دی ماه سال گذشته در محدوده خیابان مولوی در تهران اسکلتی به دست آمد که قدمت آن به هزاره پنجم پیش از میلاد می رسید. پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور وعده داده بود که در این محل یک سایت – موزه تأسیس شود، اما اکنون این مکان به زباله دانی تبدیل شده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گزارش داده که اطراف محل کشف اسکلت هفت هزار ساله را با ایرانیت محصور کرده اند و به تدریج در طی ماه های گذشته این مکان یه محل اجتماع انسان های بی سرپناه و محل انباشت زباله بدل شده. مغازه داران از تجمع انسان های بی سرپناه و بوی زباله گلایه مندند، نه سازمان میراث فرهنگی کاری انجام می دهد و نه سازمان بهزیستی در اندیشه یافتن مکان مناسبت تری برای انسان های بی سرپناه است. اضافه بر این، کاوش باستان شناسی هم در این مکان متوقف شده.
اسکلت هفت هزار ساله در حین اجرای عملیات لوله گذاری برای شبکه فاضلاب تهران به حسب تصادف کشف شد. محمد اسماعیل اسماعیلی جلودار، سرپرست گروه باستان شناسی پروژه پژوهش باستان شناسی در جنوب بازار تهران در آن زمان اعلام کرده بود که علاوه بر اسکلت یاد شده، در این مکان آثار دیگری متعلق به دورههای مختلف پیشاتاریخی تا صفویه و قاجار هم به دست آمده. این آثار شامل قطعات فراوان سفال های ساده و لعابدار از دوره های صفوی و قاجار، مصالح آجری و سنگی و تزئینات کاشی کاری، اشیاء استخوانی و تکه ظرف های شیشه ای است.
قرار بود اسکلت کشف شده به موزه ملی ایران انتقال پیدا کند. معلوم نیست که آیا این کار انجام شده یا اسکلت باستانی همچنان در مکانی که اکنون زباله دانی شده، قرار دارد.
در خیابان رئیس عبداللهی نیز قبرهایی مربوط به دوره قاجار کشف شده. این مکان هم به حال خود رها شده است.
پیش از این رسانه های ایران گزارش داده بودند که یخدان های رباط کریم، در ۳۰ کیلومتری جنوب تهران نیز به سرپناهی برای معتادان و انسان های بی خانمان تبدیل شده است.
در سالهای گذشته نیروی انتظامی به این بهانه که بناهای تاریخی به «منقلخانه» تبدیل شده، آنها را ویران کرد. برای مثال اسفند ۹۲، ۲۰ خانه در بافت تاریخی شیراز به این دلیل که محل آمد و شد انسانهای بیسرپناه یا معتاد بود ویران شد. در بافت تاریخی عودلاجان در تهران هم شهرداری در تیر سال جاری ۵۵ خانه بیصاحب را که محل اسکان انسانهای بیسرپناه بود ویران کرد.
در کشوری که تقریباً تمامی دست اندرکاران اش زمین خوار، کوه خوار ، کویرخوار، جان کلام دزد هستند، در کشوری که تودۀ مردمش ، خود بزرگبین و در عین حال بی فرهنگ تشریف دارند، جز این نمی توان انتظار داشت. تاریخ، آثار و دستاورد های فرهنگی که گذشته گان برای ما به جای گذاشته اند برای این جماعت هیچ ارزشی ندارند ، به ویژه برای آندسته از مردمان ایران که خود را بافرهنگ و امروزی می دانند. این جماعت از مدرن و با فرهنگ بودن، تنها مجهز به وسایل مدرن و به تن داشتن لباس های مد روز را می فهمند. خلاصۀ کلام: در کشوری که پائین ترین میزان تیراژ کتاب را دارد و بالاترین عمل دماغ را، جز این نمی توان انتظار داشت.
سعید / 19 October 2015