سارا محمدی اردهالی اشعارش را با آغاز خیزش «وبلاگنویسی» در سایت «آینه» که در آن زمان از اندک نمونههای کارهای چندرسانهای در ایران بود منتشر میکرد: اشعاری با زبانی ساده اما عمیق که نمایانگر دنیای زنان جوان و تجددخواه در ایران بود با مایههایی از اندوه درآمیخته با طنز در بستر زندگی روزانه.
او در گفتوگویی می گوید:
کسی که میگوید حالم خوب است، معنیاش این نیست که حالش خوب است. در این روزها ما داریم تلاش میکنیم، همه دستهجمعی، تلاش میکنیم لبخند بیافرینیم، زندگی کنیم، تجربه کنیم. در دنیایی که نباید خیلی چیزها را تجربه کنیم، تلاش میکنیم روشهای نفس کشیدن را کشف کنیم و به هم بگوییم، ما دسته جمعی قلم را محکم گرفتهایم زمین نیفتد همین. هرکس به شیوهی خودش.
از سارا محمدی اردهالی تاکنون چهار مجموعه شعر منتشر شده است:
- روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود – آهنگ دیگر – ۱۳۸۷
- ای سنگها – نشر چشمه – ۱۳۹۰
- بیگانه میخندد – انتشارات مروارید – ۱۳۹۲
- گل سرخی در زد – نشر چشمه – ۱۳۹۴
سه شعر از او را میخوانیم:
«پارک»
مرد پرسید
میتوانم کنارتان بنشینم
به یادداشت کنار نیمکت اشاره کردم
رنگی میشوید
مرد رفت
«این طوری»
به یک مهمانی دعوت شدهام
اگر کفش پاشنهبلند بپوشم
حرفهای اغواگرانه خواهند زد
ریشههای چندهمسری بررسی خواهد شد
اگر کفش تخت بپوشم
سیاستهای غلط دولت
فشار روی مطبوعات
گرانی نان و کاغذ و مسکن
وارد صورت جلسه میشود
اگر کتانی بپوشم
میروند سراغ حق طلاق و حضانت
این که شهادت زن امکان ندارد نصف مرد باشد
وارد مسالهی دامن و شلوار نمیشوم
پیچیده میشود
دلم میخواهد
پابرهنه بروم
پابرهنه برگردم
«کار تماموقت»
هیچ مردی نمیخواهد
عاشق زنی شود
که در سیرک کار میکند
از آن زنها که باید روی طناب راه بروند
عاشق زنی شود
که هر لحظه ممکن است سقوط کند
و اگر سقوط نکند
هزارها نفر برایش
کف میزنند
ساده و کوتاه و پر بر و بار آنچنان که انسان را به چالش و اندیشیدن میکشاند
جهان / 24 March 2016