روز ۲۱ سپتامبر هر سال به عنوان روز جهانی بیماری آلزایمر شناخته شده و در این روز تلاش می‌شود تا آگاهی‌های لازم در این زمینه به تمامی انسان‌ها در سرتاسر دنیا داده شود.

ALZHEIMER 12348790783

همگام با پیشرفت علم پزشکی در اواخر قرن ۲۰ و سال‌های ابتدایی قرن ۲۱، بشر توانست بر بسیاری از بیماری‌ها به‌ویژه بیماری‌های عفونی غلبه کرده و حتی برخی از آن‌ها را ریشه‌کن کند. عفونت‌هایی همچون طاعون، جذام، سیاه‌سرفه و سل که روزگاری منجر به از بین رفتن جوامع بشری می‌شدند امروزه تنها به‌صورت محدود و در برخی از نقاط دنیا مشاهده می‌شوند. همزمان با این دستاوردهای علم پزشکی و سایر پیشرفت‌های حاصل‌شده در سایر علوم، امید بشر به زندگی نیز افزایش یافته و میزان متوسط طول عمر انسان که روزگاری ۴۰ تا ۵۰ سال برآورد می‌شد، در اغلب مناطق دنیا به اعداد بالای ۷۰ سال رسیده است.

اما این افزایش طول عمر، جدا از تمامی فواید و اثرات مثبت، گروهی جدید از بیماری‌ها را معرفی کرده که همان بیماری‌های مرتبط با سالخوردگی و به عبارت دیگر بیماری‌هایی هستند که افزایش سن به عنوان یکی از دلایل اصلی بروز آن‌ها مطرح است. یکی از مهم‌ترین این بیماری‌ها اختلالات منجر به تحلیل پیش‌رونده مغز هستند که علائم آنها تحت عنوان دمانس یا زوال عقل نامیده می‌شود و شایع‌ترین‌شان بیماری آلزایمر است.

تاریخچه

سال ۱۹۰۱ میلادی بود که خانمی به اسم آگوستا دتر با علائمی عجیب به بخش اورژانس بیمارستانی در آلمان مراجه کرد. او به صورت تدریجی در حال از دست دادن حافظه خود بود و این مشکل به حدی تشدید شده بود که حتی نام همسرش را نیز به خاطر نمی‌آورد.

بیمار پس از مدتی و بدون آنکه بیماریش تشخیص داده شود از دنیا رفت اما پزشک معالج وی، دکتر آلویس آلزایمر (Alois Alzheimer) با مطالعه بر روی سلول‌های مغزی بیمار متوجه وجود دو پروتئین غیر طبیعی در ساختار نورون‌های مغزی او شد. کشفی که نهایتاً منجر به شناخت بیماری جدیدی شد که به افتخار تلاش‌های همین پزشک، آلزایمر نامیده شد.

مکانیسم بروز بیماری

مغز یک انسان سالم حدود ۱۰۰ میلیارد نورون عصبی دارد که هرکدام از این نورون‌ها نیز دارای انشعابات طولانی هستند. انشعاباتی که به سلول‌های عصبی این امکان را می‌دهند تا بتوانند با سایر سلول‌ها ارتباطات ویژه‌ای را برقرار کنند.

مقایسه کالبدشکافی مغز بیمار مبتلا به آلزایمر و مغز سالم
مقایسه کالبدشکافی مغز بیمار مبتلا به آلزایمر و مغز سالم

در محل برقراری تماس بین سلول‌های عصبی که «سیناپس عصبی» نامیده می‌شود مواد شیمیایی ویژه‌ای ترشح می‌شوند که موجب انتقال یک پیام عصبی از نورونی به نورون دیگر می‌گردند. حدود ۱۰۰ تریلیون سیناپس عصبی در مغز انسان رابطه میان نورون‌های مختلف را شکل می‌دهند. این سیناپس‌ها امکان انتقال سریع سیگنال‌های عصبی را برقرار کرده و پایه سلولی حافظه، افکار، عواطف، احساس‌ها، حرکت‌ها و مهارت‌های انسان را شکل می‌دهند.

اما در بیماری آلزایمر و به دلایلی که هنوز به صورت کامل آشکار نیست پروتئینی به نام «بتا آمیلوئید» در سطح خارجی نورون‌ها تجمع می‌کند و پروتئین دیگری تحت عنوان «تاو (Tau)» در سطح داخلی نورون‌های عصبی فرم‌های غیرطبیعی کلافی‌شکل ایجاد می‌کند.

این دو تغییر عمده منجر به بروز اختلال در انتقال اطلاعات در سیناپس‌های سلول‌های نورون‌ها شده، به مرور این سیناپس‌ها را از کار می‌اندازد و منجر به مرگ سلول‌های مغزی می‌شود. دانشمندان بر این باورند که پروتئین «بتا آمیلوئید» با ایجاد اختلال در ارتباط نورون به نورون و کلاف‌های غیر طبیعی «تاو» نیز با ایجاد اختلال در انتقال مواد غذایی و سایر مولکول‌های مورد نیاز در داخل نورون‌ها منجر به مرگ تدریجی این سلول‌ها می‌شوند.

