با ساعت فراغت ناهار و استراحت امروز در محل کارتان چه کردید؟ پشت کیبورد کامپیوتر ساندویچ سردتان را گاز زدید؟ لیست کارهای روزانهتان را علامت زدید و بقیه وقتتان را صرف فکر کردن به کارهای انجام نشده کردید؟ یا سریع مشغول بازی آنلاین مورد علاقهتان شدید و تا پایان وقت استراحت، امتیازتان را افزایش دادید؟
امروزه میتوان کارمندان و کارگران دنیا را از نظر بهرهمندی یا عدم بهرهمندی از اوقات فراغت، به چند گروه تقسیم کرد: کسانی که از اوقات فراغت برخوردارند و از آن به نحو مطلوب بهره میبرند. گروهی که با وجود داشتن اوقات فراغت کافی، آن را حق خود نمیدانند یا اگر میدانند، مدیریتی بر چگونگی گذران آن ندارند و بیشتر زمان خود را صرف انجام مسئولیتهای شغلی و روزمره همیشگی میکنند.
گروه دیگر که از اوقات فراغت و استراحت کافی برخوردار نیستند تا بتوانند بر کیفیت آن مدیریت داشته باشند. کارگران مزارع آمریکا و کارگران کشورهایی مانند عربستان، امارات و بهطور کلی حوزه خلیجفارس و برخی دیگر از کشورهای آسیایی که معمولا ملیتی متفاوت از جمعیت بومی این کشورها دارند، از این دستهاند.
در مقالهای که به تازگی در روزنامه گاردین منتشر شده، بر اساس تحقیقات جدید، هر فرد دستکم به هفت ساعت وقت فراغت روزانه نیاز دارد.
در مورد ایران اما کارمندان دولت با داشتن تنها ۴۵دقیقه کار مفید در ۲۴ ساعت و بهرهمندی از ۲۳ ساعت بیکاری، هنوز نتوانستهاند کیفیت گذران اوقات فراوان فراغت خود را مدیریت کنند.
شیوههای گذران اوقات فراغت
تقسیمبندی شیوههای گذران اوقات فراغت اما بر اساس «جمعی و فردی» و «فعال و غیرفعال»، معانی متفاوتی به خود میگیرد. کارشناسان، اوقات فراغت را به چند دسته مختلف تقسیم میکنند.
– الف: شیوه فردی و غیر فعال اوقات فراغت شامل تماشای تلویزیون، گوش دادن به رادیو، تماشای فیلمهای ویدئویی، استفاده از رایانه و اینترنت، مطالعه مطبوعات و کتاب و استراحت و دراز کشیدن.
– ب: شیوه جمعی و غیر فعال اوقات فراغت شامل تماشای مسابقات ورزشی در استادیومها، گفتوگو با افراد خانواده، شرکت در مراسم مذهبی و گوش دادن به سخنرانی و ….
– ج: شیوه فردی و فعال گذران اوقات فراغت نیز شامل انجام امور خیریه، بازدید از موزهها و نمایشگاه ها، قدم زدن در پارک و کوچه و خیابان، انجام کارهای هنری و نواختن آلات موسیقی، رفتن به کافه یا رستوران میشود.
– د: شیوه جمعی و فعال گذران اوقات فراغت نیز شامل بازی و ورزشهای دسته جمعی، رفتن به سینما و تاتر، رفتن به پیک نیک و مسافرت، گفتگو و دیدار دوستان و اقوام است.
بر اساس این تقسیمبندی نوع فعالیتها در حوزه سرگرمی و تفریحات مشخص میشود و دولتها میتوانند برای جهت دهی آن، برنامهریزی داشته باشند.
کمیت اوقات فراغت در ایران
موضوع برخورداری از حق اوقات فراغت در ایران را میتوان از دو زاویه کاملا متفاوت نگریست. اول این که آیا ایرانیان از ساعات کاری معقول و اوقات فراغت کافی برخوردارند یا خیر؟ دوم اینکه در صورت داشتن زمان کافی برای اوقات فراغت و استراحت چگونه از این ساعات استفاده میشود؟ به عبارت دیگر فرهنگ گذراندن اوقات فراغت در ایران چگونه است؟
آمارهای مربوط به ساعات کار مفید کارمندان در ایران حاکی از آن است که کارمندان حتی در ساعات کاری خود نیز از اوقات فراغت بهرهمند هستند. البته فراوانی اوقات فراغت کارمندان ایرانی حاصل ناکارآمد بودن ساز و کار ادارههاست.
در ایران ساعات کاری هفتگی کارمندان ۴۴ ساعت در هفته است. به گزارش مرکز آمار ایران، سرانه مفید کار در کشور، سالانه ۸۰۰ ساعت، یعنی حدود دو ساعت در روز است.
این در حالی است که سیدرضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگ عمومی نهاد ریاست جمهوری، سال گذشته گفته است: «ما ۴۵دقیقه کار مفید در ۲۴ ساعت بیشتر نداریم.»
