دالتون ترومبو، فیلمنامهنویس برجسته آمریکایی و نویسنده فیلمنامههایی چون «شجاعان تنها هستند» (دیوید میلر)، «آخرین قطار گان هیل» (جان استرجس)، «اسپارتاکوس» (استنلی کوبریک) و «پاپیون» (فرانکلین جی شافنر)، یکی از مهمترین قربانیان جریان مککارتیسم در آمریکا بود؛ نویسنده خلاقی که به جرم کمونیست بودن از طرف کمیته سناتور مک کارتی در آمریکا در لیست سیاه قرار گرفت و نه تنها از کار در سینما محروم شد بلکه به زندان افتاد و رنج و محرومیتهای بسیار کشید.
هالیوود ترومبو را از خود راند، دوستانش او را طرد کردند یا از او فاصله گرفتند، اما ترومبو، تسلیم نشد و ساکت ننشست و با نام مستعار رابرت ریچ و یا به اسم دیگران فیلمنامه نوشت و کارگردانهای هالیوود از روی نوشتههایش فیلم ساختند و فیلمهایشان پرفروش شد و جوایز اسکار ربود اما هیچکس نمیدانست که پشت فیلمهای موفقی چون «کودکان قهرمان» (برنده اسکار بهترین سناریو در سال ۱۹۵۷)، «شجاعان تنها هستند» و «تعطیلات رُمی» (ویلیام وایلر)، ذهن خلاقی مثل دالتون ترومبو خوابیده و هالیوود جرأت نکرده نامش را در تیتراژ این فیلمها بیاورد. اگر جسارت و شجاعت افرادی چون اتوپرمینجر و کرگ داگلاس نبود، شاید ترومبو هرگز امکان این را پیدا نمیکرد که دوباره با اسم واقعی خود در هالیوود کار کند و فیلمنامه بنویسد. این پرمینجر بود که برای نخستین بار اسم ترومبو را به عنوان نویسنده فیلمنامه فیلمش «اکسودوس» (خروج)، آورد و به دنبال او کرگ داگلاس نیز، برای نوشتن فیلمنامه «اسپارتاکوس» برای کوبریک، از او خواست که با نام واقعیاش بنویسد.
فیلم «ترومبو»، رویدادهای زندگی دالتون ترومبو را از سال ۱۹۴۷، یعنی سال تشکیل کمیته بررسی فعالیتهای ضد آمریکایی سناتور مک کارتی تا زمان اعاده حیثیت ترومبو در هالیوود، دربر میگیرد. ترومبو جزء لیست ده نفره متهمان کمونیست هالیوود بود که همه آنها به دادگاه فراخوانده شده و مجبور به اعتراف شدند اما ترومبو در دادگاه، نه اعتراف کرد و نه حاضر شد کسی را لو دهد و به همین دلیل به زندان محکوم شد.
این نخستین بار نیست که هالیوود به سراغ مککارتیسم و قربانیان آن رفته؛ جریانی که گَرد سوءظن و بیاعتمادی در جامعه آمریکا پاشید و بسیاری از نویسندههای خلاق را خانهنشین و بیکار کرد و باعث متلاشی شدن زندگیها شد و دوستان قدیمی را به دشمنان یکدیگر تبدیل کرد.
پیش از این مارتین ریت، مککارتیسم را در قالب فیلمی کمدی-تراژدی به نام «بدل» با بازی درخشان وودی آلن تصویر کرده بود. جرج کلونی نیز در «خداحافظ و موفق باشی»، روایت دیگری از این دوران ارائه کرده بود و حالا جِی روچ در فیلم «ترومبو»، نشان میدهد که چگونه سانسور، تفتیش عقاید و سرکوب آزادی بیان به خاطر کمونیسمهراسی و به بهانه حفظ امنیت ملی، میتواند فاجعهبار باشد و نویسنده خلاقی مثل دالتون ترومبو را سالها از حق نوشتن و زندگی عادی محروم کند.
از دید سناتور مک کارتی و هالیوود، ترومبو یک کمونیست هوادار شوروی، یک خائن به منافع ملی آمریکا و یک شیطان بود. جِی روچ با تمرکز روی زندگی شخصی ترومبو به ترسیم رابطه او با همسرش کلئو، فرزندانش به ویژه دختر بزرگش و نیز دوستان نزدیکش در هالیوود میپردازد و تأثیر محکومیت ترومبو و قرار گرفتن او در لیست سیاه را بر روی زندگی او و روابط خانوادگی و دوستانهاش نشان میدهد.