عوامل خطرساز و نقش شناخت آن‌ها در پیشگیری از بروز بیماری

اگرچه دلایل قطعی بروز بیماری آلزایمر همچنان ناشناخته باقی مانده است اما می‌توان به گروهی از عوامل اشاره کرد که نقش زیادی در افزایش خطر بروز بیماری ایفا می‌کنند. مهم‌ترین این عوامل افزایش سن است.

در بیماری آلزایمر و به دلایلی که هنوز به صورت کامل آشکار نیست پروتئینی به نام «بتا آمیلوئید» در سطح خارجی نورون‌ها تجمع می‌کند و پروتئین دیگری تحت عنوان «تاو (Tau)» در سطح داخلی نورون‌های عصبی فرم‌های غیرطبیعی کلافی‌شکل ایجاد می‌کند.
در بیماری آلزایمر و به دلایلی که هنوز به صورت کامل آشکار نیست پروتئینی به نام «بتا آمیلوئید» در سطح خارجی نورون‌ها تجمع می‌کند و پروتئین دیگری تحت عنوان «تاو (Tau)» در سطح داخلی نورون‌های عصبی فرم‌های غیرطبیعی کلافی‌شکل ایجاد می‌کند.

البته باید به این نکته دقت کنید که بر خلاف تصور عمومی، این بیماری نباید به عنوان بخشی طبیعی از روند سالخوردگی تلقی شود. بسیارند کسانی که سال‌های طولانی عمر می‌کنند اما به هیچ کدام از علائم بیماری‌های مرتبط با دمانس دچار نمی‌شوند. تنها نکته این است که به علت سیر کند رشد بیماری، احتمال بروز علائم آن با افزایش سن انسان زیاد خواهد شد.

عامل بعدی نقش سابقه خانوادگی و ژنتیک است. به شکلی که آمار بروز بیماری در افرادی که سابقه بیماری را در یکی از بستگان درجه اول داشته‌اند بیشتر است. این‌ها فاکتورهایی هستند که انسان امکان دخل و تصرف در آن‌ها را ندارد و در نتیجه در مباحث مربوط به پیشگیری از آلزایمر جایگاه چندانی ندارند.

اما جدا از این عوامل، گروهی دیگر از فاکتورهای زمینه‌ساز بروز بیماری آلزایمر به سبک زندگی انسان مربوط هستند و در نتیجه امکان کنترل آنها وجود دارد. برخی از این عوامل عبارتند از: کمبود تحرک و فعالیت‌های ورزشی، مصرف دخانیات، فشار خون و کلسترول بالا، بیماری دیابت کنترل‌نشده و نهایتاً رژیم غذایی فاقد سبزیجات و میوه‌ها.

همان‌طور که می‌بینید بسیاری از این عوامل مشابه فاکتورهای خطرساز بروز بیماری‌های قلبی عروقی هستند. در نتیجه با شناخت و تلاش برای حل این مشکلات، جدا از پیشگیری از بیماری آلزایمر، بدن را در برابر بیماری‌های قلبی عروقی و سکته‌های مغزی نیز مقاوم کرده‌ایم.

علاوه بر این، مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که دارا بودن تحصیلات دانشگاهی، داشتن فعالیت شغلی پویا، فعالیت‌های تفریحی سرگرم‌کننده مغز مثل مطالعه و بازی‌های فکری، نواختن موسیقی و داشتن فعالیت‌های اجتماعی همگی نقشی مثبت در پیشگیری از بروز آلزایمر ایفا می‌کنند. اگرچه مکانیسم بروز این نقش به صورت دقیق مشخص نیست اما می‌توان آن را به افزایش ارتباط‌های سلول به سلول در بافت مغزی نسبت داد که از مغز در برابر تأثیرات منفی تغییرات ناشی از آلزایمر محافظت می‌کنند.

نگاهی به آمارها

آمارهای رسمی ارائه شده توسط موسسه بین‌المللی آلزایمر میزان بار مالی جهانی ایجاد شده توسط آلزایمر در سرتاسر دنیا را در سال ۲۰۱۵ معادل با ۸۱۸ میلیارد دلار برآورد کرده است. مقایسه این عدد با آمار سال ۲۰۱۰ که حدود ۶۰۴ میلیارد دلار بود حاکی از افزایش ۳۵ درصدی بار مالی بیماری، تنها طی پنج سال گذشته دارد. این آمار زمانی هولناک‌تر است که بدانیم بر اساس پیشبینی‌ها این بار مالی در سال ۲۰۳۰ به یک تریلیون و در ۲۰۵۰ به دو تریلیون دلار بالغ خواهد شد.

این گزارش که به تازگی و در ماه اوت ۲۰۱۵ منتشر شده نشان‌دهنده این است که تعداد مبتلایان به دمانس تا سال ۲۰۳۰ به ۷۵ و تا ۲۰۵۰ به حدود ۱۳۰ میلیون نفر بالغ خواهد شد.