هر چند این گزارشها، خبر از کار مفید ۴۵دقیقه یا دو ساعت میدهند، اما گزارشهای دیگری هم وجود دارند که میگویند مقدار کار مفید در ادارههای دولتی ایران ۲۲ دقیقه است.
برآوردها و تحقیقات بینالمللی نشان میدهند از ۴۴ ساعت کار هفتگی قانونی در کشورهای توسعه یافته، ۲۸ ساعت مفید است، اما مرکز پژوهشهای مجلس ایران اعلام کرده در خوشبینانهترین حالت، ساعات کار مفید در ایران در هر روز تا دو ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از ۱۱ ساعت نمیرسد ولی برخی آمارهای دیگر این میزان را شش تا هفت ساعت در هفته برآورد کردهاند.
به این ترتیب متوسط کار روزانه در بخش دولتی در ایران ۱٫۴ ساعت و در بخش خصوصی ۲٫۶ ساعت است. به عبارت دیگر طبق آمار، مقدار کار مفید در کشور به طور متوسط ۸۰۰ ساعت است. در حالی که این میزان در ژاپن به دو هزار و ۴۲۰ ساعت میرسد. میزان کار مفید در افغانستان ۹۵۰ ساعت است. بنابر این آمارها، کمیت زمان بیکاری ایرانیان بسیار بالاست. حال این موضوع مطرح میشود که کیفیت گذراندن این اوقات به کمیت آن میرسد؟
یکی از شاخصهای پیشرفته بودن جوامع، مدت فراغتی است که در اختیار افراد قرار میگیرد. بر اساس گزارش سازمان آمار کشور فقط حدود ۱۱ درصد از خانوادههای ایرانی در هزینه سبد خانوار خود، هزینه تفریح و اوقات فراغت را برای خود و فرزندانشان در نظر گرفتهاند. این در حالی است که بیشترین هزینههای سبد خانواده صرف غذا، پوشاک و اجاره خانه میشود.
کشورهای پیشرفته هر سال کیفیت تفریح جمعیت خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و تفریحات فعال و غیر فعال مردم را بررسی میکنند، چون برای مسئولان این کشورها بسیار مهم است که درصد تفریحات فعال بیشتر شود. هر اندازه درصد تفریحات فعال جامعه افزایش پیدا کند، سلامت و بهرهوری جامعه نیز بیشتر میشود.
این در حالی است که در ایران براساس تحقیقات، تفریح در حوزه غیرفعال، بسیار پررنگتر از تفریح فعال است و مردم تمایل بیشتری به تفریحات غیر فعال نشان میدهند.
شاید در ایران امروز هنوز باشند مردمانی که همچنان قبول نکردهاند تفریح هم مانند هر امر دیگری برنامهریزی میخواهد.
بسیارند کسانی که معتقدند «وقت کافی و پول کافی» برای تفریح کردن ندارند. این باور میتواند ریشه در فرهنگ غالب جامعه داشته باشد. فرهنگی که مدیریت زمان از دوران کودکی چندان جایی در آن ندارد و تفریح را نیز کاری عبث و مساوی با صرف هزینه زیاد میداند.
بعضی جامعهشناسان اما معتقدند حاکمیت باید بسترساز تفریح در جامعه باشد. آنها معتقدند گاهی اوقات خانوادهها به حاکمیت اطمینان و اعتماد میکنند زیرا این حاکمیت است که بسترسازی کرده است، اما هنگامی که فرد وارد یک مجموعه فرهنگی میشود دیگر در آن مجموعه هیچ نظارتی نمیبیند زیرا اصلا مربی و گروه مرجع تربیت شدهای برای گذران اوقات فراغت در ایران وجود ندارد تا بر چگونگی تفریح افراد نظارت کند.
از منظری دیگر اما جامعه ایران در زمینه نهادهایی که تربیت کننده مربی هستند نیز خلا دارد. این نهادها به دلایل مختلف تمایل ندارند موضوع اوقات فراغت و تفریح را به گروههای متخصص دیگری بسپارند. این در حالی است که گروهها، شبکهها و نهادهای اجتماعی میتوانند پلی میان حاکمیت و گروه هدف که همان استفادهکنندگان از تفریح باشند، تلقی شوند.
گروهی دیگر از جامعهشناسان نیز معتقدند هر چند بخشی از مسئولیتها به دستگاههای دولتی باز میگردد، اما اگر در یک جامعه، تفریح شیوههای متعددی داشته باشد، آن شیوهها برخاسته از فرهنگ عمومی مردم و برگرفته از نگاه شهروندان آن جامعه به تفریح است.
در ایران عدهای هنوز برای خود حق تفریح قاِئل نیستند یا اگر آن را باور دارند، برای آن برنامهریزی صحیح ندارند. این سوء برنامهریزی اما میتواند متاثر از فرهنگ باشد و هم شرایط کنونی اقتصاد ایران.