این تنها ترومبو نبود که قربانی پارانویا و کمونیسمهراسی دولت آمریکا و هالیوود شد بلکه همسر و فرزندان او نیز به اندازه او از این ماجرا، لطمه دیدند و همانند او تحقیر شدند. در این میان تنها تهیهکنندگان مستقل و «بیمووی»سازهایی مثل فرانک کینگ (با بازی عالی جان گودمن) بودند که به داد ترومبو رسیدند و از او خواستند که بدون ذکر نامش برای آنها فیلمنامه بنویسد و فیلمنامه فیلم نوآر درخشان «دیوانه اسلحه» که جوزف اچ لوئیس آن را ساخت، محصول همین دوره است.
در حالی که لحن و فضای کلی فیلم «ترومبو»، متأثرکننده است اما برخی صحنهها مثل صحنه دعوای لفظی ترومبو با جان وینِ ضد کمونیست، یا صحنه استودیوی جان گودمن و نیز صحنه تایپ کردن ترومبو در وان حمام با سیگاری زیر لب و لیوان ویسکی در دست، از صحنههای کمدی و نشاطآور فیلم است.
پیشپرده «ترومبو» ساخته جِی روچ
یکی از شخصیتهای اصلی فیلم، هدا هوپر (با بازی هلن میرن)، مقالهنویس دستراستی لوس آنجلس تایمز است؛ چهره نفرتانگیزی که با تهیهکنندههای پولدار و دستراستی هالیوود لاس میزد و نقش مهمی در شناسایی و لو دادن هواداران کمونیسم در هالیوود از جمله ترومبو داشت.
جی روچ، بر اساس فیلمنامه دراماتیک و پر کشش جان مک نامارا، و با استفاده از برایان کرنستن (بازیگر سریال بریکینگ بد) که در نقش ترومبو عالی ظاهر شده، فیلم بیوگرافیکال خوبی از زندگی دالتون ترومبو ساخته اگرچه «ترومبو»، ضعفهایی هم دارد از جمله اینکه هرگز در مورد افکارش و کمونیست بودنش به ما توضیح نمیدهد و ما جز آنچه که دیگران در مورد او میگویندشناختی از اندیشههای او پیدا نمیکنیم. اینکه او که تمام عمرش دنبال رفاه و زندگی لوکس بوده و مثل سلبریتیها زندگی کرده، چه درکی از کمونیسم داشته برای ما روشن نمیشود و یا اینکه افکار کمونیستی او بیشتر در چه فیلمنامههایی انعکاس یافته است. مثلا هیچ حرفی از فیلم «رفیق لطیف» ساخته ادوارد دیمتریک و آخرین فیلمنامه ترومبو قبل از ممنوع شدن فعالیتهایش در سینما که به عنوان یکی از شواهد گرایش او به کمونیسم در دادگاه بررسی فعالیتهای ضد آمریکایی در هالیوود ارائه شد، در این فیلم نیست. همینطور رابطه دوستانه ترومبو با آرلن هِرد (با بازی عالی لوئیس سی کی)، فیلمنامه نویس رادیکالِ هالیوود که در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت، خوب شکافته نمیشود.
«ترومبو» نشان میدهد که چگونه حکومتی که مدعی آزادی و دمکراسی است میتواند شهروندانش را به جرم دگراندیشی و داشتن عقایدی متفاوت با عقاید حکومت آمریکا، از زندگی و حقوق انسانیشان محروم کند. سالها طول کشید تا دولت آمریکا و هالیوود از نویسندگان و روشنفکرانی که روزگاری آنها را خائن و شیطان نامیده بود اعاده حیثیت کرده و آنها را قربانی یک تفکر و سیستم سرکوبگر بشناسد.
«ترومبو»، شاید از نظر تاریخی کمی دیر ساخته شده باشد اما در زمانهای که اسلامهراسی و دیگریهراسی در جامعه آمریکا گسترش یافته و جای کمونیسمهراسی را گرفته، فیلمِ هشداردهنده و بهموقعی است.
“ترومبو” کمونیست نبود که به سئوال دیگران جواب بدهد که آیا کمونیست بود یا نه.مگر “مصدق” رهبر “گولتمالا” پاتریس لوبومبا و یا “آلنده” کمونیست بودند؟مصدق حتی ضد کمونیست بود ولی سازمان “سیا” اورا به نام کمونیست سرنگون کرد.مگر “چارلی چاپلین” کمونیست بود؟او حتی سوسیالیست عم نبود ولی انسانی آگاه از دوران خودش بود و همین آگاهی کافی بود که در دوران سیاه جهل و نادانی “مکار تیسم” قربانی شود.
Reza / 01 January 2016