اما نکته بسیار مهم این است که با گذشت زمان، سهم کشورهای درحال‌توسعه و از جمله ایران از این بیماری به صورت چشمگیری افزایش خواهد یافت. در حال حاضر ۵۸ درصد مبتلایان در مناطق درحال‌توسعه از جمله خاورمیانه و آفریقا زندگی می‌کنند اما این آمار در سال ۲۰۳۰ به ۶۳ و در سال ۲۰۵۰ به ۶۸ درصد کل مبتلایان بالغ خواهد شد.

اگرچه بخشی از این آمار را می‌توان به افزایش امید به زندگی در مناطق درحال‌توسعه نسبت داد اما نگاهی دوباره به عوامل خطرساز بروز بیماری مرتبط با سبک زندگی، می‌تواند سایر دلایل این افزایش را نیز آشکار کند.

مراقبت‌های مورد نیاز

در میان انواع بیماری‌های مزمن، آلزایمر شرایط ویژه‌ای دارد. چون فرد مبتلا از یک طرف دچار ناتوانی در انجام امور روزمره است و از طرف دیگر نیاز به مراقبت‌های ویژه طولانی‌مدت توسط اطرافیان دارد. به همین دلیل بایستی تأثیر این بیماری را نه تنها بر خود شخص بلکه بر خانواده نزدیک، دوستان، اطرافیان و به صورت کلی جامعه نیز مد نظر قرار داد.

این موضوع به ویژه در مورد اطرافیان نزدیکی که وظیفه مستقیم مراقبت از بیمار را به عهده می‌گیرند بسیار بارزتر است. مراقبت از بیمار دچار آلزایمر کاری بسیار دشوار و نیازمند صرف انرژی ذهنی و جسمی فراوان است. از آنجایی که به صورت معمول روند بیماری کند و توام با افزایش تدریجی ناتوانی‌های بیمار است اطرافیان بایستی به مدت طولانی و گاهی چندین سال از بیمار مراقبت کنند و این موضوع منجر به ایجاد استرس شدید خواهد شد. استرسی که خود می‌تواند منجر به بروز انواعی از مشکلات و بیماری‌ها برای فرد یا افراد مراقبت‌کننده شود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر بازدهی و نقش اجتماعی این افراد تأثیر منفی بگذارد.

به همین دلایل، مراقبت از بیماران آلزایمری نبایستی تنها به شبکه اطرافیان نزدیک آن‌ها محدود شود. بلکه جامعه و دولت نیز در این میان دارای وظایفی هستند که به نظر می‌رسد به‌خصوص در جوامع درحال‌توسعه از جمله ایران از نظر دور مانده است. یکی از این وظایف اساسی افزایش سطح آگاهی‌های عمومی در مورد این بیماری است.

آگاهی‌بخشی عمومی در مورد بیماری

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مورد به یاری آلزایمر باید آموزش داده شود این است که آلزایمر یک بیماری ناتوان‌کننده است و نتیجه طبیعی افزایش سن نیست. این اشتباهی است که در بسیاری از برخوردهای روزمره و در میان مردم مشاهده می‌شود و رسانه‌هایی مثل تلویزیون نیز در بسیاری از مواقع به آن دامن زده و حتی این بیماری را بهانه‌ای برای طنز و تمسخر قرار می‌دهند.

نکته اساسی این است که اگر خانواده‌ها علائم بیماری را طبیعی و ناشی از سالخوردگی بدانند تلاشی برای کمک به فرد مبتلا و مشاوره با پزشک و سایر مراجع درمانی و توان‌بخشی برای کاهش رنج ناشی از بیماری نخواهند کرد و در نتیجه بیمار و اطرافیانش با مشکلات بسیار بیشتری مواجه خواهند شد.

نکته مهم دیگر در این میان نقش دولت و رسانه‌های پر مخاطب در تغییر دیدگاه عمومی جامعه نسبت به این بیماری است. به عنوان مثال در بسیاری از نقاط دنیا بیماران مبتلا به انواع دمانس و از جمله آلزایمر با اصطلاحاتی زشت از جمله دیوانه و مجنون خطاب می‌شوند. متأسفانه در نگاهی به یک لغتنامه فارسی و با جست‌وجوی کلمه Dementia متوجه می‌شوید که «جنون» و «دیوانگی» به عنوان اولین ترجمه‌های موجود برای این کلمه انتخاب شده است.

اشکال مختلف رسانه‌ای از جمله سینما، تلویزیون، اینترنت و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی مراجعی هستند که می‌توانند در تغییر چنین دیدگاه‌های غلط و گاه منفی در مورد بیماری آلزایمر نقشی اساسی داشته باشند.

در کنار تمامی موارد ذکر شده باید به وظایف اساسی دولت در قبال مبتلایان به آلزایمر نیز اشاره کرد. حمایت‌های مالی و بیمه‌ای از بیماران مبتلا به آلزایمر و خانواده‌های آن‌ها و ارائه کمک‌های تخصصی از جمله برقراری سیستم‌های مشاوره دهنده تلفنی و اینترنتی ۲۴ ساعته که در حال حاضر در اغلب کشورهای پیشرفته دنیا وجود دارند تنها نمونه‌هایی از این وظایف هستند.