاسبه و سنجش آنان را تحت شعاع قرار داده است؛ به گونهای که ادعای همه جانبه بودن و جذب نیرو ها و توجه به مصالح جمعی و اصلاح امور آنان زیر سئوال رفته است.
به نظر میرسد شرایط ذهنی اصلاحطلبها آنها را به سمت راهبرد اداره حزبی مجلس به جای راهکار ائتلافی سوق داده است. همچنین به جای چانهزنی برای تقسیم متوازن و منصفانه کرسیهای هیات رئیسه میپندارند که رایهای لازم را برای چینش مطلوب در اختیار دارند. این راهبرد فینفسه ایرادی ندارد، اما کاربست آن مشروط به شرایط مساعد و داشتن آرای لازم است.
اصلاحطلبان تا کنون نتوانستهاند نیمی از نمایندگان مجلس دهم را جذب فراکسیون امید کنند و امیدوار هستند که تا روز انتخابات منفردها (مستقلها) به آنها اقبال نشان دهند. در صورت تعارض ذهنیت یادشده با واقعیتهای عینی، جایگزینی نگرش عقلانی و مدبرانه با آرزو اندیشی و نگاه انتزاعی، اصلاحطلبان را در وضعیت سختی قرار میدهد که دستپخت خودشان بوده است.
در مجموع در روز انتخابات هیات رئیسه مجلس مشخص میشود کدام طرف بر اساس پختگی سیاسی و کارامدی و واقعبینی عمل کرده است.
گروه گرایی یا عمل گرایی؟! چه ربطی به هم دارند؟!
این نهادهای به ظاهر انتخاباتی، صرفا بچه گول زنک هستند و قدرت واقعی دردست نهاد غیر انتخابتی است. این منتخبهای ظاهری هم، برای سرگرمی به این بازی ها بچگانه و دعواهای زرگری مشغولند. عارف و لاریجانی اساس چقدر در مقام ریاست موثر هستند؟ هر چند ریاست مجلس اخیتارتی فراتر از مجلس دارد و برخی مراکز حضور دارد ولی ما میدانیم، قدرت نهادهای انتخابتی در ایران، نازا شده و عرضه اعمال حتی اختیارت قانونی اش نیست و تا به او از پشت صحنه ندهند کاری نمیکند.
عچیب است در متن طوری وانمود شده انگار این نهادهای انتخاباتی ظاهری قدرت واقعی دارند. در واقع این نهاد قدرت تغییر مثبت ندارند، ولی بنا ب رماهیت مافیایی و رانتی نظام، دستشان تا حدودی در خرابکار و دزدی و چپاول باز است و نمونه فسادهای عظیم بانکی و مالی و فیش های حقوقی که افتضاحتش جناح رقیب افشا کرد!
به عبارت مشخصتر این نهادهای انتخابتی ظاهری، عملکرد مثبت چندانی نمتوانند داشته باشند چون اجازه تغییر و اصلاح امور به ا/نها داده نمیشود، ولی بنا بر وضعیت غیرشفاف قانونی و جفره های عمدی و سهوی قانونی، امکانی برای رانت و فساد است و اصل دعوا این جناحها هم برای اینست. کسب این منافع غیرقانونی و فساد مالی. داستان رقابت برای بهره بردن از امتیازت مالی است.
داستان، داستان غارت امول عمومی و بیت المال است.
persian / 29 May 2016